جستجو در مقالات منتشر شده
۹ نتیجه برای مقدمی
دوره ۴، شماره ۴ - ( شماره ۴ (پیاپی ۱۶)- ۱۳۹۲ )
چکیده
معنا یکی از شاخصههای مهم در بررسی فرآیند یادگیری زبان مادری است. مطالعه آنچه کودکان راجع به معنا در سطوح مختلف میدانند، میتواند راهی برای دستیابی به چگونگی سخنوری بشر باشد. هدف از این تحقیق، بررسی میزان فهم کودک از نقشهای معنایی کمیتنمای جهانی «هر» در سطح روابط بین گزارهای است. بررسی روابط معنایی بینگزارهای حاوی کمیت نمای «هر» در کودکان، نه تنها گام ارزشمندی در دستیابی به معناشناسی «هر» خواهد بود، بلکه سهم بسزایی را در بررسی توانش معنایی کودکان ایفا خواهد کرد. در این تحقیق با استفاده از یک روش تجربی جدید، توانایی کودکان در استنباط بین جملات متضمن و مستلزم مورد بررسی قرار گرفته است. برای نمونهگیری، از ۲۸ کودک دختر، بین سنین سه تا شش سال استفاده شده و گزینش کودکان به صورت تصادفی است. در نهایت در این مطالعه، توانش بزرگسالمانند کودکان، با توجه به معناشناسی در هر دو سطح ترکیب و مقایسه معنای جملهای، تأیید می شود.
فوزیه مقدمی، محمدرضا صعودی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( بهار ۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف: سازگاری سویههای میکروبی بومی هر منطقه از لحاظ آبوهوای خاص آن مناطق بسیار مورد توجه است. بررسی سویههای بومی باکتریهای تولیدکننده استیکاسید میتواند در استفاده بهینه از آنها بسیار موثر باشد. هدف این مطالعه، بررسی ویژگیهای باکتری گرماپای مولد استیکاسید Acetobacter sp. A۱۰ بود.
مواد و روشها: در مطالعه تجربی حاضر، از سویه بومی گرماپای Acetobacter sp. A۱۰ استفاده شد. برای تهیه کشت تازه و نگهداری سویه گرماپای از محیط کشت GYC و بهمنظور تولید استیکاسید توسط سویه Acetobacter sp. A۱۰، از محیط کشت EYB استفاده شد. اثر غلظتهای اولیه اتانول و استیکاسید بر تولید استیکاسید توسط سویه Acetobacter sp. A۱۰ با کمک محیطهای کشت حاوی ۹-۲% اتانول و ۵-۲% استیکاسید مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: سویه Acetobacter sp. A۱۰ توانست در شرایط بهینه یعنی دمای C°۳۳، pH برابر ۴ و در فلاسک شیاردار با سرعت ۱۵۰ دور در دقیقه با غلظت اولیه ۴۰% اتانول در مدت ۲۴ ساعت به مقدار ۴۰گرم بر لیتر استیکاسید تولید کند. این سویه در دمای C°۳۷ نیز قادر بود در حضور غلظت اولیه ۴% استیکاسید و غلظت اولیه ۸% اتانول، استیکاسید تولید کند. سرعت فرمنتاسیون در سویه Acetobacter sp. A۱۰ ۵/۲برابر بیش از سویههای مزوفیل بود.
نتیجهگیری: سویه Acetobacter sp. A۱۰ در دامنه دمایی متفاوتی نسبت به سویههای مزوفیل دارای فعالیت است و قدرت تحمل اتانول و استیکاسید را نیز تا غلظتهای بیشتری دارا است. بهعلاوه، دارای بازدهی بالاتر و نیز سرعت و توان فرمنتاسیون بیشتری است.
فوزیه مقدمی،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( پاییز ۱۳۹۹ )
چکیده
کوآنزیم Q۱۰ جزیی از زنجیره تنفسی است که با انتقال الکترون، سبب تولید انرژی می گردد. امروزه به دلیل تقاضای روزافزون کوآنزیم Q۱۰، تولید آن رو به افزایش است. در این پژوهش اثر عصاره حاوی کارتنوئید استخراج شده از فلفل دولمه ای به عنوان یک پیش ساز جهت افزایش تولید کوآنزیم Q۱۰ توسط Gluconobacter japonicus FM۱۰ مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور ابتدا کارتنوئید کل موجود در چهار رنگ فلفل دولمه ای استخراج و سپس حداقل غلظت بازدارنده رشد این عصاره ها اندازه گیری شد. در مرحله بعد، اثر عصاره ها بر تولید کوآنزیم Q۱۰ در دو فاز رشد سکون و لگاریتمی به صورت مجزا مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تولید کوآنزیم Q۱۰ در حضور عصاره فلفل دولمه ای افزایش پیدا کرد (۱/۴ میلی گرم در لیتر در حضور عصاره فلفل دولمه ای قرمز). در واقع ۵/۱ برابر بیش از زمانی که هیچ عصاره ای افزوده نشد. افزودن عصاره فلفل قرمز در فاز لگاریتمی نیز سبب افزایش کوآنزیم Q۱۰ تا ۹/۴ میلی گرم بر لیتر شد در حالی که افزودن آن در فاز سکون بر تولید کوآنزیم Q۱۰اثری نداشت. از اینرو می توان نتیجه گرفت که کارتنوئیدهای موجود در عصاره فلفل با تاثیر بر رشد سلولی و افزایش آن سبب افزایش تولید کوآنزیم Q۱۰ می شود. لذا می توان عصاره کارتنوئیدی فلفل دولمه ای را به عنوان پیش ساز مناسبی جهت افزایش تولید کوآنزیم Q۱۰ معرفی نمود.
فوزیه مقدمی، مهدی کلانتری،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
ایجاد جهش در سویههای میکروبی جهت افزایش تولید کوآنزیم Q۱۰ یکی از راهکارهای موفق برای توسعه سویه میباشد. از اینرو در این پژوهش تولید کوآنزیم Q۱۰ توسط Gluconobacter oxydans H۶۲۱ از طریق ایجاد جهش شیمیایی با ماده نیتروزوگوانیدین با استفاده از روش سطح پاسخ مورد بررسی قرار گرفت. جهت ایجاد جهش از ماده نیتروزوگوانیدین در غلظتها (۲۱/۴- ۷۹/۲ میلی گرم بر میلی لیتر) و زمانهای مختلف تیمار (۱۲/۳۳- ۸۹/۱۱ دقیقه) استفاده شد که توسط یک طرح مرکب مرکزی طراحی شده بود. تشخیص سویههای جهش یافته از طریق قابلیت رشد در محیط حاوی ۱۶۰ میکروگرم بر میلی لیتر منادیون انجام گرفت. سپس سویههای جهش یافته از لحاظ تولید کوآنزیم Q۱۰ و وزن خشک سلولی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در غلظت ۴ میلی گرم بر میلی لیتر از نیتروزوگوانیدین و بالاتر هیچ سویه جهش یافتهای حاصل نشد. بیشترین تعداد کلنیهای جهش یافته در غلظت ۷۹/۲ میلی گرم بر میلی لیتر از نیتروزوگوانیدین و زمان تیمار ۵/۲۲ دقیقه به دست آمد. همینطور مشخص شد که غلظت نیتروزوگوانیدین بر جهش زایی موثر بود ولی زمان تیمار کردن تاثیر چندانی نداشت. سویه جهش یافتهای که قادر به تولید بیشترین مقدار کوآنزیم Q۱۰ بود، ۲/۵ میلی گرم بر لیتر تولید داشت که ۲/۲ برابر بیشتر از سویه والدینی بود. طبق نتایج این پژوهش، نتیجهگیری می شود که با القای جهش توسط نیتروزوگوانیدین می توان در سویه Gluconobacter oxydans H۶۲۱ سویه های جهش یافته ای را ایجاد کرد که قادر به تولید کوآنزیم Q۱۰ بیشتری نسبت به سویه والدینی باشند.
فوزیه مقدمی، امیرارسلان کاویانی فرد،
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده
میکروارگانیزمها نقش مهمی در تشکیل معادن دارند. در این پژوهش باکتریهای موجود در ذخایر طلای آقدره تکاپ جداسازی و با خاکهای کشاورزی، مقایسه شدند. شناسایی جدایهها با استفاده از آنالیز قطعه S rDNA۱۶ انجام و جستجوهای همولوژی با استفاده از ابزارهای تحت وبِ BlastN، EzTaxon و RDP Classifier انجام گرفت. همچنین مقاومت جدایهها در برابر آرسنیک و نقره در حضور و عدم حضور ppm ۳,۵ طلا بررسی شد. هرچندکه خاک شاهد تنوع باکتریایی زیادی را نشان داد (۴۳ جدایه متعلق به ۱۳ جنس)، اما از خاکهای معدن، تنها ۱۷ جدایه باکتریایی که به ۱۱ جنس تعلق داشتند؛ جداسازی شد که شامل Acinetobacter ، Agrobacterium، Comamonas، Deinococcus، Listeria، Microbacterium، Micrococcus ، Pseudomonas، Rhizobium، Roseomonas و Staphylococcus بودند. باکتریهای A. radiobacter، D. ficus، M. antarcticus، M. luteus،R. radiobacter و R. selenitidurans قادر به تحمل مقادیر مختلفی از آرسنیک و نقره در حضور طلا بودند و در این میان باکتریهای A. radiobacter و D. ficus بیشترین مقاومت را نشان دادند به طوریکه در حضور ppm۵۰ آرسنیک، ppm ۵۰ نقره و ppm ۳,۵ طلا قادر به رشد بودند. نتایج ما نشان داد تعداد و تنوع باکتریها در خاکهای حاوی فلزات طلا، نقره و آرسنیک؛ کمتر از خاک کشاورزی بود. همچنین مشخص شد تنوع باکتریهای موجود در معادن طلا، به میزان طلا و نیز میزان و نوع عناصر همراه با آن نیز بستگی داشت. دو گونهی باکتریایی بومی A. radiobacter و D. ficus نیز بدلیل مقاومت بسیار بالا به آرسنیک و نقره، از پتانسیل مناسبی برای استفاده صنعتی در محیطهای آلوده به این فلزات برخوردارند.
دوره ۱۵، شماره ۶۱ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
مقالۀ حاضر پژوهشهای ادبی زنمحور (مقالههای علمی پژوهشی، کتابها، پایاننامهها و رسالهها) را در حوزۀ ادبیات داستانی معاصر، از سال ۱۳۰۰ تا ۱۳۹۴ با رویکردی جامعهشناختی مورد بررسی قرار میدهد؛ ضمن اینکه تلاش شده است تا با ارائه و بررسی جدولها و نمودارهایی، سالشمار تحقیقات، سیر صعودی آنها، نویسندگان و آثار داستانی پُراستقبال، جنسیّت پژوهشگران و رویکردهای تحقیقات نیز مورد نقد و تحلیل قرار گیرند. نتایج نشان میدهد که عوامل اجتماعی باعث شدند تا میزان گرایش پژوهشگران به نقد و بررسی آثار داستانی زنمحور از اواخر دهۀ هشتاد روندی رو به افزایش داشته باشد. سیمین دانشور، زویا پیرزاد و رمانهای سووشون و چراغها را من خاموش میکنم بیشترین میزان پژوهشها را به خود اختصاص دادهاند. تعداد پژوهشگران زن در مقایسه با پژوهشگران مرد بیشتر بوده است. نقدهای جامعهشناسانه، فمینیستی و روانشناختی، رویکردهای اصلی و توجه به مسائلی نظیر مردسالاری، بیهویتی زن، تبعیضهای جنسیّتی، خشونت علیه زنان و غیره از رویکردهای فرعی پژوهشها هستند. با توجه به رویکردها میتوان گفت که چهرۀ ارائه شده از زن در پژوهشهای ادبی معاصر هرچند دقیقتر شده ولی همچنان ناخوشایند است و موضوعات ارزشی مغفول ماندهاند.
دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۳۳ )
چکیده
ترجع أهمیه هذه الدراسه إلی مکانه القصّه فی القرآن، على هذا الأساس قمنا بدراسه قصه سیدنا موسی(ع) من خلال مکوّناتها الأساسیة: (الشخصیة، والزمان، والمکان). تُعدّ الشخصیه من أهمّ العناصر التی ینهض علیها البناء القصصی، نظراً إلی الدور الکبیر والحیوی الذی تؤدّیه فی بناء القصّة، إذ لا وجود للقصّه من غیر شخصیات تتحرّک لتقوم بالدور المرسوم لها. ولتطوّر أحداث القصّه ونماء شخصیاتها صله وثیقه بما یسمى بالفضاء. ویعدّ الزمن فیها إشکالیه أساسیه مطروحة. ولا ننسى دور المکان فیها. فمن خلال دراسه المکان تتکشّف أوضاع المجتمعات وأوضاع البشر ونفسیاتهم. واقتضت طبیعه هذه الدراسه الإعتماد على المنهج الوصفی (الاستقرائی - التحلیلی) من أجل الإستنباط ومحاوله الدخول إلی محتوى النص القرآنی، وتقنیات المناهج الحدیثة. وکما استفاد من معطیات النظریات الأدبیه الحدیثه فی تحلیل الأسلوب القصصی فی القرآن، واستعان بالدراسات الحدیثه المتخصصه فی أسالیب القصه بالقدر الذی یقتضیه البحث، مع الحرص على ما یلائم طبیعه وقداسه النص القرآنی. حیث إستفدنا من نظریه غریماس (Greimas) فی تصنیف الإشتغال العاملی للشخصیّة. وعلی حسب هذه النظریة، سندرس عوامل محددة. وسنعالج بالإشتغال العاملی شخصیه موسى فی القصّة، کعامل الذات، عامل الموضوع والمخاطب وعامل المرسل والمرسل إلیه ... وماهیه الشخصیات القصصیه من حیث البنیه الفیزیائیه والنفسیه الثقافیة. وعلاوه علی ذلک قمنا بدراسه علاقات الترتیب کالإسترجاع والإستباق وعلاقات الدیمومة: کالتلخیص والمشهد والقفزة، لکی نصل إلی النتیجه النافعه بإستعانه هذه العلاقات والعوامل التی تقوم به من ترویح عن النفس، وتثقیف للعقل بالحکمة، ولقدرتها على تنویر أفکار المجتمع، و تربیه الفکر بالموعظه الحسنة.
دوره ۲۰، شماره ۸۲ - ( ۲-۱۴۰۲ )
چکیده
این مقاله درصدد است تا روابط جنسیت شخصیتهای داستانی و مکان را در داستان کوتاه طعم گس خرمالوی زویا پیرزاد با تکیه بر نظریه نشانهشناسی مکان بررسی کند. در این داستان زندگی زنی سنتی روایت میشود که تا پایان داستان از پوسته کلیشههای جنسیتی خارج نمیشود. خانه (مکان) که در طعم گس خرمالو نقش محوری دارد، قلمرویی پر از نشانههاست که به بخشی از هویت شخصیت زن مبدل میشود. درواقع خانه و فعالیتهای درون آن هویتی زنانه و بیرون و هرآنچه متعلق به آن است، هویتی مردانه مییابند. نتایج پژوهش نشان میدهد که طعم گس خرمالو در بازنمایی جنسیت (زن/ درون و مرد/ بیرون) با تکیه بر نشانهها موفق عمل کرده است.
دوره ۲۳، شماره ۳ - ( پاییز ۱۳۹۸ )
چکیده
همبستگی خانوادگی از جمله حقوق بشری است که در اسناد بینالمللی متعددی از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر (۱۹۴۸) و میثاقین مورد توجه قرار گرفته است. با این حال، هنگامی که بحث از حق انسجام و وحدت نهاد خانواده برای فرد پناهنده در چارچوب حقوق بینالملل بشر مورد توجه قرار میگیرد، مسأله با چالشهای فراوانی از جمله شناسایی این حق و سازوکارهای موجود در جهت اعمال و احقاق حق براساس اسناد و رویه روبرو میشود.
به هر روی، از آنجا که پناهندگان نیز به عنوان ابنای بشر از حقوق بنیادین بشری برخوردارند، بهرهمندی ایشان از همبستگی خانوادگی و الحاق به خانواده در سرزمین مقصد اجتنابناپذیر، ضروری و در قالب حقوق بینالملل بشر قابل احقاق میکند. این مقاله در صدد آن است تا ضمن بررسی جایگاه حق انسجام و همبستگی خانواده پناهندگان در حقوق بینالملل و همچنین چالشهای موجود آن، به تأملی در رویه بینالمللی و عملکرد دولتهای مختلف در این موضوع پرداخته و ظرفیتهای موجود جهت الحاق خانواده به پناهنده و معضلات پیشروی را مورد تحلیل حقوقی قرار دهد.