جستجو در مقالات منتشر شده



سمانه پورسعید، محمدرضا کلباسی، سیده نفیسه حسنی، گرو یوشیزاکی، حسین بهاروند*،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده

این مطالعه با هدف تولید ماهی کایمر حاصل از پیوند درون صفاقی SSCs ماهی آزاد دریای خزر به لارو‌‌های تازه تفریخ شده قزل‌آلای رنگین کمان اجرا گردید. سلول‌های اسپرماتوگونی از بافت بیضه ماهی آزاد ۸ ماهه با روش هضم آنزیمی استخراج شدند. از روش حذف تمایزی برای تخلیص سلول‌های اسپرماتوگونی استفاده شد. پس از ۴۸ ساعت کشت در محیط L۱۵ حاوی سرم ۱۰%، سلول‌های لایه رویی جمع آوری و با رنگ فلورسنت غشایی PKH۲۶ رنگ آمیزی شدند. سلول‌ها به حفره صفاقی لارو‌های تازه تفریخ شده قزل آلای رنگین کمان پیوند شدند. لارو‌ها ۱۵ و ۳۰ روز پس از پیوند با استفاده از میکروسکوپ فلورسنت مورد بررسی قرار گرفتند. ۱۸۰ روز ماه پس از پیوند گناد ماهیان پیوند شده برای آنالیز‌های مولکولی استخراج شدند. سلول‌های پیوند شده به سمت گناد در حال تکوین قزل آلای رنگین کمان مهاجرت و کلون زایی کردند. حضور سلول‌های ماهی آزاد دریای خزر در ۴/۴۱ درصد از گناد ماهیان قزل آلای رنگین کمان با استفاده از PCR تایید شد. نتایج این مطالعه برای اولین بار پیوند موفقیت آمیز بین گونه‌ای را در قزل آلای رنگین کمان نشان داد. این مطالعه نشان داد که سلول‌های سوماتیک قزل آلای رنگین کمان قادرند سلول‌های اسپرماتوگونی ماهی آزاد دریای خزر را حمایت کنند. پیوند بین گونه‌ای سلول‌های اسپرماتوگونی دریچه جدیدی را برای حفاظت نژاد‌های کمیاب و گونه‌های در معرض تهدید گشوده است بنابراین پیوند SSCs به عنوان یک روش کاربردی برای حفاظت ذخایر ژنتیکی این گونه با ارزش قابل پیشنهاد می باشد.
الهام شیخی، بهناز شجاع الدین گیوی، شراره تودد، محمد امین بصام، حسین نادری‌منش*، بتول سجاد،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۹ )
چکیده

میکروسکوپِ فلورسانسِ بازتاب-داخلی-کلی ابزاری کارا، برای مشاهده و ثبت پدیده­های رخ داده در فاصله­ای کمتر از صد نانومتر است. از این ویژگی منحصر بفرد میکروسکوپ، برای بررسی "کیفی" اسکلت سلولی، در نزدیکی سطح زیرینِ سلول استفاده می­شود. در این مقاله، توزیع اکتین­ها در فاصله­ی کمتر از صد نانومتری از سطحِ تماسِ سلول با بستر زیرین، با استفاده از میکروسکوپِ فلورسانسِ بازتاب-داخلی-کلی برپایه ی منشور، تصویربرداری شده است. کمی­سازی اکتین­های اسکلت سلولی برای بررسی خزیدن سلول‌ها از لحظه اتصال اولیه به بستر زیرین تا آغاز حرکت از اهمیت بالایی برخوردار است؛ بدین­جهت در این مقاله، با استفاده از محاسبه توزیع سطحی-حجمی مولکول­های فام­ساز، روشی برای "کمی­سازی" توزیع مولکول­های فام­ساز در نزدیکیِ سطح زیرین سلول، ارایه شده است. این روش جدید، امکان مطالعه خزیدن سلول براساس تصویربرداری لحظه­ای از سطح سلول را از طریق محاسبه توزیع موضعی مولکول­های فام­ساز در آن ناحیه فراهم می­کند.
آزاده بیگمرادی، احمد همایی، روح اله همتی، بهناز صفار،
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۴۰۰ )
چکیده

کیتینازها جزء آنزیم های ضروری سخت پوستان می باشند که در چرخه پوست اندازی و هضم کیتین نقش مهمی ایفا میکنند. بر اساس مطالعه حاضر، cDNA رمزگردان کیتیناز از Penaeus mergueinsis با طول bp ۱۴۴۰ شامل ۴۶۷ اسید آمینه با روش PCR تعیین توالی و سپس آنالیز فیلوژنیکی و بیوانفورماتیکی آن انجام شد. توالی جدید در بانک ژنی با شماره دستیابی MT۲۵۰۵۳۹ثبت شد و  وزن مولکولی پروتئین حاصل از این توالی KDa ۵۱,۸۴ و نقطه ایزوالکتریک تئوریکال ۴.۷۹ تخمین زده شد. مقایسه توالی آمینواسیدی در بین کیتینازهای پنائید بیشترین شباهت (حدود ۹۷ تا ۹۲ %) به ترتیب با P. mondon chi-۳، F. chinensis، P. vannamei و P. japonicus chi-۳ نشان داد. بررسی های فیلوژنتیکی نشان داد که کیتیناز مطالعه حاضر متعلق به کیتینازهای گروه ۳ می­باشد. آنالیزهای الگوی پروتئینی آشکار شده نشان داد که کیتیناز P. mergueinsis شامل دمین کاتالیتیکی Glyco-۱۸ در موقعیت ۲-۳۴۷، یک جایگاه متصل شونده به کیتین پریتروفین A در موقعیت ۴۰۳-۴۵۶، یک پل دی سولفیدی شکل گرفته توسط دو سیستئین در موقعیت ۴۲۱- ۴۳۶، یک دمین متصل شونده به کیتین نوع ۲، جایگاه فعال (۱۱۷FDGLDMDWE۱۲۵)، یک ناحیه غنی از پرولین / ترئونین در موقعیت های ۳۷۶-۴۱۲ و یک جایگاه مفروض N – گلیکوزیلاسیون در موقعیت ۴۲۴- ۴۲۷ (NTSG) می باشد. مطالعه حاضر نشان می­دهد که توالی P. mergueinsis حاوی موتیف های کیتیناز فعال و مشابه کیتینازهایی است که قبلا  تعیین توالی شده اند و درصورت کلونیگ، بیان و تخلیص احتمالا ویژگی های کارکردی و ساختاری مشابه آنزیم های گونه های مورد اشاره بالا را دارد.
شکوفه مهرتاش فر، محبوبه کبیری رنانی،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۴۰۱ )
چکیده

وقوع حوادث مختلف از جمله تصادفات، آسیب و جراحات وارده طی فعالیت های ورزشی و نیز بروز برخی از بیماریها میتوانند منجر به تحلیل و از بین رفتن بافت استئوکندرال شده و مشکلات عدیده ای در سلامت و کیفیت زندگی بیمار ایجاد کنند، بنابراین کنترل و ترمیم این ضایعات یکی از چالشهای مهم در حوزه پزشکی بازساختی به شمار میرود. از آنجائیکه نقص های استئوکندرال هم آسیب به غضروف مفصلی و هم استخوان تحت غضروفی زیرین آن را شامل میشود، برای ترمیم نیز باید نیاز بخشهای استخوانی، غضروفی و بخش حدفاصل میان استخوان و غضروف در نظر گرفته شود. درمانهای بالینی فعلی بیشتر تسکینی بوده و جنبه درمانی کمتری دارند. از این رو، به دلیل محدودیت های روشهای درمانی موجود طی دهه گذشته استفاده از مهندسی بافت به عنوان یک روش درمانی کارآمد و کم خطر برای درمان بسیاری از بیماریها خصوصا ضایعات استخوانی-غضروفی مطرح شده است. در این روش میتوان با پیوند بافتهای کامپوزیت استئوکندرال که از طریق ترکیب سلولهای خود بیمار با بیومتریالهای متخلخل سه بعدی با شکل و اندازه از پیش تعیین شده بدست آمده اند، برخی از محدودیت های روش های پیشین را برطرف نمود. تا کنون استراتژی های متنوعی برای ساخت داربست به منظور ترمیم نقص های استئوکندرال به کار گرفته شده است که از جمله آنها میتوان به داربست های تک فاز، چند لایه و مدرج شده اشاره کرد. در این مطالعه برخی استراتژیهای رایج در مهندسی بافت و همچنین چالش های پیش رو به طور خلاصه مورد بررسی قرار گرفته است.
محمد ستاری کیکله، محمد ناصح طالبی، مهدی فخیمی کامران، فرزانه زرین، شادی اکبری،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده

با گسترش روزافزون امواج الکترومغناطیسی در محیط زندگی، نگرانی در مورد اثرات مضر این امواج بر سلامت انسان افزایش یافته است. هرچند، مطالعات زیادی در مورد اثرات زیستی پرتوهای غیریونیزان انجام شده است، اما هنوز در مورد اثرات این تابش‌ها به طور ویژه بر سیستم عصبی قطعیت وجود ندارد. نتایج بدست امده از  مطالعات در مورد اثرات این تابش ها اختلاف زیادی دارند وحتی نتایج متضاد  هم گزارش شده است. بر اساس نتایج منتشر شده، هنوز نمی‌توان نتیجه گرفت که آیا پرتوهای الکترومغناطیسی غیریونیزان به سیستم عصبی آسیب می‌رساند یا خیر. هدف از این مطالعه بررسی و تحلیل مقالات منتشر شده درباره  اثرات تابش الکترومغناطیسی غیریونیزان بر سیستم عصبی جهت استخراج داده‌ها‌ی کمی از اثرگذاری این امواج میباشد. در ابتدا مقالات منتشر شده در پایگاه داده ORSAA بررسی شده و به دو دسته پارامتر‌ها‌ی سلولی ‌و مولکولی و پارامتر های عصبی و شناختی تقسیم شدند. نتایج به دست امده از بررسی‌های و آنالیز‌ها‌ی کمی  مقالات موجود در پایگاه دادهORSAA  نشان داد، در دسته پارامتر‌ها‌ی سلولی ‌و مولکولی  امواج الکترومغناطیس غیر یونیزان بیشترین اثر گذاری را بر تغییر فعالیت آنزیمها و آسیب به پروتئین ها با ۴۱۸ مورد دارند. همچنین  در دسته پارامتر های عصبی و شناختی امواج بیشترین اثر گذاری را بر رفتار و اثرات شناختی با ۱۷۱ مورد گزارش شده، دارند.
 

صفحه ۱ از ۱