جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای نورس
دوره ۱۲، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۰ )
چکیده
عناصر چهارگانه در میان اساطیر و باورهای کهن بشر جایگاهی ویژه داشته و آرای فیلسوفان، طبیبان و عارفان زیادی را بهخود اختصاص داده است. در ادبیات نیز این عناصر آشکار بوده است. باشلار تخیلات مادی بشر را براساس عناصر آب، آتش، خاک و باد طبقهبندی میکند و معتقد است برای بازشناسی شاعران اصیل، باید به میزان نزدیکی و دوری آنها از این عناصر توجه کرد. از نظر او اثر هنری پویایی خود را از عمق ارتباط با عناصر چهارگانه میگیرد که این عناصر بهشکل گسترده و هنری در سورۀ قصص آشکار است.
مربع معنایی با فشرده کردن فرایند کلامی، نقطۀ مرکزی و قلب گفتمان را نشانه میرود. فرایند پویای کلام را به تصویر میکشد و بر ارتباط مقولهای استوار است. هدف این مقاله یافتن تأثیر عناصر چهارگانه بر فرایند تحول معنایی است تا اثر آنها را در لایۀ انتزاعی و پنهان متن کشف کند. بدین ترتیب، نگارندگان در این پژوهش کوشیدهاند با استفاده از رویکرد مربع ـ معناشناسی گرمس و نظرات باشلار کارکرد این عناصر طبیعی را در سورۀ قصص با محوریت داستان حضرت موسی(ع) و فرعون بررسی کنند و تضادهای موجود در محور حرکتی دو کنشگر اصلی داستان را براساس مربع ـ معناشناسی گرمس تحلیل کنند.
نتایج مقاله نشان میدهد، عناصر چهارگانه، همگونی زیادی با جامعۀ هدف نبوت حضرت موسی(ع) (جامعۀ مصر) دارند. آب، آغازگر نجاتبخشی بشر است. آتش، نشانۀ تغییر و تولدی دوباره است. بسامد عنصر خاک پررنگتر از بقیۀ عناصر است. هممچنین، در محور معنایی رسالت و هدایت، عناصر چهارگانه محور ارتباطی تقابل تناقضی را شکل میدهند.
هدا دشتی پور، علی نورس، سارا دانشجو، سهامه محبی، ندا موسوی نیری،
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( تابستان ۱۴۰۱ )
چکیده
حسگرهای زیستی یا بیوسنسورها امروزه در زمینههای گوناگون از جمله زیست پزشکی، تشخیص بیماری، نظارت بر درمان، ابعاد مختلف مربوط به محیط زیست،کنترل مواد غذایی، ساخت دارو و غیره کاربرد های بسزایی دارند. اخیراً، انواع مختلفی از حسگرهای زیستی از قبیل حسگرهای آنزیمی،ایمنی،بافتی،زیستی DNA و زیستحرارتی توسط برخی از گروههای تحقیقاتی با ظرافت مورد سنجش قرار گرفته است. این حسگرهای زیستی مزایای بسیاری از جمله سادگی در اجرا، حساسیت بسیار بالا، عملکرد خودکار، اندازه کوچک طبیعی و ذاتی دارند. از دیگر مزایای ارزندهی بیوسنسورها این است که جفت شدن آنها با مولکولهای زیستی با میل بالا امکان تشخیص با حساسیت بالا و انتخابی را میان طیف وسیعی از آنالیتها فراهم می کند. هوش مصنوعی با توجه به پتانسیل بالای خود اگر با فناوریهای زیستی مانند حسگرهای زیستی ترکیب شود میتواند در پیشبینی، تشخیص و درمان دقیق برخی بیماری ها شامل سرطان، موثر باشد.ماشینلرنینگ (ML) به عنوان یکی از شاخه های هوش مصنوعی، امروزه به یک ابزارمفید در تحلیل و طبقهبندی داده های به دست آمده از بیوسنسور ها برای تحلیلهای زیستی تبدیل شده است. استفاده از الگوریتمهایML ، فرآیندهای پیچیده استخراج، پردازش و تجزیه و تحلیل داده ها را که توسط بیوسنسور حاصل می شود به صورت خودکار پیش میبرد. مقاله پیشرو مروری است بر معرفی و بررسی انواع حسگرهای زیستی، کاربرد و روشهای بهکارگیری آنها، با تمرکز بر سرطان و کووید۱۹ که امروزه بیماریهای جدی ای در جهان بهشمار میروند، که از مطالعه یافتههای پیشین بهمنظور جمعبندی و ارائه اطلاعات به محققان در این حوزه به دست آمده است.
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( خرداد و تیر ۱۴۰۲ )
چکیده
نشانه- معناشناسی که شکل تکامل یافتۀ نشانهشناسی کلاسیک است، فرصتی فراهم آورده تا مطالعۀ چگونگی تولید، کارکرد و دریافت معنا در نظامی فرآیندی میسر گردد. بر این اساس در روابط نشانهها فقط به نمایش تولید دالها و قدرت مدلولها بسنده نمیشود؛ بلکه علاوه بر آن، شرایط و ماهیت چگونگی شگلگیری گفتمان نیز بررسی میشود. به این ترتیب گفتمان تبدیل به محل ثبت، دگرگونی، تولید، ویرانگری و بازسازی نشانه_معناها میشود و زمینه را برای دستیابی به مفهومی جدید و غیر منتظره ایجاد میکند. در این راستا با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، متن نامه ۳۱ نهج البلاغه با عنوان«وَمِن وَصیَّهٍ لَهُ لِلحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ کَتَبَ إِلَیهِ بِحَاضِرِینَ» به منظور بررسی بُعد شناختی گفتمان از منظر نشانه-معناشناسی انتخاب گردیده است . یافتههای پژوهش حاکی از آن است که گفتمان غالب در متن اصلی ، گفتمان شناختی است، چرا که امام بهعنوان گفتهپرداز در تمام گفتمان از افعال شناختی متعدد بهره گرفته است و برای نیل به آن از ابزار مجاب سازی از نوع گونۀ تشویقی بیش از سایر شیوه ها بهره جستهاند چرا که فرزندشان به عنوان مخاطب مخالف و مقابل گفتمان نیستند .
دوره ۳۱، شماره ۱ - ( الربیع ۱۴۴۶ )
چکیده
یعدّ الحجاج من أرکان الدراسات التداولیّه، وهو عملیّه جدلیّه فی الخطاب یسعی فیه المرسل إلی إقناع المتلقّین بفکره معیّنه، أو زیاده قناعتهم بها، أو ردّهم عن عقیده معیّنه، مدعما کلامه بحجج هادفاً الإفهام، وهو عملیّه تواصلیّه جوهرها قضیّه أو فعل ما، مرتکزا فی ذلک علی مجموعه من الآلیّات الفلسفیّه واللغویّه والبلاغیّه. فحاولت هذه المقاله دراسه أسلوب الحجاج وآلیّاته فی المراسلات بین الإمام علیّ(ع) ومعاویه علی ضوء اللسانیّات التداولیّه، رامیه إلی الکشف عن تقنیات الحجاج فی التأثیر علی المخاطب وإقناعه. واعتمدت الدارسه علی المنهج التداولیّ فی ضوء الوصف والتحلیل لعرض النماذج وتحلیلها؛ حیث عالجت فی البدایه مفهوم التداولیّه والحجاج والعلاقه بینهما وأنواع الحجاج، ثمّ تطرّقت إلی قراءه تقنیات الحجاج بعد تبیین السیاق العام فی المراسلات. ومن أهمّ نتائج البحث هی تجربه الإمام (ع) ومعاویه فی المراسلات تبنی علی ثنائیّه الادّعاء والردّ، إذ یأتی الأوّل من قبل معاویه والثانی من قبل الإمام(ع)، فهکذا أصبحت التداولیّه من سمات المراسلات بینهما للتفاعل القائم بین المرسِل والمرسَل إلیه، محاولَین فی إثاره الفکره وترسیخها قصدا لإقناع الآخر بمختلف الآلیّات والتقنیات الحجاجیّه کالمقابله والتکرار والإیجاز والإطناب والعوامل التأکیدیّه، لتتمثل أثرا أعمق فی نفس المتلقّی لعدم کونها وسیله للتزیین، بل جاءت عفویّه الخاطر فی خطاب الإمام(ع) وأدّت وظائف کثیره فی التوجیه، والإرشاد، والتشویق، والتذکیر حیث یسعی الإمام(ع) من خلالها إفهام مخاطبه معاویه مع مراعاه السیاق اللغویّ والخارجیّ للخطاب، وبالمقابل یحاول معاویه إفحام مخاطبه وإظهار تفوّقه علیه بالهجاء والسخریّه من خلال العنف والإکراه.