سیستمهای دارورسانی نانو مبتنی بر ترکیبات فیتوشیمیایی برای درمان سرطان: حال و آینده
دوره 16، شماره 1، دی 1403، صفحه 51-72
محبوبه زارع؛ نیلوفر اسدی؛ سمیه رهایی؛ محمود کیانی
چکیده سرطان یکی از علل اصلی مرگ و میر در سراسر جهان است. این بیماری چند عاملی با چشمانداز مولکولی پیچیده و مسیرهای سلولی تغییر یافته مشخص میشود که منجر به رشد غیرطبیعی سلول میگردد. یکی از راهبردهای اخیر برای مبارزه با سرطان استفاده از ترکیبات فیتوشیمیایی است. ترکیبات فیتوشیمیایی شامل فنولها، آلکالوئیدها، ترپنوئیدها، کاروتنوئیدها، فیتواسترولها، ساپونینها و ترکیبات ارگانوسولفور هستند که نقش مهمی در پیشگیری و درمان سرطان دارند. استفاده دارویی از ترکیبات فیتوشیمیایی اغلب به دلیل فراهمیزیستی و حلالیت کم آنها محدود میباشد زیرا آنها عمدتا ترکیبات چربیدوست هستند. رویکرد نانوتکنولوژیکی فراهمیزیستی را بهبود میبخشد و حلالیت را افزایش میدهد. در بررسی حاضر، هدف ما خلاصه کردن چالشهای ترکیبات فیتوشیمیایی در درمان سرطان و وضعیت نانوفرمولاسیونهای مبتنی بر ترکیبات فیتوشیمیایی در بهبود پاسخ درمانی است.
تهیه و ارزیابی ویژگیهای نانوذرات پلی لاکتیک-کو-گلیکولیک اسید حامل داروی Linrodostat mesylate تزیین شده با آنتی بادی مونوکلونال PDL1
دوره 14، شماره 4، مهر 1402، صفحه 69-85
سمیه احمدی افشار؛ نوروز دلیرژ؛ ساناز شیخ زاده؛ رحیم حب نقی؛ Johan Garssen
چکیده نانوتکنولوژی اثر مهاری خود بر روی ریزمحیط تومور را عمدتاً از طریق تعدیل مکانیسم سرکوب ایمنی نشان می دهد. موفقیت در این زمینه تا حد زیادی به خصوصیات فیزیکوشیمیایی واکسن های نانوذرات بستگی دارد. هدف از پژوهش حاضر، تولید واکسن نانوذرات نشان دار شده با آنتی بادی منوکلونال ضد PD-L1 حاوی دارویlinrodostat mesylate با خصوصیات مطلوب و بررسی خصوصیات فیزیکوشیمیایی آنها می باشد.
نانوذرات با استفاده از روش امولسیون دوگانه-تبخیرحلال تهیه شدند .اندازه و مورفولوژی ذرات با استفاده از روش میکروسکوپ FESEM و شاخص پراکندگی یکنواخت و پتانسیل زتای ذرات با روش DLS و نیز رهایش و بازده کپسولاسیون مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج نشان داد که نانوذرات دارای پراکندگی یکنواخت مناسب می باشند. در گروه نانوذرات حاوی linrodostat mesylate شاخص پراکندگی ذرات برابر با 0.06 و بعد از اتصال آنتی بادی مونوکلونال ضدPDL1 برابر با 0.24 می باشد. تمامی ذرات کروی شکل با سطحی صاف بودند. سایز ذرات ایده آل برای نانوذرات حاوی linrodostat mesylate ، 210.14 نانومتر و بعد از اتصال آنتی بادی مونوکلونال ضدPDL1 حدود 270.35 نانومتر تخمین زده شد. اتصال آنتی بادی مونوکلونال ضد PDL1 باعث کاهش در مقدار linrodostat mesylate انکپسوله شده گردید. رهاسازی linrodostat mesylate دوفازی بود، دارای یک فاز اولیه با شیب تند و مرحله ی بعد یک رهایش آرام و کنترل شده بود.
نتایج حاصل نشان داد که واکسن مبتنی بر نانوذرات تولیدی به روش امولسیون دو گانه-تبخیرحلال حاوی داروی linrodostat mesylate تزیین شده با آنتی بادی مونوکلونال ضد PDL-1دارای خواص فیزیکوشیمیایی بسیار مناسبی جهت استفاده به عنوان واکسن ایمونوتراپی می باشد.
ساخت سامانه لیپوزومی حاوی دوکسوروبیسین به منظور اثرگذاری بر سرطان ریه
دوره 13، شماره 2، فروردین 1401، صفحه 95-110
مجتبی انصاری؛ محمد امین استبرقی؛ بی بی فاطمه حقیرالسادات؛ محمد تائب پور
چکیده هدف : شیمی درمانی یکی از روشهای مورد استفاده در درمان سرطان است. هدفمند نبودن این روش با عوارض جانبی بسیاری برای بیمار همراه است. استفاه از نانوحاملها از جمله نانولیپوزومها راهکار بسیار موثری در جهت هدفمند کردن شیمی درمانی است. در این مطالعه سامانه لیپوزومی حاوی دوکسوروبیسین با هدف اثرگذاری بر سلولهای سرطان ریه تهیه شد و مورد ارزیابی قرار گرفت.
مواد و روش :در این مطالعه آزمایشگاهی، دو سامانه لیپوزومی با استفاده از غلظتهای مختلفی از فسفاتیدیل کولین و کلسترول بروش آبپوشانی لایه نازک تهیه شدند. سپس داروی دوکسوروبیسین در سامانهها بارگذاری گردید. در ادامه یکی از سامانهها بر اساس میزان بارگذاری دارو و الگوی رهایش دارو انتخاب گردید. در پایان سامانه منتخب حاوی دارو از منظر اندازه ذرات، پتانسیل زتا، شکل ظاهری وزیکولهای لیپوزومی و برهمکنش میان دارو و سامانه مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج : سامانه لیپوزومی منتخب حاوی دوکسوروبیسین دارای بازده انکپسولاسیون 89/58 درصد، اندازه nm 237، شاخص پراکندگی458/0 و پتانسیل زتا mv 7/35- میباشد. رهایش دوکسوروبیسین از لیپوزوم به صورت کنترل شده بوده و هیچگونه فعل و انفعال شیمیایی بین لیپوزوم و داور مشاهده نشد. همچنین وزیکولهای لیپوزومی کروی و دارای سطحی صاف می باشند.
نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان میدهد که با استفاده از فناوری نانو میتوان نانولیپوزوم با فرمولاسیون مناسب حاوی دوکسوروبیسین تهیه کرد که دارای ویژگیهای فیزیکوشیمیایی مناسبی باشد، بنابراین میتوان این سامانه لیپوزومی را جهت پژوهشهای بعدی مرتبط به سرطان درمانی پیشنهاد نمود.
اثر کربن نیترید گرافیتی بر بقای رده سلول سرطانی Saos-2
دوره 12، شماره 3، تیر 1400، صفحه 1-12
مریم قاسمی کاسمان؛ پریسا خاکپور؛ شهرام قاسمی؛ رقیه پورباقر
چکیده سابقه وهدف: در سالهای اخیر، نانو مواد دو بعدی در حوزه ی زیست پزشکی به میزان گسترده ای استفاده میشوند. کربن نیترید گرافیتی به واسطه ی زیست سازگاری خوب و در عین حال سمیت اندک، در زمینه ی تصویر برداری زیستی، تشخیص و درمان سرطان اهمیت یافته است. هدف از انجام این طرح، بررسی اثر کربن نیترید گرافیتی بر بقای رده سلول سرطانی Saos-2 می باشد.
روشها: کربن نیترید گرافیتی از طریق افزودن ملامین به هیدروکلرید اسید سنتز شد و با استفاده از تستهایFT-IR،XRD و اسپکتروسکوپی رامان جهت بررسی ساختار و خواص فیزیکوشیمیایی مورد ارزیابی قرار گرفت. کربن نیترید گرافیتی سنتز شده (50،100،200،400 و 800 میکروگرم/میلی لیتر) بر روی سلولهای Saos-2 و فیبروبلاست در دو بازه ی زمانی 48 و 72 اضافه شد. درصد بقای سلول ها با استفاده از MTT مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: تست های FTIR وXRD ، ساختار و پیوندهای ترکیب سنتز شده، صحت و خلوص مناسب آن را نشان دادند. نتایج حاصل از طیف سنجی رامان نیز گرافیتی بودن محصول تولید شده را نشان داد. پس از گذشت 48 ساعت از مواجهه ی سلولها با کربن نیترید گرافیتی سنتز شده، میزان بقای سلولی در گروهی که دریافت کننده ی 800 میلی گرم/میلی لیتر بود نسبت به گروه کنترل (درمان نشده) تا 80 درصد کاهش یافت.
نتیجه گیری: ترکیب سنتز شده در این مطالعه ممکن است به عنوان یک گزینه ی مناسب در تحقیقات مربوط به سرطان در نظر گرفته شود.
سنتزو ارزیابی نانو حامل لیپوزومی حاوی عصاره خار مریم به منظور اثر گذاری روی سرطان کبد
دوره 12، شماره 3، تیر 1400، صفحه 33-46
مجتبی انصاری؛ مهدی عشقان ملک؛ بی بی فاطمه حقیرالسادات
چکیده مقدمه: امروزه استفاده از گیاهان دارویی در درمان سرطان به دلیل عوارض جانبی کمتر، مورد توجه قرارگرفته است.خار مریم گیاهی دارویی از تیره کاسنی است که در درمان بیماریهای کبدی و کیسه صفرا ، سرطان, بیماریهای قلبی عروقی و ... موثر است. کپسوله کردن مواد فعال زیستی در نانو لیپوزوم یک رویکرد عملی و کارامد برای تنظیم رهایش دارو، افزایش پایداری ، محافظت از آن ها دربرابر واکنش با محیط، کاهش فراریت و افزایش میزان تأثیرآن است. هدف از این پژوهش کپسوله کردن عصاره خارمریم درون لیپوزوم و ارزیابی فیزیکوشیمیایی آن با هدف اثرگذاری بر سلولهای سرطان کبد است.
روش بررسی: در این پژوهش عصاره خار مریم با روش سوکسله استخراج شد و وزیکولهای لیپوزومی با روش آب پوشانی لایه نازک تهیه گردید و عصاره خار مریم در آن بارگذاری شد. درنهایت نانوذرات ساخته شده از نظر راندمان بارگذاری، رهایش عصاره از لیپوزوم و شاخصههای فیزیکوشیمیایی چون اندازه, پتانسیل زتا، مورفولوژی،طیف مادون قرمز مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نانولیپوزوم حاوی عصاره خار مریم دارای بازده انکپسولاسیون 37/63 % و اندازه nm 122، پتانسیل زتا1/13- میلی ولت و شاخص پراکندگی197/0 می باشد.رهایش عصاره خار مریم از نانولیپوزوم به صورت آهسته و کنترل شده است . هیچ برهمکنش شیمیایی بین عصاره و لیپوزوم وجود ندارد و از نظر مرفولوژی همگن و دارای ساختار کروی میباشد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان میدهد که میتوان عصاره خارمریم را با اندازه و کارایی مناسب به شکل نانولیپوزوم کپسوله کرد. بنابراین لیپوزوم حامل مناسبی برای عصاره خار مریم محسوب می شود.
دستورزی پوسته سیلیکایی گونهای از دیاتومهای دریایی با نانوذرات طلا، اکسیدآهن و تراستوزومب با هدف شناسایی سلولهای واجد گیرنده HER2
دوره 10، شماره 4، مهر 1398، صفحه 581-588
جاوید اسفندیاری؛ بهناز شجاعالدینگیوی؛ محمد مظفرینیا؛ هادی هاشمزاده؛ حسین نادریمنش
چکیده پوسته سیلیکایی دیاتومها، ساختارهایی زیستی و جایگزین برای ذرات سیلیکایی مزوپورس مصنوعی هستند که بهعلت داشتن سطوح گسترده، منافذ دقیق نانومتری، زیستسازگاری، پایداری مکانیکی و حرارتی، قابلیتهای نوری و امکان اتصال به بیومولکولها، قابلیتهای ممتازی برای طراحی بیوسنسورها دارند. در این مطالعه دیاتوم Chaetoceros sp. برای ساخت بستههای مغناطیسی Fe۲O۳-Au-Biosilica مورد استفاده قرار گرفت. پس از کشت ریزجلبکها، سنتز نانوذرات طلا در دیواره سیلیکایی با روش سنتز زیستی صورت گرفت که ارزیابیها بیانگر سنتز نانوذرات کروی طلا بهصورت پیوسته روی سطوح و منافذ دیواره بود. پس از این مرحله نانوذرات مغناطیسی اکسیدآهن نیز به سطح سیلیکایی دیاتوم متصل و از این طریق امکان هدایت سامانه سیلیکایی با استفاده از میدان مغناطیسی فراهم شد. اصلاح سطح این بستههای مغناطیسی دیاتوم با استفاده از ترکیب APTES امکان اتصال رنگ فلورسنس رودامین و آنتیبادی هرسپتین (Trastuzumab) به این ساختار را فراهم کرد. همچنین موفقیت اتصال سامانه به سلولهای هدف (SKBR۳) با تصاویر میکرسکوپ فلورسنس مورد تایید قرار گرفت. نتایج این مطالعه بیانگر قابلیت ویژه پوسته سیلیکایی این دیاتوم بهعنوان یک بسته "چندمنظوره" در فعالیتهای تشخیصی و درمانی است.
سمیت داروی ضدسرطان سیسپلاتین تحت تاثیر میدان مغناطیسی ایستا در سلولهای حساس و مقاوم به دارو
دوره 9، شماره 4، مهر 1397، صفحه 621-626
جابر ظفری؛ فاطمه جوانی جونی؛ محمد ستاری کیکله؛ پرویز عبدالمالکی؛ محمد جواد خدایار؛ امیر جلالی
چکیده اهداف: در درمان سرطان، بهدلیل محدودیت استفاده از دوز بالا و نیز مقاومت سلولهای سرطانی، بایستی از روشهای بهینهای استفاده کرد که در عین کاهش دوز پرتو و دارو، اثربخشی زیاد درمانی داشته باشند. هدف این پژوهش، بررسی سمیت داروی ضدسرطان سیسپلاتین تحت تاثیر میدان مغناطیسی ایستا در سلولهای حساس و مقاوم به دارو بود.
مواد و روشها: در پژوهش تجربی حاضر، ردههای سلولی سرطانی مقاوم A۲۷۸۰-CP و حساس به سیسپلاتین A۲۷۸۰ در گروههای سلولی تیمارشده با میدان و دارو نسبت به گروه دریافتکننده دارو بهتنهایی، بررسی و برای تعیین تاثیر میدان مغناطیسی ایستا و غلظت دارو از شدت ۱۰میلیتسلا بهمدت ۲۴ ساعت و غلظتهای لگاریتمی دارو (۱، ۱۰، ۵۰، ۱۰۰ و ۵۰۰میکروگرم در میلیلیتر) استفاده شد. غلظت مهارکنندگی ۵۰% رشد سلولها (IC۵۰)، پس از تبدیل جذب بهدستآمده در دستگاه الایزاریدر از تست MTT به درصد سایتوتوکسیسیته، برای سلولها در عدم حضور و حضور میدان مغناطیسی به دست آمد. دادهها با نرمافزار Prism از طریق آزمون آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون T تحلیل شدند.
یافتهها: در حضور میدان مغناطیسی ایستا و غلظتهای مختلف دارو کاهش بیشتری در درصد سلولهای زنده مشاهده شد. مقدار IC۵۰ برای سلولهای A۲۷۸۰ در عدم حضور و حضور میدان مغناطیسی ۹/۵۸±۲۷/۶۹ و ۱/۴۸±۸/۹۶میکروگرم در میلیلیتر و برای سلولهای A۲۷۸۰-CP، ۸/۰۳±۶۱/۱۶ و ۳/۱۳±۹/۵۸میکروگرم در میلیلیتر بود.
نتیجهگیری: مرگومیر سلولهای تیمارشده با داروی ضدسرطان سیسپلاتین تحت تاثیر میدان مغناطیسی در ردههای حساس و مقاوم به دارو نسبت به استفاده از دارو بهتنهایی بیشتر است. مقاومت دارویی در رده سلولی مقاوم به دارو در حضور میدان مغناطیسی کاهش مییابد.
منفذسازی الکتریکی یاختهها با استفاده از میدانهای الکتریکی و مغناطیسی با رویکرد کاربرد در درمان سرطان (شیمیدرمانی الکتریکی): مطالعه مروری
دوره 9، شماره 2، فروردین 1397، صفحه 247-258
زینب شنکایی؛ سیدمحمد فیروزآبادی
چکیده مقدمه: گاهی نیاز است موادی که قابلیت نفوذ به داخل غشا را ندارند بهطور گستردهای وارد یاخته شوند. روشهای درمانی از جمله روشهایی هستند که گاهی این تغییر نفوذپذیری را هنگام استفاده از داروهای مختلف و ژنها احساس میکنند. منفذسازی الکتریکی یاختهها (منفذسازی الکتریکی) روشی نوین در افزایش نفوذپذیری الکتریکی یاختهها است. تولید منفذهای غشایی با اعمال ولتاژهای الکتریکی بیش از آستانه تراوایی غشای یاخته، قابل دستیابی است. این روش کاربردهای متفاوتی در ورود مولکولهای غیرقابل نفوذ به داخل سیتوپلاسم یاختهای دارد که همراهکردن این پالسها با داروهای شیمیدرمانی مانند بلومایسین و سیسپلاتین که به شیمیدرمانی الکتریکی معروف است از مهمترین کاربردهای ضدسرطانی این روش شناخته میشود. هدف مطالعه حاضر، مروری بر منفذسازی الکتریکی یاختهها با استفاده از میدانهای الکتریکی و مغناطیسی با رویکرد کاربرد در درمان سرطان (شیمیدرمانی الکتریکی) بود.
نتیجهگیری: در مطالعات پیشکلینیکی، ابتدا این روش روی حیوان و یاخته بهینهسازی شده است و پس از آزمونهای بالینی، امروزه پروتکل استاندارد و بالینی شیمیدرمانی الکتریکی بهعنوان روشی ایمن با اثربخشی بالا برای برخی تومورها مطرح است. این روش درمانی، روشی ساده با حداقل اثرات جانبی است، اما در مطالعات پیشکلینیکی جدید با بهکارگیری پالسهای الکتریکی با فرکانسهای بالا، شدت میدانهای الکتریکی پایین و همچنین استفاده از میدانهای مغناطیسی پالسی سعی شده تا محدودیتها و کاستیهای این روش استاندارد برطرف شود.
شناسایی مهارکننده های جدید توبولین از منابع دریایی با استفاده از غربالگری مجازی مبتنی بر ساختار
دوره 7، شماره 3، مهر 1395، صفحه 80-90
سیده مریم طاهری؛ حسن آریاپور
چکیده یکی از منابع ارزشمند دارویی، موجودات زنده دریایی میباشند. در دهههای اخیر، ارزش تجاری این موجودات و کاربرد ترکیبات استخراج شده از آنها درتحقیقات بیولوژیکی و توسعه دارویی آنها را به عنوان یک منبع جدید و مهم برای داروهای ضدسرطانی مبدل ساختهاست. میکروتوبولها یکی از مهمترین اهداف دارویی در سلولهای سرطانی هستند و بهطور گستردهای مهارکنندههای مربوط به آنها در حال توسعه میباشند. دراین مطالعه ساختار سه بعدی بیش از سه هزار ترکیب مرتبط با منابع دریایی بهینه شدند، سپس میانکنش آنها با ساختار کریستالوگرافی αβ-توبولین برای جایگاههای اتصال کلشیسین و اپوتیلون با استفاده از روش غربالگری مجازی مبتنی بر ساختار (داکینگ) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از مطالعات داکینگ نشان داد که بعضی از ترکیبات با انرژی تمایل اتصال بیشتری نسبت به مهارکنندههای کلشیسین و اپوتیلون به ساختار پروتئین اتصال میشوند. ترکیبات MNP05655 و MNP14107 به ترتیب برای جایگاههای کلشیسین و اپوتیلون به عنوان قویترین مهارکنندهها شناخته شدند و میتوانند کاندیدای مناسبی برای مهار توبولین باشند.