جستجو در مقالات منتشر شده


۱۹ نتیجه برای مولی

مریم گلابگیر، سید جواد مولی، کامران قائدی، محمد حسین نصر اصفهانی،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده

مولتیپل اسکلروزیس ( MS) بیماری مزمن تخریب‌کننده‌ی میلین است که دستگاه عصبی مرکزی را درگیر می‌کند. سلول‌های CD۴+ T گروهی از سلول‌های دستگاه ایمنی اکتسابی هستند که نقش محوری در بروز پاسخ‌های ایمنی علیه عوامل بیگانه دارند. سلول های Th۱۷ یکی از زیررده های سلول هایT CD۴+هستند که در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس افزایش می‌یابند. microRNA ها (miRNA)RNA های غیر کد کننده هستند که بیان پروتئین ها را با هدف قرار دادن mRNA ی هدف آنها تنظیم می نمایند. اختلال بیانmiRNA ها نقش مهمی در بیماری زایی بیماری ‌های خود ‌ایمن دارد. هدف این مطالعه یافتن miRNA های احتمالی موثر بر مسیر تمایزی سلول های Th۱۷ به روش بیوانفورماتیکی است تا بتوان از این طریق این مسیر تمایزی را مهار و علائم این بیماری را کاهش داد. دراین مطالعه از طریق پایگاه داده های miRWalk و miRTarBase میانکنش های احتمالی و تایید شده میان برخی miRNA هایی که قبلا به صورت کلینیکی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس تغییر بیان نشان داده اند و پروتئین های مسیر تمایزی سلول های Th۱۷ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادmiR-۹ احتمالا با مهار تنظیم کننده های منفی مسیر تمایزی Th۱۷ می تواند تمایز سلول های Th۱۷ از سلول های T بکر را القا نماید و در مقابل miR-۱۷ وmiR-۱۰۶a/b احتمالا می توانند با مهار تنظیم کننده های مثبت این مسیرتمایز سلول های Th۱۷ را مهار نمایند و بنابراین می توانند به عنوان اهدافی برای مهار یا کاهش علائم و همچنین نشانگر تشخیصی در بیماران مبتلا به ام اس استفاده گردند.
بهرام محمدسلطانی، مریم حسنلو، سید جواد مولی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده

نوروتروفینها خانواده‌ای از فاکتورهای رشد ترشحی هستند که عملکرد خود را از طریق اتصال به گیرنده‌های اختصاصی (Trkها) و یا گیرنده عمومی خود (p۷۵ntr) انجام می‌دهند. P۷۵ntr نقش مهمی در بقا، تمایز و تکثیر بسیاری از انواع سلولها دارد. MicroRNA ها RNA های کوچک غیر کد کننده ای هستند که باعث تنظیم پس از رونویسی بیان mRNA می شوند. اخیراً در اینترون شماره چهار گیرنده P۷۵ntr یک miRNA بنام hsa-miR-۶۱۶۵ کشف شده است. بررسیهای بیوانفورماتیکی حاکی از نقش این miRNA در تنظیم بسیاری از مسیرهای پیام دهی سلولی و نیز مسیرهای دخیل در تمایز می باشد. بنابراین در تحقیق حاضر، بیان hsa-mir-۶۱۶۵ در روند تمایز سلولهای بنیادی کارسینومای جنینی NT۲ و همچنین در رده های سلولی عصبی و غیر عصبی انسانی بررسی شد. نتایج بیانگر آن است که hsa-miR-۶۱۶۵ نه تنها در روند تمایز سلولهای NT۲ و سلولهای عصبی بیان می شود بلکه در بسیاری از رده های سلولی غیر عصبی از جمله hFSF و Hela نیز بیان بالایی نشان می دهد. همچنین، بیان این miRNA بر خلاف ژن میزیانش، در مراحل پایانی تمایز سلولهای NT۲ افزایش می یابد. این نتایج پیشنهاد کننده نقش داشتن hsa-mir-۶۱۶۵ در تمایز سلولی عصبی است. مطالعات بیشتری در این زمینه لازم است.
احسان رعنایی‌پیرمردان، زهرا سهیلا سهیلی، شهرام سمیعی، حمید احمدیه، سیدجواد مولی، مریم معصومی، مرضیه ناصری،
دوره ۹، شماره ۳ - ( تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: گلوکوما یک بیماری عصبی- چشمی است که با نابودی سلول‌های گانگلیون شبکیه منجر به نابینایی می‌شود. این بیماری از علل اصلی نابینایی در جهان است. برای مطالعات پیش‌کلینیکی و یافتن درمان‌های جدید استفاده از مدل‌های حیوانی کارآمد اجتناب‌ناپذیر است. یک نوع از این مدل‌ها، موش‌هایی هستند که چشم آنها با N-متیل، D-آسپارتات (NMDA) تیمار شده است. هدف مطالعه حاضر القای حاد مرگ سلول‌های گانگلیونی و تولید موش مدل آزمایشگاهی بیماری گلوکوما توسط N-متیل، D-آسپارتات بود.
مواد و روش‌ها: در مطالعه تجربی حاضر موش‌های مدل با نوروتوکسین NMDA تولید شدند. برای این منظور تخریب سلولی با تزریق داخل زجاجیه NMDA به چشم موش‌ها انجام شد و پس از خارج‌کردن چشم‌ها، آنالیزهای بافتی روی چشم‌های نمونه و کنترل صورت گرفت. پس از رنگ‌آمیزی بافتی تعداد سلول‌های گانگلیون و ضخامت لایه‌های شبکیه و کمپلکس سلولی گانگلیون (GCC) ارزیابی شدند. علاوه بر این ضخامت لایه‌های هسته‌ای داخلی و بیرونی در نمونه‌ها مقایسه شد. آزمون تحلیل واریانس یک‌طرفه و نرم‌افزار SPSS ۲۲ به کار رفتند.
یافته‌ها: تنها سه روز پس از تزریق NMDA به نمونه‌های چشم، ضخامت لایه‌های GCC، شبکیه و همچنین تعداد سلول‌های گانگلیون در مقایسه با نمونه‌های کنترل به‌طور چشمگیری کاهش یافت. کاهش ۵۰% تعداد سلول‌های گانگلیون در نمونه گلوکوما تایید شد.
نتیجه‌گیری: پس از تزریق NMDA به نمونه‌های چشم، ضخامت لایه‌های GCC، شبکیه و همچنین تعداد سلول‌های گانگلیون در مقایسه با نمونه‌های کنترل به‌طور چشمگیری کاهش می‌یابد.
 


دوره ۱۰، شماره ۰ - ( Spring ۲۰۰۸- ۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: هومئوستاز بافتی نتیجه سازوکارهای تنظیمی شدیدی است که خود بازسازی، تمایز و پیشگیری از پیری سلولی زود هنگام و مرگ برنامه‌ریزی شده سلول‌های بنیادی را کنترل می‌کند. Bmi-۱، یک پروتئین مهارکننده رونویسی از خانواده پروتئین‌های پلی‌کمب، مهارکننده ژن‌هایی است که پیری و مرگ سلولی را القا می‌کنند و بیان غیرطبیعی آن می‌تواند در بروز سرطان دخالت داشته باشد. مواد و روش‌ها :نمونه‌های توموری و غیرتوموری مثانه از بیمارستان لبافی نژاد تهیه شد. RNAاستخراج شده از هر نمونه به وسیله روش RT به cDNA تبدیل و با استفاده از آغازگرهای اختصاصی برای ژن‌های Bmi-۱ و β۲m، به‌عنوان کنترل داخلی، تکثیر گردید؛ همچنین تولید و توزیع درون سلولی پروتئین Bmi-۱ به وسیله روش وسترن‌بلات و ایمونوهیستوشیمی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: برای تعیین نقش Bmi-۱ در سرطان مثانه، بیان Bmi-۱ در بافت‌های توموری و غیرتوموری مثانه مورد بررسی قرار گرفت. RT-PCR یک محصول ۶۸۳ جفت بازی منطبق با اندازه مورد انتظار برای قطعه طراحی شده Bmi-۱ را تولید کرد. ماهیت قطعه تکثیر شده به وسیله تعیین توالی تأیید گردید. میانگین سطح بیان Bmi-۱ در بافت توموری بسیار بالاتر از بافت‌های غیر توموری است و بین میانگین بیان ژن و مرتبه تومور اختلاف معنی‌داری وجود دارد (۰۵/۰ (p<. همچنین بیان ژن در سطح پروتئین به وسیله روش‌های وسترن‌بلات و ایمونوهیستوشیمی تأیید شد. نتیجه‌گیری: جایگاه مهارکننده توموری Cdkn۲a (جایگاه Ink۴a/Arf) دو پروتئین p۱۶ink۴a و p۱۴arf را کد می‌کند. Ink۴a و Arf به ترتیب، نقش مهمی در مسیرهای رتینوبلاستوما (pRB)و p۵۳ بازی می‌کنند. Bmi-۱ مهارکننده قوی هر دو مسیر می‌باشد و بنابراین بررسی نقش این ژن در فرایند سرطانی شدن سلول‌ها، حائز اهمیت است. در این تحقیق برای اولین بار بیان Bmi-۱ و ارتباط آن با بدخیمی‌های مثانه گزارش می‌شود.

دوره ۱۰، شماره ۰ - ( Summer ۲۰۰۸- ۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: مهار مرگ برنامه‌ریزی شده سلول‌ها، یکی از عوامل آغاز و پیشرفت تومور است و مهارکنندگان مرگ برنامه‌ریزی شده سلول، در بروز سرطان نقش ویژه‌ای ایفا می‌کنند. سوروایوین یکی از مهارکنندگان مرگ برنامه‌ریزی شده سلول است که اخیراً به‌عنوان یک نشانگر تومور احتمالی برای تشخیص و پیش‌آگهی تومورهای مثانه مورد توجه قرار گرفته است. پروتئین سوروایوین عملکرد دوگانه‌ای هم در تنظیم تقسیم سلولی و هم در کنترل مرگ سلولی دارد و در اغلب سرطان‌های انسانی افزایش بیان دارد. در این تحقیق شایستگی بیان سوروایوین، به‌عنوان نشانگرهای ملکولی ذاتی در پیش‌آگهی مبتلایان به سرطان مثانه، به‌خصوص بیماران دارای عود مجدد تومور مورد بررسی قرار گرفته است. مواد و روش‌ها: بلوک‌های پارافینه از آرشیو بیمارستان لبافی‌نژاد به‌دست آمدند و پس از بررسی پرونده پنج ساله بیماران، با تکنیکRT-PCR مورد بررسی قرار گرفتند. در مجموع تعداد ۵۱ نمونه پارافینه متعلق به ۳۰ بیمار مبتلا به سرطان مثانه، از نظر بیان این ژن ارزیابی شدند. همچنین توزیع بافتی و جایگاه درون سلولی پروتئین حاصل از این ژن با استفاده از روش ایمونوهیستوشیمی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: بیان سوروایوین در ۶/۶۶ درصد نمونه‌ها مشخص شد. طبق یافته‌های این تحقیق، بیان سوروایوین با افزایش درجه و بدخیمی تومور، افزایش می‌یابد. میزان بیان سوروایوین در عودهای دوم و سوم تومور، افزایش داشت. همچنین با افزایش بدخیمی و در نتیجه افزایش بیان سوروایوین شانس زنده ماندن در طی ۵ سال پیگیری، به‌طور معناداری کاهش داشت (۰۳۶/۰(P=. نتایج ایمونوهیستوشیمی نیز مؤید این بودند که پروتئین سوروایوین در سلول‌های توموری بیان شده و تجمع هسته‌ای دارد. نتیجه‌گیری: در مجموع این تحقیق توانست بیان سوروایوین را در نمونه‌های پارافینه شده از سرطان مثانه، در سطح mRNA و پروتئین، آشکار کرده و نشان دهد که افزایش بیان سوروایوین با افزایش بدخیمی تومورهای مثانه همراه است که این یافته می‌تواند در پیش‌آگهی مبتلایان به این تومورها مؤثر باشد و سوروایوین را به‌عنوان نشانگر پیش‌آگهی دهنده مناسب برای سرطان مثانه معرفی می‌کند.

دوره ۱۰، شماره ۰ - ( Summer ۲۰۰۸- ۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: به دلیل ضرورت درمان آسیب‌های سیستم عصبی و همچنین نقش ژن سوروایوین در تکثیر سلولی و مرگ برنامه‌ریزی شده سلول، تغییرات بیان این ژن در طول دوره ترمیم در اعصاب سیاتیک آسیب‌دیده و همچنین قطعات نخاعی مرتبط با عصب سیاتیک بررسی شد. مواد و روش‌ها: موش‌های نر بالغ نژاد «ان ماری» به‌عنوان مدل مورد استفاده قرار گرفتند که پس از بیهوش کردن آن‌ها، عصب سیاتیک پای راست موش‌ها برش عرضی داده شد و سپس در زمان‌های مشخص (۳، ۶، ۱۲، ۲۴، ۴۸، ۹۶ و ۱۴۴ ساعت) پس از آسیب، موش‌ها کشته شده و قطعات انتهایی و ابتدایی عصب قطع شده، عصب دست نخورده پای چپ و قطعاتL۴- L۶ نخاعی که مربوط به عصب سیاتیک هستند، نمونه‌گیری شدند. RNA کل هر نمونه استخراج و سپس واکنش RT-PCR نیمه کمی با آغازگرهای اختصاصی برای ژن سوروایوین و ژن ۲m، به‌عنوان کنترل داخلی، گذاشته شد. برای تعیین توزیع سلولی پروتئین سوروایوین، ۶ روز (۱۴۴ ساعت) پس از قطع عصب، بیان این پروتئین با استفاده از آنتی‌بادی‌ اختصاصی با روش ایمونوهیستوشیمی ارزیابی شد. نتایج: نتایج این تحقیق نشانگر بیان دو واریانت سوروایوین ۱۴۰ و سوروایوین ۴۰ در قطعه انتهایی و ابتدایی عصب آسیب‌دیده با شدت‌های مختلف بود به گونه‌ای که میزان بیان سوروایوین ۱۴۰ بیشتر از بیان سوروایوین ۴۰ بود و در قطعات نخاعی، تنها بیان واریانت سوروایوین ۱۴۰ شناسایی شد. همچنین در بررسی ایمونوهیستوشیمی قطعات نخاعی، هم توزیع هسته‌ای و هم توزیع سیتوپلاسمی پروتئین سوروایوین مشاهده شد در حالی که بیان این پروتئین در هیچ‌کدام از قطعات انتهایی یا ابتدایی عصب سیاتیک تشخیص داده نشد. نتیجه‌گیری: نتایج بیانگر آن است که ژن سوروایوین به‌طور متمایزی در طول دوره ترمیم در عصب و نخاع آسیب‌دیده بیان و پردازش می‌شود. همچنین نتایج نشان دادند که دستکاری در بیان یا پردازش رونوشت اولیه سوروایوین می‌تواند تأثیر بالقوه‌ای در فرآیند ترمیم در آسیب‌های اعصاب یا نخاع داشته باشد.

دوره ۱۰، شماره ۰ - ( Autumn & Winner۲۰۰۸- ۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: نوکلئوستمین جزء خانواده‌ای از پروتئین‌های هستکی است که به میزان زیادی در سلول‌های بنیادین جنینی، عصبی و مزانشیمی بیان می‌شود و در تنظیم خودبازسازی این سلول‌ها نقش دارد. بیش‌بیان این ژن در رده‌های سلولی سرطانی متعدد و نیز بافت‌های توموری چون تومورهای معده، کبد و پروستات نشان داده شده است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی آثار سرکوب بیان این ژن در رده سلولی سرطانی مثانه با روش RNAi است. مواد و روش‌ها: پس از تأیید بیان ژن نوکلئوستمین در رده سلولی سرطانی ۵۶۳۷، الیگونوکلئوتیدهای ۲۱ تایی بر علیه آن به داخل سلول ترانسفکت شده و سرکوب بیان ژن با روش RT-PCR، ایمونوسیتوشیمی و وسترن بلات تأیید شد. آنالیز رشد سلولی با شمارش سلول‌ها انجام گرفت. تغییرات در چرخه سلولی و رخداد مرگ برنامه‌ریزی شده سلول به ترتیب با رنگ‌آمیزی سلول‌ها با رنگ پروپیودیم آیودید وآنکسین V-FITC مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: ژن نوکلئوستمین به میزان بالایی در سلول‌های ۵۶۳۷ بیان می‌شود. بررسی بیان ژن نوکلئوستمین با روش نیمه‌کمی و پس از تیمار با الیگونوکلئوتیدهای اختصاصی بر علیه این ژن، کاهشی در حدود ۸۵ درصد را در مقایسه با گروه‌های کنترل نشان داد. علاوه بر این، نتایج ایمونوسیتوشیمی و وسترن بلات نیز تأییدکننده سرکوب بیان ژن در حد پروتئین بود. بررسی منحنی رشد سلول‌ها نشان داد که با گذشت ۷۲ ساعت، کاهش قابل ملاحظه‌ای در تعداد سلول‌های گروه تیمار شده با الیگونوکلئوتیدهای نوکلئوستمین قابل مشاهده است. بررسی چرخه سلولی نیز بیانگر رخداد مرگ برنامه‌ریزی شده سلول پس از مهار نوکلئوستمین بود که رنگ‌آمیزی اختصاصی با آنکسین V-FITC نیز این یافته را تأیید نمود. نتیجه‌گیری: بیان ژن نوکلئوستمین نقش مهمی در تکثیر سلولی و جلوگیری از مرگ برنامه‌ریزی شده سلول در سلول‌های رده سرطانی ۵۶۳۷ ایفا می‌کند. مطالعات بیشتر در زمینه سرکوب بیان این ژن در محیط بدن می‌تواند در آینده راهگشای یافتن هدف‌های درمانی بالقوه برای سرطان مثانه شود.

دوره ۱۰، شماره ۰ - ( Autumn & Winner۲۰۰۸- ۱۳۸۶ )
چکیده

کاربردهای بالینی سلول‌های بنیادی جنینی از یک سو با مشکل پس‌زدن بافت و از سوی دیگر با محدودیت‌های اخلاقی روبروست. یک راه حل برای این موضوع باز‌برنامه‌ریزی سلول‌های سوماتیک به کمک انتقال هسته آنها به اووسیت یا زیگوت است. اما پیچیدگی‌های فنی و ملاحظات اخلاقی موجود، کاربرد بالینی این فن‌آوری را نیز با مشکل مواجه کرده است. راهکاری که به تازگی ابداع شده القای باز‌برنامه‌ریزی در سلول‌های بالغ در شرایط محیط آزمایشگاه است. این کار اولین بار به واسطه بیان چهار فاکتور رونویسی به نام‌های Oct۴، Sox۲، c-Myc و Klf۴ انجام شده است. پس از آن به منظور بهینه‌سازی و نزدیک کردن این فن‌آوری به کاربرد‌های بالینی تلاش‌های بسیاری صورت گرفته است، اما به نظر می‌‌رسد هنوز راه درازی در پیش است. در این مقاله راهکارهای موجود برای باز‌برنامه‌ریزی سلول‌های سوماتیک به دوران جنینی بررسی و سپس در مورد استراتژی اخیر و پیشرفت‌های صورت گرفته در آن بحث می‌‌شود.
یاور جهانگرد، آرمان مرادی، سیدجواد مولی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۹۷ )
چکیده

تکوین و عملکرد سلول بافتی در پستانداران همانند سایر جانوران پرسلولی نیازمند ارتباط‌های بین سلولی است که این ارتباط‌ها به‌صورت مستقیم از طریق اتصال سلول به سلول یا غیرمستقیم با ترشح مولکول‌های ترشحی مانند هورمون‌ها انجام می‌شود. در دو دهه اخیر اگزوزوم‌ها به‌عنوان سومین مکانیزم برای ارتباط‌های بین سلولی معرفی ‌شده‌اند. اگزوزوم‌ها وزیکول‌های کوچک دارای غشا و اندازه ۳۰ تا ۱۰۰نانومتر هستند که در خون، ادرار، بزاق، مایع منی، سرم و غیره وجود دارند. اگزوزوم‌ها در انواعی از پردازش‌های مهم زیستی مانند پاسخ ایمنی و التهاب، بارداری، تعمیم بافت، انعقاد خونی و رگ‌زایی نقش مهمی دارند. همچنین در پردازش‌های پاتولوژی مانند بی‌نظمی‌های اختلالات عصبی، سرطان، بیماری‌های عفونی، قلبی- عروقی و غیره نیز دخالت دارند. اگزوزوم‌ها به‌خاطر اندازه کوچک، توانایی عبور از غشا و محافظت از تجزیه‌شدن پروتئین‌ها و RNAهای محصور در آنها، پتانسیل انتقال ترکیبات مختلف را به سلول دارند. همچنین اگزوزوم‌ها به‌دلیل اختصاصیت گیرنده، تهییج‌نکردن سیستم ایمنی و از همه مهم‌تر مهندسی‌کردن آنها به‌عنوان حامل دارو، به‌عنوان یک عامل جدید برای انتقال مواد ژنتیک و درمان بیماری‌ها معرفی ‌شده‌اند.

فاطمه شهریاری، شریف مرادی، مهدی توتونچی، لیلا ستاریان، سید جواد مولی، حسین بهاروند،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( تابستان ۱۳۹۸ )
چکیده

اهداف: سلول‌های اپی‌تلیالی رنگدانه‌دار شبکیه (RPE) در حفظ سلامت و عملکرد شبکیه نقش مهمی ایفا می‌کنند، به‌طوری که نقص در عملکرد یا سلامت این سلول‌ها علت بیش از ۲۰۰ نوع بیماری دژنراسیون شبکیه است. یافتن مسیرهای پیام‌رسانی و زیستی مربوط به تمایز RPE می‌تواند در تولید این سلول‌ها مفید واقع شده و امکان کاربرد کلینیکی خواهد داشت.
مواد و روش‌ها: در مطالعه حاضر در مرحله اول با استفاده از انتخاب مجموعه ژن‌های هدف از اشتراک سه پایگاه داده پیش‌بینی‌کننده ژن‌های هدف microRNA و اجتماع مجموعه حاصل با پایگاه داده تجربی ژن‌های هدف microRNA، ژن‌های هدف با ضریب اطمینان بالاتری انتخاب شدند. در مرحله بعدی با انطباق ژن‌های هدف با ژن‌های دارای افزایش بیان در همان شرایط سلولی سعی شد تا عامل وابستگی اثر microRNA به شرایط ترانسکریپتوم در نظر گرفته شود. در ادامه از اشتراک نتایج چندین پایگاه داده مسیریابی مختلف در کنار هم استفاده شد تا آنالیز دقیق‌تر و جامع‌تری از مکانیزم اثرگذاری microRNAهای مورد مطالعه ارایه شود.
یافته‌ها: در این مطالعه سعی شده است تا شبکه ژنی تحت کنترل miR-۲۰۴-۵p و miR-۲۱۱-۵p، دو microRNA موثر در سلول‌های RPE، را تا حد زیادی شبیه‌سازی کرده و فرآیندهای زیستی و مسیرهای پیام‌رسانی درگیر را مورد بررسی قرار دهیم.
نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد این دو microRNA در سلول‌های RPE در تنظیم زیرساخت‌های ترشحی، اتصالات و اسکلت سلولی و مسیرهای درگیر در التهاب و پاسخ زخمی به‌طور خاص در مسیر TGF-β۱ نقش ایفا می‌کنند.


دوره ۱۱، شماره ۰ - ( Autumn ۲۰۰۸ & Winter ۲۰۰۹- ۱۳۸۷ )
چکیده

هدف: میدان‌های مغناطیسی از پدیده‌هایی است که امروزه همه جا در محیط پیرامون ما یافت می‌شود. سیم‌های فشار قوی، دستگاه‌های الکتریکی که در خانه‌ها و محیط کار فراوان یافت می‌شوند، وسایل ترابری مانند قطارهای شهری و همچنین دستگاه‌های گوناگون تشخیصی و درمانی همچون MRI زاینده میدان‌های مغناطیسی پیرامون ما هستند. میدان‌های مغناطیسی می‌توانند اثرهای گوناگونی بر جانداران از سطح سلول تا پیکره گیاهان، جانوران و آدمی بگذارند. در بررسی‌های اپیدمیولوژیک اثر این میدان‌ها در بالا رفتن میزان بروز برخی از سرطان‌ها همچون سرطان خون به‌خوبی نشان داده شده است. در آزمایش‌های گوناگون دانشمندان کوشیده‌اند تا به ساز و کار این اثرهای زیستی پی ببرند؛ اما داده‌های به‌دست آمده بسیار ناهماهنگ و گستره انجام این بررسی‌ها چه از دیدگاه فیزیکی (بزرگی میدان، بسامد، زمان میدان‌دهی و ...) و چه از دیدگاه زیستی (گونه یاخته، میزان تمایز و ...) پراکنده است. گرچه این پژوهش‌ها در یاخته‌های کشت شده در بیرون از بدن جاندار به انجام رسیده است، می‌تواند شاهدی بر فرایندهای طبیعی یاخته در بدن نیز باشد. در این تحقیق هدف دستیابی به نتایجی است که بر پایه آن‌ها بتوان به درک بهتری از ساز و کار تأثیر میدان بر جانداران در سطح سلولی دست یافت. مواد و روش‌ها: در این بررسی، اثرهای زیستی میدان مغناطیسی ایستای ۱۵ میلی‌تسلایی روی یاخته‌های بنیادی استرومایی مغز استخوان موش صحرایی سنجیده شد. برای این کار روش فلوسایتومتری با فلوروکروم پروپیدیوم یدید به‌کار گرفته شد که با تشخیص محتوای DNA یاخته‌ها معیاری برای پی بردن به مرحله‌ای که سلول در آن به سر می‌برد را به‌دست می‌دهد. میدان مغناطیسی به‌کار گرفته شده حاصل از عبور جریان ۱۲ آمپری از سیم‌پیچ‌ها با بزرگی ۱۵ میلی‌تسلا اعمال شد. نتایج: با آنالیز چرخه یاخته‌ای دگرگونی‌هایی در مراحل گوناگون چرخه یاخته‌ای دیده شد؛ به‌گونه‌ای که شمار یاخته‌هایی که در مرحله G۰/G۱ بودند افزایش معنی‌داری نشان داد. این افزایش شمار یاخته‌ای به دلیل افزایش در طول مرحله G۰/G۱ چرخه بوده است. همچنین این اثر در یاخته‌هایی که پیش از تیمار مغناطیسی در معرض پراکسید هیدروژن که از دسته مواد شیمیایی اکسنده است، قرار گرفته بودند اثر مشابهی را نشان داد. در مرحله S از چرخه نیز در شمار یاخته‌های دو گروه از تیمار کاهش مشاهده شد. نتیجه‌گیری: این پدیده می‌تواند در اثر آسیب ماده ژنتیکی یاخته یا اختلال در کارکرد پروتئین‌های چرخه یاخته‌ای باشد که که هر دو فرایند می‌تواند آغازی بر ناهنجاری در فرایندهای طبیعی یاخته باشد. از آن‌جا که انرژی این میدان‌ها در حدی نیست که بتواند به‌طور مستقیم بر مولکول‌ها اثر گذار باشد، فرایندهای غیرمستقیم با واسطه‌های رادیکالی محتمل‌ترین مکانیسم به‌شمار می‌آید.

دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۰ )
چکیده

هدف: در حال حاضر روش‏های تشخیص سرطان مثانه از حساسیت و اختصاصیت لازم برخوردار نیست؛ بنابراین یافتن نشانگر های تومور جدید که حساسیت و اختصاصیت بالایی داشته باشد مورد توجه قرار گرفته است. microRNA ها (miRNA, miR) گروه بزرگی از RNA های کوچک مولکول و غیرکدکننده است که نقش مهمی در کنترل بیان ژن‏ها دارد. مطالعات اخیر نشان داده است که الگوی بیان miRNA ها در سلول‏های سرطانی به‏طور معنی داری تغییر می کند. این تغییرات، در اکثر سرطان‏ها اختصاصی و وابسته به نوع سرطان است. هدف از این مطالعه بهینه یابی روش استخراج RNA کل حاوی miRNA ها از ادرار و استفاده از آن به‏عنوان یک روش تکرارپذیر در بررسی حضور miRNA ها در ادرار مبتلایان به سرطان مثانه است. مواد و روش‏ها: RNA کل از ادرار مبتلایان به سرطان مثانه و گروه کنترل با استفاده از محلول RNX و تریزول LS به دو روش اصلی و تغییر یافته استخراج شد. حضور miRNA های با وابستگی احتمالی به سرطان مثانه به روش Real-Time در این نمونه ها بررسی شد. نتایج: روش‏های RNX و تریزول LS تغییر یافته، روش‏های مناسبی برای استخراج RNA از نمونه‏های ادرار است. سطح mir-۲۱ در RNA های استخراج شده به روش تریزول LS تغییر یافته بالاتر از روش RNX بود. قابل ذکر است که مقایسه نمونه‏های ادرار منجمد و غیرمنجمد نشان دهنده سطح بالاتر microRNA ها در نمونه های منجمد بود. نتیجه‏گیری: در این مطالعه روشی آسان، تکرارپذیر و قابل اعتماد برای تشخیص تکثیر miRNA ها در نمونه‏های ادراری به‏دست آمد. براساس اطلاعات miRNA ها نشانگرهای مناسبی برای تشخیص اولیه و غربالگری سرطان مثانه است.

دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

هدف: اگرچه خواص ضد سرطانی کورکومین، پلی فنل به دست آمده از ریشه گیاه زرد چوبه، مورد تأیید بسیاری از محققان است، با این حال جذب و توزیع بافتی پایین در بدن، فعالیت کم و متابولیسم سریع از جمله معایبی است که استفاده از کورکومین را به عنوان یک داروی ضد سرطان تا به امروز با محدودیت رو به رو کرده است. در این مطالعه حلالیت کورکومین به واسطه نانو‏حامل‏های میسلی تخریب‏پذیر، خنثی و غیر سمی تحت عنوان دندروزوم افزایش و نقش مهاری آن بر رشد سلول‏های توموری مثانه بررسی شد. مواد و روش‏ها: روش‏‏های MTT، فلوسیتومتری و Annexin V-FLUOS (کیت اختصاصی تشخیص مرگ سلولی) برای بررسی مرگ سلولی و مکانیسم ژنتیکی مرگ القاء شده توسط نانوکورکومین دندروزومی به واسطه مطالعه ژن‏های دخیل در پرتوانی سلول شامل OCT۴A، OCT۴B۱، SOX-۲ و Nanog با استفاده از روش Real-Time PCR انجام گرفت. نتایج: یافته‏ها بیانگر القای مرگ سلولی به واسط نانوکورکومین دندروزومی به صورت وابسته به غلظت و زمان در رده سلولی توموری ۵۶۳۷ مثانه بود. بررسی چرخه سلولی بیانگر افزایش جمعیت سلولی در Pre-G۱ و کاهش سلول‏ها در فاز G۱ و S بود که نشان دهنده نقش مهاری کورکومین بر همانند‏سازی سلول‏های رده توموری ۵۶۳۶۷ مثانه است. همچنین مشاهده بیان OCT۴A، OCT۴B۱، SOX-۲ و Nanog در تجزیه و تحلیل Real-Time بیانگر نقش تومورزایی این ژن‏ها در رشد تومورهای مثانه است. تیمار با نانوکورکومین دندروزومی به طور معنی‏داری بیان mRNA این ژن‏ها را کاهش داد (۰۱/۰Pنتیجه‏گیری: به طور کلی یافته‏های مذکور نشان می‏دهد که نانوکورکومین دندروزومی با تغییر بیان ژن‏های دخیل در تکثیر، سلول‏های توموری را به سمت مرگ برنامه‏ریزی شده سلولی هدایت می‏کند که بیانگر نقش کاربردی نانودارو در درمان سرطان مثانه است.

دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۲-۱۳۹۲ )
چکیده

هدف: آنتی اکسیدان‏ها از عناصر ضروری، برای حرکت اسپرم است. عصاره گیاه کالیگونوم دارای آنتی اکسیدان‏های مهمی چون کاتچین و کرستین است. هدف این مطالعه بررسی آثار عصاره گیاه کالیگونوم بر پارامتر‏های اسپرم و میزان مرگ سلولی برنامه‏ریزی شده در بافت بیضه موش مسن است. مواد و روش‏ها: عصاره گیاه کالیگونوم در سه دوز ۱۰، ۳۰ و۵۰ میلی‏گرم در کیلوگرم به موش‏های نر NMRI ۱۱-۱۳ ماهه تزریق شد. در این مطالعه ۲۵ سر موش به پنج گروه شامل کنترل، شم و سه گروه آزمون تقسیم شدند. گروه‏های آزمون دوز ۱۰، ۳۰ و ۵۰ میلی‏گرم در کیلوگرم از عصاره گیاه را به مدت ۵ هفته و به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. گروه شم نیز حلال دی متیل سولفوکسید را به شکل داخل صفاقی دریافت کرد. یک هفته پس از اتمام تزریقات و پس از جداسازی اپیدیدیم، پارامترهای اسپرم در گروه‏ها بررسی شد. در هر موش یکی از بیضه‏ها برای انجام پاساژ بافتی و رنگ‏آمیزی تانل در تثبیت کننده بوئن قرار داده شد. نتایج: پارامترهای اسپرم شامل تحرک، میزان بقا و ریخت‏شناسی طبیعی اسپرم در گروه تیمار شده با دوز ۳۰ میلی‏گرم در کیلوگرم نسبت به سایر گروه به صورت معنی‏دار بهبود پیدا کرد (۰۵/۰P≤). همچنین رنگ‏آمیزی تانل و شمارش تعداد سلول‏های دچار مرگ سلولی برنامه‏ریزی شده در بافت بیضه هریک از گروه‏های مورد مطالعه، نشان دهنده کاهش معنی‏دار این پارامتر در گروه تیمار شده با دوز ۳۰ میلی‏گرم در کیلوگرم نسبت به سایر گروه‏ها بود (۰۵/۰P≤). نتیجه‏گیری: دوز ۳۰ میلی‏گرم در کیلوگرم از عصاره گیاه کالیگونوم منجر به بهبود کیفیت اسپرم و کاهش میزان مرگ سلولی برنامه‏ریزی شده در سلول‏های بافت بیضه می‏شود.

دوره ۱۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده

هدف: نوروپاتی دیابت منجر به اختلالات انتقال آکسونی می‏شود اما ساز و کارهای آن به همراه آثار مفید ورزش بر این اختلالات به‏طور کامل مشخص نشده است. بنابراین هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی mRNA KIF۱B در نورون‏های حسی بافت نخاع رت‏های نر ویستار دارای نوروپاتی دیابت در پی تمرین استقامتی بود. مواد و روش‏ها: ۱۲ سر رت صحرایی بالغ نر نژاد ویستار به‏طور تصادفی در سه گروه چهار تایی: دیابت + تمرین، دیابت و کنترل سالم قرار گرفتند. برای القای دیابت از روش تزریق درون صفاقی محلول استرپتوزوسین (۴۵ میلی‏گرم/ کیلوگرم) استفاده شد. ۲ هفته پس از تزریق استرپتوزوسین، با اثبات نوروپاتی دیابت توسط آزمون‏های آلودینیای مکانیکی و هایپرآلژزیا حرارتی، برنامه تمرین استقامتی با شدت متوسط به مدت ۶ هفته اجرا شد. ۲۴ ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، رت‏ها تشریح و نورون‏های حسی L۴-L۶ بافت نخاع استخراج شد. بیان mRNA KIF۱B نیز به روش Real-Time PCR بررسی شد. نتایج: در مقایسه با گروه کنترل سالم، نوروپاتی دیابت منجر به افزایش mRNA KIF۱B در گروه دیابت شد (۰۳/۰=P). همچنین تمرین منجر به کاهش معنی‏دار mRNA KIF۱B و سطوح گلوکز خون در گروه دیابت + تمرین نسبت به گروه دیابت شد (به‏ترتیب ۰۴/۰=P و ۰۰۰۱/۰=P). نتیجه‏گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می‏دهد یکی از عوامل احتمالی درگیر در اختلال انتقال آکسونی در نوروپاتی دیابت، می‏تواند ناشی از تنظیم افزایشی mRNA KIF۱B در نورون‏های حسی رت‏های دیابتی شده توسط استرپتوزوسین باشد و تمرین استقامتی می‏تواند به‏عنوان یک راهبرد غیر دارویی، این افزایش را تعدیل و به سطوح طبیعی نزدیک کند.

دوره ۱۷، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده

هدف: میکروRNA ها، RNA های غیر کد کننده‏ای است که به‏عنوان تنظیم کننده چندین فعالیت زیستی مثل متابولیسم، تکثیر و تنظیم سلولی عمل می‏کند. مطالعات اخیر نشان دهنده پتانسیل بالای این مولکول‏های کوچک در تمایز سلول‏های بنیادی به سلول‏های مشخص است. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی اثر let-۷f بر بیان ژن عامل هسته‏ای کبد (HNF۴a) و عوامل خاص کبدی از جمله آلبومین، آلفا فیتوپروتئین، سیتوکراتین ۱۸ و سیتوکراتین ۱۹ در سلول‏های بنیادی جدا شده از بافت چربی انسانی است. مواد و روش‏ها: سلول‏های بنیادی جدا شده از بافت چربی تحت تأثیر آنزیم کلاژناز نوع I از بافت چربی انسانی استخراج شده و سپس با استفاده از لنتی‏ویروس‏های حاوی مهار کننده let-۷f و Scramble (کنترل منفی) ترانسداکت شدند. سپس تغییر در سطح بیان ژن‏های HNF۴a، آلبومین، آلفا فیتوپروتئین، سیتوکراتین ۱۸ و سیتوکراتین ۱۹ در زمان‏های متفاوت با استفاده از روش Real-time PCR بررسی شد. نتایج: کارآیی ترانسداکشن ناقل‏های لنتی ویروسی در سلول‏های بنیادی جدا شده از بافت چربی انسانی بیش از ۸۰ درصد بود که با بررسی بیان پروتئین فلورسانت سبز ارزیابی شد. نتایج Real-time PCR نشان داد که مهار let-۷f در سلول‏های بنیادی جدا شده از بافت چربی انسانی منجر به افزایش معنی‏دار در بیان ژن‏های خاص کبدی در مقایسه با کنترل منفی می‏شود. همچنین بیان ژن HNF۴a روز چهاردهم بعد از ترانسداکشن افزایش داشت که تأیید کننده سرکوب ژن HNF۴a توسط let-۷f است. نتیجه‏گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که let-۷f به‏عنوان یک تنظیم کننده منفی در بیان ژن HNF۴a عمل می‏کند و مهار let-۷f منجر به افزایش بیان نشانگرهای ویژه کبدی می‏شود. بنابراین مهار let-۷f می‏تواند ابزار مؤثری در به راه‏اندازی تمایز سلول‏های بنیادی جدا شده از بافت چربی انسانی به سمت رده هپاتوسیتی باشد.

دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۳ )
چکیده

هدف: گروه جدیدی از ژن‏های شناخته شده در ژنوم انسان RNAهای غیرکدکننده بلند (lncRNA) است که از بخش وسیعی از ژنوم یوکاریوت‏ها رونویسی شده و در تنظیم فرآیند‏های متنوع زیستی از جمله پرتوانی سلول‏های بنیادی و نورون‏زایی دخالت دارد. بررسی‏های جدید نشان دهنده نقش تشدید کنندگی lncRNA ها بر بیان ژن‏های مجاورشان است. Oct-۴ یک عامل کلیدی در خودبازسازی و حفظ حالت پرتوانی در سلول‏های بنیادی جنینی و سلول‏های کارسینومای جنینی است. این عامل نقش مهمی در حفظ حالت تمایز نیافته سلول‏های بنیادی ایفا می­کند و بیان آن باید به دقت در این سلول‏ها تنظیم شود، چرا که بیان خیلی بالا و خیلی پایین آن باعث تمایز سلول‏ها می شود. مواد و روش‏ها: RNA غیر کدکننده بلند PSORS۱C۳ دقیقاً در بالادست Oct۴ قرار گرفته­است و احتمالاً نقش تنظیمی روی آن دارد. اما تاکنون الگوی بیانی این lncRNA در سلول‏های بنیادی و سرطانی بررسی نشده است، در این پژوهش بیان PSORS۱C۳ در ۲۳ دودمان سلولی از طریق واکنش RT-PCR بررسی شد. نتایج: یافته‏های ما نشانگر بیان متفاوت این RNA غیر کد کننده بلند در سلول‏های بنیادی جنینی (NT۲) و دودمان‏های سلولی سرطانی است. علاوه بر بیان PSORS۱C۳ در سلول‏های پرتوان، بیان این ژن در تعداد معدودی از رده‏های سلولی جدا شده از تومورهای معده ((AGS، کارسینومای مثانه (۵۶۳۷)، آدنوکارسینومای کولورکتال (Ht-۲۹)، کارسینومای سلول‏های هپاتوسیت (HepG۲) و آدنوکارسینومای پروستات (PC۳) تأیید شد. نتیجه‏گیری: این پژوهش توانست برای اولین بار بیان این lncRNA را در سلول‏های سرطانی و سلول‏های بنیادی نشان دهد.

دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

هدف: هدف از این مطالعه مقایسه کارآیی سه روش کشت بافت تخمدان شامل کشت در قطرات معلق، زیر روغن و روی صفحه کشت سه بعدی در راستای بهبود رشد آزمایشگاهی فولیکول‌های تخمدانی بود. مواد و روش‌‌ها: تخمدان‌‌ها از موش‌‌های سوری نژاد NMRI ماده هفت روزه قطع نخاع گردنی شده، جمع‌آوری و در محیط α-MEM حاوی ۵ درصد سرم جنین گاوی به‌مدت ۷ روز و در سه گروه شامل قطرات معلق، زیر روغن و روی صفحه کشت سه بعدی کشت شدند. ریخت‏شناسی و مساحت تخمدان و درصد فولیکول‌‌های طبیعی در سه گروه ارزیابی و مقایسه شد. به‌علت رشد بهتر تخمدان‌ها در گروه کشت روی صفحه کشت سه بعدی نسبت به بقیه گروه‌‌‌ها، فولیکول‌‌های پره آنترال آن‌ها جدا و به‌مدت ۱۲ روز کشت شدند. سپس در پایان دوره کشت اخیر، میانگین قطر فولیکول، نرخ بقا و بلوغ تخمک‌‌های حاصل از آن‌ها در طول کشت ارزیابی شد. نتایج: درصد فولیکول‌‌های طبیعی پس از ۷ روز کشت در گروه کشت قطرات معلق، زیر روغن و روی صفحه کشت سه بعدی، به‌ترتیب ۹۳/۳±۶۳/۵۱، ۸۶/۵±۵۲/۴۰ و ۴۹/۲±۸۵/۷۳ و بود. درصد فولیکول‌‌های پره آنترال در گروه کشت روی صفحه کشت سه بعدی از ۴۴/۰±۱/۲ قبل از کشت به ۴/۲± ۵/۲۴ پس از کشت افزایش معنی‌داری یافت (۰۵/۰>P) ولی در دو گروه دیگر تفاوت معنی‌داری مشاهده نشد. سطح تخمدان‌‌ها در همه گروه‌هاپس از ۷ روز کشت به‌طور معنی‌داری افزایش یافت (۰۵/۰>P). در گروه تخمدان‌‌های کشت شده روی صفحه کشت سه بعدی، میانگین قطر فولیکول‌‌های جدا شده پس از ۱۲ روز کشت ۰۷/۷ ± ۴۱۰ و میزان تخمک متافاز دو ۲۶/۳۰ درصد بود. نتیجه‌گیری: کشت روی صفحه کشت سه بعدی هم از حیث رشد تخمدان و هم از حیث ریخت‏شناسی، ساختار و درصد فولیکول‌‌های پره آنترال در مقایسه با دو گروه دیگر مناسب‌تر بود. 

دوره ۱۹، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده

هدف:میکرووزیکول‌های مشتق از سلول به‌عنوان مکانیسمی نوین در زمینه ارتباطات سلول-سلول شناخته می‌شوند. اگزوزوم‌های مشتق از سلول‌های بنیادی مزانشیمی به‌عنوان مکانیسمی نوین در زمینه عملکرد پاراکراین سلول‌های بنیادی مزانشیمی قلمداد می‌شوند. در این راستا، اگزوزوم‌ها نقشی مهم در ارتباطات بین سلولی مابین سلول‌های بنیادی مزانشیمی و سلول‌های توموری بر عهده دارند. مواد و روش‌ها: اگزوزوم‌ها از محیط کشت سلول‌های بنیادی مزانشیمی توسط سانتریفوژ افتراقی تخلیص شد. اندازه و شکل ظاهری اگزوزوم‌های مشتق از سلول‌های بنیادی مزانشیمی توسط میکروسکوپ الکترونی نگاره بررسی شد. همچنین، اندازه اگزوزوم‌ها توسط تفرق دینامیکی نور سنجیده شد. آنالیز وسترن بلات برای نشانگر اگزوزومی CD۹ انجام شد. اگزوزوم‌های تخلیص شده با رنگ فلورسنت PKH نشان‏دار شد. سلول‌های توموری تخمدان SKOV۳ با اگزوزوم‌های نشان‏دار شده تیمار و جذب سلولی توسط میکروسکوپ فلورسنت بررسی شد. نتایج: میکروسکوپ الکترونی نگاره نشان داد که اگزوزوم‌های مشتق از سلول‌های بنیادی مزانشیمی دارای شکلی کروی با قطر مابین ۳۰ الی ۱۰۰ نانومتر است. همچنین اندازه اگزوزوم‌ها توسط سنجش فرق دینامیکی نور توزیع اندازه زنگوله‌ای شکل با بیشینه فراوانی ۸۰ نانومتر را نشان داد. آنالیز وسترن بلات نیز بیان CD۹ (نشانگر ویژه اگزوزومی) در اگزوزوم‌های تخلیص شده را نشان داد. همچنین بررسی میکروسکوپ فلورسنت نشان داد که اگزووزم‌های نشان‏دار شده با رنگ PKH۲۶ می‌تواند توسط سلول‌های توموری SKOV۳ با کارآمدی بالا جذب شود. نتیجه‌گیری: روش ارایه شده در زمینه جداسازی اگزوزوم‌ها از سلول‌های بنیادی مزانشیمی و تأیید ماهیت و جذب آن‌ها توسط سلول‌های توموری، گامی مهم و پیش نیاز در زمینه درک عملکرد اگزوزوم‌ها در سلول‌های توموری برای مطالعات آینده است. بدیهی است توانایی در مطالعه زیستی جذب اگزوزوم‌ها توسط سلول‌های سرطانی فرصت‌های جدیدی در زمینه بررسی‌های عملکردی این نانووزیکول‌های طبیعی و محتویات آن‌ها در زمینه درمان سرطان فراهم می‌آورد.

صفحه ۱ از ۱