۸۵ نتیجه برای افتخاری
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۸۹ )
چکیده
نقد نشانه شناختی ازجمله رویکرد های نظام مند نیمۀ دوم قرن بیستم است که در تبیین ماهیت و کارکرد متون ادبی نقش داشته است. مایکل ریفاتر، منتقد فرانسوی تبار آمریکایی، در کتاب نشانه شناسی شعر (۱۹۷۸)، چارچوبی نشانه شناختی را برای خوانش شعر پیشنهاد کرد که به صورت گسترده مورد استفاده قرار گرفت. مقالۀ حاضر، نخست رویکرد نظری ریفاتر را معرفی می کند و سپس بر مبنای آن به خوانش شعر «ای مرز پر گهر» از دفتر چهارم اشعار فروغ فرخزاد می پردازد. هدف این تحقیق تلاش برای خوانش دقیق تر و ژرف تر شعر مورد نظر، به استناد چارچوب پیشنهادی ریفاتر است، زیرا فرض ما این است که رویکرد ریفاتر، با توجه به ظرفیت های نظری و دستاوردهای عملی که تا کنون در ارتباط با تحلیل اشعار اروپایی داشته، توانایی تحلیل شعر معاصر فارسی را دارد. در عین حال، اگرچه یافته های این مقاله، به طور مشخص و در وهلۀ اول، در ارتباط با شعر مورد بررسی است و با تعمیم، در مورد اشعار دورۀ پختگی فروغ فرخزاد مصداق دارد، اما در صورت مؤثربودن می تواند زمینه ای برای استفاده از این رویکرد و حتی رویکردهای نظیر آن برای بررسی اشعار معاصر فارسی فراهم کند تا شاید از این طریق امکان خوانش های خلاقانه تری از این اشعار فراهم آید.
دوره ۲، شماره ۷ - ( بهار ۱۳۸۴ )
چکیده
توجه به تفاوت مقایسه میان مکتوبات پیشین فارسی با فارسی معیار۱و فارسی معیار با گفتار محاورهای امروز ، سؤال برانگیز و محل مناقشهاست. آنچه دراین قیاس بیش از هر چیز رخ مینماید ، پدیده نسبتاً ناشناخته و غیر قابل کنترل تحرکات و تحولات زبان فارسی است. امروزه شکاف بین گونه معیار و گونه محاوره فارسی چنان عمیق شده است که ترمیم آن ، اگر ضروری فرض شود، غیر محتمل به نظر میرسد. درک دقیقتر و بهتر زبان محاوره و جایگاه آن در بستر فرایندهای کم کوشانه زبانی و همچنین شناخت محرکهایی که صورت و معنی زبان را در نشیب این دگرگونیها به حرکت وا میدارد ، بیتردید در برنامهریزیهای زبانی از بروز پارهای خطاها خواهد کاست. در این مقاله اهتمام نویسنده مصروف بیان و طبقه بندی دقیق امیال عامه گویشوران فارسی به کوتاهگرایی و سادهسازی اجزای زبان شدهاست که از آن تحت عنوان فرایندهای کم کوشانه زبانی یاد میشود و عامل اصلی پیدایش گونه فارسی محاوره به شمار میآید.
دوره ۶، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۱ )
چکیده
گردشگری روستایی در دنیای امروز یکی از بخشهای مهم فعالیتهای اقتصادی محسوب میگردد. این فعالیت مهم اقتصادی از دیدگاههای مختلفی مورد توجه قرار گرفته است. بعضی آن را به عنوان بخشی از بازار گردشگری میشناسند و عدهای نیز آن را سیاستی برای توسعه روستایی قلمداد میکنند. سؤال این است که گردشگری روستایی چه نقش و اثری در توسعه روستایی و توسعه روستایی پایدار دارد؟
در دهه پایانی قرن بیستم بسیاری از برنامهریزان اجتماعی ـ اقتصادی در کشورهای اروپایی گردشگری را روشی مطمئن با چشماندازی بسیار روشن برای توسعه روستاها بویژه محرومترین آنها معرفی کردهاند. مطالعات انجام شده در کشورهای فرانسه، اتریش، سوییس، انگلستان، ایرلند، تایلند و ژاپن نشان میدهد که گردشگری روستایی بسرعت در اقتصاد روستایی رشد کرده و مکمل فعالیتهای کشاورزی شده است. ماهیت صنعت گردشگری ایجاد اشتغال و درامد، متنوع سازی اقتصاد، مشارکت اجتماعی و استفاده از منابع محلی است. از آنجا که بخش اعظم مشکلات عقبماندگی و توسعهنیافتگی روستایی نیز به فقدان این صنعت برمیگردد، گردشگری روستایی با حل مسائل و مشکلات فوق میتواند به توسعه روستایی کمک نماید.
دوره ۶، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۱ )
چکیده
فقیرترین جوامع دنیا را اغلب افراد بدون زمین کشاورزی یا با زمین اندک تشکیل میدهند که عمدتاً در مناطق روستایی زندگی میکنند. نظر به اینکه درامد حاصل از فعالیتهای کشاورزی در این جوامع ممکن است اشتغالی در حد معیشت ایجاد نماید، بیتردید تنوع بخشی به فعالیتهای غیرکشاورزی را میتوان عاملی تأثیرگذار در کاهش فقر روستایی این جوامع دانست. صنعتی شدن روستا به طور گسترده به عنوان اهرمی پویا برای توسعه شناخته شده است. ایجاد اشتغال، توزیع درامد، متنوع نمودن اقتصاد روستایی و کاهش فضایی نابرابری در توسعه اجتماعی ـ اقتصادی به طور سنتی از اهداف اولیه صنعتی شدن روستایی محسوب میشود. این مقاله کوششی است برای نشان دادن اینکه آیا صنعتی شدن بهترین ابزار برای تحقق توسعه در مناطق روستایی کشورهای در حال توسعه است؟ برای پاسخ به این سؤال به تحلیل کشورهای در حال توسعهای پرداخته میشود که طی دو دهه اخیر توانستهاند صنعتی شدن روستا را به عنوان ابزاری برای اصلاح شرایط زندگی جوامع روستایی به کار گیرند و آن را توسعه بخشند. در این ارتباط، دیدگاههای متفاوت در استقرار صنعت در مناطق روستایی و اثرات صنعتی شدن روستا در کشورهای در حال توسعه مورد تحلیل قرار میگیرد. نتایج تحقیق نشان میدهد که در یک روند تکاملی از آغاز دهه هفتاد تاکنون، صنعتی شدن روستا به عنوان قسمتی از راهبرد توسعه همه جانبه روستایی، مهمترین هدفهای توسعه را در مناطق روستایی تحقق بخشیده و ضمن ایجاد اشتغال و افزایش درامد گروههای کم درامد روستایی موجب کاهش فقر و رفاه مناطق روستایی شود.
دوره ۶، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۲ )
چکیده
اقامتگاههای بومگردی فعالیتی جدید در صنعت گردشگری محسوب میشوند و برای هدایت و تعیین تصمیمات حال و آینده از میان گزینههای مختلف به سیاستگذاری نیازمند هستند. در این پژوهش هدف آن است که شاخصهای سیاستگذاری فضایی در اقامتگاههای بومگردی شناسایی و میزان اهمیت آنها در منطقهی هورامان مورد بررسی قرار گیرند. در این راستا این سوال مطرح شد که کدامیک از عناصر سیاستگذاری فضایی اقامتگاههای بومگردی در منطقه مورد مطالعه از اهمیت بیشتری برخوردارند؟ روش جمعآوری اطلاعات اسنادی و میدانی بوده و در این پژوهش برای استخراج شاخصهای سیاستگذاری فضایی و بیان ادبیات پژوهش از روش اسنادی و از روش میدانی برای جمعآوری دادههای مورد نیاز برای بررسی شاخصها استفاده گردیده است. روش نمونهگیری برای جامعه نمونه متخصصین (اعضای هیات علمی و دانشجویان دکتری با رساله مرتبط) و کارشناسان بهصورت گلوله برفی و برای جامعه نمونه مدیران بومگردی بهصورت تصادفی ساده انجام شده است. نتایج پژوهش با آزمون تعقیبی توکی بیان میکند که از میان شاخصهای پنجگانه (نظامآماری و اطلاع رسانی، ارزشهای حاکم، بروکراسی حاکم، ساختار قدرت و اجرا و نظارت بر سیاستها) سیاستگذاری فضایی اقامتگاههای بومگردی منطقهی هورامان تفاوت معناداری وجود داشته و در این راستا شاخص اجرا و نظارت برسیاستها با میانگین ۶۷۳/۳ در طیف دوم قرار گرفته و بیشترین اهمیت را در منطقه هورامان به خود اختصاص داده است.
دوره ۶، شماره ۲ - ( پاییز و زمستان ۱۳۸۱ )
چکیده
مشارکت جوانان و نوجوانان که به معنی روند درگیر ساختن آنان در تعیین سرنوشت خود و احساس مسئولیت نسبت به این سرنوشت بیان شده، امروزه در سطح جامعه و مجامع علمی از اهمیت بالایی برخوردار است، به طوری که از آن به عنوان هدف و وسیله توسعه نام می برند. برای تحقق این امر، شناخت عوامل مؤثر بر میزان مشارکت جوانان و نوجوانان لازم و ضروری است. در این راستا مقاله حاضر با استفاده از روشهای تحلیلی توصیفی با تأکید بر بررسی عوامل مکانی ـ فضایی (میزان بهره مندی از خدمات، محل سکونت، فاصله تا مرکز شهرستان و نوع روستاها)، به سایر عوامل از جمله عوامل روانشناختی (انگیزه ها، ارزشها، اعتماد و اطمینان، عزت نفس، پاداش و ...) و عوامل اجتماعی ـ اقتصادی (پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی، سطح تحصیلات، استفاده از وسایل ارتباط جمعی و ...) که بر میزان مشارکت مؤثر هستند پرداخته است.
نتایج حاصل که از طریق تجزیه و تحلیل آماری و با استفاده از آزمونهای مختلفی چون اختلاف میانگین و ضریب همبستگی به دست آمده نشاندهنده اشتیاق جوانان و نوجوانان روستایی برای سهیم شدن در فعالیتهای مشارکت جویانه و ایفای نقش در مشارکتهای اجتماعی از یک سو و کمبود امکانات و تسهیلات و نیز سهم اندکی که در فعالیتهای مشارکت جویانه دارند از سوی دیگر است.
دوره ۷، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۲ )
چکیده
-
دوره ۷، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۲ )
چکیده
-
دوره ۸، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۳ )
چکیده
-
دوره ۹، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۴ )
چکیده
بررسیها نشان میدهد که در دهههای گذشته بخشی از تلاشها و رویکردهای توسعه روستایی بر اقدامات ترویجی ـ اطلاعرسانی روستایی متمرکز بوده است. با گذشت زمان و طی بررسیها، برخی از کاستیهای رهیافت کلاسیک ترویج و اطلاعرسانی روستایی مشخص شد. در تلاش برای بازسازی و ارائه الگوی بهینه برنامهریزی ترویج و اطلاعرسانی روستایی سؤال اساسی این است که بنیانهای نظری و دیدگاههای مرتبط در تبیین عوامل، عناصر و شرایط تأثیرگذار بر شناخت و آگاهی روستاییان، چه معرفهایی را معرفی و ارائه میکنند تا در هنگام تهیه و تدوین استراتژیهای ترویج و اطلاعرسانی روستایی مورد توجه قرار گیرند؟
مقاله حاضر با رویکردی تبیینی و از طریق کنکاش در متون علمی به مطالعه برخی از عوامل، عناصر و شرایط تأثیرگذار بر شناخت و آگاهی روستاییان از توانشهای خود و محیط پیرامون میپردازد. نتایج تحقیق نشان میدهد، در تهیه و ارائه الگوی بهینه برنامهریزی ترویج و اطلاعرسانی روستایی، توجه به اصول چندگانه ذیل ضروری است:
اصل جریان دو سویه اطلاعات، اصل انطباق با شرایط محیطی و جغرافیایی، اصل سازگاری با ویژگیهای فرهنگی جوامع روستایی، اصل بهرهگیری از توان نهادهای محلی در برنامههای اقدام برای ترویج و اطلاعرسانی روستایی، اصل پوشش همگانی (دانستن حق همه است) و اصل پایداری محیطی.
دوره ۹، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۴ )
چکیده
دانش، سنگ بنای توسعه است؛ ولی متأسفانه دانش بومی تا این اواخر مفاهیم «واپسگرایی» و «ایستایی» را به ذهنها متبادر میکرد که آن هم ناشی از افکار، رویکردها و نظریههای کلاسیک توسعه از جمله نوسازی و رهیافتهای انتقال فناوری به کشاورزان کشورهای در حال توسعه بود. اما میتوان گفت که با بروز مشکلات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ناشی از کاربرد فناوریهای نسنجیده و استفاده جانبدارانه از فرهنگ غربی در کشورهای در حال توسعه، رویکردهای درونزا، نظریههای روستایی پایدار و راهبردهای کشاورز- نخست، مطرح شد. تحت تأثیر این رویکردهای جدید، مردم روستایی، ظرفیتهای محلی، دانشها و مهارتهای آنها در اولویت واقع شد و مورد توجه متخصصان امور توسعه قرار گرفت. در این مقاله سعی شده است تا با توجه به ادبیات موضوع و روش شناختی ـ توصیفی ـ تحلیلی و با شیوه اسنادی به این دو سؤال پاسخ داده شود:
۱- چه تفاوتهایی بین دانش بومی و رسمی وجود دارد؟
۲- نقش و جایگاه دانش بومی در توسعه روستایی پایدار چیست؟
یافتهها نشان میدهد که گرچه بین دانش بومی و رسمی تفاوتهایی وجود دارد، اما نباید آنها را در مقابل هم قرار داد؛ زیرا آنها مکمل یکدیگرند و از تلفیق آنها میتوان به موفقیتهایی رسید که برای هیچکدام به تنهایی امکانپذیر نیست. براساس پارادایمهای جدید توسعه روستایی به منظور حل مشکلات روستایی، ابتدا باید به راهحلهای بومی رجوع کرد، اگر کارساز بود، آنها را تقویت و بهبود بخشید؛ در غیر این صورت از راهحلهای بیرونی استفاده و آنها را آزمایش کرد.
دوره ۹، شماره ۲ - ( پاییز و زمستان ۱۳۸۴ )
چکیده
یکی از مراحل مهم فرایند برنامهریزی، ارزیابی است که این امر به بهینهکردن برنامهها، تصمیمسازیها و سرانجام به امکانپذیری و واقعگرایی برنامهها کمک میکند. عدم توجه به این مسأله در دهههای گذشته هزینههای سنگین اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی بر پیکره جامعه اسلامی وارد ساخته است، به طوری که مدیریت کشور را با تصمیمگیریهای نابهینه روبهرو کرده است. این در حالی است که با توجه بیشتر به این مسأله و نهادینهکردن آن میتوان مانع افزایش این هزینهها شد و در این میان ارزیابی عملکرد سازمانهای دولتی میتواند در بهینهسازی تصمیمها و افزایش رضایت مردم نقش مهمی را ایفا کند.
در این تحقیق برای دادن پاسخ کارشناسی به هزینههای تحمیل شده ناشی از وجود حلقههای گمشده ارزیابی در مدیریت برنامهریزی کشور، یکی از سازمانهای دولتی که سابقهای طولانی در عرصه خدماترسانی به روستاها دارد، به نام مجتمعهای خدمات بهزیستی روستایی مورد ارزیابی قرار گرفته و تلاش شده است تا عوامل مؤثر در عملکرد آنها از جنبههای مختلف شناسایی شده و چارچوب مناسبی برای ارزیابی عملکرد آنها ارائه شود. به این منظور در این که یکی از روشهای جدید در ادبیات توسعه تحقیق با روش ارزیابی مشارکتی روستایی(PRA) و برنامهریزی است، عملکرد مجتمعهای بهزیستی روستاهای کورده، امام تقی و دهشک شهرستان مشهد از نظر روستاییان و کارکنان مجتمعها ارزیابی شد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و سازمانی در عملکرد مجتمعهای بهزیستی مؤثر میباشند.
نسیم افتخاری، محمد کارگر،
دوره ۹، شماره ۴ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف: اسیدیتیوباسیلوس فرواکسیدانس یکی از مهمترین میکروارگانیزمهای فرآیند بیولیچینگ است. طی فرآیند بیولیچینگ مس بیواکسیداسیون آهن موجب تشکیل جاروسیت میشود. تشکیل جاروسیت راندمان بیولیچینگ مس را کاهش میدهد. این پژوهش با هدف بررسی اثر غلظت آهن در فرآیند تشکیل جاروسیت و ارزیابی رشد و فعالیت اسیدیتیوباسیلوس فرواکسیدانس انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی، باکتری اسیدیتیوباسیلوس فرواکسیدانس در محیط کشت ۹K حاوی سولفات آهن فرو با غلظتهای ۵، ۱۰، ۲۰، ۳۰، ۵۰گرم بر ۱۰۰میلیلیتر و همچنین محیط حاوی جوانه جاروسیت با غلظتهای ۵ و ۱۰گرم بر لیتر کشت داده شد. غلظت آهن با روش جذب اتمی سنجیده شد. تجزیه و تحلیل جاروسیت با روشهای طیفسنجی تبدیل فوریه مادون قرمز (FTIR) و طیفسنجی پرتو ایکس (XRD) صورت گرفت.
یافتهها: تعداد باکتری در غلظتهای ۵، ۱۰، ۲۰، ۳۰، ۵۰گرم بر ۱۰۰میلیلیتر سولفات آهن فرو به ترتیب ۱۰۷×۵، ۱۰۸ ×۲/۵ ، ۱۰۷ ×۱/۵ ،۱۰۷ ×۱۰ و ۱۰۷×۷ سلول بر میلیلیتر و مقدار رسوب جاروسیت در غلظتهای یادشده بهترتیب ۱/۸۰، ۶/۰۹ ،۱۰/۹۰، ۱۶/۶۵، ۲۸/۸گرم بود. کمترین میزان جاروسیت در غلظت سولفات آهن ۱۰گرم بر ۱۰۰میلیلیتر تشکیل شد. میزان غلظت جاروسیت با افزایش غلظت سولفات آهن فرو افزایش یافت و با کاهش تعداد سلولهای اسیدیتیوباسیلوس فرواکسیدانس در غلظتهای ۵ و ۱۰گرم در لیتر جوانه جاروسیت موازی بود؛ میزان غلظت جاروسیت ۳/۱۳ و ۳/۶۸گرم بود. همچنین رشد باکتری در شرایط عدم حضور جوانه جاروسیت بیشتر بود.
نتیجهگیری: غلظت بهینه آهن فرو در محیط کشت ۹K محدوده ۱۰گرم در ۱۰۰میلیلیتر است. در این شرایط حداکثر رشد اسیدیتیوباسیلوس فرواکسیدانس و حداقل میزان تشکیل جاروسیت وجود دارد.
دوره ۹، شماره ۲۰ - ( ویژه نامه پیاپی ۴۲- ۱۳۸۴ )
چکیده
با توجه به نقش فزاینده تحقیق در توسعه اقتصادی، سرمایهگذاری در تحقیقات دارای آثار گوناگونی بر متغیرهای اقتصادی از جمله ارزش افزوده و تولید سرانه است. این آثار در بخش صنعت و معدن نیز قابل توجه میباشد، از این رو در این مقاله فرضیههای مختلفی در قالب مدلهای گوناگونی همچون مدلهای جانسون و استرینر، زاکازیت، کاب داگلاس، ترنسندنتال و خطی ساده برای سالهای
(۱۳۵۱-۱۳۸۱) آزمون شدهاند. از میان مدلهای برآوردشده، مدل کاب داگلاس بهعنوان بهترین مدل انتخاب شد و حاکی از آن است که:
۱. یک درصد افزایش در هزینههای تحقیقاتی سرانه بخش صنعت معدن، ارزش افزوده سرانه این بخش را پس از گذشت یک سال در حدود ۰۴۱/۰ درصد افزایش میدهد.
۲. اثر سرمایهگذاریهای فیزیکی سرانه بخش صنعت و معدن بر افزایش تولید سرانه (تولید متوسط، ارزش افزوده سرانه) در این بخش، بیش از اثر هزینههای تحقیقاتی سرانه است.
بهطور کلی در خصوص بررسی اثر هزینههای تحقیقاتی بر ارزش افزوده بخش صنعت و معدن، مقاله حاضر با ترکیب زیر به رشته تحریر در آمده است.
ابتدا به ادبیات موضوع اشاره و شاخصهای مربوط به آن در ایران بررسی شد؛ سپس روند اعتبارات تحقیقات صنعتی در ایران و برخی از کشورها مورد بررسی قرار گرفت و پس از آن با بهکارگیری مدلهای مختلفی به آزمون رابطه میان هزینههای تحقیقاتی و ارزش افزوده در بخش صنعت و معدن پرداختهشد. در خاتمه، تنگناها و مشکلات موجود در این بخش بیان و پیشنهادهای لازم نیز ارائه شد.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( پاییز و زمستان ۱۳۸۵ )
چکیده
گردشگری و اقتصاد گردشگری در حال حاضر، در حال تبدیل شدن به یکی از ارکان اصلی اقتصاد تجاری جهان است،افزون بر این بسیاری از برنامه ریزان و سیاستگزاران توسعه نیز از صنعت گردشگری بعنوان رکن اصلی توسعه پایدار یاد می کنند، در این راستا گردشگری روستایی نیز جزئی از صنعت گردشگری بحساب می آید که می تواند با برنامه ریزی اصولی و مناسب و شناسایی مزیتها و محدودیتهای گردشگری روستایی، نقش مؤثری در توسعه این مناطق و در نتیجه توسعه ملی و تنوع بخشی به اقتصاد ملی برعهده داشته باشد، از اینرو در اینجا سئوال این است که پتانسیل ها و محدودیتهای توسعه گردشگری روستایی کدام است؟ و چه راهبردهایی و راهکارهایی جهت توسعه گردشگریی که منجر به توسعه روستایی و توسعه ملی بشود، وجود دارد؟
بدین منظور مقاله حاضر با استفاده از روش پیمایش، مطالعات میدانی و تعیین نقاط قوت، ضعف، فرصتها و تهدید ها به شیوه SWOT به ارائه استراتژی و راهبرد در جهت توسعه گردشگری در مناطق روستایی لواسان پرداخته است. تجزیه و تحلیلهای تجربی در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد که آستانه آسیب پذیری نقاط روستایی بلحاظ گردشگری بودن بسیار بالاست و نیازمند بازنگری و ارائه سیاستهای مناسب در جهت رفع محدودیتها و استفاده از مزیتهای نسبی موجود، می باشد.
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( ویژه نامه ۱۳۸۶ )
چکیده
با توجه به آنکه دولت الکترونیکی، مقوله نوپایی است و اقتباس آن در سطوح متفاوتی از تکامل و پیچیدگی در میان کشورهای مختلف قرار دارد. در این مقاله سعی شده ابتدا بر اساس پالایش موارد مورد مراجعه از رهاوردها، دورنماها، راهبردها، ابتکار عملها و تجارب مطرح در عرصه به کارگیری دولت الکترونیکی و استخراج اصول مسلم و بدیهی در یک مجموعه متوازن و کلنگر، به طرح یک مدل مرجع (به عنوان معیار سنجش) در مسیر تکامل دولت الکترونیکی اقدام شود. سپس تبیین وضعیت موجود از پیشرفت دولت الکترونیکی در شهر تهران بر مبنای معیار سنجش حاصل و تحلیل شکاف نسبت به وضعیت ایدئال صورت گرفته است. نتایج بررسی به عمل آمده، گویای آن است که دولت الکترونیکی در شهر تهران با توجه به وجود شکاف بالا، فاقد قابلیتهای لازم در پوشش مؤلفههای نظام تجاری شهر از منظر مدیریت یکپارچه شهری است. لذا فرایند ارزیابی نقش دولت الکترونیکی در ساماندهی نظام تجاری شهر، در یک تحلیل قیاسی و بر مبنای مقایسه تطبیقی از امکان اقتباس قابلیتهای مدل ایدئال در پوشش مؤلفههای نظام تجاری شهر، انجام پذیرفته است.
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۶ )
چکیده
از آنجا که روستا زاده دست انسان است، پس چون هر پدیده زنده دیگر در فرایند «تحول » یا «شدن تاریخی» خود دورههای مختلفی را با فراز و فرودها سپری مینماید. به بیان دیگر، روستا در برههای از زمان بنابر ضرورت تاریخی و نیاز انسان ظهور مییابد، رشد میکند و مدتهای کم و بیش طولانی به حیات خود ادامه میدهد. پارهای از آنها در یکدیگر و یا در درون شهرها ادغام شده و یا با افزایش تعداد جمعیت، حیات و شکل جدیدی را به نام شهر شروع می نمایند. گروه دیگر از روستاها با تغییر یا محدودیت توانمندی محیط و گاه با سوانح طبیعی و یا تحول شرایط اقتصادی ـ اجتماعی، سیاسی و نظامی (جنگها) جامعه روبرو میشوند و دوران افول را در پیش گرفته و به مرور در معرض کاهش و نهایتا تخلیه جمعیت قرار میگیرند. این گروه از روستاها بعضا به طور کامل از نقشه جغرافیا حذف شده و یا شکل جدیدی از حیات را به نام مزرعه یا مکان تولیدی آغاز می نمایند.
روستاهای ایران نیز جدا از این قانون نبودهاند، به گونهای که در نیم قرن اخیر دستخوش عمیقترین زیروروشدگیها، درهم ریختنها و دگرگونیها در ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی قرار گرفتهاند. چون شناخت و تبیین تحولات روستا در کانون مطالعات جغرافیای روستایی قرار دارد، لذا جغرافیدانان با تکیه بر تعاملات «میان دانشی» و با بهرهگیری از روشهای علمی مختلف سعی به دریافت فرایند تحول روستا می نمایند. نوشتار حاضر نیز کوششی است در این راستا و پاسخ به دو پرسش زیر:
۱. با استفاده از« نظریه چرخهی حیات» تا چه حد میتوان روش جدیدی را پیش پای محققین این رشته و رشتههای مرتبط با آن قرار داد؟
۲. آیا «نظریه چرخهی حیات» از ظرفیتهای لازم برای تبیین فرایند تحول روستا برخوردار میباشد؟
از این رو مقاله حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی سعی بر ارایه قابلیت تعمیم این نظریه در تبیین فرایند تحول روستاها از منظر جغرافیایی دارد تا در صورت امکان به عنوان یک روش مفید و نو به لحاظ کاربردی در این زمینه طرح نماید.
بررسی انجام گرفته نشان داده است که «نظریه چرخه حیات» علیرغم پارهای از انتقادات و محدودیتها(چون هر نظریهی دیگر)، توانمندی (ظرفیت) بسیار خوبی برای تبیین و تحلیل فرایند تحول روستا دارد. از این رو به نظر می رسد که جغرافیای روستایی نیز میتواند با بهرهگیری از این نظریه، (به گونهی میان دانشی) روششناسی مناسبی را در این راستا ارایه نماید.
دوره ۱۱، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۰ )
چکیده
چکیده- در این مقاله استفاده از تراکم دینامیکی به عنوان یکی از روش های بهسازی زمین بررسی شده است . با وجود کاربرد
گسترده این روش، اساس طراحی آن هنوز تجربی یا نیمه تجربی است و فرایندهای درگیر در مسئله به طور کامل مشخص نیست. در این
پژوهش برای روشن کردن ابهامات پروسه تراکم دینامیکی، مدل سازی عددی عملیات تراکم دینامیکی در خاک های دانهای با نرم افزار
و با روش تفاضل محدود انجام شده است. مدل رفتاری خاک، مدل پلاستیک موهر کولمب غیرهمراه در نظر گرفته شده است FLAC
و برای مدلسازی اثر ضربه بر سطح خاک از روش اعمال سرعت اولیه به گره های کوبه استفاده شده است.
با استفاده از نتایج مدلسازی میتوان میزان بهسازی در اعماق مختلف را تخمین زد و نیز تعداد ضربات مورد نیاز برای رسیدن به
حد بهینه بهسازی را تعیین کرد. این مدل می تواند به عنوان ابزاری برای طراحی پروژ ه های بهسازی به روش تراکم دینامیکی به کار رود
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۸ )
چکیده
برنامهریزی مجموعهای از فعالیتهاست که منجر به تصمیم گیری درباره تخصیص منابع برای رسیدن به هدفی در آینده می شود. تأکید به داشتن «هدف» در برنامهریزی، هسته مرکزی و تعیینکننده این مباحث است؛ زیرا برنامهریزی به طور اساسی بدون «هدف» معنای بیرونی ندارد و در برنامهریزیهایی همچون برنامه مسکن، گروه هدف شامل همه آنانی است که تأمین سرپناه آنها موضوع برنامه است ، بویژه آنهایی که به حمایت بیشتری نیازمندند و قادر به حضور بدون حمایت برنامه در بازار مسکن نیستند. به همین سبب نیز در ارزیابی موفقیت یک برنامه، مهمترین سنجه، میزان پوشش دهی گروه هدف است. اما این کار مشروط به ارائه تعریف درست از گروه هدف و دسته بندی آنها بر حسب ویژگیهایی است که آنها را از هم متمایز می سازد. «هدفگرایی» برنامه نیز در میزان پوشش دهی همان گروه هدف آزموده میشود.
الزام برنامه های مسکن برای دستیابی به تعریف دقیق و روشن از گروه هدف به دلیل نیاز به تدارک اقدامات لازم و پیش بینی برنامه های اجرایی مناسب با شرایط، نیازها و الگوهای تقاضای خاص آنهاست؛ زیرا بازار مسکن به سبب شرایط خاص خود قادر به پوشش دادن تقاضاهایی که الزامات حضور در آن را ارضا نکنند، نیست و نظام برنامهریزی کشورمان درطول دوره های برنامهریزی (۱۳۲۷-۱۳۸۳) در آن ناموفق ارزیابی می شود.
مقاله حاضر به موضوع تغییر در ساخت جمعیتی کشور طی دهههای گذشته پرداخته و میزان هماهنگی و همراهی نظام برنامه ریزی مسکن با این تحول ساختاری را در به دست دادن تعریفی دقیق از «گروه هدف» برنامه بررسی می کند همچنین میزان انطباق نظام برنامه ریزی را با تحولات ساختاری جمعیت و خانوار کشور دراین شش دهه مورد توجه قرار می دهد . مطابق یافتههای این بخش از مطالعه، نظام برنامهریزی نسبت به تحول وسیع و گستردهای که در ساختار جمعیتی به وقوع پیوسته بیاعتنا مانده و به تغییر عمده در ویژگیهای گروهی که نیاز اصلی به مسکن را تشکیل میدهند، عکسالعملی متناسب تدارک ندیده است. این امر بویژه زمانی اهمیت بیشتری پیدا می کند که بدانیم جوانان به سبب شرایط خاص خود بسیاری از شرایط اصلی ورود به بازار مسکن را ارضا نمیکنند و قادر به حضور در بازارهای کنونی مسکن نیستند. این پدیده به رغم افزایش سهم خود در جمعیت کشور رخ داده است، بنابراین بیتوجهی برنامه در ارائه تعریفی ویژه از آنان به عنوان «گروه هدف» نتایج دامنهداری در پی خواهد داشت که حاصل بیاعتنایی به اصل مهم و تعیینکننده «هدف گرایی» در برنامهریزی مسکن است.
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( بهار و تابستان ۱۳۸۸ )
چکیده
مدیریت بلایای طبیعی مجموعه اقداماتی است که قبل از وقوع، در حین وقوع و بعد از وقوع بلایا برای کاهش هر چه بیشتر آثار و عوارض بلایای طبیعی انجام میگیرد. مروری بر ادبیات مدیریت بلایای طبیعی نشان میدهد امروزه این تفکر که واکنش به بلایا به عنوان یک ساختار دستوری- کنترلی، متمرکز و تکنولوژیمحور جای خود را به رویکردی جدید به نام مدیریت اجتماع محور داده که به فرهنگها، تواناییها، ظرفیتها و دانشهای موجود در جوامع محلی تأکید دارد. با این نگرش مقاله به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که فرایند مدیریت بلایای طبیعی در دو شیوه بومی و جدید در روستاهای منطقه مطالعه شده چگونه است؟
مقاله حاضر با روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و به شیوه پیمایشی به مطالعه فرآیند مدیریت بلایای طبیعی، ظرفیتها، تواناییها و دانشهای روستاییان بخش خورشرستم در دو شیوه بومی و جدید میپردازد. روشهای گردآوری اطلاعات کتابخانهای و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) و به صورت پانلی است و برای تجزیه و تحلیل از آزمون دو متغیره فریدمن استفاده شده است.
نتایج تحقیق نشان میدهد که منطقه مطالعه شده از ظرفیتها و تواناییهای زیادی نظیر دانش بومی مناسب در زمینه مدیریت بلایای طبیعی، مشارکت و همکاری مردم روستاها و فعالیت نهادهای مردمی- محلی برخوردار میباشد که میتواند در فرایند برنامهریزی مدیریت بلایای طبیعی مورد توجه قرار گیرد.