جستجو در مقالات منتشر شده
۳ نتیجه برای آلاینده نفتی
فائزه ربانی، وهب جعقریان، احمد آسوده،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف خالصسازی و شناسایی بیوشیمیایی آنزیم تجزیهکننده فنول از باکتریهای موجود در خاکهای حاوی آلایندههای نفتی انجام پذیرفت. پروتئین کاتکول ۱و ۲ دی اکسیژناز از باکتریAneurinibacillus migulanus Isolate ZNU۰۵ استخراج و با استفاده از ستون کروماتوگرافی تبادل یونی Q-Sepharoseتخلیص شد. فعالیت آنزیم در pHهای مختلف بین ۴ تا ۹، محدوده دمایی۲۰ تا ۷۰ درجه سلسیوس، و در حضور نمک کلرید یونهای فلزی مختلفی مانند ۲+ Ca، K+، Mn۲+،Co۲+ ،Zn ۲+،Mg۲+ ،Cu۲+، + Na و حلالهای گوناگون شامل اتانول، اتیلاستات، پترولیوماتر، استونیتریل، ان-آمیلالکل، ان-هگزان و تولوئن ارزیابی شد. همچنین فعالیت این آنزیم با استفاده از سوبستراهای گوناگون مانند فنول، کتکول، بنزوئیک اسید، پیروگالول و آلفا ـ نفتول بررسی گردید. آنالیز پروتئین به روش SDS-PAGE بیانگر وجود تک باند پروتئینی با وزن مولکولی حدود ۴۰ کیلودالتون بود. نتایج تعیین ویژگی آنزیم کتکول ۱و۲ دی اکسیژناز نشان داد که pH و دمای مطلوب به ترتیب ۵/۸ و ۳۰ درجه سلسیوس بود. فعالیت کاتالیتیکی آنزیم در حضور یونهای کلرید کبالت و روی (۵ میلیمولار) و همچنین حلال آلی آمیل الکل، افزایش یافت، ولی دیگر یونهای فلزی و حلالهای آلی بکار رفته باعث کاهش و یا مهار فعالیت آنزیم شدند. از میان سوبستراهای مختلف بر روی فعالیت آنزیم، کتکول سوبسترای بسیار مطلوبتری برای آنزیم بود، به طوری کهVmax و Km آنزیم برای این سوبسترا به ترتیب ۹۵۹/۸ واحد بر میلیگرم و ۹۹۲/۴ میکرومول بر میلیلیتر میباشد.
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۶ )
چکیده
هدف از انجام تحقیق بررسی قابلیت سیستم SBAR در تولید سریع گرانولها و دستیابی به راندمان بالا در حذف آلاینده نفتی و MTBE در زمان کوتاه بود. به این منظور از دو سیستم SBAR یکسان با سطح مقطع دایرهای به قطر خارجی cm ۸ و ارتفاع cm ۱۱۰ به همراه بالابرنده به قطر داخلی cm۴ و ارتفاع cm۹۰ استفاده شد. در سیستم اول (R۱) چهار سیکل ۶ ساعته برای تصفیه هیدروکربنهای نفتی و در سیستم دوم (R۲) شش سیکل ۴ ساعته برای حذف MTBE در نظر گرفته شد. راندمان حذف COD در دو سیستم به ترتیب در بار آلی ۶۰۰ میلیگرم بر لیتر برابر ۱/۸۱ و ۲/۸۴ درصد و در ۵۰۰ میلی گرم بر لیتر معادل ۸/۸۲ و ۹۰ درصد بدست آمد. با توجه به تغییرات بیوگرانولها، COD بهینه معادل ۶۰۰ و ۵۰۰ میلی گرم بر لیتر به ترتیب برای دو سیستم انتخاب شد. با کاهش زمان ماند R۱ و R۲ به ترتیب به ۵ و ۳ ساعت، راندمان حذف آلایندهها در COD بهینه هر سیستم به ترتیب به ۸/۷۷ و ۴/۸۳ درصد رسید. اولین گرانولها در روز هفتم با اندازه mm ۴/۰ مشاهده شدند و در طول دوره راهبری به ترتیب به cm ۳/۱ و ۶/۰ رسیدند. دانسیته و سرعت تهنشینی گرانولها در محدوده
g/mL ۱۹۹۸/۱-۰۲۵۲/۰ و cm/s ۳۲/۳-۰۲/۳ در R۱ و gr/mL ۰۶۵۰۲/۰-۰۵/۰ و cm/s ۹/۰-۴/۰ در R۲ قرار داشت. در دوره راهبری سیستم، سازگاری لجن به آلاینده ورودی سبب کاهش SVI۳۰ از مقدار اولیه mL/g ۲۷۷ به mL/g ۶۵-۴۲ شد.
دوره ۲۲، شماره ۲ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
در این تحقیق تأثیر آلایندههای نفتی بر مقاومت برشی خاک ماسهای بررسی شده و قابلیت افزودنیهای معدنی شامل زئولیت و پرلیت و همچنین کربنات منیزیم تولید شده از جذب دی اکسید کربن، جهت استفاده به عنوان جاذب آلایندههای نفتی مورد مطالعه قرار گرفته است. خاک مورد مطالعه ماسه بددانهبندی شده اخذ شده از دشت قزوین بوده و آلایندههای مورد بررسی گازوئیل و نفت سفید میباشند. به منظور ارزیابی تأثیر این آلایندهها بر مقاومت برشی ماسه، آزمایشهای برش مستقیم بر روی نمونههای اشباع شده با آلاینده نفتی و در تنشهای عمودی ۵۰، ۱۰۰ و ۲۰۰ کیلوپاسکال صورت پذیرفت. نتایج حاصل نشان داد که زاویه اصطکاک داخلی خاک آلوده نسبت به خاک تمیز بیش از ۱۰ درجه کاهش مییابد. با توجه به نتایج آزمایشهای برش مستقیم انجام شده بر روی نمونههای آلوده عملآوری شده با جاذبها، افزودن جاذبها تأثیر چندانی بر مقاومت برشی ماسه آلوده نداشته و تغییرات زاویه اصطکاک داخلی نمونههای عملآوری شده با جاذب نسبت به ماسه آلوده کمتر از ۱۰ درصد میباشد. نمونههای عملآوری شده با پرلیت و زئولیت به ترتیب بیشترین و کمترین مقاومت برشی را نشان دادند. در این تحقیق پتانسیل جذب آلایندههای نفتی توسط جاذبها نیز مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج ارزیابیها، درصد جذب کربنات منیزیم بیش از ۹۰ درصد بوده که بیشتر از سایر جاذبهای مورد مطالعه در این پژوهش میباشد. نتایج این تحقیق نشان میدهد که کربنات منیزیم مورد مطالعه در این پژوهش از یک سو در فرآیند تولید باعث جذب گاز آلاینده دی اکسید کربن شده و از سوی دیگر قابلیت جذب درصد قابل توجهی از آلایندههای نفتی در خاک را دارد.