۷ نتیجه برای نصر اصفهانی
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده
در این پژوهش دو داستان « علویه خانم » و «حاجی آقا» از هدایت و « ویولن روتچیلد » و «بانو و سگ ملوس» چخوف از دیدگاه طنز اجتماعی مورد تحلیل و مقایسه قرار گرفتهاند. درونمایه این داستانها نابسامانیهایی است که به صورت طنزگونه و خندهدار به تصویر کشیده شدهاند. هریک از شخصیتها نماینده قشر خاصی هستند. شباهتهای اخلاقی و شخصیتی خاصی بین شخصیتهای داستانها از جمله حاجی آقا و یاکوف و همچنین آنا بانوی داستان چخوف و علویه خانم وجود دارد. اما آنچه در آثار این دو نویسنده متفاوت است نوع نگرش آنها است؛ چخوف با لحنی امیدوارانه انتقاد میکند، حال آنکه یأس و ناامیدی در داستانهای هدایت به افراط دیده میشود. مهمترین موضوعاتی که در آثار مورد بررسی این دو نویسنده قابل توجه است عبارتاند از معضلات اجتماعی، بیعدالتی، وجود فساد در بین طبقات مختلف جامعه و همدردی با انسانها، که همه این موارد با طنزی گزنده بیان شدهاند و مخاطب را به ابراز همدردی وا میدارند. هدف در این پژوهش بررسی مشترکات این دو نویسنده در شیوه پرداختن به طنز اجتماعی و مقایسه آن دو با یکدیگر است.
دوره ۲، شماره ۶ - ( تابستان ۱۴۰۰ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر ارائۀ الگوی کیفیسازی اوقات فراغت زنان و دختران در خانواده با رویکرد مبتنیبر فعالیتهای جسمانی در استان اصفهان بود. ایـن پژوهش با استفاده از روش کیفی با رویکرد سیستماتیک نظریـۀ دادهبنیـاد بـه انجـام رسـید. جامعۀ نظری شامل استادان صاحبنظر و مجرب در حوزۀ ورزش بانوان و اوقات فراغت بود که جهت نمونهگیری نیز از روش گلولهبرفی بهره گرفته شد. ابزار و روش گردآوری داده، مصاحبه از نوع نیمـهسـاختاریافته بود، و اجرای مصاحبهها تا اشباع نظری پانزده مصاحبه ادامـه یافتنـد. جهت تحلیل دادهها از رویکرد سیستماتیک شامل سه گام اصلی کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی بهره گرفته شـد. در مرحلۀ کدگذاری محوری، پیوند میان این مقولهها ذیل عناوین شرایط علّی (حمایت دیگران مهم، ساماندهی، کاربردی بودن فعالیتها، نهادینهسازی فعالیتها)، عوامل زمینهای (جذابیتهای محیطی، شرایط محیطی، جذابیتهای ورزشی)، عوامل مداخلهگر (تغییرات تکاملی، موانع فرهنگی و اجتماعی، هژمونی جنسیتی، کلانروندها، موانع ساختاری)، راهبردها (آموزش و فرهنگسازی، تمهیدات حمایتی از ورزش تفریحی زنان، ترویج و توسعۀ فعالیتهای جسمانی، ارج نهادن به کرامت زنان و دختران، عدالت در اجرای فعالیتها، حمایت رسانهای) و پیامدهای کیفیسازی اوقات فراغت زنان (کاهش ناهنجاریهای رفتاری، توانمندسازی فردی، توانمندسازی جمعی، افزایش مشارکتپذیری) در قالب پارادایم کدگذاری تعیین شد. مدیران ورزش استان میتوانند از نشانها، مفاهیم و مقولههای شناساییشده در برنامهریزیهای آتی خود بهمنظور کیفیت بخشیدن اوقات فراغت زنان و دختران در خانواده با رویکرد مبتنیبر فعالیتهای جسمانی استفاده کنند و راهبردهای متناسب پیشنهادی را جهت جبران عقبماندگی و توسعه ورزش بانوان بهکار گیرند
مریم گلابگیر، سید جواد مولی، کامران قائدی، محمد حسین نصر اصفهانی،
دوره ۷، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
مولتیپل اسکلروزیس ( MS) بیماری مزمن تخریبکنندهی میلین است که دستگاه عصبی مرکزی را درگیر میکند. سلولهای CD۴+ T گروهی از سلولهای دستگاه ایمنی اکتسابی هستند که نقش محوری در بروز پاسخهای ایمنی علیه عوامل بیگانه دارند. سلول های Th۱۷ یکی از زیررده های سلول هایT CD۴+هستند که در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس افزایش مییابند. microRNA ها (miRNA)RNA های غیر کد کننده هستند که بیان پروتئین ها را با هدف قرار دادن mRNA ی هدف آنها تنظیم می نمایند. اختلال بیانmiRNA ها نقش مهمی در بیماری زایی بیماری های خود ایمن دارد. هدف این مطالعه یافتن miRNA های احتمالی موثر بر مسیر تمایزی سلول های Th۱۷ به روش بیوانفورماتیکی است تا بتوان از این طریق این مسیر تمایزی را مهار و علائم این بیماری را کاهش داد. دراین مطالعه از طریق پایگاه داده های miRWalk و miRTarBase میانکنش های احتمالی و تایید شده میان برخی miRNA هایی که قبلا به صورت کلینیکی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس تغییر بیان نشان داده اند و پروتئین های مسیر تمایزی سلول های Th۱۷ مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادmiR-۹ احتمالا با مهار تنظیم کننده های منفی مسیر تمایزی Th۱۷ می تواند تمایز سلول های Th۱۷ از سلول های T بکر را القا نماید و در مقابل miR-۱۷ وmiR-۱۰۶a/b احتمالا می توانند با مهار تنظیم کننده های مثبت این مسیرتمایز سلول های Th۱۷ را مهار نمایند و بنابراین می توانند به عنوان اهدافی برای مهار یا کاهش علائم و همچنین نشانگر تشخیصی در بیماران مبتلا به ام اس استفاده گردند.
دوره ۱۸، شماره ۱۱۳ - ( تیر ۱۴۰۰ )
چکیده
خامه قنادی یکی از محصولات لبنی پر مصرف با ساختار پیچیده امولسیونی کف مانند است. با توجه به بالا بودن میزان چربی در آن و عوارض چربی بر سلامت عمومی تولید خامه قنادی کمچرب توصیه می شود. بر این اساس اثر کنسانتره آب پنیر، کربوکسی متیل سلولز و صمغ زانتان و ترکیب آنها بر ویژگی های خامه قنادی کم چرب بررسی شد. برای این منظور ابتدا مقادیر مختلف این جانشین های چربی بوسیله طرح سطح پاسخ تعیین و سپس به خامه با چربی ۲۰ درصد اضافه گردید. بر روی این نمونهها، آزمونهای ویسکوزیته ظاهری، سفتی بافت خامه قنادی، توزیع اندازه ذرات، پایداری کف، اورران، ارزیابی ویژگیهای حسی، ویژگیهای رنگ(L *, a *, b *) صورت گرفت. نتایج نشان داد که افزودن جانشین های چربی در خامه کم چرب در مقایسه با نمونه شاهد موجب افزایش ویسکوزیته ظاهری، افزایش اورران، افزایش سفتی بافت، پایداری کف و تغییر اندازه ذرات شده است(p<۰/۰۵) ولی از نظر آماری پایدار کنندهها به تنهایی تأثیر معنی داری بر فاکتورها ی رنگ نداشتند. البته کنسانتره پروتئین آب پنیر در مقایسه با سایر تیمارها به صورت معنی داری دارای بیشترین اوران و کمترین اندازه ذرات، صمغ زانتان دارای کمترین میزان آب پس دهی و کربوهیدرات ها به ویژه زانتان بالاترین ویسکوزیته و سفتی را داشتند(p<۰/۰۵). بر اساس داده های ارزیابی حسی، نمونه بهینه حاوی ۳۵/۰ پروتئین آب پنیر و ۱۵/۰ زانتان و کربوکسی متیل سلولز، بصورت معنی دار مطلوبیت بیشتری از نظر بافت و پذیرش کلی نسبت به نمونه شاهد و بقیه تیمارها داشت. در نهایت می توان بیان نمود که این مواد افزودنی میتوانند جانشین های مناسبی برای کاهش درصد چربی خامه قنادی باشند، با توجه به اینکه آنها سبب بهبود خصوصیات فیزیکی، رئولوژیکی و حسی خامه قنادی کم چرب بدون تأثیر معنیداری بر روی اغلب شاخصهای ظاهری مثل رنگ و ویژگی های حسی می شوند.
دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
هدف: RNA مداخلهگر یک مکانیسم کارآمد در کاهش بیان ژنها و تعیین عملکرد ژنها است. وکتورهای لنتی ویروسی ابزارهای مناسبی برای انتقال ژنهای خارجی به طیف گستردهای از سلولهای پستانداران هستند. پروتئین Fndc۵ یک پروتئین گلیکوزیله غشایی است که بیان آن طی روند تمایز قلبی و عصبی سلولهای بنیادی جنینی موشی (mESCs) افزایش مییابد. در این مطالعه به بررسی قابلیت کاهش بیان ژن Fndc۵ در mESCs با استفاده از وکتورهای لنتی ویروسی بیان کننده shRNA میپردازیم. روشها: به این منظور دو توالی مشخص shRNA علیه ناحیه کد کننده رونوشت Fndc۵ و یک توالی shRNA کنترل به عنوان کنترل منفی طراحی و سنتز شد. قطعات shRNA سنتزی پس از هیبرید شدن درون وکتور لنتی ویروسی در پایین دست پروموتر H۱ القا شونده توسط تتراسایکلین کلون شدند. وکتور لنتی ویروس نوترکیب درون سلولهای HEK۲۹۳T بسته بندی شد و mESCs توسط ذرات ویروسی ترانسداکت شدند. بیان shRNA در سلولهای ترانسداکت شده توسط ۴۸ ساعت تیمار با داکسی سایکلین القا گردید.
نتایج: سنجش میزان بیان رونوشت Fndc۵ توسط Real-time PCR در سلولهای ترانسداکت شده با ویروسهای نوترکیب حامل هر دو shRNA، کاهش بیان معنادار نسبت به گروه کنترل نشان داد.
نتیجهگیری: در مجموع هدف قرار دادن ژن Fndc۵ از طریق مکانیسم RNA مداخله گر میتواند به عنوان یک ابزار کارآمد در کاهش بیان این ژن در لاین سلولی ترانسداکت شده به منظور بررسی عملکرد Fndc۵ مورد توجه قرار بگیرد.
دوره ۱۹، شماره ۱۲۵ - ( تیر ۱۴۰۱ )
چکیده
در این تحقیق استخراج پروتئین از جوانه ماش با استفاده از پیشتیمار فراصوت در ترکیب با فرایندهای استخراج قلیایی و رسوب اسیدی انجام شد و اثر توان فراصوت (۰، ۵۰، ۱۰۰، ۱۵۰، ۲۰۰، ۲۵۰ و ۳۰۰ وات) و زمان فراصوت (۱۰، ۲۰، ۳۰ و ۴۰ دقیقه) بر ویژگیهای ساختاری و عملکردی ایزوله پروتئین جوانه ماش بررسی گردید. نتایج نشان داد که بیشترین راندمان استخراج، حلالیت پروتئین، ظرفیت نگهداری آب، ظرفیت جذب روغن، و ظرفیت کفکنندگی مربوط به توان ۳۰۰ وات و زمان ۳۰ دقیقه فراصوت میباشد. طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه پروتئینهای استخراج شده نشاندهنده عدم تخریب گروههای عملکردی طی فرایند فراصوت بود. به علاوه آنالیز گرماسنج روبشی تفاضلی نشان داد که زمان بیشتر و توان بالاتر فرایند فراصوت سبب دناتوره شدن پروتئینها شد. بر اساس تصاویر میکروسکوپ الکترونی مشخص شد که در زمانهای طولانی و توانهای بالاتر فراصوت، فضاهای خالی و منافذ زیادی در کیک جوانه ماش باقیمانده وجود داشت. نتایج بهدست آمده در این تحقیق نشان داد که استفاده از فراصوت-به عنوان یک تکنولوژی سبز- سبب بهبود ویژگیهای عملکردی پروتئین جوانه ماش برای استفاده در مواد غذایی شد.
دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۶ )
چکیده
این پژوهش در نظر دارد تأثیر عوامل فردی و ماهیت خطا بر افشاگری را شناسایی و مورد بررسی قرار دهد. روش مورد استفاده به صورت ترکیب رویکرد کیفی و کمی است. در رویکرد کیفی، با بهکارگیری تکنیک دلفی مؤلفههای مربوط به هر عامل شناسایی شدند. این تکنیک با نظر متخصصین طی چهار مرحله با ضریب هماهنگی ۴۳۳/۰ پایان یافت، سپس در رویکرد کمی براساس نتایج تکنیک دلفی پرسشنامهای تهیه شد و روایی آن با استفاده از معیارهای CVI و CVR مورد تأیید قرار گرفت. پایایی پرسشنامه نیز با محاسبه آلفای کرونباخ تأیید شد. بر این اساس پرسشنامه در جامعه مورد نظر توزیع و تعداد ۲۷۴ مورد توسط کادر درمانی و اداری بیمارستان تکمیل و براساس دادههای گردآوری شده الگوی معادلات ساختاری مورد نظر برازش شد. نتایج برازش الگو نشان داد که نکویی برازش خوب است و مدل برازش شده انطباق خوبی با دادههای تجربی دارد. در بررسی تأثیر دو عامل ماهیت خطای رخ داده و عوامل فردی، تأثیر عوامل مربوط به ماهیت خطا پذیرفته شد، اما تأثیر عوامل فردی مورد پذیرش قرار نگرفت و رابطه معنادار نبود.