۳۱ نتیجه برای خطیبی
دوره ۶، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۳ )
چکیده
آمایش سرزمین به زبان ساده یعنی چه شکلی از توسعه در یک منطقه قرار گیرد که در طولانیمدت بهصورت پایدار به هدف اولیه خود دست یابد. در این میان پدافند غیرعامل یکی از رویکردهای اساسی است که در نظر داشتن آن موجب میگردد تا مراکز نظامی در زمان وقوع حملات نظامی و جنگ، کمترین میزان آسیبپذیری را به همراه داشته باشند. در این پژوهش تعداد ۱۸ شاخص برای احداث مراکز نظامی در استان گلستان از منابع آموزشی، پژوهشی و عملیاتی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران شناسایی و انتخاب گردید و سپس وزن هر شاخص با استفاده از رویکرد AHP بهصورت بردار ویژه مشخص گردید. سپس دادههای خام بهدستآمده با استفاده از GIS به نقشههای طبقهبندی شده تبدیل گردیدند و پس از تلفیق با ضرایب بردار ویژه، نقشه نهایی پهنهبندی مکانی احداث مراکز نظامی در این استان بر اساس شاخصهای پدافند غیرعامل تهیه گردید. نتایج بهدست آمده نشان داد که در این استان پهنههایی با مطلوبیت بسیار مناسب و بسیار نامناسب وجود ندارد. همچنین در مجموع پهنههایی با مساحت ۶/۳۴۰ کیلومترمربع در این استان وجود دارد که دارای مطلوبیت مناسب است. سایر مناطق استان (۳۳/۹۸ درصد از مساحت کل استان) یا دارای مطلوبیت متوسط بوده و یا به دلیل نزدیکی به شهرها، فاصله نامناسب از گسلها، نزدیکی به مراکز صنعتی و معادن شرایط نامناسبی برای احداث مراکز نظامی ایمن را دارا هستند.
دوره ۸، شماره ۶ - ( شماره ۶ (پیاپی ۴۱)- ۱۳۹۶ )
چکیده
زبانشناسی نقشگرا زبان را بهعنوان یک نظام معانی به همراه صورتهایی میداند که از طریق همین صورتها، معانی تشخیص داده میشوند. در دستورِ نقشگرای هلیدی، علاوهبر فرانقش تجربی و بینافردی که در درک تجربهها و بیان روابط بینافردی دخیلاند، مؤلفۀ معنایی دیگری هم به نام فرانقش متنی وجود دارد که بهنوعی، مکمل دو فرانقش یادشده است. در این فرانقش، زنجیرهها و توالیهای موجود درگفتمان شکل میگیرند و همچنانکه کلام پیش میرود، پیوستگی جریان سخن نیز ساماندهی میشود. زبان میان خود و بافت ارتباط برقرار میکند تا به تناسبِ بافتی که در آن بیان شده و با توجه به ویژگیهای مترتب بر آن بافت، متنآفرینی کند. نوشتار حاضر بر آن است تا ویژگیهای زبانشناختی روزبهان بقلی را در کتاب عبهرالعاشقین براساس فرانقش متنی واکاوی کند و به کشف نظام معنایی موجود در متن و چگونگی ارتباط متقابل با خواننده دست یابد. بدینمنظور بخشهایی از این کتاب برای بررسی از منظر فرانقش متنی انتخاب و در آن به تحلیل و بررسی انواع آغازگرها و میزان بسامد آنها پرداخته شده است. آنگاه با تعیین درصد انواع آغازگرها و میزان بسامد هریک، مشخص شد که درصـد وقـوع آغـازگر متنـی بـسیار بیـشتر از آغازگر بینافردی است. این امر نشاندهندۀ انسجام و هماهنگی بیشتر بندهای عبهرالعاشقین است که درواقــع رابطۀ منطقــی و معنـایی بــین دو بنــد را بــهوجــود مــیآورد؛ در حــالیکــه آغــازگر بینــافردی نگــرش، احــساسات و قضاوت گوینده را در ارتباط با پیام نشان میدهـد. وجود آغازگرهای تداومی، ساختاری و افزودۀ پیوندی، سهم بسزایی در پیوستگی کلام و انسجام میان بافت و گسترش مفهوم در بندهای بههم پیوسته دارد.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( پاییز و زمستان ۱۳۸۵ )
چکیده
کوهستان های نیمه خشک،به لحاظ حاکمیت شرایط اقلیمی خاص وویژگی های هیدرولوژیگی وتوپوگرافی ،ازمستعدترین مناطق برای وقوع لغزش ها ،بویژه لغزش های دره ای محسوب می شوند .دراین مناطق ،تشکیل آبراهه های عمیق وتغییرآرایش جریان آب ها درطول آنها،از عوامل تحریک کننده اصلی مواد دیواره دره ها،به وقوع لغزش به شمارمی آیند .در طول آبراهه های عمیق منطقه موردمطالعه ،به عنوان یک منطقه کوهستانی نیمه خشک ،لغزش های های متعددی بوقوع پیوسته است .با توجه به نقش این لغزش ها درتغییرویژگی های هیدرولوژیکی دره ها وهمچنین تغییردرمیزان بار رسوبی رودخانه ها وتهدید مساکن روستائی ،نقش عوامل مختلف دروقوع آنها، ازجمله تراکم زهکشی ،اختلاف ارتفاع و ویژگی های سازندهای سطحی ،با استفاده از نقشه های زمین شناسی ،توپوگرافی ،عکس های هوایی ونمونه برداریها وبازدید های میدانی ،مورد بررسی وتحلیل گرفته اند .نتایج این تحلیل های نشان می دهد که میزان گسیختگی ها ولغزش های دره ای ،تابع میزان تراکم زهکشی ،بویژه تراکم آبراهه های عمیق ،تابع تغییرات نسبت های Ds/Dd وهمچنین تابع تغییرات R می باشد .تا ارتفاع معینی از شیب های منطقه وبرروی سازندهای سست ومنفصل، هرچه برمیزان اختلاف ارتفاع افزوده می شود ،احتمال وقوع لغزش های دره ای نیز افزایش می یابد.
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( پاییز و زمستان ۱۳۸۵ )
چکیده
-چکیده
فرسایش آبراهه ای درحوضه های کوهستانی ،ازمهمترین عامل افزایش رسوب محسوب می شود.عوامل بی شماری به تنهائی ویادرقالب یک مجموع ،در تحریک بسترجریان رودخانه ها ویا شیب های مشرف به دره ها،نقش ایفا می کنند.نحوه عملکردفرآیندهای مختلف رودخانه ای ودامنه ای ،با شاخصه هایی همراه هستند که مهمترین آنها،حضوراشکال کاوشی ویا نهشته ای درطول دره هاوتغییرنیمرخ طولی آنها درطی زمان می باشد.استنادبه نحوه آرایش نیمرخ طولی دره ها در بررسی نحوه عملکرد فرآیندها،می توانند اطلاعات با ارزشی ارائه دهد.مهمتر اینکه ، می توان نیمرخ طولی دره ها رابا استفاده ازتحلیل های رگرسیونی (باانواع توابع ریاضی )تفسیروتغییرات آن رادرطی زمان بررسی نمود ودره ها را با تکیه به ضرایب حاصل ازتحلیل های رگرسیونی مقایسه نمود.با این توجیه که ،تحول دره ها مشخص کننده میزان سایش درطول دره ها ویادرکل حوضه یک آبریزویژه است ،دراین مقاله سعی شده است نحوه فرسایش درطول آبراهه ها درارتباط با تحول دره ها وکل حوضه ،با استفاده از تحلیل های رگرسیونی مورد بررسی قرارگیرد وبا استناد به نتایج حاصل ،محدوده های تحت انواع فرسایش ،پهنه بندی شود.نتایج این بررسی ها نشان می دهد که بطورکلی حوضه قرنقو ،دره اصلی و بعضی ازدره های فرعی آن درمرحله بلوغ (برازش با تابع توانی ) واقع شده اندوبیشترین مساحت حوضه نیزتحت فرسایش آبراهه ای متوسط قراردارد .
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( ویژه نامه ۱۳۸۶ )
چکیده
در امتداد جبهه کوهستانی دامنه شمالی و جنوبی رشته کوهستانی میشوداغ، واقع در شمال غرب ایران، مخروطافکنههایی شکل گرفتهاند که تشکیل آنها بی ارتباط با عوامل محیطی، از قبیل فعالیتهای تکتونیکی نیست. در این تحقیق، فعالیتهای تکتونیکی در بخشهای مختلف رشته کوهستانی میشوداغ (۳۷ مخروطافکنه کواترنری در قالب چهارگروه)، به عنوان مهمترین عامل ایجادکننده فضای مناسب برای رسوبگذاری فرض شده است و برای اثبات این فرضیه و دستیابی به اهداف آن که همانا تعیین نقش فعالیتهای تکتونیکی در ایجاد اشکال مخروطافکنهای است، ابتدا مخروطافکنههای واقع در دو سوی کوهستان و حوضههای مربوط شناسایی، و سپس ویژگیهای مورفولوژیکی و شاخصهای مورفومتری آنها از طریق کارهای میدانی، تحلیل نقشههای توپوگرافی و زمینشناسی و تفسیر عکسهای هوایی و ماهوارهای استخراج و ارتباط بین این ویژگیها از طریق روشهای آماری بررسی شدهاست. بررسیها نشان میدهد که نقش فعالیتهای تکتونیکی در کنترل سازوکارهای مؤثر در مورفولوژی و مورفومتری سیستمهای مخروطافکنهای منطقه، نقشی دوگانه بوده است. این فعالیتها از یک سو موجبات جابهجاییهای تکتونیکی را در حوضههای آبریز فراهم کردهاند و از سوی دیگر، با ایجاد حرکات عمودی و راستالغز در پایکوههای شمالی و جنوبی میشوداغ، تفاوتهایی را در نوع فضای رسوبگذاری در قسمتهای مختلف منطقه مورد مطالعه پدید آوردهاند. در کل، اثر این فعالیتها بر سیستمهای مخروطافکنهای منطقه به صورت تغییر در زاویه رفت و روب، ویژگیهای نیمرخ طولی و عرضی سطح، چندبخششدگی، بریدگی رأس، تشکیل خندقهای فرسایشی، بالاآمدگی رسوبات کواترنری، تشکیل مخروطافکنههای تلسکوپی، ویژگیهای ساختمان زیرین مخروطافکنهها و همچنین در کشیدگی حوضههای آبریز تغذیهکننده، تغییرات شیب در جبهه کوهستانی، وجود آلومتری مثبت در رابطه بین مساحت مخروطافکنهها و مساحت حوضههای آبریز در برخی از گروههای مخروطافکنهای و تشکیل حوضههای رسوبی جدید، ظاهر شده است.
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( ویژه نامه ۱۳۸۶ )
چکیده
وقوع لغزش در سطوح شیبدار حوضههای کوهستانی، نتیجه عملکرد فرایندهای مختلف و تأثیر چندین عامل ویژه است. نوع واحدهای سنگی، شیب، نوع کاربری، میزان بارندگی، حضور گسلها، عبور جادهها از کمرکش کوهستانها و جریان آبها در درهها، از جمله عواملی هستند که در وقوع لغزشها در نواحی کوهستانی، نقش تعیینکننده دارند، اما در یک محدوده خاص، عامل ویژهای نقش برجستهتری در وقوع لغزشها ایفا میکند که در اقدامات پیشگیرانه، تعیین چنین عامل ویژه از اهمیت خاصی برخوردار است. در حوضه قرنقوچای که از نظر نوع واحدهای سنگی، ویژگی ژئومورفولوژیکی و زمینشناسی و همچنین نحوه ارتباط انسان با محیط، تنوع خاصی وجود دارد، به لحاظ این تنوع، علل وقوع لغزشها نیز در قسمتهای مختلف حوضه، متفاوت و متنوع است. در این مقاله، با استناد به پراکندگی لغزشها بر روی ۹ لایه مختلف از نقشههای عامل، فراوانی وقوع لغزشها محاسبه و با استفاده از روش تعیین عامل ویژه، از بین عوامل مختلف، عامل اصلی تحریککننده شیبها نسبت به وقوع زمین لغزشها، تعیین شده و در نهایت با بهرهگیری از نرمافزارArc/View ، محدوده حوضه قرنقوچای از نظر حساسیت به وقوع لغزش، پهنهبندی شده است. این محاسبات و نقشه نهایی تهیه شده نشان میدهد که محدوده خاکسترهای آتشفشانی و مارنها که لغزشهای بزرگ قدیمی نیز در گذشته بر روی آنها اتفاق افتاده، مساعدترین بستر را برای وقوع لغزشها فراهم میسازند. در بخشهای دیگر حوضه، کشت آبی که با آشفتگی شدید دامنهها نیز همراه شده، به عمدهترین عامل تحریککننده دامنهها نسبت به وقوع لغزشها تبدیل گردیده است.
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده
اسکنر لیزری مثلث¬بندی از مرسومترین روش¬های مدل¬سازی سه¬بعدی می¬باشد. یکی از پارامترهای موثر بر دقت اسکنر، نوع دوربین (سنسور) بکار برده شده می¬باشد. خطای حاصل از کوانتیزه کردن (نمونه برداری) باعث ایجاد خطای بعدی در بازیابی عمق خواهد شد. بنابراین خطای مدل¬سازی رابطه مستقیم با اندازه پیکسل دارد. با کاهش اندازه پیکسل دوربین امکان کاهش خطای کوانتیزه کردن وجود دارد ولی به دلیل کاهش نسبت سیگنال به نویز، کیفیت تصویر تحت تأثیر قرار خواهد گرفت. با توجه به محدودیت در اندازه پیکسل، در این مقاله جهت استخراج تصویر با کیفیت بالا از تکنیک اعمال نویز و روش بدیع ایجاد جابجایی نسبی بین سنسور و لنز دوربین در حین فرایند تصویربرداری استفاده شده است. اندازه¬گیری زاویه تابش لیزر جهت استفاده از روش مثلث¬بندی، از دیگر منابع مهم خطا می¬باشد. در این مقاله کالیبراسیون لیزر و دوربین بصورت همزمان و بدون نیاز به وسیله مکانیکی اضافی انجام گرفته است. مقاله حاضر ضمن بیان اصول روش ارائه شده به مدل¬سازی و شبیه¬سازی فرآیند اعمال نویز پرداخته و نتایج حاصل از شبیه¬سازی بیانگر بهبود قابل¬توجه دقت اندازه¬گیری می¬باشد. تکنیک ارائه شده بصورت تجربی پیاده¬سازی و مطالعه تجربی صحت تکنیک و نتایج را تایید می¬نماید. نتایج شبیه¬سازی و نتایج تجربی گزارش شده¬اند.
مهسا پوربابادی، علی خطیبی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( بهار ۱۴۰۱ )
چکیده
methyl tertiary-butyl ether) MTBE) یکی از افزودنیهای بنزین که به منظور افزایش اکتان و کاهش تولید گازهای گلخانهای استفاده میشود، MTBE میتواند از طریق راههای مختلف از جمله استنشاق، خوراکی و تماس پوستی وارد جریان خون انسان شود. همچنین کربنیک انیدراز انسانی یکی از متالوآنزیمهاست که تقریباً در تمام موجودات زنده یافت میشود و مورد مطالعات گستردهای قرار گرفته و بیماریهای متعددی با کربنیک انیدراز در ارتباط هستند. در این مطالعه اثر مجاورت MTBE با آنزیم کربنیک انیدراز II انسانی بر فعالیت آنزیم با روشهای طیفسنجی مرئی-فرابنفش بررسی شد و تغییرات Tm آنزیم در غلظتهای مختلف از MTBE گزارش شدهاست. همچنین تغییرات ساختاری آنزیم در حضور MTBE با طیفسنجی فلورسنس ذاتی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد فعالیت آنزیم در مجاورت MTBE با مکانیسم مختلط خطی مهار شده است. نتایج مربوط به طیفسنجی فلورسنس ذاتی آنزیم تغییرات ساختار درحضور MTBE را نشان میدهد. همچنین در پی اتصال MTBE به آنزیم، پایداری حرارتی آنزیم کاهشیافته و نسبت به تغییرات دما حساس شده است.
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
سازه های متقارن نظیر؛ صفحات دایره ای شکل معمولا دارای مودهایی با فرکانس های طبیعی یکسان یا نزدیک به هم می باشند. از دید تئوری این مودها دو مود نزدیک به هم کاملا مجزا هستند ولی در اغلب در روش های مودال کلاسیک به عنوان یک مود شناخته می شوند. در این مقاله، برخی از روش های مودال کلاسیک معرفی و مهم ترین مشکلات آن ها در شناسایی مودهای نزدیک بیان شده است. سپس به منظور برطرف نمودن این مشکلات، یکی از روش های آنالیز مودال محیطی به نام زیر فضای اتفاقی-کواریانس استفاده شده است. برای بررسی دقت این روش در تخمین پارامترهای مودال، یک ورق فولادی تحت شبیه سازی قرار گرفته است. نتایج بدست آمده از شبیه سازی توانمندی روش را در شناسایی مودهای نزدیک به هم با وجود نویز، دمپینگ بالا و نزدیکی زیاد مودها اثبات می کند. همچنین به منظور بررسی تجربی روش در تشخیص مودهای نزدیک به هم، آزمایش های مودال محیطی و مودال کلاسیک بر روی رینگ خودروی پژوی ۴۰۵ انجام شده است و نتایج این آزمایش ها با یکدیگر مقایسه شده است. نتایج شبیه سازی و تجربی قابلیت آنالیز مودال محیطی را در تشخیص و جداسازی مودهای نزدیک به هم نشان می دهد.
دوره ۱۳، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۲ )
چکیده
بسیاری از سازه های موجود در محیط پیرامون ما نظیر؛ پل ها، ساختمان هاو ... تحت نیروهای محیطی قرار دارند. تحلیل دینامیکی چنین سازه هایی به منظور طراحی دقیق و تعمیر و نگهداری آن ها ضروری می باشد. آنالیز مودال می تواند به عنوان ابزاری قدرتمند، بخش مهمی از تحلیل دینامیکی را که یافتن پارامترهای مودال می باشد، انجام دهد. اما وجود مشکلاتی نظیر؛ ناشناخته بودن نیروهای محیطی، دشوار یا غیرممکن بودن اندازه گیری آن ها منجر به استفاده از روش های آنالیز مودال محیطی شده است که صرفا با اندازه گیری پاسخ، پارامتر های مودال را محاسبه می کنند. در این مقاله، پارامتر های مودال یک سازه تحت بار محیطی با استفاده از آنالیز پاسخ تخمین زده شده است. بدین منظور در محیط شبیه سازی، پارامتر های مودال یک تیر دو سر گیر با استفاده از روش تجزیه فرکانسی محاسبه و با نتایج اجزای محدود مقایسه شده است. سپس به منظور بررسی تجربی، آزمایش های مودال کلاسیک و محیطی بر روی یک نمونه پل که تحت بار محیطی قرار دارد، انجام و با یکدیگر مقایسه شده است. نتایج حاصل از بررسی های عددی و تجربی دقت مناسب روش را در تخمین پارامترهای مودال سازه نشان می دهد.
دوره ۱۳، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
آنالیز مودال کلاسیک ابزار قدرتمندی برای تحلیل دینامیکی سازه ها می باشد، اما معمولا با مشکلات اساسی همراه است. زیرا تحریک اغلب سازه های موجود در پیرامون ما نظیر؛ هواپیماها، پل ها و ... بدلیل بزرگ و پیچیده بودن، بسیار دشوار است. همچنین این سازه ها معمولا تحت بارهای محیطی (که دقیقا ماهیت مشخصی ندارند)می باشند. بنابراین اندازه گیری این بارها اغلب غیرممکن است. در این مقاله روش زیرفضاهای اتفاقی بر مبنای کواریانس، به منظور حل مشکلات مطرح شده بکار رفته و تحت بررسی عددی و تجربی قرارگرفته است. بدین منظور، ابتدا پارامترهای مودال یک تیر یک سر درگیر از روش زیرفضاهای اتفاقی بر مبنای کواریانس محاسبه و با نتایج اجزای محدود مقایسه شده است. سپس به منظور بررسی دقیق تر روش در شرایط مختلف، اثر نویز و بالا بودن دمپینگ سازه بر روی دقت پارامترهای مودال حاصل بررسی شده است. همچنین به منظور بررسی تجربی روش، آزمایش های مودال کلاسیک و مودال محیطی بر روی یک میل لنگ انجام شده و پارامترهای مودال حاصل از آزمایش ها با یکدیگر مقایسه شده اند. نتایج حاصل از بررسی های عددی و تجربی دقت مناسب روش را در تخمین پارامترهای مودال سازه نشان می دهد.
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۸۹ )
چکیده
درمحدودههای کوهستانی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاکها، متأثر از تفاوت در ویژگیهای عناصر دامنهای متفاوت است. عناصر دامنهای علاوه بر تأثیرگذاری به این ویژگیها، بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر حساسیت فرسایشپذیری خاکها نیز تأثیرمیگذارند. به لحاظ تغییرات سریع در ویژگیهای خاکها درطول دامنهها، توجه به تأثیراین تغییرات در میزان فرسایشپذیری خاکها و همچنین توجه به تمامی آنها در اعمال هرگونه اقدامات حفاظتی خاک از اهمیت ویژهای برخوردار است.
هریک از ویژگیهای خاک، یعنی بافت، ساختمان خاک، مقادیر کربن آلی، میزان هدایت الکتریکی، pH، رطوبت خاک متأثر از عناصر دامنهای، به نحوی در فرسایشپذیری خاکها و یا حاصلخیزی آنهامؤثرند. به لحاظ اهمیت این تأثیرات، با هدف بررسی فرسایش تودهای خاک در محدوده مطالعه شده، به عنوان یک منطقه کوهستانی (واقع در جغرافیایی َ۱۵ ۰۳۸ تا َ۳۰ ۰۳۸ عرض شمالی وَ ۰۰۰۴۷ تا َ۳۸۰ ۴۷ طولشرقی، بین اهر و مشکینشهر). سعی شده است تا نقش عناصر دامنهای در تعیین ویژگیهای اصلی خاک و در نهایت در میزان فرسایشپذیری آن مورد بررسی قرارگیرد. در این مطالعه ابتدا با استفاده از نمونههای برداشت شده از بخشهای مختلف منطقه، ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاکها در طول دامنهها مورد تحلیل قرارگرفته و با استفاده از روشهای آماری، نقش عناصر دامنهای در طویلشدن خندقها بررسی شده است. نتایج این بررسی ها نشان می دهد که نقش عناصر دامنهای در تغییر ویژگیهای شیمیایی و فیزیکی و همچنین نقش طول دامنه در طویل شدن خندقها تعیین کننده است.
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۳ )
چکیده
یکی از مشکلات روش های آنالیز مودال محیطی عدم امکان اندازه گیری همزمان پاسخ در تمامی نقاط مدنظر است، که عمدتا بدلیل محدودیت در تعداد شتاب سنج ها یا کانالهای اندازه گیری می باشد. به منظور غلبه بر این مشکل، آزمایش باید در چندین مرحله انجام شده و ارتباط بین مراحل آزمایش با انتخاب نقاطی به عنوان نقاط مرجع برقرار شود. روش های موجود، انتخاب نقاط مرجع را بر اساس همبستگی بین نقاط اندازه گیری شده انجام می دهند که با افزایش نویز محیطی، کارایی خود را از دست می دهند. بنابراین در این مقاله شاخص جدیدی برای انتخاب نقاط مرجع ارائه شده است که در محیط نویزی عملکرد مناسب تری دارد. به منظور بررسی عددی، روش پیشنهادی و روش همبستگی بر روی مدل اجزای محدود یک تیر اجرا و پارامترهای مودال حاصل از دو روش با یکدیگر مقایسه شده اند. همچنین اثر اضافه شدن نویز در سیگنال پاسخ بررسی شده است. در ادامه آزمایشی بر روی یک ورق فلزی، انجام شده است. نتایج بدست آمده از بررسی های عددی و تجربی، نشان دهنده عملکرد مناسب تر شاخص پیشنهادی در مقایسه با شاخص همبستگی برای انتخاب نقاط مرجع و محاسبه پارامترهای مودال سازه می باشد.
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
آزمایش مودال کلاسیک سازه های بزرگ بدلیل عدم امکان تحریک یا اندازه گیری نیروهای وارد به آن ها دشوار یا غیر ممکن می باشد. بنابراین برای شناسایی خصوصیات دینامیکی چنین سازه هایی باید از روش های آنالیز مودال محیطی استفاده کرد. یکی از مشکلات مهم در آزمایش مودال محیطی سازه های بزرگ، عدم امکان اندازه گیری همزمان پاسخ سازه در تمام نقاط اندازه گیری می باشد که بدلیل محدودیت در تعداد شتاب سنج ها و یا تعداد کانال های اندازه گیری است. بنابراین این سازه ها باید در چندین مرحله تحت آزمایش قرار بگیرند. برای ارتباط بین مراحل مختلف آزمایش، نقاطی از سازه باید به عنوان نقاط مرجع انتخاب شوند. در این مقاله یک شاخص جدید برای انتخاب نقاط مرجع ارائه شده است که براساس مدل المان محدود سازه، نقاط مرجع را انتخاب می کند. به منظور بررسی عددی روش، از مدل المان محدود یک تیر کمک گرفته شده و به کمک روش پیشنهادی، نقاط مرجع انتخاب و پارامترهای مودال تیر محاسبه شده اند. همچنین با استفاده از آزمایش یک تیر فلزی، روش بصورت تجربی ارزیابی شده است. نتایج عددی و تجربی حاصل، نشان دهنده کارایی مناسب شاخص پیشنهادی برای انتخاب نقاط مرجع و محاسبه پارامترهای مودال سازه می باشد.
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۳ )
چکیده
-کربن فعال به گونهای گسترده در صنایع استفاده میشود. یکی از محدودیتهای استفاده از کربن فعال پرهزینه بودن پیش ماده تولیدی آن است. این مطالعه با هدف ارزیابی کارایی کربن فعال تولید شده از روزنامه باطله در حذف رنگ متیلن بلو از محیط آبی انجام شده است. برای فعالسازی از محلول KOH و بهمنظور تعیین خصوصیات بافت کربن فعال تولیدشده، از جذب گاز N۲ در دمای ºK ۷۷ و ایزوترم BET استفاده شده است. برای تعیین خصوصیات جذب رنگ متیلن بلو روی کربن فعال، از مدلهای ایزوترمی لانگمیر، فروندلیچ، تمکین، ردلیچ- پترسون و همچنین مدلهای سینتیکی شبه درجه اول، شبه درجه دوم و انتشار داخل ذرهای استفاده شده است. پارامترهای ترمودینامیکی آنتالپی(ΔΗ˚)، آنتروپی(ΔS˚) و انرژی آزاد گیبس(ΔG˚) محاسبه شد. بر اساس نتایج به دست آمده، مقادیر SBET و VTOTAL به ترتیب m۲/g ۰۱/۶۶ و ml/g ۰۶۳/۰ به دست آمد. بر اساس مقادیر R۲، آنالیز خطا (SSE% و X۲) و همچنین نمودارهای تعیین برازش، مدلهای فروندلیچ و شبه درجه دوم به ترتیب به عنوان مدلهای بهینه ایزوترمی و سینتیکی تعیین شد. پارامترهای ترمودینامیکی نشان داد که جذب رنگ متیلن بلو گرماگیر و خود به خودی است. کربن فعال تولیدشده از روزنامه باطله در این مطالعه در مقایسه با نمونههای دیگر از سطح مخصوص مطلوب و ظرفیت جذب سطحی مناسب برای رنگ متیلن بلو برخوردار بود.
دوره ۱۴، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۳ )
چکیده
آزمایش مودال کلاسیک ابزار قدرتمندی برای تحلیل دینامیکی سازه ها می باشد ولی در برخی از سازه ها بدلیل عدم امکان تحریک یا اندازه گیری نیروهای وارد به آن ها انجام این آزمایش دشوار یا غیر ممکن می باشد. بنابراین برای شناسایی رفتار دینامیکی این نوع سازه ها باید از روش های آنالیز مودال محیطی استفاده کرد. در عمل مدلهایی که بوسیلهی آزمایش مودال محیطی ایجاد میشوند، با مشکلات زیادی مواجه هستند. یکی از این مشکلات، خطاهایی است که بدلیل استفاده از وسایلی مانند شتاب سنجها ایجاد می شود و موجب کاهش دقت نتایج حاصل می گردد. معمولا نصب شتاب سنج ها بر روی سازه، موجب کاهش فرکانس های طبیعی می¬شود و در نتیجه فرکانس های طبیعی حاصل از آزمایش با مقادیر دقیق اختلاف خواهند داشت. در این مقاله، یک روش جدید برای حذف اثر جرم شتاب سنجها از فرکانس های طبیعی حاصل از آزمایش مودال محیطی ارائه شده است. به منظور بررسی عددی روش پیشنهادی، از مدل یک سیستم جرم- فنر- دمپر استفاده شده است. همچنین با انجام آزمایش های مودال کلاسیک و مودال محیطی بر روی یک صفحه فلزی، روش تحت ارزیابی تجربی قرار گرفته است. نتایج حاصل، نشان دهنده کارایی روش پیشنهادی در حذف اثر جرم شتاب سنج ها و تخمین دقیق فرکانس های طبیعی سازه میباشد.
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده
خاک های متورم شونده منطقه وسیعی از جهان را پوشش داده و همواره موجب بروز خسارات جدی به سازه ها و بناهای ساخته شده بر روی آنها میگردد. در این تحقیق یک برنامه آزمایشگاهی برای بهسازی و کاهش پتانسیل تورمی یک خاک متورم شونده رسی به روش مکانیکی (مسلح سازی) و شیمیایی در نظر گرفته شد. در روش مکانیکی از دو نوع الیاف مصنوعی از نوع میله ای و نواری و به ترتیب از جنس پلی اتیلن و پلی پروپیلن با درصدهای وزنی و طول های گوناگون استفاده گردید. همچنین بهسازی خاک به روش شیمیایی با استفاده از آهک و سیمان با درصدهای وزنی و زمان های عمل آوری متفاوت صورت پذیرفت. علاوه بر آن نتایج آزمایشگاهی مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت و مدل های رگرسیونی چندگانه مناسب برای پیش بینی و تعیین منحنی تورم آزاد، درصد تورم آزاد نهایی و فشار تورمی و بررسی ارتباط و همبستگی بین پارامترهای موثر در پدیده تورم به صورت تابعی از درصد وزنی الیاف، نسبت طول به قطر یا عرض الیاف، درصد وزنی آهک یا سیمان و زمان عمل آوری با دقت مطلوب پیشنهاد گردید. نتایج حاصل نشان داد که بهسازی خاک با استفاده از الیاف مصنوعی و افزودنی های شیمیایی موجب کاهش قابل توجه در پتانسیل تورمی خاک متورم شونده می گردد، به طوری که سیمان، آهک، الیاف نواری و میله ای به ترتیب بیشترین تاثیر در کاهش پتانسیل تورمی را دارا می باشند.
دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده
این مطالعه به منظور ارزیابی عملکرد سیستم تصفیه پساب واحد تولید رزین اکریلونیتریل بوتادین استایرن (ABS) انجام شده است. سیستم تصفیه شامل ۳ آشغالگیر ریز، یک حوض دانهگیر، یک حوض متعادلساز، سیستم شناورسازی با هوای محلول (DAF)، یک واحد بیولوژیکی لجن فعال و واحد زلالساز می-باشد. این سیستم پیشتصفیه به منظور کاهش مواد جامد معلق و COD پساب واحد ABS قبل از ورود به واحد تصفیه مرکزی شرکت پتروشیمی طراحی شده است. نمونههای ترکیبی متناسب با دبی در ۴ نوبت در طی ۶ ماه برداشته شده و پارامترهای BOD۵, COD ,TSS، اکریلونیتریل، اکریلامید، اکریلیک اسید، سیانید و آمونیاک مطابق با روشهای استاندارد اندازهگیری شدهاند. ساختار جمعیت میکروبی سیستم لجن فعال نیز مورد بررسی قرار گرفته است. تحت بار سطحی m۳/m۲.h ۷۶/۲ اعمال شده به سیستم DAF، راندمان حذف COD و SS به ترتیب ۲۴ و ۴۳ درصد به دست آمد. در مقادیر بار آلی kg COD/m۳.d ۰۶/۰±۷۹/۰اعمال شده به سیستم لجن فعال، راندمان حذف COD و BOD۵ به ترتیب ۵۹ و ۶۸ درصد بوده است. در مجموع، راندمان حذف COD، BOD۵ و TSS در کل سیستم پیشتصفیه به ترتیب ۹۰،۸۰ و۸۸ بوده است. بهعلاوه، راندمان حذف اکریلونیتریل در سیستم ۹۱ درصد بوده که ۲۶ درصد حذف در واحد بیولوژیکی رخ داده است. در میان باکتریهای جداسازی شده از لجن فعال، جنسهای Alcaligenes، Pseudomonas، Bacillus و Moraxella به عنوان باکتریهای نیتریفایر هتروترف شناسایی شدهاند.
دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۱۰- )
چکیده
سیستم های جهان واقعی رفتاری غیرخطی دارند. اگرچه، برای سادگی، اغلب یک مدل خطی در طراحی کنترل کننده مورد استفاده فرار می گیرد. حال آنکه دینامیک غیرخطی منظور نشده در طراحی میتواند به شدت کارایی کنترلکننده را تنزل دهد. در این مقاله روش جدیدی برای طراحی کنترلکننده MPC در فضای حالت برای دستهای از فرآیندهای غیرخطی پیشنهاد میگردد. در روش پیشنهادی ابتدا یک کنترلکننده MPC بر اساس مدل خطی در فضای حالت طراحی میگردد و سپس با استفاده از سری مدال این کنترلکننده به نحوی اصلاح میگردد تا اثر دینامیکهای غیرخطی منظور نشده در طراحی کنترلکننده جبران گردد. از آنجا که این کنترل کننده پیشنهادی با مدل خطی تطبیق پیدا میکند، براحتی می توان سیستم های صنعتی که بر اساس مدل های خطی طراحی شده اند را بهبود بخشید. بعلاوه، بار محاسباتی نسبت به روش های MPC غیرخطی کاهش یافته است. در انتها روش پیشنهادی روی مدل دو سیستم واقعی شبیهسازی و نتایج مورد بررسی قرار میگیرد.
دوره ۱۶، شماره ۵ - ( ویژه نامه- ۱۳۹۵ )
چکیده
امروزه افزایش آلودگی هوای ناشی از رشد صنعتی در کشورهای در حال توسعه به یکی از نگرانیهای اصلی زیستمحیطی تبدیل شده است. فرآیندهای مرتبط با نفت و گاز بهعنوان یکی از منابع عمده آلودگی هوا محسوب میشوند که نشتی از تجهیزات فرایندی سهم عمدهای در انتشار آلایندهها و به خصوص ترکیبات آلی فرار (VOCs) در این صنایع دارند. استایرن و اکریلونیتریل بهعنوان دو ماده اصلی در فرآیند واحد ABS، امکان انتشار به محیط از نشتیهای مختلف موجود در واحد را دارند. در مرحله اول این تحقیق، منابع اصلی انتشار این آلایندهها با استفاده از اطلاعات موجود در اسناد مختلف از جمله PFD، PID و کتابچه طراحی واحد ABS شناسایی شد. سپس میزان انتشار از هر منبع با استفاده از ضرایب انتشار ارائه شده توسط سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا (USEPA) تخمین زده شد. در نهایت، مقادیر دبی انتشار بدست آمده بهعنوان ورودی مدل ISCST۳ و به منظور بدست آوردن الگوی پراکنش این آلایندهها در اطراف واحد ABS مورد استفاده قرار گرفت. نتایج نشان داد که بیشترین غلظت آلاینده استایرن در اطراف واحد µg/m۳ ۶۴۶ میباشد که کمتر از غلظت مرجع ارائه شده توسط USEPA میباشد. بیشترین غلظت تخمین زده شده توسط مدل ISCST۳ برای اکریلونیتریل نیز µg/m۳ ۲۷۲ میباشد که به مراتب بیشتر از غلظت مرجع این آلاینده میباشد. بررسی میزان انتشار از منابع مختلف نیز نشان داد که بیشترین سهم آلایندههای بررسی شده به ترتیب مربوط به نشتی از کمپرسورها، پمپها و مخازن میباشد.