۱۲ نتیجه برای مصدق
دوره ۸، شماره ۳۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۹ )
چکیده
افسانهها در نگاهداشت میراث فرهنگی کهن ازجمله آیینها، آداب و رسوم و سنن همواره جایگاهی ویژه داشتهاند. مردم کهگیلویه و بویراحمد با انتقال سینه به سینۀ آنها به نسلهای آینده، یکی از اقوامی برشمرده میشوند که توانستهاند در پناه حفظ میراث نیاکان خود، فرهنگی دستنخورده به جامعۀ کنونی عرضه کنند. در این پژوهش با استفاده از ۱۳۰ داستان شفاهی این منطقه ـ که به روش میدانی ثبت و ضبط شده است ـ به بررسی چگونگی نقش زنان بر اساس الگوی ریختشناسی پراپ پرداخته میشود. زنان در ساختار این داستانها بهمنزلۀ قوۀ محرکۀ رخدادها در نقطههای فراز و فرود قصهها حضوری فعال و پربسامد دارند. نقشهای همسر، دختر، مادر، پیرزن، نامادری و کنیز بهترتیب میزان کنشهایشان در قالب شخصیتهای شریر (۲۴ بار)، یاریگر (۲۰ بار)، قهرمان (۱۷ بار)، شاهزادهخانم (۱۲بار)، بخشنده (۸ بار)، قهرمان دروغین (۴ بار) و گسیلدارنده (۲ بار) علاوه بر نشان دادن حضور پررنگ زنان در ساختار داستان، عامل اثرگذاریهای عمیق در درک بایدها و نبایدها محسوب میشوند. پیامد کنشهای زنان بهمنزلۀ عاملان اصلی، علاوه بر نهادینه کردن ارزشهای عمیق و مثبت فرهنگی و اجتماعی با توجه به رسوایی، تحقیر و مجازات شخصیتهای شریر و قهرمانان دروغین در پایان، میتواند عامل بازدارنده در برابر اعمال غیراخلاقی و ناشایست جامعه باشد. زنان در نقش شریر و قهرمان دروغین در پایان داستان بهشدت مجازات شده و حتی در بسیاری موارد جان خود را ازدست دادهاند. این جریان از جنبههای مختلف فرهنگی میتواند زمینۀ عبرتگیری و اثرگذاری مثبت در سطح جامعه محسوب شود.
الهه مصدق، مسعود ترکزاده ماهانی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
در این مقاله تلاش شده است تا یک نانو حامل جدید و زیست سازگار بر پایه بیوپلیمر کیتوسان، با کارایی بسیار بالا و کمترین سمیت جهت انتقال ژن ارائه شود. ابتدا، ۵-آمینو-H۱-تترازول با ترکیب ۳-کلرو پروپیل تری متوکسی سیلان وارد واکنش شده، سپس، حدواسط اورگانوسیلانی حاصل، جهت عامل دار کردن گروه های آمینی کیتوسان مورد استفاده قرار گرفت. ساختار و ترکیب شیمیایی نانوحامل سنتز شده، بطور کامل توسط آنالیزهایFESEM, TEM, XRD, FTIR, Zeta potential و DLS بررسی و شناسایی شد. در ادامه، جهت بررسی میزان سمیت نانوحامل، تست MTT انجام شد. همچنین، جهت بررسی توانایی نانوحامل مورد نظر در انتقال ژن به داخل سلول، از رده سلولی Hek-۲۹۳T استفاده گردید. مقدار بهینه ظرفیت بارگیری پلاسمید در نسبت N/P=۳ با میزان محافظت قابل قبول از پلاسمید در برابر آنزیم های نوکلیاز بدست آمد. نتایج نشان داد که این نانوحامل جدید، علاوه بر سمیت بسیار پایین، زیست سازگار و مقرون بصرفه بودن، بسیار کارآمد و دارای توانایی بالا در انتقال و محافظت از ژن می باشد.
شادی مصدق، حمید ابطحی، جعفر امانی، شهره زارع کاریزی، هاتف علی سلمانیان،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( پاییز ۱۴۰۱ )
چکیده
زمینه و اهداف: باکتریهای شیگلا و اشرشیاکلی خونریزیدهنده که قرابت زیادی با شیگلا دارد، از شایعترین عوامل ایجادکننده اسهالهای باکتریایی هستند و تاکنون واکسن کارآمدی علیه آنها تولید نشده است. باتوجه به نقش پروتئین IpaD و دخالت زیرواحد B انتروتوکسین شیگلا (StxB) در بیماریزایی شیگلا و اشرشیاکلی خونریزیدهنده (E.coli O۱۵۷:H۷)، پروتئین کایمر حاویSTX۱B-IpaD طراحی گردید. هدف از این فعالیت، کلون، بیان هترولوگ و خالصسازی پروتئین کایمریک STX۱B-IpaD به عنوان کاندید واکسنی چندگانه علیه انواع گونههای شیگلا و E.coli O۱۵۷:H۷ است. مواد و روشها: ژن IpaD از یک ناقل نوترکیب جداسازی گردید (NdeI/BamHI)و در ناقل بیانی pET۲۸a حاوی ژن STX۱B زیرهمسانهسازی شد. سازه نوترکیب به درون سویه بیانی E.coli Rosetta (DE۳) منتقل و در حضور پلاسمید نوترکیب در باکتری با روش PCR و هضم آنزیمی تایید شد. پروتئین نوترکیب تولیدشده به وسیله روش SDS-PAGE و وسترنبلات با آنتیبادیهای استاندارد مورد تایید قرار گرفت. پروتئین نوترکیب STX۱B-IpaD با استفاده از ستون کروماتوگرافی تمایلی، تخلیص و غلظت آن با روش برادفورد اندازهگیری شد. یافتهها: نتایج PCR و هضم آنزیمی صحت کلونینگ را تایید نمود. الکتروفورز پروتئین نوترکیب STX۱B-IpaD نشان داد وزن مولکولی آن در حدود ۲۷ کیلودالتون می باشد. نتایج آزمون وسترن بلاتینگ تولید پروتئین نوترکیب را تایید کرد. غلظت پروتئین تولید شده بیش از ۳۰۰ میکروگرم بر میلیلیتر محیط کشت بود. نتیجهگیری: یک روش موثر در تولید پروتئینهای نوترکیب، بهینه سازی کدونها و بیان در میزبانهای هترولوگ است. پس از بررسی ایمنیزایی این پروتئین نوترکیب، میتوان از آن به عنوان کاندید واکسن کایمریک علیه باکتریهای شیگلا و اشرشیاکلی خونریزیدهنده (EHEC) استفاده کرد.
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده
پایههای موقعیتدهی نانو با سینماتیک موازی و دارای محرک پیزوالکتریک، به طور گسترده در ابزارهای دقیق اندازهگیری، همچون میکروسکوپ پراب پویشی مورد استفاده قرار می گیرند. یکی از عمدهترین نقصهای این وسایل، حرکت کوپل شده بین محورهای مختلف آنهاست، به این معنا که حرکت محور در یک جهت، در تداخل با حرکت محورهای دیگر قرار می گیرد و منجر به آشفتگیهای نامطلوب میشود. در این پژوهش بررسی دینامیکی این سیستم به صورت تحلیلی، تجربی و آنالیز المان محدود به منظور بررسی علل عمده اثرات متقابل کوپلینگ مکانیکی، انجام شده است. تحلیل ها برای یک مدل سه بعدی انجام شده که شامل یک قسمت الاستیک متحرک در مرکز می باشد و توسط چهار مفصل به یک چارچوب ثابت متصل است. عملگرهای پیزوالکتریک مدل شده، به صورت استوانه ای بین قسمت متحرک مرکزی و چارچوب ثابت جاسازی شده اند. شبیه سازی توسط نرم افزار آباکوس، برای دو ضریب اصطکاک مختلف و همچنین حالتهایی که تغییر در ماده چارچوب، ماده عملگر و هندسه پایه ایجاد شود، انجام گرفته است. در این شبیه سازی مشاهده شد که اصلی ترین دلیل در نسبت کوپلینگ چرخش پیزوالکتریک ها به علت اصطکاک بین پیزوالکتریک ها و تغییر در هندسه چارچوب است.
دوره ۱۴، شماره ۳ - ( پاییز ۱۴۰۳ )
چکیده
امروزه صنایع خدماتی نقش اساسی و مهمی در توسعه اقتصادی کشورها دارند و در این میان نقش و اهمیت جایگاه صنعت بیمه بهعنوان یک صنعت حمایت کننده بر هیچکس پوشیده نیست. ازسویدیگر، افزایش رقابت در صنعت بیمه، بیشتر مدیران این صنعت را به فکر چارهاندیشی برای حضور ماندگار در عرصه کسبوکار انداخته است. در اینکه صنعت بیمه از منظر ابتکارهای فناورانه نسبت به سایر خدمات مالی ازقبیل بانک و بورس، عقب افتاده است، تردیدی وجود ندارد. برایناساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی بازاریابی دیجتالی در صنعت بیمه (فرصتها، چالشها و راهکارها) انجام شد. در پژوهش حاضر بهمنظور رسیدن به هدف اصلی پژوهش پس از انجام ۱۰ مصاحبه و رسیدن به اشباع نظری، از فرایند سهمرحلهای تحلیل مضمون استفاده شد. در اولین مرحله برای انجام کدگذاری باز، محتوای تمام مصاحبهها پیادهسازی و سپس کدگذاری باز آنها انجام شد؛ بهاینترتیب که دادههای جمعآوری شده در مصاحبهها بهصورت مکتوب روی کاغذ درج و سپس با تجزیهوتحلیل خط به خط و پاراگراف به پاراگراف نوشتههای موجود کدهای باز و مفاهیم ایجاد شد. این مفاهیم اقتباسی از نوشتهها و در برخی موارد مانند خود نوشته بود که در مجموع ۴۹ کد اولیه از مجموع ۱۰ مصاحبه ایجاد شد. سپس بهدلیل کثرت کدها، تمامی کدهای مشابه بر پایۀ قرابت مفهومی و معنایی در گروه خاص خود قرار گرفتند و به ۳۷ مقوله فرعی تقلیل یافتند. درنهایت براساس کدهای باز ثانویه، هشت مقولۀ اصلی شامل چهار مقوله اصلی در بخش فرصتهای بازاریابی دیجیتالی شامل مدیریت ارتباط با مشتری، معرفی محصولات، مدیریت هزینهها، مدیریت بازاریابی و چهار موضوع اصلی در بخش چالشهای بازاریابی دیجیتالی عوامل فناورانه، عوامل اجتماعی فرهنگی، عوامل قانونی و عوامل بازاریابی ایجاد شد.
دوره ۱۴، شماره ۱۳ - ( ويژهنامه اول ۱۳۹۳ )
چکیده
پرداخت به عنوان آخرین و مهمترین مرحله از تولید قطعات اپتیکی بشمار میرود. روشهای پرداخت تحت کنترل کامپیوتر معمولا به منظور پرداخت سطوح پیچیده مورد استفاده قرار میگیرد که در آن مقدار برادهبرداری در هرنقطه از قطعهکار بسته به خطای سطح در آن نقطه کنترل میگردد. در روشهای تماسی پرداخت اغلب از روش کنترل سرعت پیشروی ابزار به منظور رفع ایرادهای محلی قطعهکار استفاده میشود که در آن سرعت پیشروی زیاد ابزار منجر به برادهبرداری کمتر و سرعت پیشروی کمتر منجر به برادهبراری بیشتر از سطح میشود. الگوی نرخ برادهبرداری ابزار از پارامترهای مهم فرایند پرداخت تحت کنترل کامپیوتر میباشد که قابل پیشبینی بودن آن منجر به حصول نتایج بهتر میشود. در این تحقیق، ابزار جدید کروی ارائه گردیده که میتواند با استفاده از یک ماشین کنترل عددی سه محوره، سطوح کروی را پرداخت نماید. نرخ برادهبرداری ابزار به علت تغییر زاویه درگیری محور ابزار کروی با سطح کروی و در نتیجه تغییر سرعت نسبی ابزار در حین حرکت ابزار متغیر میشود. الگوی برادهبرداری ابزار که وابسته به زاویه درگیری ابزار و قطعهکار میباشد، مدلسازی شده و سپس با روش جدید ماتریسی فرایند پرداخت شبیهسازی شده و سرعتهای خطی ابزار با هدف کاهش خطای سطح بهینه شد. به منظور بررسی عملکرد ابزار و توانایی روش مدلسازی شده در پرداخت سطوح، سطح لنزی کروی به قطر ۱۳۰ میلیمتر و با صافی سطح اولیه ۱۱۴/۱ میکرومتر برای PV و با استفاده از یک ماشین کنترل عددی سه محوره پرداخت شد و به صافی سطح ۳۹۵ نانومتر برای PV رسید.
دوره ۱۶، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده
فرسایش داخلی یکی از متداول ترین عوامل شکست سدهای خاکی می باشد و با توجه به حجم عظیم آب ذخیره شده در پشت سدها، هرگونه تخریب یا گسیختگی در سدها منجر به عوارض مخربی چه از نظر مالی و چه از نظر جانی می شود. در راستای کنترل فرسایش داخلی و اصلاح خاک های مستعد فرسایش، نکته حائز اهمیت استفاده از تثبیت کننده های مدرن و ایمن به جای تثبیت کننده های سنتی و مضر می باشد. در این پژوهش از ماده پلیمری پلی وینیل استات جهت اصلاح فرسایش پذیری ماسه رس دار کائولینیتی استفاده شده است. بدین منظور ماسه رس دار کائولینیتی به صورت مجزا و سپس ترکیب با درصدهای مختلف پلی وینیل استات، در هدهای مختلف مورد آزمایش فرسایش قرار گرفت. نتایج نشان داد که فرسایش پذیری ماسه رس دار کائولینیتی بسیار سریع می باشد که با افزودن پلی وینیل استات به آن، فرسایش به شکل قابل مشاهده ای کاهش یافته و از نظر کیفی فرسایش پذیری در گروه تقریبا و بسیار آهسته قرار می گیرد. ضمن آنکه افزودن پلی وینیل استات به ماسه رس دار کائولینیتی باعث افزایش ۶۰ درصدی مقاومت فشاری آن گردید.
دوره ۱۶، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
فلزات و پلیمرها از مواد بسیار مناسب برای مواد مهندسی هستند. با پیشرفت تکنولوژی در عرصه های مختلف از جمله صنعت اتومبیل، نیاز به مواد مقرون به صرفه با استحکام بالا و وزن پایین برای ساخت بدنه به صورت روزافزونی احساس می شود. تاکنون در اغلب موارد، از فلزات مستحکمی همچون فولاد و دیگر فلزات برای ساخت این تجهیزات استفاده شده است و بسته به نوع استفاده، عایق و پوشش دهی مناسب برای به حداکثر رساندن بازده تعبیه گردیده. یکی از انواع مواد کامپوزیتی، استفاده از هیبرید فلز و پلیمر در کنار یکدیگر است. اتصال فلز و پلیمر در این روش با قرار دادن یک لایه پلیمر روی یک لایه فلز با ایجاد برآمدگیهایی ظریف روی سطح فلز به کمک فرآیند پوشش دهی با لیزر و سپس انجام عملیات تزریق روی آن انجام میشود. مزیت این روش این است که با انتخاب مناسب الگوی برجسته سازی، جنس و دبی پودر مورد استفاده، استحکام اتصال را میتوان متناسب با نوع و میزان بارگذاری طراحی کرد. پارامترهای مورد بررسی فشارنگه داری، دمای قالب، الگوی روی فلز و ضخامت پلیمر است. نتایج تست های کشش و خمش صورت گرفته و بررسی تاگوچی پارامترها نشان می دهد که استحکام کششی اتصال در دمای قالب ۵۰ درجه سانتیگراد، فشار تراکم کمتر(۷ مگا پاسکال)، ضخامت پلیمر بیشتر(۳ میلی متر) و الگوی پوشش موازی بالاتر خواهد بود. همچنین بالاترین مدول خمشی هیبرید نیز در دمای قالب ۵۰ درجه سانتیگراد، فشار تراکم کمتر(۷ مگا پاسکال) و الگوی موازی اتفاق میافتد.
دوره ۱۶، شماره ۹۰ - ( مرداد ۱۳۹۸ )
چکیده
در سالهای اخیر، استفاده از افزودنیها و ترکیبات مختلف به منظور افزایش کیفیت و خواص تغذیهای محصولات ماکارونی مورد توجه فراوان قرار گرفته است. از این رو، هدف از این تحقیق، ارزیابی تأثیر غنیسازی با پودر ریزجلبک دونالیلا سالینا و فیبر سیبزمینی بر خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و حسی ماکارونی بود. برای این منظور، سطوح مختلف این دو ماده به تفکیک (۵/۰، ۱، ۵/۱ درصد) و سطوح ترکیبی هر یک به میزان ۵/۰ درصد به فرمولاسیون ماکارونی با آرد سمولینا اضافه گردیدند. نتایج حاصل از آزمونهای شیمیایی نشان داد که افزایش فیبر سیبزمینی و پودر جلبک در فرمولاسیون، منجر به افزایش محتوای رطوبت، خاکستر و فیبر در نمونهها گردید. با افزودن سطوح مختلف فیبر سیبزمینی در ماکارونی، محتوای پروتئین به طور معنیداری کاهش یافت (۰۵/۰>p)، ولی تغییر قابلتوجهی در میزان چربی مشاهده نشد. درحالیکه، با افزایش پودر جلبک دونالیلا سالینا در فرمولاسیون، مقادیر پروتئین و چربی افزایش یافت. نتایج آزمونهای فیزیکی نشان داد که افزایش در غلظتهای فیبر سیبزمینی و پودر جلبک، سبب کاهش درصد اُفت پخت نمونهها شد. مقادیر سفتی بافت نمونههای حاوی سطوح مختلف فیبر سیبزمینی و پودر جلبک، کمتر از نمونه شاهد بود. با افزودن فیبر سیبزمینی به فرمولاسیون ماکارونی، میزان L* افزایش یافت، ولی میزان b* کاهش پیدا کرد. در حالی که، افزودن غلظتهای مختلف پودر جلبک در نمونهها منجر به کاهش شاخصهای L* و a* گردید. در رابطه با ارزیابی حسی، به استثنای نمونههای حاوی ۱ و ۵/۱ درصد پودر جلبک، سایر نمونهها از لحاظ ویژگیهای حسی قابل پذیرش بودند. از نتایج فوق میتوان نتیجه گرفت که افزودن جلبک دونالیلا سالینا و فیبر سیبزمینی به ماکارونی سبب بهبود ویژگی پخت و کیفیت تغذیهای محصولات ماکارونی میگردد. در نهایت، نمونه ترکیبی حاوی ۵/۰ درصد فیبر سیبزمینی و ۵/۰ درصد پودر جلبک دونالیلا سالینا را میتوان به عنوان تیمار برتر در این تحقیق معرفی کرد.
دوره ۱۷، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۶ )
چکیده
در این مقاله اندازهگیری بار بحرانی شکست در نمونههای مرتبهای ساختهشده از مس و فولاد ابزار به دو روش حل عددی و تجربی مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا نمونههای مرتبهای دارای شیار U-شکل در حالت توقفگر شیار با استفاده روش ذوب دوباره سربارهای ساختهشدند. سپس جهت مشخص کردن محل لایههای مرتبهای، نمونهها مورد آزمون سختی راکول A قرار گرفتند. در این نمونهها خواص مکانیکی ازجمله مدول الاستیسیته و ضریب پواسون در عرض نمونه با توجه به مرتبهای بودن آنها، متغیر میباشند. در ادامه نمونهها تحت آزمون خمش سهنقطه در مود اول بارگذاری قرار گرفته و بار بحرانی شکست آنها از طریق نمودار نیرو جابجایی به دست آمد. همچنین با شبیهسازی این آزمون در نرمافزار المانمحدود، ابتدا مقدار بحرانی انتگرال J برای هر یک از نمونهها به دست آمده و با استفاده از آن، مقدار بار بحرانی شکست نیز ارزیابی شد. در این تحقیق به ازای عمقهای مختلف نوک شیار، اثر تغییر شعاع شیار بر روی مقدار بحرانی انتگرال J و بار بحرانی شکست نمونه مرتبهای و نمونه همگن متناظر آن اندازهگیری شده و مورد مقایسه قرارگرفتهاند. میانگین اختلاف بار شکست پیشبینیشده توسط معیار انتگرال J با نتایج تجربی برابر با ۸۴/۱۷ درصد است. در پایان تأثیر تعداد لایههای ناحیه مرتبهای بر روی انتگرال J بحرانی و بار شکست بررسی شده و نشان داده شد که اگر تعداد لایهها بیشتر از ۲۰ باشد، تعداد لایهها تاثیری بر روی نتایج ندارد.
دوره ۱۷، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۶ )
چکیده
این پژوهش به بررسی تأثیر پارامترهای تزریق بر روی کیفیت هندسی و اپتیکی لنزهای کروی دوبر محدب، تزریقشده با پلیمر آمورف پلی متیل متاکریلات پرداخته است. آنچه حائز اهمیت است، میزان تأثیرگذاری هر پارامتر بر کیفیت هندسی و اپتیکی لنز و به دست آوردن مقادیر بهینه برای تزریق میباشد. بر اساس نتایج این پژوهش عوامل تأثیرگذار بهصورت همزمان بر روی کیفیت هندسی و کیفیت اپتیکی این نوع لنزها به ترتیب عبارت است از دمای مذاب، زمان نگهداری، فشار تزریق و فشار نگهداری. این عوامل مشخص میکند کنترل همزمان فشار به ویزه، در گودی قالب هم در مرحله تزریق و هم در مرحله نگهداری میتواند نشان دهنده یک تزریق مناسب با حداقل خطاهای اپتیکی باشد. بر طبق داده های به دست آمده بررسی انقباض حجمی میانگین به تنهایی معادل ۵,۸۴۷% است که در این حالت ضریب شکست معادل ۷.۱۲E-۰۵ است. تحلیل کمیت ضریب شکست به تنهایی معادل ۶.۲۸E-۰۵ میباشد. در این حالت حداقل میانگین انقباض حجمی ۹.۱% است. بنابراین بهینه کردن و به حداقل رساندن یکی از عاملهای هندسی یا نوری به تنهایی باعث به وجود آمدن مقادیر مناسبی از عامل دیگر نخواهد بود. با استفاده از الگوریتم تاگوچی چند پاسخه سطح بهینه ای حاصل شد که در آن حداقل میانگین انقباض حجمی ۵.۵۰۳% و حداقل ضریب شکست برابر ۶.۹۶E-۰۵ میباشد.
دوره ۲۱، شماره ۱۰ - ( مهر ۱۴۰۰ )
چکیده
امروزه تحقیقات در استفاده از میکروکانالهای آکوستوفلویدیکی در جداسازی میکروذرات و سلولها رو به گسترش است. برای استفاده بهینه از انرژی صوتی، این میکروکانالها باید از نظر ابعادی به درستی طراحی و ساخته شود. در این مقاله نحوه طراحی و ساخت میکروکانالهای آکوستوفلویدیکی شرح داده شده و در ادامه یک میکروکانال آکوستوفلویدیکی فلزی دو گرهای طراحی و ساخته شده است. به منظور ارائه روشی ارزان و قابل اعتماد، این میکروکانال از جنس آلومینیوم و با ماشین فرز CNC سه محور ساخته شد. سپس به منظور بررسی عملکرد میکروکانال از نظر آکوستوفلویدیکی، آزمایشهایی برای بررسی قابلیت آن در آوردن ذرات شناور در خون انسان (مانند گلبولهای سفید و قرمز) و سلولهای BT-۲۰ محلول در PBS به محل گرههای موج انجام شد و نشان داده شد که روش طراحی و ساخت بکار گرفته شده مناسب برای میکروکانالهای آکوستوفلویدیکی است. همچنین از آنجا که استهلاک امواج صوتی در میکروکانال، موجب افزایش دمای سیال و آسیب به سلولها میشود، افزایش دما در این میکروکانال بررسی و نشان داده شد که طراحی صحیح و استفاده از فلزات با ضریب انتقال حرارت بالا در ساخت میکروکانال میتواند از افزایش دما به مقداری که سلولها آسیب ببینند جلوگیری کند.