۸۵ نتیجه برای معین
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱- )
چکیده
در این مقاله توزیع مکانی ـ زمانی جریانها و میدانهای الکترومغناطیسی یک سیمولاتور پالس الکترومغناطیسی محاسبه می گردد. سیمولاتور مورد مطالعه از نوع ابعاد بزرگ بوده و از آن برای بررسی اثر پالسهای الکترومغناطیسی گذرا بر روی ساختارهای بزرگ مانند اتومبیل، هواپیما، موشک و … استفاده می شود. این سیمولاتور از سه خط انتقال صفحه ای تشکیل شده است. برای شبیه سازی سیمولاتور نخست هر کدام از صفحات بکمک شبکه ای از سیمهای نازک مدل می گردند. سپس معادلات انتگرالی از نوع الکتریکی در حوزه زمان با کمک روش ممان حل شده و توزیع زمانی ـ مکانی جریانهای روی ساختار و میدانهای الکترومغناطیسی درون و اطراف سیمولاتور در هر نقطه و زمان دلخواه محاسبه می گردند. از نتایج بدست آمده می توان ابعاد ناحیه ای درون سیمولاتور که پالس الکترومغناطیسی در آنجا بصورت صفحه ای منتشر می شود، را تعیین نمود. جهت اطمینان، نتایج محاسبه شده با نتایج حاصله از اندازه گیری مقایسه و صحت مدل و روش ارایه شده نیز تایید شده است.
دوره ۲، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده
در این پژوهش، سه اندازه متفاوت ( µm ۱۰۰-۳۰۰-۵۰۰ ) از پودر لاستیک (تایر ضایعاتی) در فرمولاسیون چسبهای اپوکسی- فنولیک استفاده شد. از اصلاح شیمیایی پودر تایر آسیابی به روش پیوند زنی مونومر آکریل آمید استفاده شد. به منظور جلوگیری از افت خاصیت مدول و استحکام در اثر افزودن پودر لاستیک به چسب، از میکروذرات سیلیکا استفاده شد. آزمایش توسط روش تاگوچی طراحی شد و در این آزمایش اثر ترکیبدرصد پودر لاستیک، اندازه پودر لاستیک، ترکیب درصد پرکننده و ترکیب درصد رزین فنولیک بر خواص مکانیکی و حرارتی چسبهای اپوکسی مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی خواص مکانیکی چسبها و همچنین خواص چسبندگی آنها، نمونههای دمبلی شکل و اتصال تک لبه فلز (فولاد ضدزنگ) به کامپوزیت (رزین اپوکسی/ الیاف کربن) تهیه شد و از آنها آزمون کشش گرفته شد. پایداری حرارتی و برهم کنشهای بین سطحی، به ترتیب توسط آزمونهای گرما وزن سنجی(TGA) و طیق سنجی انتقال فوریه (FTIR) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمون کشش نمونههای اتصال فلز به کامپوزیت نشان داد که با افزودن هر یک از عوامل در سطح بهینه خود به چسب اپوکسی، خواص مکانیکی، شامل استحکام کششی- برشی، مدول و چقرمگی نسبت به نمونههای متصل شده با چسب اپوکسی خالص، به ترتیب. ترتیب به میزان ۵/۷%، ۵۶/۲۷% و ۱۱۴% افزایش یافت. در نمونه های دمبلی شکل نیز کلیه خواص مکانیکی بهبود یافت. افزایش قابل توجهی در پایداری حرارتی چسبهای ساخته شده نسبت به چسب اپوکسی خالص، حاصل شد.
دوره ۲، شماره ۸ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
هدف از تحقیق حاضر شناسایی و بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت زنان در فعالیت کوهپیمایی در رشتهکوه بینالود بود. روش تحقیق حاضر توصیفی و پیمایشی بود. جامعۀ آماری این تحقیق شامل ۱۵۰ نفر از زنانی بود که در گروههای کوهپیمایی شهرستان نیشابور عضویت داشتند. ابزار اندازهگیری پژوهش، پرسشنامۀ محقق ساختهای بود که روایی صوری و محتوایی آن توسط دوازده نفر از متخصصان مدیریت ورزشی مورد تأیید قرار گرفت. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه ۸۴/۰ محاسبه شد. در این پرسشنامه عوامل مؤثر بر مشارکت بیشتر زنان در فعالیتهای کوهپیمایی در قالب سه شاخص شامل عوامل شخصی ـ خانوادگی، اجتماعی ـ فرهنگی و مدیریتی دستهبندی شدند. براساس یافتههای تحقق از میان شاخصهای موردبررسی در مشارکت بانوان در فعالیتهای کوهپیمایی به ترتیب مهمترین عوامل شخصی و خانوادگی، سپس اجتماعی ـ فرهنگی و عوامل مدیریتی بهدست آمده است. همچنین بین عوامل مؤثر بر مشارکت زنان در فعالیتهای کوهپیمایی رشتهکوههای بینالود براساس سن و تحصیلات تحقیق تفاوت معنیداری وجود دارد، اما براساس وضعیت تأهل و اشتغال تفاوت معنیدار نبود.
دوره ۳، شماره ۱ - ( شماره ۱ (پیاپی ۵)- ۱۳۹۴ )
چکیده
در فرآیند خوانش و ارزیابی یک اثر، بازیابی حضور متنی دیگر و آگاهی از چگونگی بازتولید آن در متن پیشرو، موجب غنای تحلیل میشود. امروزه پیوند ادبیات تطبیقی و بینامتنیت دستاوردی جدید است که تحلیل اثر در چارچوب الگوها و روشهای آن آسان میشود. از مهمترین عوامل تحلیل در حوزه ادبیات تطبیقی بررسی شباهتها و تأثیرگذاری آثار بر یکدیگر و چگونگی تحقق یا انتقال یک موضوع و درونمایه است ولی خوانش بینامتنی دغدغه فرارفتن از بررسی منابع مشابه و تأثیر و تأثر را دارد؛ یک متن بر پایه گفتمانی از پیش موجود بنا میشود و سپس آن گفتمان را از آن خود میکند و حتی موجب دگرگونی معنای متن محوری میشود. مقاله حاضر با تأکید بر این معنا و پیوند اصول نقد تطبیقی و بینامتنی بر آن است تا ضمن معرفی مثنوی خموش خاتون(که اصلی هندی دارد) به مهمترین عناصر درونمتنی که زمینه را برای ارجاع به هزار و یک شب فراهم میکند، بپردازد. پس از بررسی تطبیقی ( شباهتها و تأثیرگذاریها)، به چگونگی جذب و دگرگونی هزار و یک شب در گستره مثنوی خموش خاتونپرداخته و با تأکید بر عناصری چون تعلیق، نقیضه، جایگشت و... به بررسی بینامتنی میپردازد. این عناصر موجب معنا بخشیدن به روایتی دیگرگون شده و متنی دیگر را فرآوری کرده است. پیوند ساختار و عناصر نوین در این مثنوی با ساختار ابتدای هزار و یک شب (آغاز قصه شهرزاد) بستری دیگر را برای خوانشی تطبیقی- بینامتنی فراهم میکند.
دوره ۳، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده
در این پژوهش، هدف طراحی و بهینهسازی فرمولاسیون چسبهای پایه اپوکسی جهت اتصال قطعات کامپوزیتی به فلز است. بیشترین کاربرد این اتصالات در صنایع هوافضا با هدف کاهش تمرکز تنش در یک نقطه میباشد. مفاصل، جهت اتصال تک لبه شامل فلز از جنس فولاد ضد زنگ با کد تجاری ۳۱۶L و کامپوزیت از جنس رزین اپوکسی/ الیاف کربن میباشند. در این پژوهش اثر سه نوع افزودنی: شامل پرکننده (میکروذرات آلومینا)، نایلون۶،۶ و رزین فنولیک (نوع رزول)، بر خواص مکانیکی و حرارتی چسب اپوکسی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج آزمون کشش نشان داد که افزایش پرکننده آلومینا سبب افزایش میزان استحکام کششی و برشی همپوشان چسب به ترتیب در نمونههای دمبلی و اتصال تک لبه میگردد. همچنین این آزمون نشان داد که افزایش میزان نایلون۶,۶ هنگامی که از حدی بالاتر رود سبب افت شدید استحکام کششی و برشی همپوشان به ترتیب در هر دو نمونه دمبلی و اتصال تک لبه چسبها میگردد. این حد وابسته به ظرفیت حلقههای اپوکسی برای جذب هیدروژنهای آمیدی است. در بخش نتایج آزمون بررسی خواص حرارتی (TGA) مشخص گردید که افزایش میزان فنولیک سبب بهبود پایداری حرارتی میگردد. مناسب بودن نتایج آزمون کشش در دمای بالا نیز تاثیر افزایش رزین فنولیک است. در انتها خواص چسب ساخته شده با چسب مشابه (UHU) مقایسه گردید. نتایج در حالت اتصال تک لبه فلز به کامپوزیت نشان از برتری چسب ساخته شده در این پژوهش را دارد.
دوره ۴، شماره ۲ - ( شماره ۲ (پیاپی ۱۴)- ۱۳۹۲ )
چکیده
تحلیل گفتمان انتقادی مفاهیمی همچون قدرت و ایدئولوژی را در تحلیل وارد می کند و با به کارگیری ساختارهای گفتمان مدار، بین ایدئولوژی و نحوۀ بیان آن ارتباط برقرار می کند. مسئله اصلی این تحقیق یافتن شیوه های متفاوت بازنمایی کارگزاران اجتماعی مختلف در روایت «میان دیروز و فردا» اثر ابراهیم گلستان (۱۳۸۴) است. هدف این پژوهش کشف رابطه بین دیدگاه های فکری-اجتماعی (ایدئولوژیک) با ساختارهای گفتمان مدار در روایت مذکور است؛ بنابراین سعی کرده ایم با تحلیل کیفی گفتمان و به کارگیری مؤلفه های جامعه شناختی- معنایی ارائه شده توسط ون لیوون (۱۹۹۶) و انطباق آن ها با برش داستانی موردنظر، بین پیام نهفته در متن که بر پایۀ ایدئولوژی خاصی سامان یافته است و نحوۀ بیان آن ارتباط برقرار کنیم و توجیه لازم برای شکل گیری پیام نهفته در متن را ارائه دهیم. حاصل پژوهش نشان می دهد مؤلف به منظور تأثیرگذاری بیشتر بر مخاطب و شرایط سیاسی- اجتماعی پیرامون متن و دیدگاه های فکری- اجتماعی وی کارگزاران اجتماعی مختلف را به شیوه های متفاوتی بازنمایی کرده است.
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش معنوی با فرسودگی شغلی صورت گرفته است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری دادهها پیمایشی از گروه پژوهشهای توصیفی است. جامعه آماری تمام کارکنان شاغل در کمیته امداد امام خمینی (ره) شهر تهران به تعداد ۲۶۰ نفر است که تعداد نمونه آماری بهدست آمده ۸۰ نفر میباشند. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه هوش معنوی ارائه شده توسط بدیع و همکاران (۱۳۸۹) و پرسشنامه فرسودگی شغلی است. به منظور تحلیل دادهها از آزمون تی تک نمونه و آزمونهای میانگین دو جامعه و تحلیل واریانس و آزمون همبستگی پبرسون به وسیله نرمافزار SPSS استفاده شده است.
یافتههای پژوهش نشان داد که میان هوش معنوی و فرسودگی شغلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد، به عبارت دیگر، چنانچه هوش معنوی کارکنان افزایش پیدا کند، فرسودگی شغلی آنان کاهش پیدا میکند.
دوره ۵، شماره ۲۰ - ( زمستان ۱۳۹۱ )
چکیده
کارکرد ِ مشترکِ استعاره و پیرنگ سازی مبتنی بر ترکیب عناصر نامتجانس در اندیشۀ ریکور چکیده دو اثر بزرگ ریکور یعنی استعارۀ زنده و زمان و گزارش را دو اثر دوقلو و همسان به حساب می آورند؛ این همسانی را باید در کارکرد یکسانی دانست که ریکور برای استعاره و پیرنگ قائل است و می توان این کارکرد مشترک را مبتنی بر ترکیب عناصر نامتجانس دانست. در واقع همین ترکیب عناصر نامتجانس است که در استعاره و پیرنگ ایجاد نوعی بداعت معنایی می کند. مقالۀ حاضر ضمن پرداختن به نگاه ریکور به استعاره و مسئلۀ ارجاع استعاری از یک سو، و مطرح کردن محاکات سه گانه و مسئلۀ پیرنگ سازی از سوی دیگر بر آن است تا نشان دهد چگونه ریکور بین استعاره و پیرنگ سازی ِ داستان ارتباط برقرار کرده و برای آن ها کارکردی مشابه در نظر می گیرد. کلید واژه ها: ریکور، استعاره، پیرنگ سازی،ترکیب نامتجانس ها،بداعت معنایی
دوره ۵، شماره ۲۱ - ( پاییز ۱۳۸۷ )
چکیده
مولانا وظیفه انتقال بخشهای مهمی از روایتهای داستانی خویش را به عهده گفتگوها نهاده است. برخی از این گفتگوها مخاطب خاصی ندارد؛ به بیانی دیگر، یکی از قهرمانان داستان یا خود راوی در لحظههای عاطفی و هیجانی شدید به گفتگو با خود میپردازد و از این راه، هم به پیشبرد ماجراهای داستانی کمک میکند و هم پرده از محتوای ضمیر خودآگاه یا ناخودآگاه خویش برمیدارد تا خواننده نسبت به آنها اطلاع یابد و بدین طریق، تکگوییهای مثنوی شکل میگیرد. تکگویی براساس هدف نویسنده، ساختار و شکل زبانی خویش به سه نوع: ۱) درونی ۲) نمایشی و ۳) حدیث نفس یا خودگویی تقسیم میشود.
گونههای تکگویی در تبدیل زاویه دید بیرونی به درونی نقش بسیار مهمی دارد و غالباً با شیوه اصلی روایت مولانا تناسب کامل دارد که داستانها را با کانون روایت کاملاً باز و از زاویه دید دانای کل آغاز میکند؛ اما بتدریج زاویه دید و کانون روایت خود را بسته و محدود میسازد.
این مقاله که به شیوه سندکاوی تهیه شده و نتایج خود را به شکل تحلیلی – توصیفی ارائه داده به منظور بررسی گونههای مختلف تکگویی در مثنوی به نگارش درآمده است.
سولماز سلیمانی، مرتضی یوسف زادی، سهیلا معین، نرگس امراللهی بیوکی، موسی کشاورز، حامد اصلیان،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
رادیکالهای آزاد، یک یا چند الکترون غیرجفت در اوربیتال خالی دارند که اکسیژن مرکزی آنها، بهعنوان ROS شناخته میشوند. مهار آنها، برای کاهش سطح استرس اکسیداتیو ارگانیسم، در جلوگیری و درمان برخی بیماریهای مزمن و مخرب موثر میباشند. هدف از مطالعه پیشرو، بررسی برخی خواص آنتیاکسیدانی بخشهای مختلف توتیایدریایی Echinometra matheai و همچنین، تعیین میزان ترکیبات پلیفنلی بهعنوان یک منبع آنتیاکسیدانی طبیعی میباشد. در مطالعه آزمایشگاهی، عصارههای بافتهای مختلف (خار، پوسته، گناد و فانوسارسطو) توتیایدریایی با استفاده از سه حلال ان- هگزان، اتیلاستات و متانول، براساس افزایش قطبیت جدا گردید. سپس فعالیت آنتیاکسیدانی هر یک از عصارهها، با استفاده از روشهای قدرتاحیاکنندگی، مهار رادیکال آزاد DPPH و ظرفیت کل آنتیاکسیدانی سنجیده شد. همچنین، میزان ترکیبات فنلی و فلاونوئید نیز به روش اسپکتروفتومتری مورد ارزیابی قرار گرفت. طبق نتایج بهدست آمده، پوسته متانولی و خار متانولی بهترتیب، دارای بیشترین میزان قدرت احیاکنندگی و مهار رادیکال آزاد DPPH میباشند. فانوس-ارسطو اتیلاستاتی، خار و گناد ان-هگزانی ظرفیت آنتیاکسیدانی بیشتری نسبت به آسکوربیکاسید بهعنوان استاندارد را دارا میباشند. بیشترین میزان فنل و فلاونوئید بهترتیب، در خار متانول ۰۰۰۳/۰±۰۰۴۴/۰ میلیگرم گالیکاسید در گرم عصاره و فانوسارسطو اتیلاستات ۷۱۶۷/۰±۶۱۶/۲۴ میلیگرم کوئرستین در گرم عصاره بهدست آمد. نتایج اختلاف معنیداری در سطح احتمال ۰۵/۰< p را نشان میدهد. یافتههای مطالعه حاضر نشان داد که میتوان توتیایدریایی را بهعنوان یک منبع بالقوه از ترکیبات فعال زیستی طبیعی با فعالیت آنتیاکسیدانی بالا معرفی کرد.
دوره ۶، شماره ۳ - ( شماره ۳ (پیاپی ۲۴)- ۱۳۹۴ )
چکیده
همانگونه که از سوسور به بعد بر جای مانده است، معنای واحدها به شکل جوهرهای و ایجابی در خود واحدها نمیباشد، بلکه معنا اساساً جنبهای افتراقی دارد. از این منظر همه بها به «ارتباط» داده میشود تا به تکتک واحدها یا واژهها به شکلی مجزا. همین مسئله درباره سوژه («من»/ «ما») و هویت او نیز صدق میکند: سوژه نیز با «تفاوت»، خود را تعریف میکند و برای نائلآمدن به هویتی مشخص به دیگری («او») نیاز دارد. بر همین اساس، لاندوفسکی الگوی کلی را مطرح میکند که شامل چهار استراتژی گوناگون درباره وجوه متفاوت برخورد «خودِ» غالب ِمرجع (یک گروه غالب مرجع) با «دیگری» مغلوب است؛ الگویی که باید آن را به شکل ریشهای برگرفته از «مربع معناشناسی» گرمَس دانست. این استراتژیها عبارتاند از شبیهسازی، طرد، تفکیک و پذیرش هویتی. هدف اصلی این مقاله این است که نشان دهد میتوان این الگو را در قلمرو ترجمه که فضای پرتنش برخورد زبان خود با زبان دیگری بیگانه است، پیاده کرد. اما پرسش اصلی این است که اساساً چگونه میتوان الگوی هویتی لاندوفسکی را برای خوانش تازهای از استراتژیهای ترجمه به کار برد؟
دوره ۷، شماره ۳ - ( شماره ۳ (پیاپی ۳۱)- ۱۳۹۵ )
چکیده
ناتالی ساروت از جمله نویسندگان رمان نو است که نگاهی گسستی، قطعهقطعه و ادراکی- حسی به روان انسانی ارائه میدهد. بهواقع از نظر ساروت واقعیتهای روان انسانی تنها در ساحت گفتوگومندی (دیالوژیسم) بروز پیدا میکنند و این واقعیتها، ناگفتههایی برآمده از رانشها و کششهای بین شخصیتها میباشند که در فضای زیرین دیالوگها جاری میشوند؛ آنچه ساروت به آن «زیر- مکالمه» یا «تروپیسم» میگوید. ما معتقدیم ویژگیای در «تروپیسم» ساروت وجود دارد که ما را از سیر افقی گفتمان جدا کرده و به شکل عمودی به جهان زیرین، انتزاعی و پنهانی هدایت میکند که به زبان این نویسنده ویژگیای میبخشد که ما آن را «نشت زبانی» مینامیم؛ «نشتی» که ما را از سطح زبان کلیشهای جدا کرده و به سوی آن جهان روانی پنهان و زیرین هدایت میکند و امر نامشهود تروپیسمی را مشهود و قابل رؤیت مینماید. این مقاله ضمن انتخاب روششناسی میخائیل باختین و صحه بر مسئله گفتوگومندی (دیالوژیسم) و چندصدایی، برآن است نشان دهد چگونه مسئله «نشت زبانی»، بهمثابه یک مسئله زبانی، با بینش این نویسنده از «گفتمان» و نفی سوژه استعلایی دکارتی، بهمثابه یک مفهوم فلسفی، درارتباط میباشد.
دوره ۷، شماره ۷ - ( شماره ۷ (پیاپی ۳۵)- ۱۳۹۵ )
چکیده
نشانهشناسی نوین با رویکردی پدیدارشناختی، بیشتر به مطالعه فرآیندهای آفرینش معنا، در قالبی فراتر از نظامهای دلالی پرداخته و به نقش توانش ادراکی-حسی سوژههایی تندار در فرآیند آفرینش معنا تاکید دارد. ما نیز در این مقاله به سبکِ «پژوهشهای میانرشتهای» و با چارچوبِ نظری «تئوری پیچیدگی» نشان دادهایم که چگونه الگوهای آفرینش معنا در خلال کنش متقابل و «هم حضوری» تن-سوژهها در نظام معنایی تطبیق، مشابه رفتار و اندرکنش سیستمهای پیچیده تکاملی، تابع ویژگیهای رفتاری آشوبناک بر طبق «نظریه آشوب» میباشد. پیامد این پژوهش نه فقط جستاری بر وجود انطباقِ الگوها بین دو حوزه نظری، بلکه ارایه پشتوانهای علمی با رویکردی میان رشتهای بر وجود الگوهایی در فرآیندِ آفرینش معنا است که پیشتر، برخی ویژگیهای آنها هم در نظام معنایی تطبیق و هم نظامهای زبانی به شکلی تجربی یا نظری بررسی شدهاند. به طور کل، نظامهای دلالت معنایی از جمله «زبان»، وجودی مستقل از سوژه انسانی ندارند، به این تعبیر که آنها زاییده فعل و انفعالات بیوشیمیایی و عصب شناختیِ ارگانیسمی زنده(سیستمی پیچیده) به نام "انسان" هستند و انتظار میرود این سیستمهای نشانهشناختی نیز مانند سیستمی پیچیده رفتارهای بر پایه الگوهای «نظریه آشوب» از خود نمایان سازند. همچنین کارایی دیگر این انطباق، جدای از ارایه پشتوانهای علمی به مشاهداتی تجربی یا نظری، این است که وجود مفاهیمی چون «ناامنی»، «ریسک و خطر»، «سرایت حسی» و «حساسیت ادراکی» را در فرایند تولید معنا در نظام تطبیق بر اساس وجود الگوهای نظریه آشوب توضیح داده و در عین حال برخی از ویژگیهای مهم معنای تولید شده را هم در نظامهای زبانی و هم پیشازبانی تطبیق شرح میدهد. شایان ذکر است که در این بحث روش پژوهش ما به شیوه تحلیلی توصیفی میباشد.
معصومه فیروزامندی، حسن معینی، سید داوود حسینی، ثنا غفاری، منیژه ساریخانی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
بیماری نیوکاسل یک بیماری ویروسی واگیردار کشنده است که اغلب گونه های پرندگان و طیور تجاری را مبتلا میکند و یک تهدید مهم برای صنعت طیور به حساب می آید. در این بیماری هر دو ژن F و HN از ژنهای خیلی مهم و اساسی برای ایجاد عفونت و بیماری می باشند. در این تحقیق ایمنیت واکسنهای DNA ساخته شده از ژنهای HN وF ویروس بیماری نیوکاسل هرکدام به طور مجزا از هم pIRES/HN, pIRES/F و همچنین هردو ژن باهم pIRES/HN/F مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. در مطالعهی قبلی بیان آنتیژنی ژنهای قرار داده شده در شرایط آزمایشگاهی به اثبات رسیده بود. در این مطالعه تجزیه وتحلیل تکنیک الایزا و تست HI از سرم بدست آمده از جوجه های SPF (عاری از هرگونه آلودگی و عامل بیماریزا) واکسینه شده با واکسن DNA نشان داد که انجام ۲ بار واکسیناسیون با واکسن DNA (pDNA)، قادر به القای ایمنی هومورال و تولید قابل توجهی از تیتر آنتی بادی (P<۰,۰۵) با استفاده از پلاسمید monocistronic (pIRES/HN و pIRES/F) و bicistronic (pIRES/HN/F) یک هفته بعد از دومین واکسیناسیون pDNA (واکسن یاداور) می شود. نتایج نشان دهد که ایمن سازی با واکسن DNA درجوجه ها دربار دوم پاسخ بطورموفقیت آمیز تولید آنتیبادی را افزایش می دهد. همچنین واکسیناسیون با پلاسمید pIRES/HN/F که دارای هردو ژن است می تواند پاسخ قوی تری از آنتیبادی را در مقایسه با واکسیناسیون با پلاسمید های pIRES/HN وpIRES/F که دارای فقط یک ژن هستند نمایید.
دوره ۸، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده
ﻣﻘﺪﻣﻪ: اﻧﺪیشهﻫﺎی ﺷﯿﺦاﺷﺮاق در ﺟﻬﺎن اﺳﻼم از ﺟﺎیگاه واﻻیی ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ. این اﻧﺪیشهﻫﺎ در ﻋﺼﺮ ﺻﻔﻮی رواج یاﻓﺖ، ﺑﻪﮔﻮﻧﻪای ﮐﻪ ﺑﯿﺶ از ﻫﺮ زﻣﺎن دیگر ﺑﻪ ﻣﻘﻮﻟﻪای ﻣﻬﻢ و ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬار در ﺟﻬﺎن اﺳﻼم ﺗﺒﺪیل ﺷﺪ. از آﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﻫﻨﺮ ﻣﻌﻤﺎری ﺗﺠﻠﯽ اﻧﺪیشهﻫﺎ و روﺣﯿﻪ ﻣﻌﻤﺎران و اﻧﺪیشمندان ﻫﺮ دوره ﺗﺎریخی اﺳﺖ، ﻣﯽﺗﻮان اﻧﺘﻈﺎر داﺷﺖ ﮐﻪ اﻧﺪیشهﻫﺎی ﺳﻬﺮوردی ﻧﯿﺰ در ﺳﺎﺣﺖ ﻣﻌﻤﺎری ﺟﻠﻮهﮔﺮ ﺑﺎﺷﺪ. ﭘﺮﺳﺶ اﺻﻠﯽ ﭘﮋوﻫﺶ آن اﺳﺖ ﮐﻪ آیا ﻓﻠﺴﻔﻪ اﺷﺮاق ﺑﺮ ﻣﻌﻤﺎری ﺷﯿﻮه اﺻﻔﻬﺎﻧﯽ ﺗﺎﺛﯿﺮ داﺷﺘﻪ اﺳﺖ؟ و اﮔﺮ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﻮده این ﺗﺎﺛﯿﺮ در ﮐﺎﻟﺒﺪ ﺑﻨﺎﻫﺎی آن دوران ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮده اﺳﺖ؟ در اداﻣﻪ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش ﺗﺤﻘﯿﻖ ﺗﻔﺴﯿﺮی- ﺗﺎریخی ﺑﻪ ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻧﻈﺮات ﺷﯿﺦاﺷﺮاق و ﻣﻘﺎیسه ﺗﻄﺒﯿﻘﯽ آن ﺑﺎ آﺛﺎر ﻣﻌﻤﺎری ﻣﮑﺘﺐ اﺻﻔﻬﺎن ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪ، ﺳﭙﺲ ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از ﺗﮑﻨﯿﮏﻫﺎی ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ- ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ ﺗﻨﺎﻇﺮات ﻣﯿﺎن اﻧﺪیشهﻫﺎی ﺳﻬﺮوردی ﺑﺎ ﺳﺎﺣﺖ ﻣﻌﻤﺎری دوره اﺻﻔﻬﺎﻧﯽ ﺗﺒﯿﯿﻦ ﺷﺪ. روش ﮔﺮدآوری اﻃﻼﻋﺎت ﻣﻄﺎﻟﻌﻪ ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪای و ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ اﺳﻨﺎد و ﻣﺪارک ﻣﻌﻤﺎری اﺳﺖ.
ﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی: ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻧﺸﺎندﻫﻨﺪه آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﯿﻮه اﺻﻔﻬﺎﻧﯽ ﺗﺎ ﺣﺪ ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻮﺟﻬﯽ ﺑﺎ اﻧﺪیشهﻫﺎی ﺷﯿﺦاﺷﺮاق ﻣﺘﻨﺎﻇﺮ اﺳﺖ. ﺗﺠﻠﯿﺎت ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻧﻮر در ﻣﻌﻤﺎری ﺳﻠﺴﻠﻪﻣﺮاﺗﺐ، رﻧﮓ و ﺗﺰیینات، ﻓﻀﺎی ﺗﻬﯽ، اﺻﻞ ﮐﺜﺮت در وﺣﺪت، ﻣﺤﺮاب، ﮔﻨﺒﺪ ﻃﻼ و ﻏﯿﺮه را ﻣﯽﺗﻮان ﺟﻠﻮهﻫﺎی ﻧﻮر در ﻣﻌﻤﺎری این دوران داﻧﺴﺖ.
دوره ۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
دوره ۸، شماره ۶ - ( شماره ۶ (پیاپی ۴۱)- ۱۳۹۶ )
چکیده
انگیزش لازم برای یادگیری یک زبان جدید تأثیری صفر و صدی ندارد. این انگیزش در طول زمان
بهتدریج شکل میگیرد و مدام تغییر مییابد و هریک از بازههای زمانی دارای سطوح مختلفی از تأثیرگذاری بر روی تلاش فرد برای یادگیری یک زبان است. در زمان حاضر، اندیشمندان بر این باورند که بازههای زمانی مختلف در جریان شکلگیری زبان دوم با یکدیگر تعامل دارند و چنین تعاملی ماهیتاً غیرخطی، پیچیده و پویاست (دی بات۱، ۲۰۱۵). هدف از انجام این تحقیق بررسی پویایی انگیزشی موجود در گروهی از فراگیران زبانی در جریان بازههای زمانی طولانی است، که خود این بازهها متشکل از تعدادی از تکالیف هستند که در بازههای زمانی کوتاهتر انجام میگیرند. به منظور یافتن تعامل موجود میان عناصر انگیزشی مختلف، تعداد ده نفر شرکتکننده در آغاز دورۀ آموزشی، در حین انجام تکالیف و در پایان دورۀ مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافتهها حاکی از وجود نوسانات مقطعی در میزان انگیزش شرکتکنندگان بود. بهعلاوه، نتایج تحقیق از این حقیقت پرده برداشت که عناصر انگیزشی در جریان دوره و در هنگام انجام تکالیف به یک اندازه کارآمد نبودند. برای مثال، عوامل بیرونی و سطح مهارت زبانی بهعنوان دو عامل انگیزشی آغازین بهتدریج و در طول ترم با عوامل درونی و لذت یادگیری زبان جایگزین شدند. در عین حال، اهداف شخصی در یادگیری زبان دوم در طول این بازههای زمانی به یک اندازه تأثیرگذار بودند. علاوهبر این، انگیزش شرکت کنندگان متشکل از مجموعهای از عوامل پویا و
بههموابسته بود که طی بازههای زمانی مختلف نوسان داشتند. در پایان، تلویحاتی تحقیقی از یافتههای این مطالعه حاصل شدند.
دوره ۸، شماره ۳۰ - ( تابستان ۱۳۹۴ )
چکیده
تحلیل کارکرد "ذهن" در صورتبندی "تجربههای عرفانی" روزبهان چکیده در مواجهه با مسئله نسبت "ذهن" عارف و "تجربههای عرفانی" او، دو دیدگاه عمده وجود دارد. دیدگاهی که با نام "ذاتگرایی" شناخته میشود بر این باور است که تجربههای عرفانی، دارای ذات مستقل از ذهنِ عارفِ تجربهگر هستند و در مقابل دیدگاهی که به "ساختگرایی" معروف است میپندارد که تجربههای عرفانی مانند دیگر وجوه شخصیتِ عارف از جهانِ ذهنی او متاثر است. این تحقیق در پی آن است که با ارائه نشانههای فراوان از تجربههای عرفانی روزبهان -که وی آنها را در کتاب کشف الاسرار خود گزارش کرده است- صحت دیدگاه ساختگرایان را در مورد متاثر بودن تجربههای عرفانی عارف از جهانِ ذهنی را نشان دهد. برای این منظور کارکرد "گرایش به امر محسوس و انسانی" بعنوان یکی از بنیادیترین مولفههای سازنده جهانِ ذهنی روزبهان در صورت بندی تجربههای عرفانی و کیفیت رویتهای وی مورد تحلیل قرار گرفته است. کلیدواژگان: روزبهان، تجربه عرفانی، کشف الاسرار، ساختگرایی، ذهن، امر محسوس و انسانی.
دوره ۹، شماره ۳ - ( مرداد و شهریور ۱۳۹۷ )
چکیده
اریک لاندوفسکی، نشانهشناس پساگرماسی، الگوی نظامهای معنایی و تعاملی خود، یعنی برنامهمداری، مجابسازی، تصادف و تطبیق را بهترتیب براساس اصول «قاعدهمندی»، «نیتمندی»، «شانس» و «امر احساسی» تعریف میکند. طبیعتاً امکان پیادهسازی این الگو در حوزههای اجتماعی وجود دارد که در آنها با پراتیکهای تعاملی سوژهها مواجه میشویم. اگر قبول کنیم که فعالیت آموزشی براساس تعامل بین سه عامل متفاوت، یعنی سوژۀ آموزشدهنده، سوژۀ آموزشگیرنده و ابژه و متدی تعریف میشود که براساس آن آموزش داده میشود، میتوانیم تنوع و تفاوت پراتیکهای آموزشی را با این الگو موردخوانش قرار دهیم. در مقالۀ حاضر، ضمن معرفی موشکافانۀ این الگو و ویژگیهای هریک از این نظامهای معنایی و تعاملی و همچنین مطرح کردن الگوی دیگر، یعنی الگوی فضیلتی- رذیلتی لاندوفسکی، تعاملهای ممکن میان ساحت کنشگر آموزشدهنده و کنشگر آموزشگیرنده را در یک محیط خُرد اجتماعی، یعنی کلاس درس، موردخوانش قرار میدهیم. همچنین، چگونگی تجزیه و تحلیل شیوههای آموزشی و فلسفۀ بنیادینی را که هریک از این شیوهها بر آن استوار هستند، در حوزۀ آموزش اهداف روشهای گوناگون آموزشی و با الگوهای مطرحشده نشان میدهیم.
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۹ )
چکیده
سپهر گفتمانی ایران از میانۀ دوره قاجاریه بهتدریج به سویی رفت که ضرورت توجه به هویت ملی در کانون توجه قرار گرفت. به تعبیر دیگر، تکوین انگارۀ ناسیونالیسم در این دوره زمینه را برای توجه به میراث فرهنگی فراهم کرد. پس از انقلاب مشروطه (۱۲۸۵ش.) و با گشایش مجلس شورای ملی بود که سیاستگذاری و نهادسازی در این عرصه آغاز شد. در راستای همین نهادسازی بود که در واپسین سالهای دورۀ قاجاریه با گردهمایی شماری از نخبگان سیاسی انجمنی به نام انجمن آثار ملی بنیان نهاده شد. این انجمن اقدامات متنوعی را با هدف شناسایی و بزرگداشت میراث فرهنگی مانند برپایی جلسههای سخنرانی، شناسایی و مرمت بناهای تاریخی و برپایی بناهای یادمانی به انجام رساند. هدف پژوهش حاضر، بررسی زمینههای برآمدن انجمن آثار ملی است. این پژوهش بر محور این پرسش شکل گرفته است که چه طیفهایی و به چه ترتیبی در برآمدن انجمن آثار ملی نقش داشتند؟ پژوهش حاضر با روش پژوهش تاریخی و با تکیه بر واکاوی محتوای منابع دست اول انجام شده است. یافتههای پژوهش حاکی از تلاش سه طیف یعنی اندیشهوران، نخبگان سیاسی و شرقشناسان در طرح ضرورت، عینیت یافتن، و استمرار انجمن آثار ملی است. حاصل پژوهش بیانگر آن است که انگارههای اندیشهوران که بیشتر در نشریههای وقت بازتاب مییافت، زمینۀ طرح اندیشۀ انجمن آثار ملی را فراهم کرد. وانگهی، کنشگران سیاسی بازوی عملی تحقق این اندیشه شدند و انجمن را تأسیس کردند و در نهایت، شرقشناسان نیز با طرح دیدگاههای خود، نقشی معین در استمرار و پربار شدن فعالیتهای آن ایفا کردند.