۱۳ نتیجه برای ابوالقاسمی
دوره ۵، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۱۷)- ۱۳۹۳ )
چکیده
طبقاتالصوفیه یکی از متون کهن فارسی نوشته شده در حوزه هرات (قرن پنجم هجری) است. این کتاب حاصل املای سخنان خواجه عبدالله انصاری در مجالس وعظ است که به دست یکی از شاگردانش نوشته شده است. بررسی زبان این متن میتواند برخی نکات زبانی ناگفته درباره گویش کهن رایج در آن حوزه جغرافیایی را آشکار کند. در این مقاله به «اثرپذیری زبان طبقات از زبان عربی»، به عنوان بهرهای از مسائل زبانی موجود در این متن پرداخته شده است. زبان عربی پس از گذشت مدتی از حضور اعراب در ایران، به دلایل مختلف اجتماعی، علمی، دینی، سیاسی و فرهنگی، بر زبان فارسی و آثار ایرانیان تأثیر گذاشت. از جمله متون تأثیر گرفته طبقات انصاری است که بررسی زبان آن، نشان دهنده برخی اثرپذیریهای واژگانی، صرفی، نحوی و آوایی این متن از زبان عربی است. گذشته از استفاده از واژههای عربی در این متن، وجود برخی نکات دستوری صرفی و نحوی و اثرپذیریهای آوایی قابل توجه است. هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان و چگونگی اثرپذیری زبان طبقاتالصوفیه، به عنوان متنی برآمده از قرن پنجم و گویش هروی کهن، از زبان عربی در هر سه سطح واژگانی، صرفی و نحوی و آوایی است. در این مقاله کوشش شده است موضوع حاضر، همراه با شواهدی از متن بیان شود. این پژوهش از نظر هدف، «کاربردی» و از لحاظ شیوه جمعآوری اطلاعات، «کتابخانهای» است که به روش «توصیفی- تحلیلی» انجام پذیرفته است.
دوره ۵، شماره ۳ - ( شماره ۳ (پیاپی ۱۹)- ۱۳۹۳ )
چکیده
«ضمایر شخصی» یکی از مباحث مهم دستوری زبان فارسی است که بیشتر دستورنویسان و زبانشناسان در آثار خود به آن پرداختهاند و تعاریفی کمابیش مشابه از آن ارائه کردهاند. ضمیرهای شخصی در زبان فارسی دری و بیشتر متون بهجامانده از آن، یکسان به کار رفتهاند؛ اما با توجه به وجود برخی اختصاصات زبانی در برخی متون کهن که حاصل تعلق آنها به دورهها و حوزههای جغرافیایی و گونههای متفاوت زبانی است، ممکن است ضمایر شخصی نیز تا حدودی در آنها به شکلی متمایز به کار رفته باشد. هدف از این نوشتار، نشان دادن چگونگی صورتها و کاربردهای مختلف ضمایر شخصی در طبقاتالصوفیه، منشأ هریک از آنها و میزان همگونی و ناهمگونی طبقات با دیگر متون کهن است. ضمیرهای شخصی در این متن بیشتر به صورت مشترک با دیگر متون و در برخی موارد به صورتی متفاوت با آنها به کار رفتهاند. در این مقاله کاربرد خاصی از ضمایر شخصی در طبقات و گویش کهن هرات را مورد توجه قرار دادیم و از آن بهعنوان «شبهشناسه» یاد کردیم. بیشتر کاربردهای خاص ضمیرهای شخصی، بهویژه ضمایر شبهشناسه در گونه زبانی هرات و متن طبقات، متأثر از فارسی میانه است. این نوشتار از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ شیوه جمعآوری اطلاعات، کتابخانهای است که پس از خوانش دقیق متن طبقاتالصوفیه، به روش توصیفی- تحلیلی انجام پذیرفته است.
دوره ۵، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۰ )
چکیده
موضوع تحقیق: امروزه یکی از موضوعات مورد علاقه پژوهشگران استفاده از ترکیبات زیست تخریب پذیر با خواص مکانیکی و حرارتی بالاست. پلی لاکتیک اسید، پلی استری آلیفاتیک، زیست تخریب پذیر و انعطاف پذیر بوده که دارای ضعفهایی همچون عبورپذیری زیاد در برابر بخار آب و گازها، دمای انتقال شیشهای کم، پایداری گرمایی ضعیف، ترد و شکننده بودن میباشد. یکی از روشهایی که برای بهبود خواص این زیست پلیمر در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است، استفاده از پرکنندهها در مقیاس نانومتری و تولید بیونانوکامپوزیتها میباشد. این تحقیق با هدف بررسی تاثیر حضور همزمان نانوکریستال سلولز و نانونقره بر رفتار مکانیکی، حرارتی و عبورپذیری نسبت به بخار آب فیلمهای بر پایه پلی لاکتیک اسید انجام گردید.
روش تحقیق: فیلمهای پلی لاکتیک اسید و بیونانوکامپوزیتهای آن حاوی مقادیر مختلف نانوکریستال سلولز (۰۱/۰، ۰۳/۰ و ۰۵/۰ گرم) و نانونقره (۰۱/۰ گرم) با استفاده از روش قالبگیری حلال تهیه شدند. برای بهبود سازگاری و قابلیت اختلاطپذیری بیشتر نانوکریستال سلولز با پلی لاکتیک اسید، از واکنش آن با استیک انیدرید استفاده گردید. طیفسنجی FTIR، آزمون کشش، خواص حرارتی (DSC)، آزمون مهاجرت و بررسی خاصیت ضدباکتریایی برای مطالعه ویژگیهای نمونهها مورد استفاده قرار گرفت. برای ارزیابی عبورپذیری فیلمها، میزان نفوذ پذیری نسبت به بخار آب نمونهها نیز اندازهگیری شد.
نتایج اصلی: با افزودن نانوکریستال سلولز، دمای انتقال شیشهای (Tg) و دمای مذاب (Tm) افزایش نشان دادند. وجود نانوکریستال سلولز موجب افزایش استحکام کششی و مدول الاستیسیته بیونانوکامپوزیت ها نسبت به پلی لاکتیک اسید خالص گردید. با افزودن نانوکریستال سلولز، عبورپذیری تا حدود ۲۵ درصد کاهش یافت. با افزایش میزان نانوکریستال سلولز، میزان تورم و جذب آب نمونهها به طور قابل توجهی افزایش پیدا کرد. میزان مهاجرت نمونهها نیز پس از افزودن نانوسلولز کاهش یافت.
زهرا ابوالقاسمی، رضا درویش زاده، حمداله کاظمی، سینا بشارت، مهدی بیات،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
به منظور بررسی تنوع ژنتیکی و روابط بین عملکرد و صفات زراعی- مورفولوژیکی در آفتابگردان روغنی، ۱۵۲ لاین آفتابگردان جمع آوری شده از نقاط مختلف جهان و ایران در محوطه گلخانه دانشکده کشاورزی دانشگاه ارومیه در قالب طرح پایه کاملا تصادفی با نه تکرار در سال زراعی ۱۳۹۱ مورد بررسی قرار گرفتند. تعداد ۱۴ صفت زراعی و مرفولوژیک شامل: ارتفاع ساقه، قطر ساقه، تعداد برگ، طول پهنک برگ، عرض پهنک برگ، طول دمبرگ، قطر طبق، وزن صد دانه، وزن خشک طبق، وزن خشک دانه در طبق، تعداد روز از کاشت تا گلدهی، تعداد روز از کاشت تا رسیدگی، نسبت مغز دانه به کل دانه و شاخص برداشت اندازه گیری شد. تجزیه واریانس نشان داد که اختلاف بین ژنوتیپ ها برای تمامی صفات مورد مطالعه در سطح احتمال ۰۵/۰ درصد معنی دار می باشد. بالاترین ضریب تغییرات فنوتیپی به ترتیب برای وزن خشک دانه در طبق (۳۰/۵۶)، شاخص برداشت (۴۰/۴۴)، و وزن خشک طبق (۴۴/۳۵) مشاهده شد. همبستگی مثبت و معنی دار بین عملکرد دانه و اکثر صفات اندازه گیری شده مشاهده شد. از میان صفات مورد مطالعه، قطر طبق، نسبت مغز دانه به کل دانه، ارتفاع بوته و تعداد برگ دارای اثرات مستقیم و مثبت با عملکرد دانه بوده و در سطح اول اهمیت قرار گرفتند. با استفاده از تجزیه خوشه ای، ژنوتیپ های مورد بررسی در ۴ گروه متفاوت قرار گرفتند. بیشترین فاصله بین ژنوتیپ های دو گروه ۳ و۴ مشاهده شد.
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
شبیهسازی یکی از تکنیکهای مناسب برای تحلیل و ارزیابی رفتار پویای سیستمهای پیچیده است. در این مقاله از یک مدل شبیهسازی که برای اعزام تجهیزات جابهجایی مواد در فرایند استخراج سنگ سولفید در مجتمع معدن مس سرچشمه توسعه داده شده است، استفاده میشود زیرا سیستم جابهجایی مواد و هزینههای مربوط به آن تأثیر بهسزایی در هرینههای عملیاتی سیستم حمل و نقل در معادن ایفا میکند. در این مقاله تعیین مقدار بهینه تجهیزات جابهجایی در فرایند استخراج سنگ سولفید با استفاده از رویکرد بهینهسازی مدلهای شبیهسازی شبهمدل محور انجام شده است. در مرحله بهینهسازی، مدل رگرسیون چند جملهای درجه دوم متناسبسازی شده که از راه شناسایی متغیرهای اثرگذار در سیستم با استفاده از طراحی آزمایشها تقریب زده شده است، حل میشود. شبهمدل تقریبزده شده بهخوبی قادر است نتایج شبیهسازی را تخمین بزند، بنابراین میتوان اعتبار آن را نتیجه گرفت. یافتههای این رویکرد بهینهسازی مدلهای شبیهسازی نتایج قابل قبولی را برای طراحی مجدد و کنترل فرایند استخراج به منظور افزایش بهرهوری در اختیار مدیران مجتمع معدن مس سرچشمه قرار میدهد. نتایج بهدست آمده از حل مدل پیشنهادی نشان میدهد که با استقرار ترکیب بهینه پیشنهادی میتوان سطح میزان تولید در فرایند استخراج را حفظ کرد و علاوه بر آن ۸ درصد در هزینههای موجود کاهش ایجاد کرد.
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۸۹ )
چکیده
هدف: پیوند سلولهای بنیادی خون بند ناف اغلب به علت دوز پایین سلولهای CD۳۴+ دارای محدودیتهایی در بالغین است. برای غلبه بر این محدودیت، میبایست این سلولها قبل از پیوند مورد تکثیر و تزاید قرار بگیرند. در این تحقیق، برای هدف مذکور از هم کشتی سلولهای CD۳۴+ با منبع جدیدی از سلولهای استرومال مزانشیمی یعنی سلولهای بنیادی سوماتیک غیرمحدود شده روی داربست DBMاستفاده شد.
مواد و روشها: ابتدا سلولهای بنیادی سوماتیک غیرمحدود شده خون بند ناف انسانی جداسازی و بعد از تشکیل کلونی از نظر ریختشناسی و ایمونولوژیکی شناسایی و تأیید شدند. سپس سلولهای خونساز خون بند ناف CD۳۴+ نیز از خون بند ناف تخلیص و از طریق هم کشتی دو وسهبعدی با سلولهای مغذی سلولهای بنیادی سوماتیک غیرمحدود شده تکثیر شدند. بعد از ۳ هفته تکثیر، تعداد مشخص و مناسبی از سلولها برای بررسی و کنترل فعالیت کلونیزایی و حفظ سلولهای خونساز اولیه مورد تجزیه و تحلیل سنجش کلونی، سنجش LTC-IC و فلوسایتومتری قرار گرفتند.
نتایج: تکثیر برونتنی سلولهای خونساز خون بند ناف، زمانی که با سلولهای استرومال بنیادی سوماتیک غیرمحدود شده در حضور سیتوکینهای تزایدی در شرایط دوبعدی و سهبعدی مورد هم کشتی قرار میگیرند، بهطور مشخصی افزایش مییابد، بهطوری که تعداد کلی سلولها بعد از ۳ هفته کشت در شرایط مختلف دوبعدی و سهبعدی دارای افزایش مداوم و نمایی بود ولی فعالیت کلونیزایی و حفظ سلولهای خونساز اولیه تا دو هفته پایدار بوده و بعد از آن روند کاهشی داشت. درصد سلولهای CD۳۴+ نیز طی ۳ هفته هم کشتی، کاهش مداوم و نمایی داشت.
نتیجهگیری: این نتایج بیانگر آن است که سلولهای بنیادی سوماتیک غیرمحدود شده با تولید سیتوکینهای خونساز، ماتریکس خارج سلولی، مولکولهای اتصالی و ایجاد برهمکنش بین سلولی میتوانند بهعنوان لایه مغذی و پشتیبان مناسب برای هم کشتی و تزاید سلولهای پیشساز خونساز خون بند ناف استفاده شوند.
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۲۷ )
چکیده
اصبحت اسماء الاشخاص والالقاب واحده من الابداعات الانسانیه التی اولاها الانسان اهتمامه علی مر العصور، ففی کل یوم تظهر للانسان اسماء والقاب تتناسب وحیاته المتحضره والمتقدمه.
تتطرق هذه المقاله الی بحث بعض القاب الشعراء العرب - من العصر الجاهلی الی نهایه العصر العباسی- وکذا التخلص الشعری لبعض الشعراء الفرس - من القرن الثانی الی نهایه القرن الحادی عشر هجری- کما سنتعرف علی طرق اختیار ووضع الاسم الشعری عند شعراء الأُمتین العربیه والفارسیه وکذا اوجه الشبه والاختلاف فیها.
تمثل المقارنه بین طرق اختیار او وضع الالقاب الشعریه عند العرب و الفرس المحور الرئیسی لهذا البحث ، وقد تم ترتیبه علی ثلاثه محاور :
طرق اختیار التخلص الشعری عند الفرس؛
طرق وضع القاب الشعراء عند العرب؛
احصائیه ومقارنه طرق اختیار التخلص الشعری ووضع اللقب.
النتیجه تتمثل فی المحور الثالث والمکونه من احصائیه تشمل ۱۷۰ شاعراً عربیاً و فارسیّاً.
زهرا ابوالقاسمی، مهدی زین الدینی، سید مرتضی رباط جزی،
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۲ )
چکیده
نانوذرات کروی شکل طلا با خواص منحصر بفرد خود دارای قابلیت زیادی جهت تشخیص انواع مختلف آنالیتها بوده و امروزه استفاده از نانو ذرات طلا کاربردهای گستردهای در زمینه پزشکی و زیست فناوری از جمله تشخیص پاتوژنهای آلوده کننده آب، هوا و مواد غذایی داشته و جایگزین مناسبی برای روشهای شیمیایی و فیزیکی تلقی میگردد. فناوریهای نوین در طراحی حسگر زیستی مبتنی بر نانوذرات طلا، قابلیت شناسایی ترکیبات زیستی را به طور دقیق و سریع فراهم میسازد. یکی از این فناوریها، حسگرتشخیصی بر پایه رزونانس پلاسمون سطحی (SPR)[۱] است که بر اساس خواص نوری خود قادر به اندازهگیری بسیار حساس و اختصاصی میانکنشهای ملکولهای زیستی، بدون تأخیر زمانی میباشند. این فناوری میتواند در زمان کوتاه و با حساسیت مناسب ویژگیهای میانکش مواد زیستی (الیگونوکلئوتید، پروتئین، باکتری) بر روی سطح، از جمله سرعت واکنش، تمایل و غلظت میانکشهای سطحی را کمیسازی کند. در این مقاله مروری تلاش شده است ضمن بررسی خصوصیات و ویژگیهای پلاسمون سطحی نانوذرات طلا، کاربردهای تشخیصی ساده نانوذرات طلا بر اساس روش پلاسمون سطحی موضعی(LSPR) و تشخیص در زیست پزشکی، بررسی و تشریح گردد.
Surface Plasmone Resonance
دوره ۱۴، شماره ۱۳ - ( ويژهنامه اول ۱۳۹۳ )
چکیده
در این مقاله کمانش ورقهای مستطیلی که تحت بار صفحهای غیریکنواخت قرار دارند، بررسی شده است. بدین منظور ابتدا معادلات تعادل ورق بر اساس تئوری تغییر شکل برشی مرتبه اول استخراج شده است. روابط سینماتیک بر اساس مدل فن کارمن و معادلات بنیادین، خطی فرض شدهاند. پس از آن از روش تعادل در مجاورت برای بدست آوردن معادلات پایداری استفاده شده است. معادلات تعادل مربوط به میدان تنش پیش کمانش، به کمک تئوری معادلات دیفرانسیل حل شده است. برای تعیین بار کمانش ورق با شرایط مرزی ساده، روش گالرکین برای حل معادلات پایداری که یک دستگاه معادلات دیفرانسیل با ضرایب متغیر است بهکارگرفته شده است. در این مقاله چهار نوع بارگذاری مختلف شامل بارگذاری یکنواخت، سهمی شکل، کسینوسی و مثلثی شکل در نظر گرفته شده و تاثیر نسبت ظاهری ورق و ضخامت آن بر روی بار کمانش مورد بررسی قرار گرفته و نتایج با حل عددی و نتایج تئوری کلاسیک مقایسه شده است. بر اساس آن، بار کمانش بدست آمده از تئوری کلاسیک برای همه حالتهای بارگذاری همواره بزرگتر از مقدار آن بر اساس تئوری تنش برشی مرتبه اول میباشد.
دوره ۱۴، شماره ۷۳ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
هدف این مطالعه بررسی تاثیرات پوشش خوراکی ژلاتینی و ترکیب پوشش ژلاتین و اسانس آویشن شیرازی بر کیفیت فیله کپور نقرهای در خلال ۲۱ روز نگهداری در یخچال(°C ۴) بوده است. تیمارهای تحقیق عبارت بودند از فیلههای خام و بدون تیمار (تیمار شاهد)، فیلههای حاوی پوشش ژلاتینی ۴% (تیمار ۱)، فیلههای حاوی پوشش ژلاتینی ۴% و اسانس آویشن شیرازی۲/۰% (تیمار ۲) و فیلههای حاوی پوشش ژلاتینی ۴% و اسانس آویشن شیرازی۴/۰% (تیمار ۳). تیمار فیلهها با پوشش ژلاتین و اسانس آویشن شیرازی تاثیر معنیداری(۰۵/۰P <) بر بار باکتریایی داشت. تیمار شاهد و تیمار۱ در روز ۱۵نگهداری و تیمارهای ۲ و ۳ در روز ۱۸ نگهداری در یخچال در محدوده فساد ۷ log cfu/g قرار داشتند. بر اساس ارزیابی حسی تیمارهای ۲ و ۳ دارای زمان ماندگاری بیشتری در مقایسه با نمونه شاهد بودند.
دوره ۱۵، شماره ۸۲ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
بهرهبرداری بهینه از پسماند فرآوردههای پروتئینی دامی، باعث استفادهی حداکثری از ظرفیت واحدهای فرآوری موجود میشود. هدف از اجرای این پژوهش، تولید فرآوردهای جدید و آمادهی مصرف از گوشتچرخشدهیماهی و ایزولهیپروتئینمرغ با ویژگیهای حسی مطلوب و با استفاده از مدل D-optimal Mixture Design، آنالیز تشریحی کمّی (QDA) و آنالیز مولفههای اصلی (PCA) بوده است. نخست، ۱۳ نمونهی محصول با درصدهای مختلف از گوشتچرخ شدهیماهی و ایزولهیپروتئینمرغ (در مجموع ۷۰ درصد از کل فرمولاسیون) تهیه شد. پس از ارزیابی حسی به روش QDA، یک تیمار به عنوان محصول منتخب برگزیده شد که شامل۵۰% گوشتچرخشدهیماهی و ۲۰ درصد ایزولهیپروتئینمرغ و۳۰ درصد دیگر افزودنیها بود. پایداری حسی محصول منتخب در مقایسه با تیمار کنترل (توپک ماهی بدون ایزولهی پروتئین مرغ) طی ۹۰ روز نگهداری بهصورت یخزده (منجمد)، بررسی شد. هم چنین از آزمایشهای فیزیکوشیمیایی (pH، TVB-N، PV و TBARS) و میکروبی برای بررسی تغییرات کیفی محصول استفاده گردید. نتایج نشان داد که تیمار منتخب ضمن داشتن ویژگیهای حسی مطلوب از نظر دیگر شاخصهای کیفی نیز وضعیت بهتری نسبت به نمونهی کنترل داشت. این مطالعه ضمن معرفی ایزولهیپروتئینمرغ به عنوان یک افزودهی جدید خوراکی، بر استفادهی ترکیبی از آنالیز QDA و PCA و مدل D-optimal Mixture Design در طراحی و ساخت محصولی با فرمولاسیون بهینه، تاکید دارد. چرا که این دادهها برای تولید محصول در مقیاس صنعتی قابل استفاده و معتبر خواهد بود.
دوره ۲۱، شماره ۱۴۹ - ( تیر ۱۴۰۳ )
چکیده
این مطالعه با هدف بررسی کامپوزیت پلی مرهای زیست تخریبپذیر و نانو ذرات در هیدروژلها در قالب یک مقاله مروری انجام شد. کامپوزیتهای پلیمری زیست تخریبپذیر با نانو ذرات در هیدروژلها، یک زمینه پژوهشی پیشرفته است که تجمع فناوریهای نوین در زمینه پلیمرهای زیست تخریبپذیر و نانومواد را به یکدیگر میآمیزد. این کامپوزیتها با ادغام پلیمرهای زیست تخریبپذیر، که به طور طبیعی تجزیه میشوند و اثرات مخرب بر محیط زیست را کاهش میدهند، با نانو ذرات در هیدروژلها ایجاد میشوند. حضور نانو ذرات در ساختار این کامپوزیتها، خواص مکانیکی، الکتریکی، و حرارتی را بهبود بخشیده و این ترکیبات را به عنوان مواد چندکاره با کاربردهای گسترده در زمینههای صنایع غذایی، بسته بندی، پزشکی، محیط زیست و الکترونیک ساخته است. هیدروژل بهعنوان ماتریس اصلی این کامپوزیتها، توانایی جاذبهای آب و انتقال کنترلشده مواد فعال را تضمین میکند. این پیشرفتها نهتنها در زمینه علمی و مهندسی بلکه در ساخت راهکارهای مستدام برای فناوریهای آینده نیز اهمیت دارد.
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
بنابر نظر اندیشمندان و صاحباننظر آموزش عالی ایران بخش قابل توجهی از مسائل و معضلات این نظام به ناکارآمدی تصمیمها و سیاستهای این بخش و مبتنی نبودن آن بر شواهد علمی و تجربی بازمیگردد. سیاستگذاری داده باز به عنوان مفهومی جدید که استفاده از مشارکت عمومی و ظرفیتهای توانمند در عرصه سیاستگذاری عمومی را مد نظر قرار میدهد، میتواند در زمینه پشتوانهسازی علمی و عقلایی در راستای بهینهیابی سیاستی در نظام آموزش عالی ایران مورد توجه قرار گیرد. پژوهش حاضر با رویکردی آمیخته، ابتدا سعی در شناسایی الزامات سیاستگذاری داده باز در نظام آموزش عالی ایران با رویکردی کیفی و سپس واکاوی نقش این مهم با استفاده از آزمون رگرسیون، در بهینهیابی سیاستی در نظام آموزش عالی ایران داشت. در بخش کیفی مصاحبه با ۹ نفر از خبرگان سیاستگذاری آموزش عالی ایران مد نظر قرار گرفت. در بخش کمی نیز جامعه پژوهش ۳۶۰ نفر بودند که با استفاده از فرمول کوکران ۱۸۶ نفر آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج حاصل از اجرای رگرسیون نشان داد که الزامات فرهنگی- اجتماعی ۳۰۴/۰، الزامات مدیریتی، ۲۷۳/۰، الزامات سیاسی- حقوقی، ۱۹۷/۰ و الزامات فنی– تکنولوژیکی ۱۵۲/۰، از واریانس متغیر بهینهیابی سیاستی در نظام آموزش عالی ایران را تبیین نمودند.