۱۴ نتیجه برای حسن ساجدی
رضا حسن ساجدی، معصومه باقری کالمرزی، الهام اسدالهی، نصر الله محمودی، عطیه مهدوی، رضا حاجی حسینی،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
تیروزیناز یا پلی فنل اکسیداز (PPO) یک منواکسیژناز حاوی مس می باشد که مسئول تولید ملانین در جانوران می باشد. این آنزیم هر دو فعالیت هیدروکسیلاسیون منوفنل ها به O- دی فنل ها (فعالیت مونوفنلازی) و اکسایش آن به O- کوئینون ها (فعالیت دی فنلازی) را بروز می دهد. مهار تیروزیناز بسیار حائز اهمیت بوده و جستجو برای مهارکننده های جدید تیروزیناز جذاب بوده است. در این تحقیق، برای اولین بار اثر ۲-نیتروآنیلین (a) ۳-نیتروآنیلین (b)، ۴-نیتروآنیلین (c) و همچنین مشتقات وانیلینی جدید آنها یعنی ۲-نیتروبنزن آمینیوم ۴-فرمیل-۲-متوکسی فنولات (d) ۳-نیتروبنزن آمینیوم ۴-فرمیل-۲-متوکسی فنولات (e) و ۴-نیتروبنزن آمینیوم ۴-فرمیل-۲-متوکسی فنولات (f) روی فعالیت دی فنلازی تیروزیناز با استفاده از دوپامین هیدروکلرید مورد بررسی قرار گرفت. از میان آنها ترکیب c قویترین مهارکننده شناخته شد در حالیکه ترکیب d به عنوان فعال کننده شناخته شد. IC۵۰ این ترکیبات به ترتیب زیر بود: b> f= a> e> c. ترکیبات a، b و f مهارکننده های رقابتی و c و e نیز مهارکننده های نارقابتی بود. نتایج نشان داد موقعیت گروههای آمینو و نیترو و قدرت الکترون کشندگی گروههای عاملی در کربن شماره ۱ به ترتیب در نیتروآنیلین ها و مشتقات وانیلینی آنها در قدرت مهاریشان مهم است.
احمد ابول پور همایی، ریحانه سریری، رضا حسن ساجدی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
پ پاپایین (۲,۲۲.۴.۳EC)، سیستئین پروتئازی با فعالیت کاتالیزوری قابلتوجه است که امروزه کاربرد گسترده در صنایع دارد. استفاده از پاپایین تثبیتشده در بسیاری از فرایندها، مزایایی ارزشمند دارد و در برخی موارد ضروری است. از سیستئین بیشتر برای دستیابی به فعالیت مناسب، به عنوان فعالکننده پاپایین استفاده میشود. از طرفی، برخی از یونهای دوظرفیتی مانندCa۲+ به عنوان مهارکننده این آنزیم عمل میکنند. در این پژوهش پس از فعال کردن ژل سفارز۶B بهوسیلهی سیانوژن برومید، برای اتصال کووالان آنزیم، محلول پروتئینی با غلظت mg/ml ۵ به ژل فعال اضافه شد. برای مسدودکردن گروههای فعال آزاد روی ژل که پس از اضافه شدن آنزیم با آن واکنش نداده بودند، از محلول M۲ گلیسین استفاده شد. نتایج نشان داد که تثبیت آنزیم روی این بستر موجب پایداری نسبت به زمان، دما، pHهای بحرانی و همچنین افزایش مقاومت در برابر اثر مهارکنندگی یونهای دوظرفیتی میشد. دمای بهینه آنزیم تثبیتشدهC °۲۰ (از ۶۰ به C°۸۰) از آنزیم آزاد بیشتر بود و pH بهینه نیز از ۷ به ۸ رسید. شاخصهای سینتیکی آنزیم (Km و kcat) نیز هنگام تثبیت دچار تغییر شدند. این نتیجه بسیار اهمیت دارد به ویژه اگر بدانیم که تثبیت آنزیمها موجب کاهش فعالیت و کارایی کاتالیتیک آنها میشود.
رضا حسن ساجدی، پروانه رحمتی خانه سری، خسرو خواجه،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
مالتوژنیک آمیلازها زیرگروهی از خانواده آلفا-آمیلاز است که توانایی هیدرولیز چندین پیشماده مانند نشاسته، پلولان و سیکلودکسترینها (CDs) را دارد، ولی سیکلودکسترینها را به بقیه ترجیح میدهد و برخلاف سایر آلفا-آمیلازها داخل سلولی است. از این آنزیم در فرایندهای صنعتی بسیاری مانند صنایع غذایی، تخمیر و داروسازی میتوان استفاده کرد. اثر غلظتهای مختلف یونهای فلزیCa۲+ وK+ بر پایداری حرارتی آنزیم در دمای C° ۶۵ مشخص کرد که یون کلسیم سبب کاهش و یون پتاسیم موجب افزایش پایداری حرارتی میشود. بر اساس بررسیهای پیشین مشخص شده است که غلظتهای مختلف یونهای یادشده باعث کاهش یا افزایش فعالیت آنزیم میشود. ساختار دوم آنزیم با دورنگنمایی دورانی در حضور و نبود یونهای کلسیم و پتاسیم بررسی شد که درصد ساختار α-هلیکس در غلظتهای ۱ و ۱۰ میلیمولار یون کلسیم نسبت به نبود یون، کاهش داشت اما در غلظت ۵ میلیمولار، درصد ساختار α-هلیکس، افزایش چشمگیری نسبت به نبود یون نشان داد. درصد ساختار α-هلیکس در غلظتهای ۱ و ۵ میلیمولار یون پتاسیم نسبت به نبود این یون، افزایش و در غلظت ۱۰ میلیمولار کاهش داشت؛ در غلظت ۱۰ میلیمولار یون پتاسیم، افزایش رندوم کویل نسبت به نبود یون دیده شد. برای بررسی ساختار سوم پروتئین در حضور و نبود غلظتهای فوق، از روش فلورسانس ذاتی (با برانگیختگی در طول موج ۲۸۰ نانومتر) استفاده شد که نشان داد یون کلسیم در غلظتهای ۱ و ۵ میلیمولار سبب افزایش و در غلظت ۱۰ میلیمولار موجب کاهش ساختار سوم میشود. یون پتاسیم نیز در همهی غلظتها سبب افزایش ساختار سوم پروتئین میشود. نتایج اسپکتروسکوپی همخوانی خوبی با نتایج مربوط به پایداری حرارتی دارد. محاسبه پارامترهای ترمودینامیکی نشان میدهد که اثر ناپایدارکنندگی کلسیم و پایدارکنندگی پتاسیم به ترتیب آنتالپیک (کاهش ΔH#) و آنتروپیک (کاهش ΔS#) است.
شیرین جلیلی، صادق حسن نیا، سیده شیرین شاهنگیان، محمد محمدی، سید شهریار عرب، رضا حسن ساجدی، خسرو خواجه، منوچهر میرشاهی،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
یکی از امید بخشترین روش های درمان سرطان، القاء آپوپتوز در سلولهای سرطانی است. به همین منظور، چندین آگونیست علیه گیرنده مرگ ۵ (DR۵) تولید شده است، که تحت ارزیابی بالینی قرار دارند. اساسا، با فعال شدن DR۵ در سلولهای سرطانی القاء آپوپتوز در مسیرهای داخلی و خارجی آغاز می گردد. این گیرنده در بخش خارج سلولی خود دارای چندین دومن عملکردی است، که در بین آنها دومنهای غنی از سیستئین (CRDs) آن نقش کلیدی در القاء آپوپتوز با واسطه ی اتصال به TRAIL دارند. اخیرا مشخص شده است، اتصال آنتی بادهای منوکلونال آگونیست به دومن دیگری از ناحیه ی -N ترمینال DR۵ نیز می تواند آپوپتوز را القا کنند. دومنهای متغییر مشتق شده از زنجیره ی سنگین آنتی بادی های شتری به نام VHHها یا نانوبادیها، کوچکترین قطعات مقاوم و کارآمدی هستند، که قادرند به آنتیژنها متصل شوند. این ویژگی های منحصر به فرد VHH ها ، باعث شده است که آنها کاندیداهای مناسبی برای تشخیص و درمان محسوب شوند. در این تحقیق با استفاده از تکنیک نمایش فاژی و ایمن کردن شتر با پپتید حاوی بخش اپی توپی (۱ITQQDLAPQQRA۱۲)، کتابخانه ژنی حاوی VHH شتری ساخته شد. با غربالگری این کتابخانه فاژِی، در طی مراحل غنی سازی موفق به جداسازی سه متصل شونده با تمایل بالا به این اپیتوپ واقع در ناحیهNTR شدیم. با در نظر گرفتن نقش کلیدی این اپیتوپ در القاء آپوپتوز، متصل شونده های انتخاب شده، می توانند کاندیداهای مناسبی برای راه اندازی آپوپتوز در سلول های سرطانی متفاوت باشند.
زهره جهانی، مریم ملاکریمی، رضا حسن ساجدی، مجید تقدیر، سامان حسینخانی، سید محسن اصغری،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
نمیوپسین از شانهدار نمیوپسیس لیدی از فتوپروتئینهای وابسته به کلسیم بوده که همچون فتوپروتئینهای متعلق به خانواده کیسه تنان حین واکنش با کلنترازین نور آبی را به صورت فلش ساطع میکند. تاکنون، بیشترین بررسیها روی فتوپروتئینهای خانوداه کیسه تنان انجام شدهاست و اطلاعات اندکی در مورد مکانیسم فتوپروتئینهای شانهداران و جایگاه اتصال به کلنترازین آنها وجود دارد. در این تحقیق، سه آمینواسید مهم درگیر در حفره اتصال به کلنترازین نمیوپسین توسط باقیماندههای متناظر با فتوپروتئینهای بسیار شناخته شده از خانوداه کیسهتنان جایگزین گردید. بدین منظور جهشهای W۵۹K، N۱۰۵W و L۱۲۷W با در نظر گرفتن شبکه پیوند هیدروژنی در اطراف حلقههای مهم کلنترازین انجام شد. جهش یافتهها هیچ گونه فعالیتی از خود نشان ندادند. اسپکتروسکوپی CD و فلورسانس و مدلسازی ملکولی نشان داد که تغییرات ساختاری در جهش یافتهها به ویژه N۱۰۵W و L۱۲۷W نسبت به فرم وحشی محسوس است. عدم فعالیت در این جهش یافتهها دلیلی بر وجود این آمینواسیدها در حفره اتصال یا نقششان در مکانیسم عمل است. به نظر میرسد چینش آمینواسیدها در حفره اتصال به کلنترازین مربوط به دو خانواده کیسه-تنان و شانهداران نسبت به هم متفاوت میباشد طوری که جایگزینی این آمینواسیدها با آمینواسیدهای متناظرشان از خانواده دیگر (نظیر جهشهای این تحقیق) یکپارچگی مورد نیاز جهت عملکرد بیولومینسانسی آن را از بین برده و چنان تغییرات ساختاری را منجر میشود که باعث غیرفعال شدن این پروتئین میگردد.
سیده شیرین شاهنگیان، شیرین جلیلی، عمار محسنی، رضا حسن ساجدی، صادق حسن نیا، مجید تقدیر، محمد محمدی، ریحانه سریری،
دوره ۵، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
با توجه به اهمیت مهار VEGF و ویژگی های بی نظیر VHH که آنها را در زمره نسل جدید داروهای از نوع آنتی بادی قرار داده ، هدف از این مطالعه تولید VHH علیه دمین متصل شونده به رسپتور VEGF است تا بدین ترتیب از اتصال VEGF به رسپتورش ممانعت بعمل آید. پس از تهیه گنجینه ژنی قطعات VHH از شتر ایمن، کتابخانه نمایش فاژی VHH ساخته شد. برای جداسازی فاژهای نمایشگرVHH با تمایل بالا به دمین متصل شونده به رسپتور VEGF، غنی سازی های متوالی سختگیرانه ای انجام گرفت. ۵۲ درصد از کلون های اختصاصی غربال شده توسط الایزای فاژ مونوکلونال توالی یکسانی داشتند که حاکی از غنی شدن بالای این کلون بود. ساختار سه بعدی این VHH VEvhh۱)) مدلسازی شده و با استفاده از شبیه سازی میانکنش بین مولکولی آنتی ژن-آنتی بادی براساس اطلاعات کریستالوگرافی کمپلکس VEGF/VEGFR۲، شبیه سازی دینامیک مولکولی و محاسبات انرژی آزاد MM/PBSA ، تصویر موثقی از جایگاه اتصال VHH بر روی آنتی ژن ارائه گردید. براساس نتایج مطالعات، VHH با انرژی اتصال بالایی به جایگاه اتصال به رسپتور VEGF متصل شده و بطور مؤثری این آمینواسیدهای کلیدی عملکردی VEGF را پوشش داده، مانع اتصال VEGF به رسپتور آن می گردد و احتمالا فعالیت بیولوژیک آن را مختل می سازد. این مطالعه VEvhh۱ را بعنوان کاندید مناسب ضد VEGF و ضد آنژیوژنز معرفی می کند.
ساناز شکرالهی، فائزه قناتی، رضا حسن ساجدی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( پاییز ۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف: میدانهای مغناطیسی ایستا (SMF) بهعنوان یک عامل طبیعی محیطی و نیز عامل خارجی حاصل از پیشرفت تکنولوژی تاثیرات قابل ملاحظهای بر فیزیولوژی گیاهان دارند. تاثیر این میدانها بر تولید گونههای فعال اکسیژن (ROS) در سلول گیاهی مشخص شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی الگوی پاسخ سیستم ردوکس سویا Glycine max)) به دو شدت مختلف میدان مغناطیسی ۲۰ و ۳۰میلیتسلا و تعیین سرنوشت جریان الکترون در این میدانها انجام شد.
مواد و روشها: در مطالعه تجربی حاضر بذرهای گیاه سویا رقم M۷ در فاز رویشی (۱۴روزه) بهمدت چهار روز، روزانه ۵ساعت تحت تیمار با میدان مغناطیسی ایستای ۲۰ و ۳۰میلیتسلا قرار گرفتند. آزمایشها بهصورت فاکتوریل و در قالب طرح کاملاً تصادفی حداقل با سه تکرار انجام شدند. بهمنظور تحلیل دادهها آنالیز واریانس یکطرفه و نرمافزار SPSS به کار رفتند.
یافتهها: تیمار ۳۰میلیتسلا منجر به کاهش میزان وزن تر، توان کلی فعالیت سیستم آنتیاکسیدانی و توان کلی احیا و افزایش پراکسیدهیدروژن شد، اما تاثیری بر مقدار کلی ترکیبات فنلی و فلاونوئید نداشت. در تیمار ۲۰میلیتسلا سطح پراکسیدهیدروژن کاهش، اما وزنتر، سطح رادیکال هیدروکسیل، فعالیت سیستم آنتیاکسیدانی، مقدار کلی ترکیبات فنلی و فلاونوئید افزایش یافت. مقدار آهن فرو در میدان ۲۰میلیتسلا کاهش و در میدان ۳۰میلیتسلا افزایش نشان داد.
نتیجهگیری: در سیستم ردوکس سویا میدان ۲۰میلیتسلا مسیر جریان الکترونها را به سمت ترکیبات احیاکننده مفید مثل ترکیبات فنلی هدایت میکند و سبب تحریک رشد میشود، در صورتی که میدان ۳۰میلیتسلا سبب گسیل الکترونهای مازاد به سمت ترکیبات مخرب مثل آهن فرو شده و رشد را کاهش میدهد.
زهرا فتحی، مسعود مشهدی اکبر بوجار، احسان دهنوی، رضا حسن ساجدی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده
آنژیوژنز[۱] غیرطبیعی با بیماریهای مختلف نظیر سرطان و متاستاز آن، رتینوپاتی و آرتریت روماتوئید در ارتباط است. VEGF-A
[۲] مهمترین واسطهی آنژیوژنز در میان تمام فاکتورهای رشد است. فعالیت زیستی VEGF
توسط دو گیرنده تیروزین کینازی VEGFR-۱
و VEGFR-۲
سلولهای اندوتلیال وساطت میشود. سیگنالینگ VEGF
از طریق VEGFR-۲
مسیر اصلی آنژیوژنز است که منجر به تحریک رشد سریع سلولهای اندوتلیال به داخل تومور میشود. این رسپتور از یک بخش خارج سلولی، یک بخش سیتوپلاسمی و یک دُمین ترانس ممبران تشکیل شده است. بخش خارج سلولی متشکل از هفت دُمین شبه ایمونوگلوبولین (D۱-D۷
) است که دُمین های اول تا سوم به عنوان جایگاه اتصال لیگاند عمل میکنند. در این مطالعه دُمین های خارج سلولی ۳-۱ گیرنده (KDR۱-۳
) بصورت نوترکیب در Pichia pastoris بیان شد. یک قطعه DNA
۹۷۵ نوکلوتیدی حاوی دُمین های ۳-۱ براساس توالی نوکلئوتیدی در GenBank
و توالی پروتئین در Swiss-Prot
طراحی شد. وکتور بیانی ترشحی نوترکیب (pPinkαHC/KDR۱-۳
) ساخته شد و به روش الکتروپوریشن به داخل مخمر منتقل شد. سلول های نوترکیب با بیان بالا از طریق تکمیل اگزوتروفی آدنین شناسایی و کشت شدند. KDR۱-۳
تحت القا با متانول ۱٪ بیان و با SDS-PAGE
و تکنیک وسترن بلات تایید شد. پس از تخلیص با کروماتوگرافی تمایلی با رزین Ni-NTA
، اتصال محصول بیان شده به hVEGF۱۶۵
با الایزای مستقیم و الایزای مبتنی بر گیرنده اثبات شد. نتایج نشان داد که دُمین خارج سلولی ۳-۱ گیرنده VEGFR-۲
انسانی با ساختار پروتئین یوکاریوتی، که هیچ گزارشی در مورد آن وجود ندارد، با موفقیت بیان شد.
[۲] Vascular endothelial growth factor-A
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
در این تحقیق، در ابتدا ماهی پنجزاری باله نارنجی (Leiognathus bindus) توسط آنزیم آلکالاز با نسبت آنزیم به سوبسترای ۱۰۰:۱ به مدت ۳۰۰ دقیقه هیدرولیز و درجه هیدرولیز طی ۵ ساعت اندازهگیری شد. همچنین نمونه هیدرولیز شده در زمان ۲۴۰ دقیقه هیدرولیز توسط غشاهای الترافیلتر با وزنهای ۳، ۱۰ و ۳۰ کیلودالتون جداسازی شد و ۴ جزء پپتیدی بهدست آمد. در ادامه، خاصیت ضداکسیدانی (مهارکنندگی رادیکالهای آزاد DPPH و ABTS) پروتئین هیدرولیز شده در زمانهای مختلف هیدرولیز و همچنین فراکسیونهای پپتیدی اندازهگیری شد. درجه هیدرولیز در زمان ۲۴۰ دقیقه پس از هیدرولیز بالاترین میزان را به خود اختصاص داد (۱۱/۲± ۴۳/۵۵%). پروتئین هیدرولیز شده ماهی دارای مقدار بالایی از اسیدهای آمینه آبگریز بود (۶/۵۰%) که عامل ایجاد خاصیت ضداکسیدانی میباشند. نتایج مهار رادیکال DPPH نیز نشان داد که بالاترین میزان مهارکنندگی در زمان ۲۴۰ دقیقه هیدرولیز مشاهده شد (۴۶/۱± ۵۹/۷۵%). همچنین، جزء پپتیدی با وزن مولکولی ۱۰-۳ کیلودالتون دارای خاصیت مهارکنندگی بالاتری نسبت به سایر فراکسیونها بود (۹۶/۲± ۵۸/۸۰% در غلظت ۵ میلیگرم بر میلیلیتر). بر اساس میزان مهار رادیکال آزاد ABTS، بالاترین میزان مهارکنندگی در زمان ۲۴۰ دقیقه هیدرولیز با میزان ۶۳/۰± ۵۴/۵۰% گزارش شد. همچنین در بین همه اجزای پپتیدی، جزء پپتیدی با وزن مولکولی ۱۰-۳ کیلودالتون به طور معنیداری دارای قدرت مهارکنندگی بالاتری نسبت به سایر اجزای پپتیدی بود (درصد مهارکنندگی ۴۴/۰± ۵۸/۸۴% در غلظت ۵ میلیگرم بر میلیلیتر). نتایج این بررسی نشان داد که پپتیدهای حاصل از هیدرولیز آنزیمی ماهی پنجزاری باله نارنجی میتواند به عنوان یک ضداکسیدان طبیعی در فرمولاسیون غذاداروها مورد استفاده واقع گردد.
نجمه دهقان بنادکی، مجید تقدیر، رضا حسن ساجدی، حسین نادری منش،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
خلاصه. گیرنده فریزلد۷ FZD۷)) بهعنوان یک هدف نوظهور برای درمان سرطانهایی است که در آنها مسیر Wnt وابستهبه بتاکاتنین به طور نابه جا فعال میشود. این گیرنده تراغشایی، در بسیاری سرطانها چون سرطان پستان و سرطان تخمدان دچار افزایش بیان میشود و بنابراین هدفگیری اختصاصی آن دارای اهمیت است. از سوی دیگر، یکی از مکانیسمهای پیشنهادی برای تأثیرات ضد سرطانی پپتید نیتریورتیک دهلیزی (ANP) که در ابتدا به عنوان یک هورمون قلبی شناخته شده بود، مهار مسیر Wnt وابستهبه بتاکاتنین از طریق یک فرآیند وابستهبه FZD است، این در حالی است که مکانیسم مولکولی این مهار مشخص نیست. در این مطالعه، ما با استفاده از روشهای محاسباتی شامل مدلسازی، داکینگ و شبیهسازی دینامیک مولکولی و همچنین طراحی یک سیستم سلولی با قابلیت ردیابی سینتیک مسیر Wnt وابستهبه بتاکاتنین، توانستیم مکانیسم تأثیر این پپتید را بررسی کنیم. نتایج محاسباتی ما نشان میدهد ANP میتواند بهطور مستقیم با گیرنده FZD۷ میانکنش دهد و همچنین، جایگاه اتصال آن با دمین انتهای کربوکسیل لیگاند Wnt (Wnt-CTD) دارای همپوشانی است. یافتههای مطالعات خاموشسازی ژن، وابستگی فعالیت مسیر Wnt-بتاکاتنین را در سیستم سلولی به گیرنده FZD۷ تایید میکند. از طرف دیگر، کاهش محتوای بتاکاتنین و در واقع فعالیت مسیر Wnt-بتاکاتنین در سلولهای تیمارشده با Wnt و ANP در مقایسه با کنترل معنیدار است. در نهایت، نتایج ما نشان میدهد پپتید ANP این قابلیت را دارد تا بهعنوان یک چارچوب برای طراحی پپتیدهای اختصاصی، علیه گیرنده FZD۷ به کار رود.
سید شهریار عرب، رضا حسن ساجدی، مهرداد بهمنش، سپیده سپهری،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
فاکتور رشد تغییرشکلدهنده بتا (TGF-β) پروتئینهای دایمر پیامرسان هستند. ایزوفرمهای TGF-β (TGF-β۱ و β۲ و β۳) در بسیاری از روندهای سلولی از جمله مهار رشد، بازآرایی بستر خارج سلولی، گسترش بافتی، مهاجرت سلولی، تهاجم و تنظیم ایمنی نقش دارند. برای اهداف تحقیقاتی، TGF-βها با استفاده از سلولهای یوکاریوتی دستکاریشده و یا سیستمهای بیانی باکتریایی تولید میشوند. برای دستیابی به تخلیص کارآمد TGF-β با کروماتوگرافی تمایلی فلزی، سازههایی با دنباله هیستیدینی متصل به دو انتهای آمینی (N-TGFβ) و کربوکسیلی (C-TGFβ) این پروتئین مدلسازی شد و با کمک ابزارهای محاسباتی اثر His-tag بر ساختار TGF-β بررسی گردید. ساختار سه بعدی پروتئینها با استفاده از نرمافزار مدلر ساخته شد و دینامیک مولکولی پروتئینهای مدل شده و TGF-β طبیعی در آب توسط پکیج گرومکس شبیهسازی شد. شبیهسازی دینامیک این پروتئینها نشان داد زمانی که دنباله هیستیدینی به انتهای کربوکسیلی متصل میشود موجب افزایش جنبش اسیدآمینههای TGF-β میگردد و بر روی ساختار پروتئین نیز تاثیر میگذارد. این در حالی است که افزودن His-tag به انتهای آمینی چنین نتایجی را به همراه ندارد. به صورت خلاصه افزودن دنباله به انتهای کربوکسیلی ممکن است منجر به بهمریختگی در ساختار، به خصوص در انتهای کربوکسیلی و حتی از دست رفتن تاخوردگی مناسب TGF-β شود.
وحید زراعتی، پرویز عبدالمالکی، رضا حسن ساجدی، عبدالکریم مؤذنی رودی،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
بررسی عوامل مؤثر بر تکثیر سلولهای اندوتلیال یک بخش اساسی در مطالعات رگزایی است. نظر به اهمیت مهار رگزایی در درمان سرطانها و به دلیل عوارض جانبی و هزینه سنگین داروهای ضدرگزایی مثل اوستین، کاربرد عوامل فیزیکی که در درمان کمک کنند و نیاز به دوزهای بالای دارو را کاهش دهند، شایسته توجه است. میدانهای مغناطیسی به دلیل اثرگذاری از فاصله دور و غیرتهاجمی بودن، مورد توجه هستند و مطالعات زیادی در مورد اثرات آنها روی پدیدههای زیستی از جمله رگزایی انجام شده است که نتایج انها ناهمگون بوده است. در مطالعه حاضر اثر میدان مغناطیسی متناوب ۲ میلیتسلا با فرکانس ۲۰۰ هرتز به همراه اوستین روی تکثیر سلولهای اندوتلیال ورید بند ناف انسانی (HUVEC) بررسی شده است. سلولها به مدت ۴۸ ساعت تحت تأثیر مخلوط محلول غلظت ۵۰ میکروگرم در میلیلیتر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی(VEGEF) و اواستین در غلظتهای( صفر(کنترل دارو)، ۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰ و ۴۰۰ میکروگرم در میلیلیتر) و همچنین گروههای تیمار میدان به مدت زمانهای ۳، ۶، ۱۲، ۲۴ و ۴۸ ساعت در معرض میدان مغناطیسی قرارگرفتند. سپس بررسی تکثیر سلولها با استفاده از تست رنگسنجی آلاماربلو انجام شد. دادهها با آنالیز واریانس سهعاملی تحلیل گردید. براساس یافتهها، زمانهای مواجهه ۱۲، ۲۴ و ۴۸ ساعت، کاهش معنیداری در تکثیر سلولها در مقایسه با گروه کنترل ایجاد کردند اما در تیمارهای ۳ و ۶ ساعت این تفاوت معنیدار نبود. همچنین میزان اثرات تداخلی عوامل مذکور با یکدیگر بر تکثیر HUVEC، مورد بررسی قرارگرفت.
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
در مطالعه حاضر، ابتدا ضایعات میگوی ببری سبز (Penaeus semisulcatus) توسط آنزیم آلکالاز با نسبت آنزیم به سوبسترای ۱۰۰:۱، تحت شرایط بهینه دمایی (۵۵ درجه سانتیگراد) وpH (۷,۵) به مدت ۱۶ساعت تهیه شد و شاخص درجه هیدرولیز مورد بررسی قرار گرفت. همچنین نمونه هیدرولیز شده در زمان ۳۰۰ دقیقه هیدرولیز توسط غشاهای الترافیلتراسیون با وزنهای ۳، ۱۰ و ۳۰ کیلودالتون جداسازی شد و ۴ جزء پپتیدی بهدست آمد. در ادامه، خاصیت ضداکسیدانی (مهارکنندگی رادیکالهای آزاد DPPH و ABTS) و خاصیت ضد فشار خون پروتئین هیدرولیز شده و فراکسیونهای پپتیدی در غلظتهای مختلف اندازهگیری شد. درجه هیدرولیز طی ۶۰ دقیقه اول پس از هیدرولیز بالاترین میزان را به خود اختصاص داد (۹۵/۰±۸۶/۳۱%). نتایج مهار رادیکال DPPH نیز نشان داد که بالاترین میزان مهارکنندگی برای نمونهی زیر ۳۰ کیلودالتون در غلظت ۱۰ میلیگرم بر میلیلیتر در حدود (۱۵/۰± ۶۱/%۶۹) بود. بالاترین میزان تخریبکنندگی رادیکال ABTS نیز برای نمونهی زیر ۳۰ کیلودالتون در غلظت ۲ میلیگرم بر میلیلیتر (۱۵/۰± ۳۸/۹۹%) مشاهده گردید. سنجش فعالیت مهارکنندگی آنزیم مبدل آنژیوتنسین I(ACE-I) نیز آشکار ساخت اگرچه همه نمونهها توانایی مهارکنندگی ACE را دارا بودند (فعالیت بازدارندگی بین ۵۳-۱۲%)، بیشترین میزان مهارکنندگی متعلق به جزء پپتیدی زیر۳۰ کیلودالتون بود (۵۳,۲۳%). بطور کلی نتایج این بررسی نشان داد که پپتیدهای حاصل از هیدرولیز ضایعات میگوی ببری سبز میتواند به عنوان یک ضداکسیدان طبیعی در فرمولاسیون غذاداروها مورد استفاده واقع گردد.
سلیم الحفیان، زینب رضایی، سیدهشیرین شاهنگیان، رضا حسن ساجدی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( بهار ۱۴۰۲ )
چکیده
آنژیوژنز در بسیاری از فرآیندهای فیزیولوژیک و پاتولوژیک از جمله رشد تومور دخالت دارد و VEGF مهمترین فاکتور در این فرایند محسوب میشود. امروزه تولید آنتیبادی های تک دمینی (VHH) با ویژگی مهار فاکتورهای رشد در تومورهای سرطانی یکی از راهکارهای جدید درمان سرطان میباشد. در پژوهش قبلی ما مشخص شد VHHهای شتری تهیه شده با استفاده از نمایش فاژی علیه VEGF در مهار آن نقش اساسی ایفا میکند. در این بین VHHی که دارای بیشترین تمایل به جایگاه اتصال به VEGF در بین دیگر اعضا کتابخانه فاژیVHH ها تهیه شده بود، انتخاب شد. با توجه به کارایی بیان سطحی E. coli با استفاده از موتیف لنگری پروتئین هستهزایی یخ (INP)، از این سیستم برای بیان پروتئین استفاده شد. از آنجا که در اتصال INP به سطح سلول فقط دمین انتهای آمینی نقش دارد، در طراحی سازه ژنی از ۵۳۷ جفت باز ابتدایی ژن InaK استفاده شد. همچنین با قراردادن جایگاه برش آنزیم پروتئاز TEV بین INP وVEvhh۱۰، امکان جداسازی موفقیت آمیز VEvhh۱۰ از سطح سلول باکتری فراهم گردید. بیان سطحی با استفاده از پلاسمید pET-۲۱a حاوی INP و VEvhh۱۰علیه VEGF انجام شد. نتایج نشان داد دنباله INPگزینه مناسبی برای بیان سطحی VEvhh۱۰در E. coli میباشد. پس از تولیدVEvhh۱۰ نوترکیب، جداسازی و تخلیص با استفاده از سانتریفیوژ و شستشوی متعدد انجام گرفته و اتصال آن به VEGF مورد بررسی قرار گرفت. اتصال موفقیتآمیزVEvhh۱۰ به VEGF نشان داد که پروتئین نوترکیب حاصل میتواند برای کاربردهای درمانی و تشخیص بالینی بیماران در آینده مورد استفاده قرار گیرد.