جستجو در مقالات منتشر شده


۳ نتیجه برای آلکالین فسفاتاز

سیما افشارنژاد، آناهیتا معصوم، محمد محمدی، مرضیه لطفی، شادی شهودی فر،
دوره ۱، شماره ۱ - ( ۹-۱۳۸۹ )
چکیده

کریستال یا دی متامفتامین یکی از مواد مخدر زیان آوری است که متأسفانه در سالهای اخیر وارد بازار ایران شده است. اعتیاد به کریستال علاوه بر زیانهای جدی روحی، می تواند اثرات مخربی بر روی ارگان های مختلف داشته باشد. بررسی تغییرات آنزیم اغلب می تواند در شناسایی منبع آسیب کمک نماید. هدف از این مطالعه بررسی اثرات احتمالی این ماده مخدر بر میزان آنزیم های کبدی آسپارتات ترانس آمیناز(AST )وآلانین ترانس آمیناز( ALT ) و آلکالین فسفاتاز (ALP) در معتادین به آن است. مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع مطالعات موردی- شاهدی است که به روش مقطعی برروی ۱۰۵ نفر معتاد به کریستال که در سال ۱۳۸۸-۱۳۸۹ برای اولین بار جهت ترک اعتیاد به مرکز بازپروری مراجعه کرده بودند، صورت گرفته است. سطح فعالیت آنزیم ها با روش کالریمتری - اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد. نتایج حاصل باآزمون T-test و به کمک نرم افزار آماری ۱۶ – SPSS مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد مصرف کریستال سبب افزایش سطح آمینوترانسفرازها و ALP می گردد و بین مصرف کریستال و سطح آنزیم آلکالین فسفاتاز در دو گروه شاهد و معتاد ارتباط معناداری وجود دارد ( ۰۲۷/۰p=). همچنین بین مدت زمان مصرف کریستال با سطح آلکالین فسفاتاز ارتباط معنی داری حاصل شد ( ۰۵/ ۰ P<). نتیجه گیری: مصرف کریستال به عنوان یکی از عوامل مهم در افزایش میزان آلکالین فسفاتاز در معتادین به کریستال می باشد و نسبت به دو آنزیم دیگر کبدی (AST و ALT ) بیشتر سطح ALP را تحت تاثیر قرار می دهد.

دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۲-۱۴۰۰ )
چکیده

اهداف: هدف از این مطالعه بررسی میزان تغییرات آنزیم‌های کبدی در پلاسمای هامورماهی لکه زیتونی منقوط دریای عمان(Epinephelus stoliczkae)تحت القای غلظت‌های مختلف دی‌کرومات پتاسیم در طی ۲۱روز در شرایط آزمایشگاهی بود.
مواد و روش‌ها: ۲۰۰ قطعه هامورماهی لکه زیتونی منقوط با میانگین طول کل۲/۲±۶/۲۹سانتی‌متر و میانگین وزن کل۴/۹۲±۵/۳۸۹گرم از دریای عمان صید گردید. جهت اجرای آزمایش سمیت تحت کشنده سه تیمار ۶/۳، ۳۱/۷ و۶/۱۴میلی‌گرم بر لیتر کروم (سه تکرار و یک شاهد) انتخاب گردید. ماهی‌ها به مدت ۲۱روز در معرض کروم قرار گرفتند و در فاصله زمانی ۵/۰، ۱، ۷، ۱۴ و ۲۱روز پس از شروع آزمایش، به‌منظور اندازه‌گیری سطح آنزیم‌های کبدی آسپارتات آمینوترانسفراز(AST)، آلانین آمینوتراسفراز(ALT) و آلکالین فسفاتاز(ALP)، از ساقه دمی ماهی‌ها نمونه خون تهیه شد. سنجش میزان آنزیم‌ها با استفاده از روش فتومتری انجام و مقادیر سنجیده شده برحسب U/Lبیان شد.
یافته‌ها: بیشترین و کمترین میزان آنزیم‌های کبدی در هامورماهی لکه زیتونی منقوط به ترتیب برابر بود با: آسپارتات آمینو ترانسفراز=۲۸/۱۰±۲۹۸-۲۱/۶± ۱۹۸، آلانین آمینوترانسفراز=۱۹/۲±۸۱-۵۶/۲±۳۸، آلکانین فسفاتاز= ۷۶/۲±۱۷۷-۲۱/۴±۱۱۸U/L. باگذشت زمان، میزان آنزیم‌های کبدی در تیمارهای مختلف نسبت به گروه شاهد افزایش و اختلاف آماری معنی‌داری را نشان داد(۰۵/۰>P).در مورد هر سه آنزیم کبدی بیشترین میزان در تیمار سوم و روز ۲۱و کمترین میزان در تیمار اول و زمان ۵/۰روز ثبت شد.
نتیجه‌گیری: در این آزمایش،آنزیم‌های کبدی در پاسخ به افزایش غلظت کروم و مدت‌زمان در معرض بودن،افزایش یافتند که علت آن می‌تواند آسیب به سلول‌های کبدی و درنتیجه آزاد شدن آنزیم‌های کبدی در پلاسما باشد. به‌طورکلی می‌توان آنزیم‌های کبدی را به‌عنوان نشانگر زیستی آلودگی در محیط‌های طبیعی استفاده نمود.
 

دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

هدف: کامپوزیت زیست تخریب‏پذیر پلی کاپرولاکتون/ نشاسته می‏تواند به منظور مهندسی بافت استخوان مورد استفاده قرار گیرد. تأثیر ترکیب درصد اجزا بر خواص این کامپوزیت دارای اهمیت است. مواد و روش‏ها: کامپوزیت پلی کاپرولاکتون/ نشاسته با ترکیب درصد پلی کاپرولاکتون ۸۰/ نشاسته ۲۰، پلی کاپرولاکتون ۷۰/ نشاسته ۳۰ از طریق حل کردن در کلروفرم و تبخیر حلال ساخته شد. نتایج: ترکیب شیمیایی کامپوزیت پلی کاپرولاکتون/ نشاسته به کمک انتقال فوریه فروسرخ مشخصه‏یابی شد. به منظور بررسی زیست‏فعالی کامپوزیت پلی کاپرولاکتون/ نشاسته ایجاد هیدروکسی آپاتیت روی سطح در محلول شبیه‏سازی شده بدن ارزیابی شد. نتایج حاصل از آزمون فشاری بیانگر این بود که ضریب کشسانی و استحکام فشاری این داربست در حد استخوان ترابکولار انسان است. میزان کاهش جرم نمونه‏ها در آب و همچنین سرعت تخریب نشاسته در محلول بافر فسفات سالین ارزیابی شد و بررسی‏ها بیانگر این بود که وجود جزء نشاسته و درصد آن بر سرعت تخریب تأثیر می‏گذارد. همچنین آزمون‏های MTT و آلکالین فسفاتاز نشان داد که این کامپوزیت سمّیتی ندارد و فعالیت‏های استخوانی سلول‏های استئوسارکوما رده G-۲۹۹ را افزایش می‏دهد. نتیجه‏گیری: با توجه به افزایش رشد و فعالیت سلول‏های استخوانی و توانایی تشکیل آپاتیت روی سطح کامپوزیت و همچنین خواص مکانیکی آن، این کامپوزیت دارای این پتانسیل است که به عنوان جایگزین‏های استخوان استفاده شود. به علاوه سرعت تخریب‏پذیری کامپوزیت پلی کاپرولاکتون/ نشاسته با تغییر در ترکیب درصد اجزای سازنده آن قابل کنترل است و می‏توان از این کامپوزیت به عنوان داربست مهندسی بافت استخوان استفاده کرد. نمونه با درصد جرمی ۷۰/۳۰ به علت پاسخ سلولی مناسب‏تر و خواص مکانیکی بهتر نسبت به نمونه ۸۰/۲۰ بهینه محسوب می‏شود.

صفحه ۱ از ۱