۲۵ نتیجه برای الکتروریسی
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
تتولید الیاف در مقیاس نانومتری (نانوالیاف) سطح تماس بسیار زیادی را ایجاد می کند و موجب بهبود خواص آنها نسبت به الیاف معمول میشود. الکتروریسی یک روش نسبتاٌ ساده و موًثر برای سنتز نانوالیاف با قطرهای مختلف است. با تغییر عوامل تاثیرگذار بر فرایند الکتروریسی شامل متغیرهای محیطی، دستگاهی و محلول، میتوان الیافی با مورفولوژی مختلف تولید کرد. پلی وینیل الکل (PVA) به دلیل پایداری حرارتی بالا، زیست سازگاری، غیر سمی بودن و حلالیت در آب مورد توجه واقع شده است. افزودن بنتونیت به PVA باعث بهبود خواص آن می شود. در این پژوهش برای تهیه غشاء نانوالیاف PVA و نانوبنتونیت، مقادیر بهینه سه متغیر مؤثر بر فرایند شامل ولتاژ، نرخ تغذیه و غلظت بنتونیت بر اساس موفولوژی و خواص مکانیکی نانوالیاف تعیین شد. نتایج نشان داد که در شرایط ولتاژ kV ۱۱، نرخ تغذیه mL/h ۵/۰ و غلظت بنتونیت w/w ۳% الیافی با مناسب ترین موفولوژی و بیشترین استحکام بدست می آید. در این شرایط نانوالیاف تولیدی قطری برابر ۲۴۳ نانومتر با انحراف معیار ۰۵۵۱/۰ و تحمل کشش MPa ۶۴/۷را دارند. نتایج این مطالعه نشان داد که افزودن مقدار کمی بتنونیت به PVA باعث استحکام بیشتر نانوالیاف تولیدی می شود. در اثر افزودن بنتونیت قطر نانوالیاف از ۳۰۸ به ۲۴۳ نانومتر کاهش می یابد. بنابراین نانوالیاف کامپوزیتی PVA/نانوبنتونیت تولید شده یک غشا مناسب برای تصفیه آب است.
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
قالبگیری مولکولی ازجمله روشهای نوین در تهیه محصولات جاذب با عملکرد اختصاصی است؛ بهصورتی که زمینه پلیمری نهایی دارای مکانهایی برای اتصال انتخابی به مولکول هدف باشد. در این پژوهش سنتز و عملکرد فیلمهای قالبگیری شده مولکولی(MIM) ، تهیه شده با روش الکتروریسی، بهعنوان جاذبی اختصاصی برای استخراج آفتکش مکوپروپ (MCPP) مورد بررسی قرار گرفت. سنتز فیلمها درحضور متاکریلیک اسید (MAA) بهعنوان مونومر و پلیاتیلنترفتالات (PET) بهعنوان جزء اصلی مورد نیاز برای تشکیل محلول پلیمری و با استفاده از حلالهای دیکلرومتان (DCM) و تریفلورواستیکاسید (TFA) صورت گرفت. فیلمها توسط حلال شسته شدند تا مولکول قالب از ساختار آنها حذف و نواحی اتصال آزاد شود. سپس قدرت فیلمهای قالبگیری شده در جذب اختصاصی آفتکش مکوپروپ بررسی شد. با توجه به نتایج بهدست آمده، محلول با غلظت ۲۰ درصد وزنی حجمی از PET بهعنوان محلول بهینه برای الکتروریسی تعیین شد. بین قدرت جذب فیلم قالبگیری شده (MIM) و فیلم شاهد (NIM) در نسبتهای مختلف از MCPP و MAA (۱ به ۲، ۱ به ۴، ۱ به ۶ و ۱ به ۸) اختلاف معنیداری وجود داشت (۰۵/۰p<) و نسبت ۱ به ۴ بیشترین قدرت جذب را نشان داد. همچنین گزینشپذیری فیلمهای تولیدی در جداسازی آفتکش توفوردی بهعنوان ترکیبی با ساختار مشابه مکوپروپ و دیازینون بهعنوان آفتکش با ساختاری متفاوت مورد سنجش قرار گرفت. قابلیت فیلمها در پاکسازی MCPP از محیطهای آبی (آب معدنی و آب چاه) نیز بررسی شد که نتایج، نشانگر عملکرد موفق فیلمهای قالبگیری شده نسبت به انواع NIM بود.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده
تخلخل وبهای الکتروریسی شده، پارامتر بسیار مهمی در بسیاری از زمینههای کاربردی نانوالیاف میباشد. به همین منظور در این تحقیق ابتدا اثر پارامترهای تاثیر گذار، غلظت محلول پلیمری و نرخ تغذیه، بر قطر نانوالیاف پلی وینیل الکل که به عنوان جزء حل شونده در وب هیبریدی نهایی در نظر گرفته شده بود، مورد مطالعه قرار گرفت. در ادامه وب هیبریدی پلی آمید ۶/ پلی وینیل الکل به روش الکتروریسی همزمان دو سویه تهیه شد، سپس مورفولوژی، قطر نانوالیاف و اندازه متوسط حفرات سطحی قبل و پس از حذف پلی وینیل الکل، با استفاده از تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی با یکدیگر مقایسه شدند. جهت اندازهگیری تخلخل وبهای الکتروریسی شده، از سه رابطهی ارائه شده در مراجع که بر اساس روشهای اندازهگیری ساده و کاربردی بنا شدهاند، استفاده شد. در پایان پس از انتخاب بهترین روش اندازه گیری تخلخل نانوالیاف، نشان داده شد که با حذف یکی از اجزای وب هیبریدی میزان تخلخل وب الکتروریسی شده ۱۰ تا ۱۵%کاهش پیدا کرده و به حدود ۷۰% میرسد. اندازهی حفرات وبها نیز پس از حذف یک جزء، به میزان ۳۰ تا ۵۸ درصد نسبت به نمونه هیبریدی کاهش یافت.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده
موضوع تحقیق: یکی از روشهای مهم در درمان زخمهای پوستی استفاده از زخمپوش است. اخیراً استفاده از زخمپوشهای پایه پلیمری بسیار رواج پیدا کرده است. در این راستا، استفاده از پلیمرهای طبیعی در ساخت زخمپوشها اهمیت ویژهای یافته است. هدف از پژوهش حاضر طراحی و ساخت نوعی زخمپوش متشکل از پلیوینیلالکل/آلوئهورا با قابلیت ترمیم زخمهای پوستی است.
روش تحقیق: برای ساخت نمونهها از روش الکتروریسی استفاده شد. ابتدا ژل آلوئهورا استخراج، خالصسازی و به روش خشککردن انجمادی به پودر تبدیل شد. در تمامی نمونهها درصد وزنی مجموع پلیوینیلالکل و پودر آلوئهورا ثابت و معادل ۸% وزنی در نظر گرفته شد. این مقدار به صورت تجربی، با سعی و خطا و باتوجه به کیفیت الیاف تولیدی انتخاب گردید. نمونههایی شامل مقادیر مختلف از پلیوینیلالکل و آلوئهورا ساخته شدند و ساختار، استحکام کششی، تورمپذیری در محیط آبی، قابلیت تخریبپذیری و خاصیت ضدمیکروبی آنها مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج اصلی: نتایج نشان داد الیاف با آرایش تصادفی و قطر یکنواخت بدون قطرهریزی تولید شدند. قطر الیاف با افزایش سهم آلوئهورا افزایش یافت. این رفتار به افزایش ویسکوزیته محلول در حضور آلوئهورا نسبت داده شد. با افزایش سهم آلوئهورا در نمونهها استحکام کششی کاهش ولی درصد ازدیاد طول افزایش یافت. رفتار تورمی نمونهها با اندازهگیری افزایش وزن آنها در محیطی مشابه با pH سطح پوست مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که حضور آلوئهورا خاصیت آبدوستی را افزایش میدهد. خاصیت ضدمیکروبی نمونهها در مقابل دو باکتری گرم مثبت استافیلوکوکوس آرئوس و گرم منفی سودوموناس آئروژینوزا با استفاده از روش دیسک انتشار بررسی شد و مشخص گردید حضور آلوئهورا در نمونهها خاصیت ضدمیکروبی نسبت به سودوموناس آئروژینوزا ایجاد کرده است. در نهایت یافته های این پژوهش ظرفیت استفاده از ترکیب پلیوینیلالکل/آلوئهورا برای تولید زخمپوش الکتروریسی شده را تأیید میکند.
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
نانوالیاف پلیمری در یک دهه گذشته علاقه صنعتی زیادی را به خود جلب کرده است. به طور کلی ، این الیاف برای کاربردهای مختلفی از جمله کاربردهای پزشکی ، عایق بندی، خازن ها، فناوری های پیشرفته هوا فضا و ... مناسب است. با این حال ، بسیاری از این نانوالیاف پلیمری از نظر حرارتی ناپایدار و از نظر الکتریکی دارای رسانایی ضعیف می باشند. به همین دلیل استفاده از آنها در برخی از کاربردها، محدود است و نیاز به تقویت کننده مناسب دارد. گرافیت دارای خواص بی نظیری مانند رسانایی و پایداری حرارتی بالا است. این ماده استثنایی به منظور تقویت خواص الکتریکی و حرارتی می تواند در نانوالیاف پلیمری به عنوان نانوتقویت کننده استفاده شود. هدف از این پروژه بررسی تأثیر افزودن نانوذرات گرافیت به الیاف پلیمری، بر خصوصیات حرارتی و الکتریکی حاصل از آن است. برای این منظور از پلی وینیل الکل ۷۲۰۰۰(
PVA) ، بعنوان یک پلیمر غیر رسانا و نانوذرات گرافیت استفاده شد. روش سنتز، الکتروریسی بود که با پارامترهای بهینه کنترل و پس از توزیع گرافیت بوسیله هموژنایزر، انجام شد. بدین منظور شرایط بهینه برای فرآیند الکتروریسی در این پژوهش، غلظت محلول پلیمری
W % ۸، ولتاژ
Kv ۲۲، نرخ تغذیه

۱۰ و فاصله ریسندگی
cm ۲۰ در نظر گرفته شد. بررسی های انجام گرفته با میکروسکوپ الکترونی روبشی (
SEM)، نشان داد الیاف
PVA حاصل از این شرایط صاف، پیوسته، بدون هیچگونه دانه کروی یا دوکی شکل و با قطر حدودا ۳۵۰ نانومتر بود. در حالی که نانو الیاف
PVA / گرافیت با همین شرایط الکتروریسی، صاف و بسیار نازک تر، با قطر حدودا
nm۲۰۰ تولید شد. همچنین با توجه به الگوهای پراش پرتو ایکس (
XRD ) از نانوالیاف پلی وینیل الکل/ گرافیت، حضور ذرات کریستالی گرافیت در یک زمینه با ساختار آمورف تایید گردید. رفتار حرارتی نانوالیاف
PVA پس از ترکیب با گرافیت، بوسیله آنالیز حرارتی (
DSC )و
TGA بررسی و پایداری حرارتی نمونه ها تا دمای

۳۰۰درجه سانتی گراد به اثبات رسید. همچنین طبق نتایج دستگاه مقاومت سنج ۴ پراب، با افزایش درصد وزنی گرافیت در الیاف، افزایش رسانایی الکتریکی تا حداکثر

۵/۰ مشاهده شد.
ترانهپیمانه عابدیمحتسب، الناز تمجید، رضا حاجیحسینی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
اهداف: در سالهای اخیر داربستهای نانوالیافی زمینه پلیمری بهدلیل اثرات ضدمیکروبی در مهندسی بافت پوست مورد توجه زیادی قرار گرفتهاند. هدف از این پژوهش تولید و مشخصهیابی خواص آنتیباکتریال داربستهای نانوالیافی زمینه پلیمری است.
مواد و روشها: در مطالعه تجربی حاضر داربست نانوالیافی پلیکاپرولاکتون به روش الکتروریسی ساخته شد. بررسیهای ریزساختاری و مطالعات چسبندگی باکتریایی با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی صورت گرفت. برای انجام آزمونهای ضدباکتریایی از آزمونهای میکرودایلوشن و تشکیل بیوفیلم بر سویههای استاندارد گرم منفی اشرشیا کلی و سودوموناس آئروژینوزا، گرم مثبت استرپتوکوکوس موتانس و استافیلوکوکوس اورئوس و برای مطالعه سمیت سلولی از آزمون MTT بر سلولهای سرطانی رده هلا و HT۱۰۸۰ استفاده شد.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که این داربست نانوالیافی خواص ضدباکتریایی و ضدتشکیل بیوفیلم بر همه سویهها دارد اما در مشاهدات میکروسکوپ الکترونی و آزمون میکرودایلوشن بیشترین اثر بر سویه سودوموناس آئروژینوزا و در غلظت یکمیلیگرم بر میلیلیتر عصاره داربست نانوالیافی مشاهده شده، اما در آزمون تشکیل بیوفیلم بیشترین اثر بر سویه استافیلوکوکوس اورئوس و در غلظت ۸میکروگرم بر میلیلیتر عصاره حاصل شد. همچنین نتایج آزمونهای سمیتسنجی سلولی نیز نشان داد که عصاره داربستهای سنتزشده روی سلولهای سرطانی فیبروبلاست انسانی (HT۱۰۸۰) اثرات سمی بیشتری داشته و پس از ۴۸ساعت منجر به کاهشی در حدود ۴۰% تعداد آنها میشود.
نتیجهگیری: داربستهای نانوالیافی پلیکاپرولاکتون تولیدشده به روش الکتروریسی، بالقوه میتوانند گزینه امیدبخشی در کاربردهای مهندسی بافت پوست با قابلیت جلوگیری از تشکیل بیوفیلم در محل ترمیم زخم و نیز کاهش تعداد سلولهای سرطانی باشند.
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۸۸ )
چکیده
هدف: مهندسی بافت، علمی میان رشتهای است که اساس آن مبتنی بر بهکارگیری داربستهای پلیمری برای شکلگیری سهبعدی بافت است. از این داربستها بهعنوان ماتریکس خارج سلولی سنتتیک برای چسیندگی سلولها، تکثیر و تمایز سلولی استفاده میشود. مواد زیستی مورد استفاده در مهندسی بافت میبایست از ترکیب شیمیایی، ساختار فیزیکی و عملکرد زیستی مناسب برخوردار باشند. در پروژه حاضر، ترکیب کیتوزان/پلیوینیل الکل بهعنوان داربست برای ترمیم بافت عصبی انتخاب شده است.
مواد و روشها: برای تولید داربستهای کیتوزان/پلیوینیل الکل با استحکام مکانیکی و ریختشناسی مناسب در کاشت و تکثیر سلولهای عصبی U۳۷۳ از روش الکتروریسی استفاده شد. روش الکتروریسی نسبتاً ساده بوده و میتوان بهوسیله آن الیافی به فرم لایه نازک بیبافت تولید کرد. پس از آن میزان زیستسازگاری داربست با استفاده از آزمونهای زیستی و ارزیابی میزان چسبندگی سلولی مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج: نتایج کسب شده نمایانگر آن هستند که نانوکامپوزیت کیتوزان/پلیوینیل الکل با نسبت ۸٥/١٥ ضمن تأمین ریختشناسی و استحکام مکانیکی لازم، امکان رشد سلولهای عصبی U۳۷۳ به فضای درونی ماده زیستی و جایگزینی آنها را در طول زمان و بهصورت کنترل شده فراهم میکند. بدین ترتیب شرایط لازم برای رشد و توسعه سلولی و همچنین جدا شدن از بافت رشد یافته فراهم میشود.
نتیجهگیری: با استفاده از نانوکامپوزیت کیتوزان/پلیوینیل الکل به دلیل زیستسازگاری مناسب و عدم سمیت، امکان رشد سلولهای U۳۷۳ و اتصال مناسب آنها به نانوکامپوزیت برای ترمیم آسیب وارده به اعصاب محیطی فراهم میشود.
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۸ )
چکیده
هدف: امروزه با پیشرفتهای فراوانی که در زمینه مهندسی بافت عصبی حاصل شده است، لزوم بهکارگیری روشهای نوین برای ساخت و بهکارگیری موادی با ساختارهای ترکیبی میتواند گامی مهم در راستای ترمیم ضایعات سیستم عصبی بهشمار آید. در این مطالعه، نانوکامپوزیتهای کیتوزان/پلیوینیل الکل- نانولولههای کربنی بهعنوان داربست انتخاب شد.
مواد و روشها: برای تولید داربستهای کیتوزان/پلیوینیل الکل- نانولولههای کربنی با ساختار و ریختشناسی مناسب از روش الکتروریسی استفاده شد. از طیفسنجی رامان و میکروسکوپ الکترونی روبشی برای تعیین ساختار شیمیایی و فیزیکی داربستهای الکتروریسی شده استفاده شد. سپس میزان زیستسازگاری داربستها توسط آزمونهای زیستی MTT و قرمز خنثی بررسی شد.
نتایج: نتایج کسب شده بیانگر آن است که نانوکامپوزیتهای کیتوزان/پلیوینیل الکل- نانولولههای کربنی دارای خصوصیات ساختاری و ریختی مناسب برای رشد سلولهای طبیعی مشتق از مغز انسان است. به دلیل زیستسازگاری مناسب داربست، سلولها قادرند با حفظ ساختار طبیعی خود بهخوبی روی داربست رشد کرده و از شرایط مطلوبی برخوردار باشند.
نتیجهگیری: نانوکامپوزیتهای کیتوزان/پلیوینیل الکل- نانولولههای کربنی به دلیل زیستسازگاری و خواص ساختاری مناسب، امکان رشد سلولهای عصبی طبیعی مشتق از مغز انسان را فراهم میکند.
دوره ۱۳، شماره ۰ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده الیاف پلیمری ساختار یافته با قطری در حدود چندین میکرومتر تا چند نانومتر، توجهات قابل ملاحظهای را در علوم مختلف به خود جلب کردهاند. از میان روشهای مختلفی که برای تولید این الیاف بکار میروند روش الکتروریسی به عنوان یکی از جدیدترین این روشها مطرح میباشد. در این روش از طریق اعمال جریان برق بر محلول پلیمری و با تبخیر حلال موجود در آن، تولید ساختارهای بدون بافت صورت میگیرد. در روش الکتروپاشش(به عنوان شاخهای از تکنیک الکتروریسی) فرایند تولید از مسیر تولید لیف به تولید کپسول منحرف شده و بدین ترتیب شرایط برای ارایه کاربردهای متنوع دیگری از این تکنیک نیز فراهم میشود. از این ساختارهای الکتروریسی شده در فرایندهایی مانند فیلتراسیون، مهندسی بافت، رسانش هدفمند دارو و غذا-دارو و همچنین به عنوان تقویت کننده سیستمهای کامپوزیتی استفاده میشود. در این مقاله جامع با تکیه بر تجربیات نویسنده، به معرفی الکتروریسی، روش اجرای آن، کاربردها و قابلیت آن در صنعت غذا و همچنین چشم انداز این تکنیک در صنعت پرداخته میشود. بطور حتم ورود این روش جدید به صنعت غذا میتواند باعث بروز تحولی بزرگ در این صنعت گردد.
دوره ۱۵، شماره ۸۰ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده
حاملهای انتقال که بر پایه پروتئین ساخته شدهاند، مزایای متعددی را نسبت به حاملهای لیپیدی، کربوهیدراتی و پلیمرهای سنتزی از نظر زیستتخریب پذیری، در دسترس بودن، ظرفیت بالای پیوند با جزء فعال را دارا میباشند. الکتروریسی تکنیکی ساده برای ایجاد الیاف فوق ریز به شکل شبکهای بافته نشده است. الیاف الکتروریسی شده میتوانند به عنوان حاملهای نوین و ابتکاری برای دارورسانی هدفمند و انکپسولاسیون ترکیبات حساس عمل کنند. زئین پروتئین ذخیرهای اصلی ذرت است. وانکومایسین یک آنتیبیوتیک طیف گسترده است که بر علیه باکتریهای گرم مثبت مؤثر است. هدف از مطالعه حاضر، تهیه و ارزیابی خواص غشا نانوالیاف زئین حاوی آنتیبیوتیک وانکومایسین به روش الکتروریسی، مطالعه آزادسازی و خاصیت ضد میکروبی بود. با استفاده از دستگاه الکتروریسی، ماتریکس پلیمری از محلول زئین حاوی آنتی بیوتیک وانکومایسین تهیه و خصوصیات فیزیکی الیاف، نحوه آزادسازی دارو و میزان فعالیت ضد میکروبی الیاف بارگذاری شده با وانکومایسین بررسی شد. مورفولوژی لایههای بدست آمده با استفاده از SEM بررسی و شکلگیری الیاف یکنواخت تایید شد. نتایج FTIR نشان دهنده عدم برقراری پیوند شیمیایی بین عوامل زئین با وانکومایسین بود. نتایج DSC بیانگر حالت آمورف وانکومایسین در غشاء میباشد. نتایج نشان داد که در مدت زمان ۱۶۸ ساعت از انجام آزمایش، حدود ۵۵ درصد از وانکومایسین بارگذاری شده، آزاد شده است و اختلاف آماری معنیداری از نظر میانگین میزان رهایش دارو در زمانهای مختلف وجود داشت (p<۰,۰۵). همچنین کاهش تعداد باکتریها در مواجه با الیاف زئین بارگذاری شده با وانکومایسین در مقایسه با زئین و کنترل مشاهده شد.
شهاب سپانلو، میثم جلالی، ابوالفضل میرزاپورارمکی، علی پارسای،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده
جایگزینی بافتها و اندامهایی که به دلیل ضربه یا بیماریهای مختلف دچار اختلال شدند، اجتناب ناپذیر است. یکی از روشهایی که میتوان با بهینهسازی آن، به سرعت بازسازی زخمها کمک نمود، ارتقای فناوری زخمپوشهاست. در تحقیق حاضر، با بهرهگیری از خواص نانوالیافهای پلییورتان و بهبود خواص آنها با افزودنیهایی شامل اکسید گرافن، نانو ذرات سلنیم و عصاره گیاه حنا، ارتقای عملکرد زخمپوش هدفگیری شد. پس از یافتن غلظت بهینه متناسب با دستگاه الکتروریسی، از محلول DMSO حاوی ۱۲ درصد وزنی پلییورتان برای تولید نانوالیاف زخمپوش استفاده شد. تصاویر حاصل از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) تولید داربستهایی یکنواخت متشکل از نانوالیاف پلییورتان را تایید کرد. برای بررسی عملکرد پارچه تولیدی به عنوان زخمپوش، خواص ضدباکتریایی و خواص مکانیکی پارچه مطالعه شد. برای نمونه کامپوزیتی PU-GO-Se-Henna فعالیت ضدباکتریایی نسبت به دو باکتری S.aureus و E. coli به ترتیب برابر ۲۶/۳ و ۸۵/۲ بود که نشاندهندهی ویژگی ضدباکتریایی بسیار جذاب این نمونه است. این نمونه در آزمون کشش به استحکام پارگی MPa ۹۲ رسید که نسبت به نمونه پلییورتان خالص حدود ۱۰۴ درصد افزایش استحکام نشان داد.
دوره ۱۶، شماره ۸۷ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده
در پژوهش حاضر صمغ برگ گیاه آزیوش (Corchorus olitorius L) برای نخستین بار با کمک روش الکتروریسی در حضور پلیوینیل الکل بهصورت نانوالیاف طبیعی مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا اثر نسبتهای مختلف اختلاط محلول آبی صمغ آزیوش (G) در غلظتهای مختلف (۲، ۵/۲ و ۳ گرم بر لیتر) با پلیوینیل الکل (P۷۰:G۳۰،P۶۰:G۴۰، P۵۰:G۵۰ و P۰:G۱۰۰) بر ویسکوزیته و هدایت الکتریکی به عنوان اصلیترین پارامترهای محلول بررسی شد. نتایج نشان داد با افزایش غلظت صمغ و نسبت حجمی پلیوینیل الکل ویسکوزیته افزایش معنیداری یافت (۰۱/۰p<). همچنین صرف نظر از میزان غلظت صمغ آزیوش با افزایش نسبت صمغ به پلیوینیل الکل هدایت الکتریکی افزایش معنیداری نشان داد (۰۵/۰p<). در بررسی تغییرات تنش برشی- نرخ برشی محلولهای صمغ آزیوش و پلیوینیل الکل رفتار سودوپلاستیک تأیید شد. بررسی برازش دادههای رئولوژیکی با مدلهای هرشل بالکلی، قانون توان و کاسون نشان داد مدل هرشل بالکلی با بیشترین میزان R۲/RMSE به شکل مطلوبی توصیف کننده رفتار جریان است و مقادیر اندیس جریان و ضریب قوام با مدل مذکورتعیین شدند. پس از الکتروریسی محلول صمغ آزیوش-پلیوینیل الکل در شرایط ثابت دستگاهی (ولتاژ ۱۸ کیلوولت، شدت جریان حجمی ۷/۰ میلیلیتر بر ساعت و فاصلهی سوزن تا صفحه جمعکننده ۱۲ سانتیمتر) ، با بررسی ریزساختار و بر مبنای مورفولوژی فاقد گویچه فرمولاسیون صمغ آزیوش در غلظت ۲ گرم بر لیتر و نسبت اختلاط ۷۰:۳۰ با پلیوینیل الکل (P۷۰:G۳۰-C۲) بهعنوان مناسبترین فرمولاسیون با میانگین قطر نانوالیاف۹۰ نانومترانتخاب شد. بر اساس نتایج FTIR افزودن صمغ به پلیوینیل الکل سبب افزایش شدت باندها به دلیل ارتعاشات گلیکوزیدی گروههای کربونیل و هیدروکسیل گردید. همچنین پایداری حرارتی نانوالیاف صمغ گیاه آزیوش در حضور پلیوینیل الکل افزایش یافت.
دوره ۱۶، شماره ۸۸ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
با توجه به آلودگیهای ناشی از پلیمرهای زیست تخریب ناپذیر در بسته بندی مواد غذایی، امروزه نیاز به استفاده از نانوالیاف طبیعی و زیست تخریبپذیر در صنعت بستهبندی بهطور چشمگیری احساس میشود و یکی از سادهترین روشهای تولید نانوالیاف الکتروریسی میباشد. در این تحقیق، الکتروریسی کلاژن نوع اول (استخراج شده از دم موش) به همراه بتا سیکلودکسترین و نانورس مورد بررسی قرار گرفت و از اسید استیک بهعنوان یک حلال بی خطر به لحاظ محیط زیستی استفاده شد. جهت طراحی آزمایش، از نرم افزار طراحی آزمایش (Design Expert ۷,۰) استفاده شد و تاثیر متغیرهای مستقل شامل نسبت وزنی-وزنی بتاسیکلودکسترین به کلاژن (X۱)، نسبت حجمی-وزنی نانورس به کلاژن (X۲) و نرخ تغذیه محلول (X۳) بر روی متغیر وابسته شامل قطر نانوالیاف (Y۱) بررسی شد. فرایند الکتروریسی با شرایط ولتاژ بهینه ۱۲ کیلو ولت، فاصله بین نوک سوزن و جمع کننده ۱۲۰ میلیمتر، در دما و فشار محیط و بر اساس جدول طراحی صورت پذیرفت. از نانورس بهدلیل داشتن خواص ممانعتی و ضد میکروبی و از بتاسیکلودکسترین بهعلت داشتن ساختار خاص که باعث بهوجود آمدن سطوح آب دوست و آب گریز میشود، استفاده شد. جهت بررسی شکل نانو الیاف از میکروسکوپ الکترونی روبشی، بررسی ساختار از طیف سنجی مادون قرمز، برای بررسی عناصر موجود از طیفنگاری فلوئورسانس اشعه ایکس و برای تعیین مقاومت حرارتی آنالیز وزن سنجی حرارتی استفاده شد. نتایج حاصل نشان داد، نانوالیاف بهینه با مشخصات ۰۱/۱۲۳ نانومتر و دارای ساختاری یکنواخت و بدون نقص و همچنین ویسکوزیته ۳۳/۱۴۵ میلی پاسکال-ثانیه بهدست آمد.
دوره ۱۷، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
هدف: شباهت بیشتر به محیط درون تنی، به افزایش تکثیر و تمایز سلولها در شرایط برون تنی کمک میکند. در این مطالعه، اثر محیط کشت پویا و وجود نانو ذرات هیدرو کسی آپاتیت nHA)) بر تکثیر و تمایز سلولهای بنیادی مزانشیمی (MSCs) به سلولهای استخوانی با استفاده از داربستهای الکتروریسی شدهٔ پلیکاپرولاکتون (PCL) بررسی شده است. مواد و روشها: ابتدا داربستهای PCL و PCL-nHA به روش الکتروریسی تهیه شدند. پس از کشت ایستای داربستها با MSCs، داربستها در یک دوره ۱۴ روزه در دو گروه کشت ایستا و پویا تقسیم شدند. داربستهای کشت پویا بر روی همزن قرار گرفتند. تکثیر و تمایز سلولها در روزهای ۳، ۷ و ۱۴، با آزمایشهای MTT، کلسیم و آلکالین فسفاتاز بررسی شدند. نتایج: نتایج بهدستآمده از بررسی MTT داربستها در روز ۱۴، افزایش ۱/۱ برابری میزان تکثیر سلولها را در کشت پویا نسبت به ایستا نشان داد. همچنین در طی این دوره، میزان کلسیم تولیدی توسط سلولها برای داربستهای PCL و PCL-nHA در حالت پویا نسبت به ایستا در روز ۱۴، به ترتیب ۲۳/۱ و ۴۶/۱ برابر بود. در بررسی فعالیت آنزیم آلکالین فسفاتاز، میزان فعالیت برای داربستهای PCL و PCL-nHA در حالت پویا نسبت به ایستا در روز ۱۴، به ترتیب ۲۴/۱ و ۲۸/۱ برابر بود. نتیجهگیری: نتایج حاصل از کشت پویا، تکثیر و تمایز بیشتر سلولهای بنیادی به استخوانی را برای هر دو نوع داربست PCL و PCL-nHA نسبت به ایستا نشان دادند. همچنین، میزان تکثیر و تمایز سلولی در داربستهای حاوی nHA بیشتر از داربستهای بدون آن بود.
دوره ۱۷، شماره ۱۰۳ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
در این مطالعه امکان ریزپوشانی اسانس لعل کوهستان در بین تار و پود میکروفیبرهای الکتروریسی شده مورد بررسی قرار گرفت. فیبرها با استفاده از سلولز استات پلیمری تولید شده و اسانس در غلظتهای متفاوت (۰، ۱۵، ۲۵، ۳۵ و ۴۵%) به محلول الکتروریسی اضافه شد. تصاویر میکروسکوپ الکترون روبشی (SEM) نشان داد که غلظتهای متفاوت اسانس لعل کوهستان بر مورفولوژی و ساختار فیبرها تاثیر نداشته و تمامی فیبرها بدون گره و یکدست بودند. با این حال افزودن ۴۵% اسانس به محلول پلیمر سبب افزایش معنیدار قطر میکروفیبرهای گردید. نتایج طیف سنجی مادون قرمز (FTIR) نمونه های فیبر بدون اسانس و فیبرهای حاوی ۴۵% اسانس نشان داد که در هر دو نمونه، پیک های کاملاَ شاخص سلولز استات وجود دارد و در فیبر حاوی اسانس علاوه بر پیک های سلولز استات، پیک های موجود در ۸۱۲ مربوط به ترکیب دارای پارا و ۷۷۱ و ۸۹۹ مربوط به ترکیب حاوی متا می باشند که هر دو نشاندهنده وجود ترکیبات آروماتیک اسانس هستند. نتایج اثر ضد میکروبی فیبرها نشان داد که بازدارندگی فیبرهای حاوی اسانس در برابر استافیلوکوکوس اورئوس به طور کلی بالاتر از اشریشیا کلی بوده و با افزایش غلظت، اثر ضدمیکروبی افزایش یافت.
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
در سالهای اخیر الکتروریسی با قابلیت ایجاد میکرو-نانوالیاف پلیمری مشابه ساختار لیفی ماتریس خارج سلولی توجه بسیاری را در تولید داربستهای مهندسی بافت به خود معطوف ساخته است. شبیهسازی آرایش لیفی ماتریس خارج سلولی در بدن، نسبت سطح به حجم بالا، میزان تخلخل قابل توجه و پیوستگی کامل خلل و فرجها از مهمترین مزایای ساختارهای الکتروریسی شده است. درصد تخلل بالا و پیوستگی خلل و فرج در این داربستها، چسبندگی و رشد مناسب سلولی را بهدنبال خواهد داشت. اما به سبب کوچکی اندازۀ حفرات و تراکم بالای الیاف، نفوذ سلولی در داربستهای الکتروریسی شده محدود است. نفوذ سلولی اندک در داربستهای الکتروریسی کاهش مهاجرت سلولی به بخشهای داخلی ساختار، توزیع غیر یکنواخت جمعیت سلولی در کل داربست، رگزایی کم و نفوذ اندک بافت را بهدنبال دارد. در واقع داربست الکتروریسی شده بیش از آنکه یک محیط سهبعدی برای اسکان و فعالیتهای سلولی فراهم آورد یک بستر دوبعدی محسوب میشود. تا کنون روشهای اصلاح شده الکتروریسی یا اصلاحات پس از فرآیند بسیاری برای حل این مشکل پیشنهاد شده است که تغییرات کوچک در پارامترهای الکتروریسی تا روشهای پیچیده با نیازمندیهای خاص را مورد توجه قرار داده است. در بسیاری از این تلاشها مستقیماً با دستکاری مشخصات نمونۀ الکتروریسی شده نفوذ سلولی بهبود یافته است. حال آن که در برخی دیگر تشویق مهاجرت سلولی بدون تغییر ویژگیهای نمونۀ الکتروریسی شده مورد توجه قرار گرفته است. در این مقالۀ مروری سعی بر این است تلاشهای انجام شده در زمینۀ بهبود نفوذ سلولی در نانوالیاف الکتروریسی شده به تفضیل ارایه شود.
دوره ۱۸، شماره ۱۱۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
درمنه گیاهی با خاصیت دارویی فراوان میباشد که در درمان بیماریهای پوستی استفاده میشود و دارای خواص ضد میکروبی بالایی می باشد. این تحقیق با هدف ساخت نانو الیاف حاوی عصاره درمنه دشتی و بررسی خاصیت ضد میکروبی نانوالیاف برای کنترل باکتریهای سودموناس آئروژینوزا و استافیلوکوکوس اورئوس انجام شد. بدین منظور ابتدا عصاره گیاه درمنه دشتی و محلول الکتروریسی حاوی ۲/۰ گرم پلی اتیلن اکساید، ۰۵/۰ گرم کیتوزان و ۵/۱ میلی لیتر اسید استیک تهیه و سپس به وسیلهی الکتروریسی محلولها، نانوالیاف تولید و مورد بررسی قرار گرفت. بارگذاری عصاره درمنه با غلظت ۱۰۰میلی گرم بر میلی لیتر تاثیر معنی داری بر قطر الیاف نشان داد و میانگین قطر الیاف دارای عصاره (۴/۲۱۸ نانومتر) نسبت به الیاف فاقد عصاره (۸/۲۰۴ نانومتر) بیشتر بود. تنش در نقطه پارگی الیاف حاوی عصاره (MPa ۰۴/۳) به نسبت الیاف فاقد عصاره (MPa ۴۶/۳) پایینتر و همچنین تغییر طول در نقطه پارگی بالاتر (۶/۷ درصد) بودند. نانوالیاف حاوی عصاره مقاومت حرارتی بیشتری داشتند که به دلیل حالت کریستالی عصاره آرتمیزیا در نانوالیاف می باشد. نانو الیاف تولیدی حاوی عصاره درمنه برای هر دو باکتری مورد استفاده دارای خاصیت مهارکنندگی بود. در نانو الیاف حاوی ۱۰۰ میلی گرم در میلی لیتر عصاره به طور کامل رشد باکتری کنترل شد و همچنین نانوالیاف دارای عصاره با غلظت ۲۰ و ۵۰ میلیگرم بر میلی لیتر، بر باکتری گرم منفی سودوموناس آئروژینوزا نسبت به باکتری گرم مثبت استافیلوکوکوس ارئوس اثر مهار کنندگی بهتری داشت. افزودن عصاره درمنه دشتی باعث بهبود ویژگیها و خواص ضد میکروبی نانوالیاف کیتوزان شد.
دوره ۱۸، شماره ۱۲۱ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
اکـالیپتوس یکی از گیاهان دارویی معروف میباشد که از گذشته تاکنون از لحاظ دارا بودن خواص مختلف به ویژه اثر ضد میکروبی، مورد توجه بوده است. این تحقیق با هدف ساخت نانوالیاف به عنوان نانوحامل اسانس اکالیپتوس و بررسی ویژگیها و خاصیت ضدمیکروبی نانوالیاف برای کنترل باکتریهای استافیلوکوکوس اورئوس و اشریشیا کلی انجام شد. بدین منظور اسانس اکالیپتوس در غلظتهای ۰، ۵/۲، ۵ و ۱۰ درصد با محلول زئین مخلوط و توسط فرآیند الکتروریسی، نانوالیاف تهیه شد. ترکیبات موثره اسانس با استفاده از گروماتوگرافی گازی- طیف سنجی جرمی (GC-MS) شناسایی شدند. به منظور بررسی ویژگیهای نانوالیاف تهیه شده، آزمونهای تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM)، بررسی قطر نانوالیاف با استفاده از نرم افزار Image J، میکروسکوپ نیروی اتمی (AFM)، آنالیز پراش اشعه ایکس (XRD)، آنالیز حرارتی روبشی افتراقی (DSC)، و طیف سنجی تبدیل فوریه مادون قرمز (FTIR)، انجام شد. همچنین آزمون بررسی خاصیت ضدمیکروبی نانوالیاف به روش انتشار دیسک انجام شد. نتایج نشان داد که با افزودن اسانس اکالیپتوس، قطر نانوالیاف از nm ۱۰۲ به ۱۹۳ نانومتر افزایش یافت. نتایج XRD بیانگر ساختار آمورف نانوالیاف زئین بود. نتایج حاصل از DSC وجود اسانس در نانوالیاف را اثبات نمود. نتایج حاصل از FTIR، نشان دهنده واکنش بین زئین و اسانس بود. نانوالیاف حامل اسانس اکالیپتوس برای دو باکتری گرم مثبت و گرم منفی مورد مطالعه دارای خاصیت مهارکنندگی بود. لذا، میتوان از نانوالیاف بارگذاری شده زئین با اسانس اکالیپتوس به عنوان بسته بندی فعال در طیف گستردهای از فرآوردههای غذایی استفاده کرد.
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
هدف: در این مطالعه اثر محیط کشت پویا (در راکتور زیستی فلاسک لرزان) بر تکثیر و تمایز سلولهای بنیادی مزانشیمی به سلولهای استخوانی با استفاده از داربستهای الکتروریسی شدۀ پلیکاپرولاکتون- نانوهیدروکسی آپاتیت بررسی شد.
مواد و روشها: ابتدا داربستهای پلیکاپرولاکتون- نانوهیدروکسی آپاتیت به روش الکتروریسی تهیه شد. پس از کشت ایستای سلولهای بنیادی مزانشیمی روی داربستها، داربستها در یک دورۀ ۲۱ روزه به دو گروه کشت ایستا و راکتور زیستی فلاسک لرزان تقسیم شدند. تکثیر و تمایز سلولها در روزهای ۷، ۱۴ و ۲۱، با آزمایشهای MTT، کلسیم و آلکالین فسفاتاز بررسی شد.
نتایج: تکثیر سلولهای بنیادی مزانشیمی روی لایههای داربست توسط آزمون MTT بررسی شد. تکثیر سلولی (جذب نوری) روی لایهها در روز ۲۱ پس از کشت درون راکتور زیستی فلاسک لرزان (۱۸/۲= OD) نسبت به حالت ایستا (۶۸/۱= OD) بالاتر بود. بهمنظور مطالعات تمایز استخوانی، مقدار رسوب کلسیم و فعالیت آلکالین فسفاتاز اندازهگیری شد. میزان رسوب کلسیم برای کشت پویا ۶/۱ برابر بیشتر از کشت ایستا بود که این اختلاف نشان دهندۀ تمایز بیشتر سلولها در دورۀ ۲۱ روزه درون راکتور زیستی فلاسک لرزان بود. فعالیت آلکالین فسفاتاز درون راکتور زیستی فلاسک لرزان در طول ۱۴ روز پس از کشت ۵۵/۱ برابر بیشتر از کشت ایستا بود.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از کشت راکتور زیستی فلاسک لرزان، تکثیر و تمایز بیشتر سلولهای بنیادی به استخوانی را برای داربستهای چندلایه پلیکاپرولاکتون- نانوهیدروکسی آپاتیت نسبت به ایستا نشان داد.
دوره ۱۹، شماره ۱۲۴ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
هدف از این پژوهش، تولید الیاف نانو الکتروریسی شده از پلیمرهای پلی اتیلن اکساید (PEO) / استات سلولز (CA) با استفاده از محلول اسید استیک غلیظ به عنوان یک حلال غیر سمی می باشد. در این محلول، PEO/CA با نسبتهای ۲-۵/۱-۱ (٪wt)، اگزالات آمونیوم ۳٪ (w/w) و سورفکتانت سدیم دودسیل سولفات (SDS) ۳- ۵/۰-۱ (w/w٪) بکاررفته است. غلظت نهایی پلیمرها در محلول ۷٪ (w/v) می باشد. تاثیر نسبتهای مختلف پلیمرو سورفکتانت بر روی قطر، استحکام کششی، طول درنقطه تسلیم و پاره گی و تخلخل توسط روش سطح پاسخ طرح مرکب مرکزی (RSM-CCRD) به منظور بهینه سازی الیاف نانو الکتروریسی شده (ENFs) بررسی گردیده.نتایج تحلیل رگرسیون مرکب نشان دادند که خصوصیات محلول و مورفولوژی ENFs به شدت تحت تأثیرنسبتهای CA/PEO و SDS قرارگرفته اند. افزایش مقدارکمک پلیمرPEO باعث افزایش ویسکوزیته می شود، که تابعی از وزن مولکولی است و در نتیجه با درهم آمیختگی محلول پلیمر، قطر الیاف افزایش می یابد. افزایش میزان SDS با کاهش کشش سطحی باعث کاهش اندازه قطر الیاف نانو و افزودن اگزالات آمونیوم باعث بهبود هدایت الکتریکی (EC) می گردد. قطر ENFs تشکیل شده ۱۶۳-۹۶ نانومتر می باشد. بهینه کلی در سطح ترکیبی CA/PEO ۲٪ و SDS ۵/۱٪ می باشد. مدلهای چند جمله ای مرتبه دوم با ۹۷/۰-۸۶/۰= R۲ با استفاده از تجزیه و تحلیل مکعبی توسعه داده شدند. قطر و مورفولوژی ENFs به طور قابل توجهی تحت تأثیر قطر، تخلخل، استحکام کششی و طول درنقطه تسلیم و پاره گی (۰۰۰۱/۰>P) قرار دارد و به ترتیب در نقطه بهینه nm۹۹، ۱۷/۵۴، N/mm۲۰۱۷/۰ و mm ۵ می باشند. بیشتر ENFs یکنواخت و بدون مهره با مکان های فعال و مقاومت مکانیکی بالا قادرند در زمینه های مختلف بکارروند.