۱۰ نتیجه برای نادری منش
ندا سرای گرد افشاری، حسین نادری منش، مصطفی نادری،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
باتوجه به تفاوت فاحش، در تعداد پروتیینهای گزارش شده در نمایۀ دوبعدی پروتئوم اشک (۹۷ تا ۲۵۰ پروتیین)، و همچنین با درنظرگرفتن ناهمگون بودن محتوای پروتیینی این نمونه، تصور برآن است که عدم انحلال صحیح، عاملی مهم در ناکارآمدی بررسیهای الکتروفورتیک اشک باشد. بدیهیاست که دستیابی به الگوی جداسازی مطلوب تنها در سایۀ حفظ حالت محلول پروتیینها و جلوگیری از رسوب آنها در مراحل مختلف، حاصلمیگردد. متاسفانه علیرغم اینکه با افزایش برهمکنشهای آبگریز، بین پروتیینهای آلیفاتیک در نقطۀ ایزوالکتریک، احتمال رسوب پروتیینها در ماتریکس ژل افزایشمییابد، بهدلیل لزوم حفظ بار طبیعی پروتیین در بعد اول جداسازی، استفاده از شویندههای قوی یونی در این مرحله مجاز نمیباشد. در اینجا با هدف افزایش تعداد پروتیینها در نمایۀ دوبعدی، تأثیر کائوتروپها، شویندههای دویونی خنثی، خنثی و بدونبار و باردار در انحلالپذیری پروتئوم اشک، در فرآیند متمرکزنمودن ایزوالکتریکی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشاندهندۀ ازدست رفتن پروتیینها در مراحل مختلف بهواسطۀ رسوب در ماتریکس ژل و یا عدم بازگشت به فاز محلول در زمان آمادهسازی و انحلال رسوب است. این بررسی همچنین نشان میدهد که شویندههای بدون بار همچون Triton¬X-۱۰۰ و Tween¬۸۰ در رفع این مشکل کاملا ناموفق هستند. شویندههای دویونی خنثی همچون CHAPS و SB¬۳-۱۰ توانایی بیشتری برای حل محتوای هیدروفوب پروتیینهای اشک داشته و الگوی مناسبتری را ارائه میدهند. درنهایت بیشترین میزان انحلالپذیری و بهترین الگوی جداسازی میتواند با استفاده از مخلوط اوره و تیوره در بافر بارگزاری و اعمال شویندۀ آنیونی SDS در مرحلۀ آمادهسازی (با پروتکل ویژهای که حذف کامل SDS و جایگزینی آن با CHAPS را تضمین کند) حاصلشود.
سمانه حسینی، حسین نادری منش، شهاب فقیهی،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
هدف این پژوهش، یافتن ارتباط میان کارکرد و ساختار توالی پپتیدی مشتق از استئوکلسین در نتیجه تغییر یک گروه عاملی و تأثیر آن بر تشکیل نانوبلور هیدروکسی آپاتیت است. قطعه پپتیدی شامل ۱۳ اسید آمینه از پروتئین استئوکلسین، بر اساس توانایی اتصال به کلسیم، الگوبرداری و به روش فاز جامد به دو صورت اسیدی و آمیدی ساخته شد. روش دورنگنمایی دورانی برای بررسی ساختار و از میکروسکوپ الکترونی برای بررسی کارکرد پپتیدهای ساخته شده استفاده شد. همچنین اثر سمیت پپتیدهای ساخته شده بر سلولهای استئوبلاستی ارزیابی شد. تصاویر میکروسکوپ الکترونی بیانگر تشکیل نانوبلور هیدروکسی آپاتیت در حضور پپتید آمیدی است؛ در حالی که ذرات فسفات کلسیم بیشکل در حضور پپتید اسیدی تشکیل شده است. بررسی ساختار دوم با استفاده از طیف دورنگنمایی دورانی، ساختار راندتصادفی فنر با بیضی واری مولی کمتر برای پپتید آمیدی را تأیید کرد. بررسی اثر سمیت نشان داد که پپتید آمیدی، رشد سلولهای استئوبلاستی را بهگونهای چشمگیر افزایش میدهد. نتایج میکروسکوپ الکترونی و میزان رشد سلولهای استنوبلاستی، تأیید کننده افزایش فعالیت زیستی توالی پپتیدی در اثر تغییر گروه کربوکسیل به گروه آمیدی است. استفاده از پپتیدهایی که توانایی تشکیل مینرالهای هیدروکسی آپاتیت را دارند، به خاطر فعالیت زیستی بالا و همچنین زیست سازگاری دلخواه، میتواند در ترمیم بافت استخوان موفقیتآمیز باشد.
علیرضا نادری سهی، حسین نادری منش، مسعود سلیمانی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده
با توجه به یافته های جدید، نقش نانوتوپوگرافی ریزمحیط سلول بر عملکرد و سرنوشت آن، بیش از پیش اهمیت یافته است. از این رو، تهیه نانوساختارهای زیست سازگار بعنوان بستر کشت سلول و در مرحله بعد، تعیین دقیق ویژگی های فیزیکی و هندسی آن ها مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. در این راستا هرچند میکروسکوپ نیروی اتمی، در تعیین خصوصیات نانوالگو(Nanopattern) های مورد استفاده برای کشت سلول، کاربردی گسترده یافته، اما توانایی های آن برای مطالعه ساختار نانوالیاف الکتروریسی شده (Electrospun nanofibers) بطور جدی مطالعه نشده است. در تحقیق حاضر، نانوالیاف زیست سازگار کیتوزان که با فناوری الکتروریسی تولید و بهینه شده بودند، با میکروسکوپ های الکترونی روبشی (SEM) و میکروسکوپ نیروی اتمی(AFM) مورد بررسی قرار گرفته، داده های حاصل از هر یک ارزیابی شدند. نتایج حاصله بیانگر این واقعیت بود که استفاده از هر کدام از این دو میکروسکوپ، مزایا و معایبی خواهد داشت. بعنوان اولین نکته، در حالی که فرآیند های آماده سازی و روبش نمونه در SEM می تواند سبب تخریب ساختار طبیعی الیاف گردد، AFM به هیچگونه تیمار نمونه نیازی ندارد. در حالی که مهمترین کاربردهای SEM در بررسی ساختارهای نانوفیبری شامل بررسی سریع شکل، جهت گیری، قطر و یکنواختی الیاف است، تصویربرداری سه بعدی با AFM، تعیین درجه زبری سطح، درجه زبری در طول لیف و تعیین ضخامت بافت تولید شده را ممکن می سازد. علاوه بر این، با رعایت پاره ای ملاحظات تکنیکی، AFM می تواند در تخمین قطر میانگین نانوالیاف، به خوبی SEM عمل نماید.
نیلوفر نیک نام، سید شهریار عرب، حسین نادری منش،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ویژهنامه ۱۳۹۵ )
چکیده
با افزایش روزافزون تعداد ساختارهای اضافه شده به پایگاههای اطلاعاتی نظیر PDB، اهمیت مقایسهی ساختاری پروتئینها به منظور بررسی روابط تکاملی بین خانوادههای مختلف، پیشگویی ساختار و عملکرد در پروتئینهای تعیین ساختار نشده و نیز طبقهبندی ساختاری در پروتئینها ضروری به نظر میرسد. برنامههای همردیفی ساختاری در پروتئینها به دلیل حجم بالای محاسبات در مقایسه با روشهای متداول ردیفبندی توالیها کندتر هستند و جوابهای تخمینی را ارائه میکنند. از اینرو، طراحی الگوریتمهای جدید در این زمینه یک مسئلهی باز محسوب میشود. هدف از این تحقیق، ارائهی الگوریتمی جدید بر مبنای منطبق سازی گرافها جهت انجام ردیفبندیهای ساختاری چندتایی در پروتئینها با استفاده ازبرنامهی NetAl است. ورودی برنامهی PSNetAl فایلهای ساختاری پروتئین به فرمت PDB است. برای تمامی فایلهای ساختارهای پروتئین، گرافهای غیرجهتدار و مبتنی بر فاصله ساخته میشود و با استفاده از الگوریتمی پیشرونده، همردیفی چندتایی شبکهها انجام میشود. بزرگترین زیرگراف مشترک حاصل از همردیفیهای چندتایی در انتهای برنامه شامل رأسهای مشترک میان تمامی ساختارهای ورودی است. چنانچه میان ساختارهای ورودی شباهتهای ساختاری و تکاملی وجود داشته باشد، انتظار میرود که موتیفهای ساختاری مشترک با انجام همردیفی چندتایی شبکهها در بزرگترین زیرگراف مشترک قابل مشاهده باشند. به منظور بررسی عملکرد برنامه، مجموعه دادهای شامل ۷۶ خانوادهی پروتئینی با متوسط یکسانی بیش از ۵۰% و حداقل دارای سه عضو از پایگاه دادهی HOMSTRAD استخراج شد. نتایج حاصل از این خانوادهها نشان میدهد که همردیفیهای ساختاری بدرستی انجام شده است و در نتیجهی آن در ۶۷ خانواده از مجموع ۷۶ خانواده بیش از ۹۰% موتیفهای ساختاری در بزرگترین زیرگراف مشترک دیده میشود.
بهاره مهرداد وحدتی، علیمراد رشیدی، حسین نادری منش، بهنام راسخ،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده
باشد.یاهداف: گرافن کوانتوم دات ها ) (GQDبا داشتن ویژگی های منحصر به فرد مانند قابلیت حل شدن در آب، ویژگی فتولومینسانس،
زی ست سازگاری خوب، ویژگی های فیزیکی، شیمیایی و الکترونیکی توجه زیادی را به خود جلب کرده ا ست. باتوجه به ویژگی
های ذکر شده، GQDها از قابلیت استفاده در انواع کاربردهای زیستی، سنسور، فتوکاتالیست ها و جاذب برخوردار می باشند. هدف از انجام این پژوهش سنتز و انجام اصلاحات شیمیایی GQD به منظور افزایش ویژگی سطحی
مواد و روش ها: در این مطالعه از سیتریک اسید به عنوان پیش ماده کربن و همچنین اوره استفاده گردید و سیتریک اسید با روش هیدروترمال در دمای ۱۶۰ °Cبه مدت ۴ساعت طی فرآیند خودآرایی به ساختار گرافن تبدیل شد. سپس GQDسنتز شده کربونیزه شده و به صورت شیمیایی با روش KOHفعال سازی شد. ناحیه سطحی و ساختار حفره ها با ایزوترم های جذب/ واجذب موردبررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج این تحقیق ن شان داد که ناحیه سطح ویژه گرافن کوانتوم دات کربونیزه و فعال شده ) (CA-GQDاز ۰/۰۶ m۲/gبه
۱۲۰۴۳ m۲/gافزایش یافت و ساااختار حفره ها به طور قابل مظح ه ای تقویت شااد. الگوی XRDمربوط به GQDساااختار پایه
مربوط به لایه گرافیت را تایید کرد. عکس های TEMمورفولوژی یکنواخت GQDرا نشاان داد و اندازه GQDکمتر از ۵بدست آمد.
نتیجه گیری: روش به کار گرفته شااده در این تحقیق، روش موثری برای ایجاد GQDهای کارآمد با سااطح BETوساایو و توزیو باریکی از ساختار حفره -ها می باشد که می تواند برای مقاصد زیست پزشکی مورد استفاده قرار گیرد.
محمد توحیدلو، صنم صادقی محمدی، زهرا واعظی، مجید تقدیر*، حسین نادری منش،
دوره ۱۱، شماره ۴ - ( پاییز ۱۳۹۹ )
چکیده
شیمیدرمانی بهعنوان یکی از مؤثرترین و رایجترین روشهای درمانی سرطان است. مقاومت چند دارویی و عوارض جانبی دارویی از موانع بزرگ بر سر راه یک شیمیدرمانی موفق به شمار میآید. برای مقابله با این محدودیتها و دستیابی به اثربخشی بهتر داروها، درمان ترکیبی مبتنی بر نانو سامانهها یک رویکرد امیدوارکننده را پیشنهاد میدهد. هدف این مطالعه، سنتز، مشخصه یابی و بررسی اثر همافزایی نانولیپوزومهای بارگذاری شده با داروی دوکسوروبیسین و اپیگالو کاتچین-۳-گالات بر روی رده سلولی سرطان سینه MCF-۷ میباشد. در مطالعه حاضر نانولیپوزومها با استفاده از روش بارگذاری غیرفعال و آب پوشانی لایهنازک تهیه گردید. توزیع اندازه، پتانسیل زتا، میزان بارگذاری، منحنی رهایش دارو و سمیت نانولیپوزومها بعد از تهیه اندازهگیری شد. میانگین قطر نانولیپوزومها ۶,۰ ± ۵/۸۲ نانومتر، بار سطحی آنها ۲/۲۴˗ میلی ولت و میزان بارگذاری داروها در حدود ۸۰ درصد به دست آمد. تعامل داروی دوکسوروبیسین و اپیگالو کاتچین-۳-گالات با نانولیپوزومها از طریق پیوند الکترواستاتیک و واندروالسی بوده و اپیگالو کاتچین-۳-گالات بر روی منحنی رهایش دوکسوروبیسین اثر کاهشی گذاشته درصورتیکه اختلاف مشاهده شده معنیدار نمی باشد. دادههای سمیت نشان میدهد استفاده همزمان این دو دارو منجر به افزایش سمیت سلولی میشود. نانولیپوزومهای حاوی دوکسوروبیسین در درمان تک دارویی با غلظت ۳-۱۰×۵ میکرومولار قادر به کاهش زندهمانی به زیر ۵۰ درصد نبوده، اما در ترکیب با اپیگالو کاتچین-۳-گالات باعث کاهش درصد زندهمانی به زیر ۵۰ درصد میشود و درنتیجه میزان مصرف داروی شیمیایی دوکسوروبیسین به میزان چشمگیری کاهش مییابد. درنتیجه تجویز همزمان اپیگالو کاتچین-۳-گالات با دوکسوروبیسین میتواند کاندید مناسبی برای شیمیدرمانی باشد.
نجمه دهقان بنادکی، مجید تقدیر، رضا حسن ساجدی، حسین نادری منش،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
خلاصه. گیرنده فریزلد۷ FZD۷)) بهعنوان یک هدف نوظهور برای درمان سرطانهایی است که در آنها مسیر Wnt وابستهبه بتاکاتنین به طور نابه جا فعال میشود. این گیرنده تراغشایی، در بسیاری سرطانها چون سرطان پستان و سرطان تخمدان دچار افزایش بیان میشود و بنابراین هدفگیری اختصاصی آن دارای اهمیت است. از سوی دیگر، یکی از مکانیسمهای پیشنهادی برای تأثیرات ضد سرطانی پپتید نیتریورتیک دهلیزی (ANP) که در ابتدا به عنوان یک هورمون قلبی شناخته شده بود، مهار مسیر Wnt وابستهبه بتاکاتنین از طریق یک فرآیند وابستهبه FZD است، این در حالی است که مکانیسم مولکولی این مهار مشخص نیست. در این مطالعه، ما با استفاده از روشهای محاسباتی شامل مدلسازی، داکینگ و شبیهسازی دینامیک مولکولی و همچنین طراحی یک سیستم سلولی با قابلیت ردیابی سینتیک مسیر Wnt وابستهبه بتاکاتنین، توانستیم مکانیسم تأثیر این پپتید را بررسی کنیم. نتایج محاسباتی ما نشان میدهد ANP میتواند بهطور مستقیم با گیرنده FZD۷ میانکنش دهد و همچنین، جایگاه اتصال آن با دمین انتهای کربوکسیل لیگاند Wnt (Wnt-CTD) دارای همپوشانی است. یافتههای مطالعات خاموشسازی ژن، وابستگی فعالیت مسیر Wnt-بتاکاتنین را در سیستم سلولی به گیرنده FZD۷ تایید میکند. از طرف دیگر، کاهش محتوای بتاکاتنین و در واقع فعالیت مسیر Wnt-بتاکاتنین در سلولهای تیمارشده با Wnt و ANP در مقایسه با کنترل معنیدار است. در نهایت، نتایج ما نشان میدهد پپتید ANP این قابلیت را دارد تا بهعنوان یک چارچوب برای طراحی پپتیدهای اختصاصی، علیه گیرنده FZD۷ به کار رود.
حسین سلیمانی، محمد قربانی، عبداله اله وردی، حسین نادری منش،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( پاییز ۱۴۰۱ )
چکیده
سلولهای بنیادی از طریق قابلیت خودترمیمی و توانایی آنها در تمایز به سلولهای خاص شناخته میشوند که تحت تأثیر محیط آنها اتفاق میافتد. اهمیت شیمی ماتریکس اطراف سلولی در کنترل سرنوشت سلولهای بنیادی شناخته شده است. کپسوله کردن تکسلولی سلولهای بنیادی مزانشیمی در داخل میکروژل های نیمهتراوا امکان کنترل هرچه بیشتر سرنوشت سلولهای بنیادی را فراهم مینماید. در این مطالعه با استفاده از فناوری میکروفلوئیدیک تراشهای برای کپسوله کردن تکسلولی طراحی و ساخته شد. با استفاده از تراشه میکروفلوئیدیک سلولهای بنیادی مزانشیمی انسانی با منشأ مغز استخوان در داخل میکروژل های آلژینات و آلژینات-پلی ال لیزین کپسوله شد. نتایج بررسیهای طولانیمدت نشان میدهند که زندهمانی سلولهای بنیادی مزانشیمی در داخل میکروژل های آلژینات-پلی ال لیزین نسبت به میکروژل های آلژینات افزایش معنیداری نشان میدهد. همچنین تکثیر سلولهای بنیادی مزانشیمی در میکروژل های آلژینات-پلی ال لیزین افزایش معنیداری در روزهای ۱۴ و ۲۱ دارند. به نظر میرسد پلی ال لیزین با ایجاد بستری با بار مثبت امکان اتصال و فعالیت سلولها را بهبود میبخشد. مطالعات میکروسکوپی بیانگر این نکتهاند که مورفولوژی سلولها در داخل میکروژل ها بهصورت کروی است. بااینحال قطر و حجم میانگین سلولها در میکروژل های حاوی پلی ال لیزین نسبت به میکروژل های فاقد آن کمتر است که نشان از تکثیر بیشتر و محدودیت فضایی در داخل میکروژل ها است. بنابراین میکروژل های تکسلولی آلژینات-پلی ال لیزین بهعنوان بستری مناسب برای مطالعات بالینی جهت مهندسی بافت، پیوند عضو و سلول درمانی را فراهم میکنند.
علی اکبر زارع، فاطمه ملاعباسی، حسین نادری منش،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( زمستان ۱۴۰۲ )
چکیده
تشخیص به موقع سرطان پستان علی الخصوص در مراحل ابتدایی شکل گیری آن، از اهمیت بسزایی برخوردار است. یکی از روشهای تشخیص سلولهای سرطانی استفاده از حسگرهای الکتروشیمیایی می باشد. در اینجا نانوکامپوزیت جدیدی معرفی شده که در طراحی آن از چارچوب فلزی آلی مس و نانوخوشههای نقره استفاده شده است. نانوکامپوزیت حاصل را می توان به عنوان داربستی برای اتصال آنتی بادی ها جهت تشخیص سلول های زنده HER۲ مثبت استفاده کرد. در ساختار نانوکامپوزیت نهایی، نانوخوشههای نقره در حفره های داخلی چارچوب فلزی آلی مس قرار می گیرند که منجر به تسهیل و تسریع انتقال الکترون، زیست سازگاری و فعالیت الکتروشیمیایی بهتر می شود. نتایج بدست آمده نشان دادند که حسگر الکتروشیمیایی طراحی شده قادر به شناسایی سلولهای HER۲ مثبت، با حد تشخیص ۳ سلول و در محدوده خطی ۱۰۰ تا ۵۰۰۰ سلول سلول در میلی لیتر می باشد. همچنین پایداری، کارایی و گزینش پذیری حسگر معرفی شده مورد ارزیابی و تایید قرار گرفتند. این استراتژی می تواند یک رویکرد امیدوارکننده و مبتنی بر چارچوب های آلی فلزی برای تشخیص سلولهای سرطانی ارائه کند.
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
هدف: برای بهبود حلالیت و فراهمی زیستی کورکومین در درمان سرطان، یک پلییورتان کاتیونی نوین و آب پایه ساخته شد و بهعنوان یک نانو حامل بهمنظور بارگیری کورکومین، استفاده شد. در این تحقیق اثر نانو داروی آماده شده روی ملانوما (F۱۰B۱۶) و فیبروبلاست (L۹۲۹) بررسی شد.
مواد و روشها: ریخت شناسی، اندازه و توانایی ورود به سلول نانو ذرات ساخته شده، بهترتیب با استفاده از اندازهگیرنده زتا، میکروسکوپ الکترونی روبشی انتشار میدان، میکروسکوپ نیروی اتمی و میکروسکوپ فلورسانس بررسی شد. به این ترتیب پیشبینی شد که کورکومین در هسته آبگریز حاملهای پلییورتان بارگیری شود. بعد از تعیین غلظت مناسب و انجام آزمون ورود به سلول، میزان تأثیرگذاری بر سلولهای سرطانی و سالم با آزمون MTT و Real time PCR بررسی شد.
نتایج: قطر نانوذره بارگیری شده و پراکنش آن، در دمای ۲۵ درجه سانتیگراد بهترتیب ۱/۷ ± ۶۲/۳۷ نانومتر ۲/۱ ± ۰/۰۸۰ بود. میزان بازده کپسولهسازی کورکومین در پلی یورتان ۰/۲ ± ۸۷ درصد است. مطالعات ریخت شناختی نیز، کروی شکل بودن و پراکنش مناسب نانوذرات، بدون تجمع قابل توجه را تأیید کرد. نتایج حاصل از آزمون MTT نشان میدهد که IC۵۰ محاسبه شده برای زمان ۲۴ و ۴۸ ساعت بهترتیب ۳۶/۲ و ۲۵/۴ مایکرومولار است. نتایج Real time PCR نشان میدهد که نانوسامانه به مقدار قابل توجهی میزان بیان mRNA ژنهای VEGF، Bcl-۲، MMP-۹ و COX-۲ را کاهش و BAX را افزایش میدهد.
نتیجهگیری: نتایج بررسی حاضر شواهد قابل قبولی در مورد اثر بازدارنده تکثیر سلولی و القای مرگ برنامهریزی شده نانوسامانه دارویی کورکومین، روی سلولهای سرطان پوست نشان داد در حالی که اثر قابل توجهی روی سلولهای سالم مشاهده نشد.