جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای محبعلی
دوره ۸، شماره ۱ - ( Spring & Summer ۲۰۰۶ ۱۳۸۴ )
چکیده
هدف: بررسی پاسخ های ایمنی هومورال و سلولی سگ های آلوده به لیشمانیا اینفانتوم نسبت به پروتئین های نوترکیب سیستئین پروتئینازهای نوع I و II و پپتید سنتزی مربوط به انتهای کربوکسی (CTE) سیستئین پروتئیناز نوع I.
روش کار: ۱۴ قلاده سگ آلوده به لیشمانیا اینفانتوم (۷ قلاده دارای تظاهرات بالینی و ۷ قلاده دیگر بدون علایم ظاهری) از یک ناحیه آندمیک ایران و سه قلاده سگ طبیعی از نواحی غیر آندومیک انتخاب شدند. پاسخ های ایمنی هومورال و سلولی آنها به ترتیب به روش الیزا و آزمایش پرولیفراسیون لنفوسیت ها، نسبت به پروتئین های نوترکیب سیستئین پروتئینازهای نوع I (rCPB)، (rCPA) II، پپتید سنتزی مربوط به انتهای کربوکسی (CTE) سیستئین پروتئیناز نوع I و آنتی ژن های منجمد- ذوب شده (F/T) لیشمانیا اینفانتوم مورد بررسی قرار گرفت. میزان آنتی بادی کلاس IgG و زیر کلاس های ۱IgG و ۲IgG و پرولیفراسیون لنفوسیت ها نسبت به آنتی ژن های فوق اندازه گیری گردید.
نتایج و بحث: نتایج نشان می دهد بالاترین پاسخ سلولی در هر دو گروه حیوانات (دارای علایم و بدون علایم ظاهری) مربوط به آنتی ژن های منجمد- ذوب شده انگل می باشد، پاسخ سلولی متوسطی نسبت به سیستئین پروتئینازهای نوترکیب (rCPA و rCPB) CTE مشاهده گردید. میزان آنتی بادی (IgG کل، ۱IgG و ۲IgG) علیه rCRA در هر دو گروه پایین است اما CTE و rCPB (هر دو به یک میزان) به خوبی سیستم ایمنی هومورال تمام سگ ها را تحریک می نمایند. در سگ های بدون علایم میزان ۲IgG علیه پروتئین های مزبور نسبت به میزان ۱IgG بالاست. نتایج تحقیق همچنین نشان می دهد که پاسخ های ایمنی نسبت به CTE و CPB تقریباً در تمام سگ ها یکسان است بنابراین با توجه به اینکه CTE بخش انتهایی سیستئین پروتئیناز نوع I می باشد، به نظر می رسد بخش اعظم خاصیت ایمنی CPB مربوط به این ناحیه است.
نتیجه گیری: CPB و CTE هر دو پاسخ ایمنی سلولی و هومورال سگ های آلوده به لیشمانیا اینفانتوم را بخوبی تحریک می کنند اما CPA ایمنوژن نسبتاً ضعیفتری است.
دوره ۱۰، شماره ۰ - ( Autumn & Winner۲۰۰۸- ۱۳۸۶ )
چکیده
هدف: در این مطالعه حشرهشناسی برای تعیین پشه خاکیهای ناقل لیشمانیا، تعداد ۳۵۸ پشه خاکی متعلق به جنس سرژنتومیا در کانون بومی لیشمانیوز احشایی شمال غرب ایران بررسی شدند.
مواد و روشها: DNA سینه و شکم پشه خاکی استخراج شد و آلودگی طبیعی آنها به لپتوموناد بهکمک روش semi-nested PCR و تعیین توالی بخشی از ژن ITS-rDNA مورد آزمایش قرار گرفت.
نتایج: نتایج نشان داد که دو نمونه پشه خاکی سرژنتومیا دنتاتا به انگلهای لیشمانیای خزندگان متعلق به زیرجنس سارولیشمانیا آلوده بودند. آنالیز و مقایسه توالی DNA ژن مربوط با اطلاعات بانک جهانی ژن نشان داد که توالی آن ۷۶ درصد با لیشمانیا (سارولیشمانیا) آدلری مشابهت دارد. با اینحال برای تعیین هویت نهایی آنها باید مطالعات بیشتری صورت پذیرد. از نکات جالب توجه اینکه در این مطالعه یک عدد پشه خاکی گونه سرژنتومیا سینتونی از اماکن انسانی صید شد که از خون هموگلوبیندار میزبان پستاندار تغذیه کرده بود.
نتیجهگیری: زیرجنس سارولیشمانیا بهعلت فقدان فاکتور لیپوفسفوگلیکان توانایی ورود به سلولهای فاگوسیتکننده را نداشته و برای انسان بیماریزا نیستند. گلیکواینوزیتول فسفولیپید ساختاری است که در این نوع انگلها وجود داشته و با سرم بیماران کالاآزاری، کمپلکس آنتیژن- آنتیبادی ایجاد مینماید. بهعلت شباهت آنتیژنیکی این نوع انگلها و انگلهای لیشمانیای آلودهکننده پستانداران، در بررسیهای سرولوژیک امکان گزارش مثبتهای کاذب کالاآزار وجود دارد. ناقل این نوع انگلها جنس سرژانتومیا است که بعضی از زیرجنسهای آن مانند سینتونیوس مشخصات حدواسط جنس فلبوتوموس را نشان میدهند. بعضی از گونههای این زیرجنس، قادر به گزش انسان هستند. این نخستین گزارش از خونخواری سرژنتومیاها از پستانداران و حضور انگل مشابه لیشمانیا (سارولیشمانیا) آدلری در ایران است.
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( Spring & Summer ۲۰۰۸- ۱۳۸۷ )
چکیده
هدف: امروزه از اپیدمیولوژی مولکولی در تحقیقات مختلف اپیدمیولوژیکی بیماری لشمانیوز احشایی از جمله تعیین ناقلین بیماری استفاده میشود.
مواد و روشها: در این مطالعه از سه جایگاه کینتوپلاست DNA، بخشهای غیرقابل ترجمه ژنهای ریبوزوم و ژن سیستئین پروتئاز B ژنوم انگلهای لیشمانیا برای تعیین آلودگی و هویت گونههای انگل در پشه خاکیهای منطقه گرمی استان اردبیل که مهمترین کانون بومی بیماری لشمانیوز احشایی (کالاآزار) در کشور است، استفاده شده است.
نتایج: نتایج مطالعه نشان داد که ژنوم کینتوپلاست DNA، بخشهای غیرقابل ترجمه ژنهای ریبوزوم و سیستئین پروتئاز B بهترتیب برای تعیین لپتوموناد یا بررسیهای اولیه، شناسایی کمپلکس دونوانی و تعیین هویت اعضای کمپلکس دونووانی مناسب هستند. این مطالعه برای اولین بار ثابت نمود که در منطقه مورد مطالعه هر دو عضو کمپلکس دونووانی یعنی لیشمانیا دونووانی و لیشمانیا اینفانتوم وجود دارند و هر دو انگل توسط پشه خاکیهای فلبوتوموس پرفیلیوی ترانس کوکازیکوس انتقال پیدا میکنند.
نتیجهگیری: این اولین گزارش از آلودگی طبیعی پشه خاکیها به لیشمانیا دونووانی در ایران است. با توجه به اینکه لیشمانیا دونووانی دارای اکولوژی و زیستشناسی کاملاً متفاوت از لیشمانیا اینفانتوم است، ضروری است که مطالعات بیشتری درباره نقش این گونه از کمپلکس در اپیدمیولوژی بیماری در منطقه و کشور انجام شود.
نرگس اعتمادی، عباس اخوان سپهی، فاطمه یزدیان، قاسمعلی محبعلی،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۹۹ )
چکیده
احتراق سوخت های فسیلی حاوی گوگرد باعث انتشار دی اکسید گوگرد به اتمسفر و آلودگی محیط زیست می شود. از این رو توجه محققان به روش گوگردزدایی بیولوژیکی معطوف شده است. دی بنزوتیوفن (DBT) به عنوان یک مولکول مدل جهت سنجش توانایی میکروارگانیسمها در گوگردزدایی مورد استفاده قرار میگیرد. مناسب ترین غلظت منبع کربن، نیتروژن و گوگرد جهت بدست آوردن بالاترین رشد سلولی و فعالیت گوگرد زدایی زیستی به روش سطح پاسخ بهینه سازی شدند. عملکرد نانوذرات آهن بر رشد و فعالیت گوگردزدایی زیستی باکتری گرمادوست Bacillus. thermoamylovorans EAMYO بررسی شد. مشخصهیابی نانوذرات آهن اصلاح شده با نشاسته توسط آنالیزهای TEM، SEM انجام شد. تصاویر TEM و SEM نانوذرات آهن اصلاح شده با نشاسته نشان داد که اندازه نانوذرات Fe۳O۴ و Fe۰ در این پژوهش به ترتیب nm ۲۰ و ۳۰ میباشد. بررسی رشد باکتری در حضور نانوذرات آهن نشان داد که این نانوذرات نه تنها اثر سمی بر رشد میکروارگانیسم ندارند، ، بلکه سبب افزایش رشد میکروارگانیسم در ۹۶ ساعت شد (۸۶۴/۱ و ۸۹۶/۱ OD ۶۶۰ =به ترتیب در حضورنانوذرات Fe۰ و Fe۳O۴) ، در حالیکه بیشترین میزان رشد در عدم حضور نانوذرات در ۹۶ ساعت ۵۱/۱ OD ۶۶۰ = مشاهده شد. همچنین میزان فعالیت گوگردزدایی در حضور نانوذرات Fe۰ اصلاح شده با نشاسته و Fe۳O۴ اصلاح شده با نشاسته به ترتیب % ۲۶/۵۲ و % ۱۰/۷۵ در مقایسه با سلول فاقد پوشش نانوذرات آهن افزایش یافت.