جستجو در مقالات منتشر شده
۶ نتیجه برای مهدویان
رضا مهدویان، حسین نادریمنش،
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۰ )
چکیده
بسترهای کشت سلول نقشی کلیدی در حوزه مهندسی بافت و زیستمواد دارند. ازاینرو ارائه بستری زیستسازگار با ویژگیهای فیزیکوشیمیایی مشابه با ماتریس خارج سلولی جهت دستیابی به اتصال، زندهمانی، رشد و ریختشناسی مناسب انواع سلولها، توجه بسیاری از دانشمندان را به خود جلب کرده است. توسعه بسترهایی دارای انواع توپوگرافی سطح که بهعنوان فاکتور زیستالهام در اتصال هدایتشده سلول نقش بازی میکنند، از مهمترین رویکردهای اتخاذ شده در این حوزه به شمار میآیند. در تحقیق حاضر، با بهکارگیری روشی جدید به طراحی، سنتز و مشخصهیابی بستری با آرایههای همراستای سطحی در ابعاد چند صد نانومتری پرداخته شد. درنهایت نیز رفتار سلولهای فیبروبلاست انسانی لاین HU۰۲ کشت داده شده روی این بستر از نظر اتصال، رشد، زندهمانی و ریختشناسی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان میدهند که تیمار پلاسمای ۱۰۰ و ۲۰۰ ثانیهای تحت کشش جانبی بستر باعث شکلگیری آرایههای همراستا با ابعاد ۱۹±۳۰۵ نانومتر و ۱۴۱±۵۷۱ نانومتر بر سطح این بسترها میشود. با افزایش زمان تیمار پلاسما، طول موج، دامنه ساختار و درجه آبدوستی سطح بسترهای موردمطالعه افزایش مییابد که منجر به بهبود ۱۷ و ۴۶ درصدی کیفیت اتصال سلول میشود. همچنین آرایههای میکرونی شکلگرفته روی سطح بسترها ضمن کمک به افزایش کیفیت اتصال، رشد و زندهمانی سلولها با اثر هدایت اتصال باعث جهتگیری سلولها در راستای طولی آرایهها میشود. در نتیجه بستر پلیدیمتیلسیلوکسان این پژوهش کاملاً زیستسازگار بوده و از نظر مشخصههای شیمیایی، مکانیکی و فیزیکی قابلیت مطلوبی را برای کاربردهای کشت سلولی نشان میدهد. همچنین باعث بهبود کیفیت اتصال و همراستا کردن سلولهای فیبروبلاست انسانی میشود.
رضا مهدویان، حسین سلیمانی، محمد قربانی، حسین نادریمنش،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( پاییز ۱۴۰۱ )
چکیده
ویتامینهای D و E از معمولترین داروهای درمان طولانیمدت دیابت هستند. یکی از مسائل مهم در این حوزه رهایش انسولین است. افزایش پایداری حالتهای غیرفعال انسولین (فرم هگزامر) در بهبود کارایی رهایش انسولین یک راهکار درحالتوسعه است. پروتئین انسولین به طور معمول در سه فرم مونومر، دایمر و هگزامر مشاهده میشود. در این تحقیق برای اولینبار، بررسی اثر ویتامینهای D۳ و E بر پایداری فرم ذخیرهای انسولین، از طریق روشهای محاسباتی صورت گرفت. نتایج حاصل از داکینگ مولکولی نشاندهنده وجود ۶ جایگاه اتصالی برای این ویتامینها است. ویتامینهای مذکور بهواسطه حلقههای ساختاری و خواص هیدروفوب به منطقه هیدروفوب در مرز بین دو زیر واحد انسولین متصل میشوند. نتایج حاصل از مطالعات G-mmpbsa نشاندهنده نقش پایدارکننده این ویتامینها در فرم هگزامر انسولین است. اتصال آنها به هگزامر موجب افزایش معنادار انرژی اتصالی بین زیر واحدهای انسولین شده است. حضور ویتامینهای مذکور موجب افزایش تعداد پیوندهای هیدروژنی بین زیرواحدهای مونومری هر همودایمر انسولین شده و نیز تعداد پیوندهای هیدروژنی درونی پروتئین هگزامر انسولین را به طور معناداری افزایش میدهد. اتصال این ویتامینها به فرم هگزامر انسولین موجب پایدارسازی، رهایش آهستهتر و متعادلتر انسولین و همچنین افزایش نیمهعمر فرم دایمر در جریان خون میشود. این یافتهها بهمنظور طراحی راهکار جدید برای تنظیم رهایش انسولین در بدن و همچنین افزایش نیمهعمر انسولین در خون جهت درمان بیماری دیابت نوع II راهگشا خواهد بود. علاوه بر این پایدارسازی فرم هگزامر میتواند بهعنوان یک راهکار مؤثر برای درمان دیابت نوع I از طریق رهایش آهسته از سامانههای زیست حسگری ایمپلنتشده نیز مورداستفاده قرار بگیرد.
دوره ۱۴، شماره ۷۱ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
در این تحقیق به منظور تاثیر غیراشباعیت سیستم لیپیدی و درجه حرارت بر فعالیت آنتی اکسیدان ترسیوبوتیل هیدروکینون، از محیطهای تریآسیلگلیسرولی (به دور از تاثیر سایر آنتیاکسیدان و پراکسیدانها) ماهی، کانولا و زیتون که دارای درجه غیر اشباعیت متفاوت هستند، در محدوده دمایی ۶۰ تا ۱۰۰ درجه سانتیگراد در حضور غلظتهای ۰۱/۰ و ۰۲/۰% این آنتی اکسیدان استفاده گردید. با افزایش نسبت اسیدهای چرب تک غیر اشباعی به چند غیراشباعی در روغن ماهی، کانولا و زیتون (به ترتیب ۸۷/۱، ۲۸/۲ و ۷۸/۵) کاهش سرعت اکسایش در این روغنها بدون حضور آنتی اکسیدان مشاهد گردید (۲۴/۱۵، ۲۳/۷ و ۰۰۶/۰ میلی اکی والان پراکسید بر گرم در ساعت در دمای ۶۰ درجه سانتیگراد). با افزایش دما سرعت تشکیل پراکسید در تمامی روغنها افزایش یافت، اما بیشترین افزایش به ترتیب در روغن زیتون و سپس ماهی با افزایش دما از ۶۰ به دمای ۸۰ درجه سانتیگراد مشاهده گردید. بیشترین و کمترین ضریب حفاظتی و کارآیی ترسیوبوتیل هیدروکینون به ترتیب در غلظت ۰۲/۰%، دمای ۶۰ درجه سانتیگراد روغن کانولا (۴۷/۴۴ و۵۲/۴۶۵۲۱) و در غلظت ۰۱/۰%، دمای ۱۰۰ درجه سانتیگراد روغن ماهی ( ۸۶/۶ و ۸۴/۲۰۱) مشاهده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که با افزایش دما از ۶۰ تا ۸۰ درجه سانتیگراد در روغن ماهی با درجه غیر اشباعیت بالا میزان تشکیل پراکسید بدون حضور آنتی اکسیدان حدود ۲ برابر بیشتر از تاثیر دما در سایر سیستمها است. علاوه بر این نتایج این تحقیق نشان میدهد که درجه غیر اشباعیت سیستم لیپیدی و درجه حرارت تاثیر قابل توجهی بر فعالیت آنتی اکسیدان دارند.
دوره ۱۶، شماره ۸۹ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده
استفاده از عرقیات گیاهی یکی از پرطرفدارترین شیوههای مصرف گیاهان دارویی است. مقدار بالای اسانس و میزان پایین متانول در آنها مطلوب متخصصین صنایع غذایی و دارویی میباشد. به منظور بررسی تاثیر ارتفاع برداشت بر کیفیت عرق بدست آمده از گیاه دارویی زوفا، آزمایشی در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد که تیمارها شامل چهار ارتفاع برداشت ۱۵، ۲۵، ۳۵ و ۴۵ سانتیمتر از بالاترین قسمت گیاه و همچنین ضایعات باقیمانده اندام برداشت نشده از ارتفاعهای ۱۵، ۲۵ و ۳۵ سانتیمتر بود. پارامترهای مورد بررسی غلظت متانول تولید شده در فرآیند عرقگیری و همچنین اسانس موجود در عرق از تیمارهای مختلف ارتفاع بود. نتایج آنالیز آماری بیانگر تاثیر معنیدار تیمارها بر صفات مورد مطالعه بود. تیمارهای مختلف ارتفاع برداشت نشان دادند با فاصله گرفتن از قسمت سرشاخه و نزدیک شدن به زمین، مقادیر متانول در عرق گیاه بطور قابل توجهی افزایش یافت بطوریکه از ۲±۶۴/۷۱ میلیگرم بر لیتر (تیمار برداشت از ارتفاع ۱۵ سانتیمتر) به ۵۲/۳±۰۷/۲۱۹ میلیگرم بر لیتر (تیمار برداشت از ارتفاع ۴۵ سانتیمتر) رسید. در مورد تیمارهای ضایعات باقیمانده نیز مقادیر متانول از ۴۳/۱±۳/۱۴۲ میلیگرم بر لیتر برای ضایعات ارتفاع ۱۵ سانتیمتری تا ۶۵/۲۴±۸۶/۳۹۳ میلیگرم بر لیتر برای ضایعات ارتفاع ۳۵ سانتیمتری افزایش داشت. همچنین در مورد مقادیر اسانس در عرق در همه تیمارها با افزایش ارتفاع برداشت کاهش این صفت مشاهده شد. یافتههای این پژوهش نشان دادند که ارتفاع برداشت ۱۵ سانتیمتر از بالاترین قسمت گیاه به منظور دستیابی به ماده گیاهی با مواد موثره بیشتر و دارای قابلیت تولید عرق گیاهی با مقادیر کمتر متانول، به همراه امکان افزایش تعداد چین برداشت، برای تولیدات دارویی-غذایی توصیه میشود.
دوره ۱۹، شماره ۱۳۲ - ( بهمن ۱۴۰۱ )
چکیده
باتوجهبه اهمیت و گستردگی صنایع مرتبط با فراوری مواد غذایی در زندگی بشر و نقش کلیدی مادهٔ اولیهای همانند پکتین در این صنعت، استفاده از روشهای نوآورانه، بهینه و کمهزینهتر استخراج این ماده میتواند حائز اهمیت باشد. یک سامانه جداساز دورانی نیمهپیوسته برای جداسازی پالپ از سیال حاوی پکتین در پژوهش حاضر بررسی شده است. در این تحقیق به ارزیابی فرایند جداسازی به کمک جداساز نیمهپیوسته با درنظرگرفتن سرعت دورانی، دبی ورودی سیال و زمان در روند جداسازی، بر راندمان (کیفیت جداسازی) و انرژی مصرفی در دبیهای ml/min ۶۰، ۹۰ و ۱۲۰ و پنج سطح سرعت دورانی rpm ۲۰۰۰، ۳۰۰۰، ۴۰۰۰، ۵۰۰۰، ، ۶۰۰۰ و بازههای زمانی S ۰-۵۰، ۵۱-۱۰۰، ۱۰۱-۱۵۰، ۱۵۱-۲۰۰ و ۲۰۱-۲۵۰، باتوجهبه انرژی مصرفی بهینه پرداخته شده است. محلول حاوی اسید بهعنوان حلال پکتین و مقداری فیبر جامد معلق در سیال است که بهمنظور تولید پکتین ابتدا میبایست ذرات جامد آن جدا شود و از جداساز نیمهپیوسته در این مرحله بهره برد. طبق نتایج حاصل شده دبی ورودی ml/min ۶۰ به علت زمان ماند بیشتر جهت جدایش بهتر، سرعت دورانی rpm ۶۰۰۰ به علت ایجاد بیشترین نیروی rcf و در نهایت بازه زمانیS ۵۰-۰ دارای بهترین کیفیت جداسازی بودند. با درنظرگرفتن زمان و انرژی مصرفی و با استفاده از روش سطح پاسخ RSM نقطه بهینه با بازدهی% ۱۲/۹۹ در شرایط سرعت دورانی rpm ۳۴۰۰ ، دبی ورودی ml/min۱۲۰ و زمان S ۵۰ ثانیه با مصرفW.h ۴۸/۶ مصرف انرژی، توسط رایانه معرفی شد که با آزمون ۵ نقطه بهینه اول و با خطای% ۶ درصد نقطه بهینه معرفی شده صحت سنجی شد.
دوره ۲۰، شماره ۱۳۸ - ( مرداد ۱۴۰۲ )
چکیده
پکتین یکی از پرکاربردترین ترکیبات در صنایع غذایی است که از محصولاتی چون پوست مرکبات و ضایعات استخراج میشود. از روشهای متداول برای تصفیه محلول اسیدی بهمنظور استخراج پکتین، در مقیاس انبوه، استفاده از ترکیب نیروی خلاء و فیلترهای غشایی است. این پژوهش به بررسی متغیرهای مهم فیلتر غشایی تحت خلاء در جداسازی مواد فیبری از محلول اسیدی پکتین میپردازد. این متغیرها شامل اندازه ذرات کمک-فیلتر (پرلیت)، ضخامت لایه پرلیت و میزان خلاء است که موارد ذکرشده همگی بر کیفیت جداسازی، دبی حجمی تولید و انرژی مصرفی اثرگذارند. بدین منظور یک دستگاه فیلتراسیون تحت خلاء ساخته شد تا مواد فیبری حلشده در محلول را جداسازی نماید. متغیرهای مستقل پژوهش حاضر، در سه سطح مورد بررسی قرار گرفتند و به کمک روش سطح پاسخ (RSM) دادههای حاصل از بررسی متغیرهای مذکور تحلیل شد و مقدار بهینهی هر یک از متغیرها مشخص گردید. نتایج نشان داد که با افزایش سطح خلاء از ۰/۲ تا ۰/۴ bar میزان دبی ۶/۵ برابر افزایش داشته است. اما با افزایش بیشتر مقدار خلاء، دبی تولید کاهش داشته است که نشاندهنده گرفتگی فیلتر کاغذی و کاهش دبی در سطح خلاء ۰/۶ bar و پرلیت ۱۰۰ میکرون است. نتایج ارزیابی نشان داد که اندازه ضخامت لایه پرلیت بیشترین تأثیر را بر بازده جداسازی دارد و با افزایش ضخامت از ۱ به ۲ سانتیمتر، بازده ۲/۵ برابر افزایش داشته است. مقدار بیشینه بازده جداسازی در سطح خلاء ۰/۲ bar، اندازه ذرات ۲۰ میکرون و ضخامت ۲ سانتیمتر حاصل شد. مصرف انرژی در پرلیت ۶۰ میکرون برابر با ۰/۷۴ Wh در حالت بهینه قرار گرفت و در اندازههای درشتتر و ریزتر پرلیت انرژی مصرفی ۴/۵ برابری داشتند. یافتههای حاصل از پژوهش حاضر در ساخت سامانه جداسازی مواد زیستی توسط فیلتر غشایی تحت خلاء در مقیاس صنعتی کاربرد دارد.