۶۲ نتیجه برای اوره
دوره ۱، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده
پژوهش حاضر، پژوهشی میانرشتهای و در راستای کاربردیسازی فلسفه از طریق همکاری آن با روانشناسی و ادبیات است. در این پژوهش به امید در آرای دو متفکر بزرگ پرداخته شده است؛ مولانا، عارف و ادیب مسلمان و گابریل مارسل، فیلسوف اگزیستانسیالیست مسیحی. هدف از این پژوهش، ارائه بنمایههایی برای کار مشاوران فلسفی و رواندرمانگران است. به همین سبب، دیدگاه ریچارد اسنایدر نظریهپرداز و بنیانگذار امیددرمانی در روانشناسی معاصر نیز در پژوهش حاضر معرفی شده است تا امکان نزدیککردن آرای مولانا و مارسل در باب امید، به مباحث مورد توجه امید درمانی، فراهم آید و از تشابهات به دست آمده برای کار مشاوران فلسفی استفاده شود. بر اساس یافتههای پژوهش، امیدی که مولانا از آن سخن میگوید، امیدی روشن و هدایتگر است که اگر از آن استفاده بهجا شود، میتواند به یک صفت اخلاقی مثبت در انسان تبدیل شود؛ امیدی که برخواسته از نیاز انسان به خداوند است و همواره در جهت پیشرفت معنوی انسان، راهگشا خواهد بود. مارسل نیز امید را ابزاری برای ایمان و تقرب به وجود اعلی میشمارد که سبب آمادگی معنوی فرد در جهت خدمت به دیگر انسانها میشود. این آمادگی معنوی، انسان را از دام جهان درهم شکستهای که مارسل از آن سخن میگوید، رهایی میبخشد. با مقایسه نظریه امید اسنایدر و دیدگاه مولوی در باب امید، به وجوه تشابه میان دیدگاه آنان در مؤلفههای امید دست مییابیم. بررسی نظریه امید اسنایدر و دیدگاه مارسل در باب امید نیز تشابه فکری این دو متفکر را در باب نقش حیاتی امید در زندگی، نشان میدهد.
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
خرافات نگرش یا رفتاری است که بر اساس ترس، تهدید، عادت و عوامل ناشناختهای به ذهن فرد خطور میکند تا بر اساس نگرشش از اتفاقات ناخوشایند جلوگیری کند. این رفتار بر مبنای کنش منطقی و روابط علت و معلولی نیست. اگرچه گسترش سطح سواد و فرهنگ عمومی جامعه منجر به کاهش اعتقاد خرافی میشود؛ اما باید اذعان کرد حتی انسانهای مدرن نیز نمیتوانند به طور کامل خرافات را رد کنند یا عملا از آن خلاص شوند. پژوهش حاضر با تحلیل محتوایی علل رواج این باورها در فرهنگ مردم، چگونگی کاربرد آنها را بررسی میکند. با اینکه رواج خرافات بر پایههای غیر عقلانی استوار است، بشر برای واداشتن به امری یا بازداشتن از کاری، تسکین، تلقین و انتقال شر و در سطحی کلی برای جلب منفعت یا دفع ضرر از خرافات استفاده میکند.
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده
رمان سیاسی- اجتماعی سووشون که با شهرت خود، سیمین دانشور را در کنار بزرگان داستاننویسی ایران قرار داده، افزونبر خصلت جمعگرایی و تودهاندیشی، مجموعهای از ادبیات و باورهای مردم ایران است. توجه به فرهنگ و ادبیات عامه در اثر دانشور نهتنها عیب نیست، بلکه در نوع خود بیانگر بلاغت و سخندانی اوست. مقالۀ حاضر به بررسی عناصر ادبیات و باورهای عامه در این اثر میپردازد. در این پژوهش باورهای عامه نظیر توتم، تابو، فتیشیزم، آنیمیزم، مانا، نوما و خرافه ابتدا تعریف و تشریح شدهاند، سپس شواهد آن از متن ارائه گردیده است. در مقدمه ویژگیها و کارکردهای ادبیات عامه و سپس وضعیت ادبیات داستانی و موقعیت سووشون و جایگاه آن در فرهنگ مردم بیان شده است. سووشون با وجود خصلت تودهگرایی، بسیاری از معایب نثر معاصرانش، نظیر رکاکت بیحد، تعصب و تحزب و تجددگراییهای بیمعنی را ندارد. یافتهها نشان میدهد که سووشون موفقیت و اقبال خود را مدیون بهکارگیری همین عناصر و باورهاست. البته دانشور هریک از این عناصر را برای اثرگذاری بیشتر بر مخاطب، با اغراق و غلو همراه کرده و آن را دستمایهای برای پرورش مطلب و غنای اثر قرار داده است.
دوره ۲، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده
رویکرد تحلیل حذف انشائی، نه حضور گویندگان، شنوندگان و افعال را بلکه حضور کلماتِ «من»، «تو» و افعال جملات انشائی را مسلم فرض میکند. در رویکرد اصول موضوعه محاورهای نیز میتوان به اصول محاوره رسمیت بخشید و نشان داد که قواعدی در دستور زبان وجود دارند که به چنین اصولی وابستهاند. اما از نظر جان سرل، هر دو رویکرد تحلیل حذف انشائی و اصول موضوعه محاورهای، برداشت اشتباهی را از جایگاه نظریه افعال گفتاری در روایتی کلی از زبان نشان میدهند. ایراد سرل به این دو رویکرد این است که هر دوی آنها در استفاده از منابع نظریههای فعلی افعال گفتاری ناکام میمانند. هر دو نظریه وقتی با دادههای گیجکننده مواجه میشوند، راهحلی را فرض میکنند که نیاز به عرضه مؤلفههای اضافی و غیرضروری دارد. در هریک، فهمی صحیح از نقش افعال گفتاری ما را قادر میسازد تا این دادهها را بدون ارائه این مؤلفههای اضافی و غیرضروری توجیه کنیم.
دوره ۲، شماره ۷ - ( ۳-۱۳۸۴ )
چکیده
توجه به تفاوت مقایسه میان مکتوبات پیشین فارسی با فارسی معیار۱و فارسی معیار با گفتار محاورهای امروز ، سؤال برانگیز و محل مناقشهاست. آنچه دراین قیاس بیش از هر چیز رخ مینماید ، پدیده نسبتاً ناشناخته و غیر قابل کنترل تحرکات و تحولات زبان فارسی است. امروزه شکاف بین گونه معیار و گونه محاوره فارسی چنان عمیق شده است که ترمیم آن ، اگر ضروری فرض شود، غیر محتمل به نظر میرسد. درک دقیقتر و بهتر زبان محاوره و جایگاه آن در بستر فرایندهای کم کوشانه زبانی و همچنین شناخت محرکهایی که صورت و معنی زبان را در نشیب این دگرگونیها به حرکت وا میدارد ، بیتردید در برنامهریزیهای زبانی از بروز پارهای خطاها خواهد کاست. در این مقاله اهتمام نویسنده مصروف بیان و طبقه بندی دقیق امیال عامه گویشوران فارسی به کوتاهگرایی و سادهسازی اجزای زبان شدهاست که از آن تحت عنوان فرایندهای کم کوشانه زبانی یاد میشود و عامل اصلی پیدایش گونه فارسی محاوره به شمار میآید.
دوره ۳، شماره ۱۲ - ( ۹-۱۳۸۹ )
چکیده
قصه دختر نارنج و ترنج، یکی از قصه¬های مشهور ایرانی است که ده¬ها روایت از آن در دست است.این قصه با کد جهانی ۴۰۸ ثبت و شناخته شده است. قصه دختر نارنج و ترنج قصه ای با بن مایه های اسطوره ای است. بن مایه ی مرگ و باززایی معشوق یا همسر شاهزاده که در دل میوه ها جای دارد، یادآور اسطوره ی ایزد گیاهی یا شهید شونده است. نشانه هایی چون حضور اسب، موهای بلند دختر و پیوندش با آب، گواهی دیگر بر ارتباط این قصه با اسطوره ی ایزد نباتی است. از سوی دیگر، تکرار و رواج روایت هایی که در آنها دختر از میان نارنج، ترنج و انار بیرون می آید نیز نشان دهنده ی جایگاه و اهمیت این میوه ها نزد عامه و نیز پیوندشان با اسطوره هاست. این میو ها در گذشته، کاربردهایی نمادین داشته و در مراسم خواستگاری و ازدواج مورد استفاده قرار می گرفته اند. ترنج و نارنج نماد نیک بختی، بهروزی و باروری شمرده می شده و انار نشانه ی برکت و فرزند آوری و در پیوند با اساطیر عشق و زایش بوده است.
دوره ۴، شماره ۹ - ( ۵-۱۳۹۵ )
چکیده
بررسی و مطالعۀ طومارهای نقالی بهعنوان بخشی مکتوب از سنت حماسیـ رواییـ شفاهیِ در باور انسانهای ابتدایی نام با ذات منطبق است؛ زیرا انسان ابتدایی فکر میکرد ارتباط بین نام و شخص یا شیء موسوم به آن قراردادی نیست و نام جزوی از وجود خود اوست و نیروهای شر میتوانند از این طریق به او آسیب برسانند. این نوع نگاه به نام مختص مکان خاصی نیست و در همۀ جوامع وجود دارد و قواعد خاصی نیز با عنوان تابوی نام بر این جوامع تحمیل شده است. در باورهای عامۀ مردم ایران و نیز شاهنامه که روایتگر باورهای اساطیری ایرانیان است، این نوع تابو به صورتهای مختلف دیده میشود: گاه نام عین ذات است، مانند زمانی که رستم مقصران اصلی کشتهشدن سیاوش را برای هومان برمیشمرد. گاه به صورت برگزیدن دو اسم دیده میشود که یک نام، اصلی و جزو ذات است و دیگری فرعی است. این نوع تابو در بخشهایی از سواحل جنوبی ایران و همچنین بین ترکمنها دیده میشود و در شاهنامه نیز دربارۀ قباد و شیده نمود دارد. مصداق دیگر تابوی نام، عدم ابراز نام است که در بین مردم و در جنگهای شاهنامه دیده میشود. این مسأله در شاهنامه به دو صورتِ صراحت در عدم ابراز نام و طفرهرفتن از ابراز نام تبلور یافته است. آخرین نمونۀ تابوی نام، تعویض و یا تغییر نام است که بیشتر برای فریب ارواح و فرار از آسیب آنها بهکار میرفته است.
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
اورهان پاموک نویسنده اهل ترکیه در رمان خود باعنوان نام من سرخ ضمن روایت داستانی شبهتاریخی از برههای از تاریخ تحولات فرهنگی و هنری کشورش، تقابل هنر سنتی و هنر غربی را در قالب روایتی بلند از نقاشان دربار عثمانی در مواجهه با نقاشی ونیزی (غربی) نمایانده است. او با رجوع به گذشتهای دور و نقل داستان و داستانکهایی که در تاریخ، افسانه و رؤیا ریشه دارند، بهگونهای مسائل امروز جامعه خود و در نگاهی وسیعتر، یکی از معضلات جهان امروز را بازسازی میکند. این بازسازی هوشمندانه که با نوعی بینامتنیت در نقاشی و ادبیات همراه است، در برخورد با مخاطب خود این پرسش را در ذهن او تداعی میکند که نویسنده از پس این متن، درپی بیان چه چیزی است و مقصود خود را چگونه بازنمایی میکند. از یافتههای پژوهش به این شرح است که این داستان درنهایت تفسیرِ تضاد یا پارادوکس تاریخی- فرهنگی سنت و تجدد در ترکیهای است که دستکم از پنج قرن پیش تاکنون همچنان درگیر این ماجراست. به همین منظور، در این پژوهش وجوه هنری و ادبی رمان نام من سرخ را بررسی و تحلیل میکنیم. روش این مقاله توصیفی- تحلیلی، و شیوه گردآوری اطلاعات اسنادی/ کتابخانهای است.
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده
دائرۀالمعارف های کهن از زمرۀ مهمترین منابع حفظ فرهنگ عامه در تاریخ ادبیات فارسی شمرده میشوند. ازجملۀ این متون نزهت نامۀ علایی اثر شهمردان بن ابی الخیر است که در سال های پایانی سدۀ پنجم هجری تألیف شده است و علاوهبر طبقه بندی علوم رایج روزگار، مشتمل بر عناصر مهم و بنیادین فرهنگ عامه است. یکی از زمینه های مهم نمود فرهنگ عامه در این اثر، ذکر آیینها و باورهای عامیانه دربارۀ نباتات است. مؤلف ضمن طرح مطالب علمی و شبه علمی که حاصل استفاده از منابع پیشین و مشاهدات و تجربیات خویش است، باورها و آیینهای بسیاری دربارۀ ثمردهی، خواص گیاهان و درختان، شیوۀ دفع آفات، دفع چشمزخم، بهبود و ازدیاد ثمر، دلالت برخی امور بر رخدادهای جوّی چون دلالت بانگ قورباغه بر آمدنِ باران، ارتباط درخت و انسان، تهدید نمایشی درخت و گرفتن تضمینِ ثمردهی از آن، نقش نباتات در تعبیر خواب و ویژگی های عجیب دیگر ذکر کرده است. موضوع این پژوهش استخراج، دسته بندی و بررسی آیین ها و باورهای عامیانۀ نباتی در نزهتن امه و کنکاش در کم وکیف، سرچشمه ها و زمینه های آن و همچنین سنجش این متن بی
بدیل با برخی متون مشابه در این زمینۀ خاص است.
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده
باورهای عامه بخش بزرگی از فرهنگ و ادبیات هر قوم را تشکیل میدهد و برای تحقیق در افکار، عقاید، فرهنگ، تمدن و همچنین رفع مشکلات و دشواریهای موجود در فهم اشعار و متون برجایماندۀ هر قوم باید دقیقاً مورد بررسی قرار گیرند.
یکی از باورهای عامیانۀ ایرانیان، اختلاج است. خلاف طب قدیم و جدید- که آن را حرکتی غیرارادی در اندامها و اعضای بدن میداند- قدما حوادث و پیشامدهایی را که ممکن بود برای شخص، متعلقان، خویشان و دارایی او رخ دهد، به اختلاج اعضای بدن نسبت میدادند و با توجه به آن پیشگوییهایی میکردند که با طب قدیم و یافتههای علم پزشکی و روانشناسی امروز قابل تفسیر و تبیین نیست. باورهای عامه دربارۀ اختلاج آنقدر گسترده بود که در ادبیات منثور و منظوم فارسی از کتاب کلیلهودمنه گرفته تا شعر شعرای گذشته، همچون اشعار خاقانی، نظامی، کمالالدین اصفهانی، سعدی، صائب تبریزی و شعرای معاصر، چون فروغ فرخزاد و قیصر امینپور بازتاب پیدا کرده است.
در این پژوهش که برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز آن از روش کتابخانهای استفاده شده است، پس از بیان معانی لغوی و اصطلاحی واژۀ اختلاج و مبانی فیزیولوژیک این عارضه و علل حادثشدن آن در بدن انسان، جایگاه اختلاج در باورهای عامیانۀ ایرانیان قدیم و بازتاب آن در ادبیات فارسی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که اختلاج یکی از باورهای عامیانۀ ایرانیان قدیم بوده است و اگر عضوی از بدن شخص میجهید، آن را نشانۀ وقوع رویدادی خوش و ناخوش میدانستهاند.
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
چکیده
موضوع تحقیق: در این مطالعه از نانو ذرات سوپرپارا مغناطیس عاملدار شده با تیواوره به عنوان کاتالیزور ناهمگن در انجام واکنش پتاسیس- برونو- مانیخ استفاده گردید.
روش تحقیق: در مرحله نخست این مطالعه نانو ذرات Fe۳O۴@SiO۲ به عنوان نانوذرات کروی هسته-پوسته سنتز شدند به طوری که ذرات Fe۳O۴ به عنوان هسته در نظر گرفته شدند. در مرحله بعد، خصوصیات گروههای عاملی سطحی، ساختار بلوری، خواص مغناطیسی، اندازه و ظاهر سطحی نانوذرات و فرآیند عاملدار شدن ساختار به صورت لایهای با استفاده از دستگاه طیف سنج مادون قرمز (FT-IR)، پراش پرتو ایکس (XRD)، مغناطیس سنج نمونه مرتعش (VSM)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM)، تجزیه حرارتی وزنی (TGA)، مورد بررسی، شناسایی و تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. سپس برای ارزیابی کارایی ساختار، به عنوان کاتالیزور در واکنش پتاسیس-برونو-مانیخ به کار گرفته شد جهت بررسی ساختار محصولات از آنالیزهای طیف سنجی مادون قرمز (FT-IR) و طیف سنجی رزونانس مغناطیسی هسته هیدروژن (HNMR) استفاده گردید.
نتایج اصلی: نتایج نشان داد که پیکهای ظاهر شده درcm-۱ ۵۶۸ و cm-۱ ۶۷۰ مربوط به پیوند آهن-اکسیژن، پیکها در ۱۰۹۲ وcm-۱ ۸۰۰-۹۵۰ مربوط به پیوند سیلیسیم-اکسیژن میباشد که نشاندهنده تشکیل لایه سیلیسیم روی نانوذرات مغناطیسی و صحت محصولات واکنش میباشد. نتایج همچنین نشان داد که مقدار مغناطیس اشباع در حدود emu/g۲۳ با افزایش لیگاند کمپلکس افزایش یافته است. آنالیز پراش پرتو ایکس پیکهای شاخص(۲θ= ۲۱,۲۵˚, ۳۷.۲۹˚, ۴۳.۷۳˚, ۵۲.۵۶˚, ۶۵.۰۹˚, ۶۹.۷۳˚, ۷۶.۸۱˚) نشان داد که برای اطمینان از تشکیل نانو ذرات مغناطیسی مورد نظر در فاز کریستالی استفاده شدند. نتایج آنالیز SEM ساختار نانوذرات را به شکل کروی نشان داد و آنالیز EDX وجود عناصر موجود در ساختار که شامل گوگرد بود را تایید نمود. همچنین شاخص تجزیه حرارتی وزنی، تقریبا ۷٪ ضریب تجزیه را نشان داده است. اولین، دومین و سومین تجزیه به ترتیب ۱٪ وزنی (۶۰ درجه سانتیگراد)، ۵٪ وزنی (۲۰۰ تا ۳۰۰ درجه سانتیگراد) و ۱٪ وزنی (۳۵۰ تا ۷۰۰ درجه سانتیگراد) مشاهده شدند. بالاترین بازده به میزان ۶۸ درصد با mg ۴۰ کاتالیزور مربوط به استونیتریل بدست آمد. ساختار تیواوره نیز به شکل مناسب در یک نانوکاتالیزور مغناطیسی تثبیت گردید.
دوره ۶، شماره ۲۴ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
بررسی فرهنگ عامه در آثار ادبی، ازجمله رویکردهایی است که میتواند در مطالعات میانرشتهای، همچون علوم اجتماعی، قومشناسی، پژوهشهای فرهنگی و... سودمند افتد. این قبیل پژوهشها، افزون بر بازنمایی فرهنگ پیشین هر سرزمین، تفاوتها و فاصلههای جامعۀ امروز را با گذشته نیز آشکار میسازد. بازتاب آداب و سنن، دانشها و باورهای مردمی را در متون ادبی نیز میتوان دید. شاعران و نویسندگان که برآمده از فرهنگِ پایۀ سرزمین خویشاند، فرهنگ غالب اجتماع خود را در آثارشان بازتاب میدهند. از این رو، متون ادبی میتوانند این گزارههای فرهنگی و اجتماعی را به خوانندگان نسلهای بعد منتقل کنند. در این پژوهش تلاش بر آن بوده است تا رباعیات مولوی، از منظر غلبه و نفوذ باورهای عامیانه در آن، بررسی شود. هدف، تعیین بسامد و نیز چگونگی بهکارگیری این قبیل عقاید در رباعیات مولوی بوده است. پژوهش در دو حوزۀ «بازتاب آداب و رسوم و باورهای اجتماعی در رباعیات مولوی» و «بازتاب باورها و عقاید مردمی در رباعیات مولوی» سامان یافته است. حاصل بررسی، بیانگر بسامد بالای این آیینها و باورها در رباعیات مولوی است. همچنین، پژوهش حاضر نشان میدهد شاعر تنها روایتگر برخی آداب و آیینها و باورهای عصر خویش نبوده و عمدتاً با دستمایه قرار دادن این اندیشهها و رسوم و آداب و عقاید، به مضمونپردازی هنری یا ملموس ساختن اندیشههای عرفانی، مذهبی و انسانشناسانۀ خویش، برای مخاطب پرداخته است.
دوره ۶، شماره ۲۴ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
اشعار بیدل دهلوی بهعنوان یکی از شاعران طراز اول شعر فارسی ـ که خارج از مرزهای جغرافیایی ایران میزیسته ـ دربرگیرندۀ تنوع فرهنگ عامه و بهویژه، فرهنگ عامۀ ایرانی است. در پژوهش حاضر تلاش میشود غزلیات وی از منظر تبلور فرهنگ عامه بررسی شود. از این رو، در وهلۀ اول نشان داده شد که بیدل دهلوی با وجود آنکه شاعری غیرایرانی است، در بازتاب فرهنگ عامه در بطن اشعار خود، به انحای مختلف و بهصورت خودآگاه یا ناخودآگاه، بهشدت متأثر از فکر و فرهنگ ایرانی بوده است. در این پژوهش، سرچشمهها و خاستگاههای برخی از سنن و اعتقادات عامیانۀ مستتر در شعر بیدل ـ که در فرهنگهای هندی و ایرانی دارای بنمایههای مشترکی هستند ـ تحلیل و بررسی و مشخص شد که در این زمینه نیز نگاه اجتماعی و ادبی بیدل بهسمت پیشینۀ فرهنگی ایران است و شعر او رنگ و بوی ایرانی دارد.
دوره ۷، شماره ۲۵ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده
خون، خونریزی، برخیکردن و مضامین مربوط به آن ریشههای دیرینهای دارد و پیوسته ذهن بشر را به خود مشغول کرده و در فرهنگ ایران و جهان تأثیرگذار و ماندگار بوده است. مضامین و باورهایی مانند قربانی و برخی کردن انسان و حیوان و آیینها و باورهای پیرامون آن، کشتن انسانهای مقدس و تأثیر پادافراه آن بر سرنوشت آدمی، شومی خون زن، پاشیدن خون بر سنگ برای رفع جادو، کشتن حیوان مقدس و نزول بلا، خونخواری و مالیدن آن بر بدن، شومی خون سگ، حصار ساختن از خون دشمن، خون مظلوم و جوشش خون و انتقامگیری از صاحب آن، روییدن گیاه از خون بیگناه در داستان سیاوش، کشتن ایرج، سهراب و اسفندیار ازجمله باورهای عامیانهای است که در طومارهای نقالی و روایات شفاهی دربارۀ حماسۀ ملی، بازتاب یافته و ریشهای در اساطیر و شاخهای در باورهای عامیانه دوانده و گسترانده است. در این پژوهش با بهرهگیری از طومارهای نقالی و دیگر منابع، ابتدا باورهای عامیانۀ مرتبط با خون و بنمایههای آن در طومارهای نقالی بررسی و سپس به شیوۀ تحلیل محتوا به دستهبندی و مقایسۀ نمونههای مورد نظر پرداخته میشود.
دوره ۷، شماره ۲۷ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
یکی از ویژگیهای مهم و متمایزکنندۀ دیوان خاقانی، انعکاس باورهای مختلفِ مردم، از آداب و رسوم اجتماعی و فرهنگی مردمان آن روزگار تا بازیهای کودکانه و اعتقادهای خرافی رایج در بین مردم جامعۀ زمان خود است. باورهای عامه و گاه خرافی که در روزگاران گذشته برای درمان بیماریهای مختلف تجویز میشده، در بین آثار کهن ادب فارسی، بیش از همه در دیوان خاقانی شروانی بازتاب پیدا کرده است. یکی از این اعتقادهای کهن طبی در مداوای گزیدگی حیوانات و حشرات و درمان برخی بیماریهای دیگر همانند طاعون و قولنج، استفاده از خروسی بوده است که پیش از ذبح، آن را دوانده و خسته کرده باشند. البته در کتابهای طبی عامه و سنتی قدیم، شیوههای مختلفی برای استفاده از آن آورده شده است. افزون بر این، در باورهای گذشتگان، دواندن خروس پیر، یا سایر حیوانات قبل از ذبح، سبب لطیف شدن گوشت آنها میشده است. در این تحقیق، موارد مذکور بر پایۀ بیتهایی از دیوان خاقانی تبیین و بررسی شده است.
دوره ۸، شماره ۳۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
باروری و هنجارهای قومی، دو مفهوم مرتبط به همدیگر هستند که در شیوههای قومی و مناسک جمعی معنا مییابند. هر ساختار قومی، مناسک و آیین زایش متناسب با خود را دارد که امری جمعی ـ فرهنگی و دارای کارکرد اجتماعی است. تلفیق باورهای باروری بهمنزلۀ پدیدهای زیستی ـ فرهنگی در گروههای چند قومیتی قابل بررسی است. بر این اساس، در پژوهش حاضر کوشش شده با تمرکز بر مفهوم «آستانگی» نزد ویکتور ترنر و نظریۀ «تشرف» ونجنپ به بررسی آیینها و مناسک مرتبط با زایش در استان بوشهر پرداخته شود. همچنین سعی شد این مسئله در مباحث فرهنگ عامه، از منظر فرهنگی و اجتماعی مورد مقایسه و تحلیل قرار گیرد. روش پاسخ به این پرسش، مبتنی بر روش تاریخی (اسناد دستاول مردمشناسی) و مصاحبۀ گروه کانونی بوده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که مطابق نظریۀ تشرف ون جنپ، ابعاد سهگانۀ زایش در فرهنگ بوشهری شامل مناسک الحاق (آش هفدنگرو، پا گرفتن، نون پوشی، توهترسک، نذر گلال، ختنهسوران)، مناسک انتقال (مختک درآوردن، ناف بریدن، چله شورون، اُوسی و پریزگار) و مناسک جدایی (چلهبر، گل مسه، کیزه انداختن، دریا مابر) هستند.
دوره ۸، شماره ۳۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
در فرهنگ بختیاری، شکار از شیوههای مهم تأمین غذا از گذشته تا امروز بوده است؛ بدین سبب شکارچیان در این فرهنگ جایگاه بسیار مهمی بهدست آوردهاند. در این فرهنگ، اشعار مختلفی بهیاد آنان سروده شده است یا از زبانشان خوانده میشود. در این اشعار، بسیاری از آداب و آیینهای شکار و شکارچیان بازتاب یافته است که با بررسی و تحلیل آنها، میتوان به مسائل شکار در فرهنگ بختیاری پی برد. بر این اساس، هدف از انجام این پژوهش، تحلیل محتوایی اشعار صیادی در فرهنگ بختیاری بر اساس روش اسنادی است. مسائلی مانند ابزارهای شکار، مفاخره، فنون و شگردهای شکار، فصل شکار، نقش شکار در تأمین غذا و باورهای مربوط به آن بررسی شدهاند. نتایج پژوهش نشان میدهد که شعر صیادی در فرهنگ بختیاری به دو شاخۀ «سَرکُهی و سوگ شکارچی» تقسیم میشود و در آنها با زبانی ساده، بیشتر باورها، احساسات شکارچیان، فنون شکار و توجه به حفظ محیط زیست و گونههای شکار بهتصویر کشیده شده است.
دوره ۸، شماره ۳۳ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
شهنشاهنامه مشهورترین حماسۀ تاریخی عهد قاجار است که فتحعلیخان صبای کاشانی آن را به تقلید از شاهنامه سروده است. بخش پایانی این منظومه به روایت جنگ ایران و روس و دلاوریهای عباسمیرزا اختصاص دارد. گزارش جنگ و شرح دلاوری پهلوانان اصلیترین موضوع این حماسه است و اساطیر نیز به شکلهای گوناگون در آن تبلور مییابد. از سوی دیگر اسطوره پیوندی ناگسستنی با باورهای عامه دارد. پژوهش حاضر این بنمایههای اساطیری و عامه را در شهنشاهنامه مطالعه میکند: پیشگویی از طریق خواب، جادو، هفتخان، رویینتنی، فر، نامپوشی، پوشش فریبنده، و ایزد سروش. هدف اصلی پژوهش حاضر، تبیین کارکرد اسطوره و باورهای عامه در شهنشاهنامه بهمنزلۀ منظومهای تاریخی است. از این رو تلاش میشود تا بنمایههای بهکاررفته در شهنشاهنامه که متأثر از شاهنامه بودهاند یا بهمنظور اسطورهای کردنِ تاریخ پدید آمدهاند، نشان داده شود. با توجه به بازتاب این مضامین در شاهنامه، شیوۀ صبای کاشانی در بهرهگیری از آنها و درواقع کیفیت این مضامین در شهنشاهنامه نیز بررسی شد تا روشن شود که صبای کاشانی به تکرار و تقلید صرف روی آورده یا در آنها دخل و تصرف کرده است. این پژوهش نشان میدهد که صبای کاشانی بهسبب غلبۀ رویکرد مدحی، این بنمایهها را برای اسطورهای کردنِ تاریخ بهکار برده است. او اصل بنمایهها را از شاهنامه برگرفته که گاه در فرهنگ عامه ریشه دارند؛ ولی برخی را توسعه بخشیده و برخی دیگر را تقلیل داده است. این پژوهش به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانهای انجام شده است. بدین منظور از دستنویس شهنشاهنامه (نسخۀ شمارۀ ۵۸۷ کتابخانۀ مجلس، کتابت ۱۲۳۰ق) استفاده شده که کاملترین دستنویس در بین نسخ کهن این اثر بهشمار میآید.
دوره ۸، شماره ۳۳ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
باورهای عامه که یکی از عناصر اساسی و قوامبخش فرهنگ جامعه بهشمار میروند، با اساطیر پیوندی ناگسستنی دارند. برای ریشهیابی اینگونه باورها باید به دوران اساطیری بازگردیم و اندیشههای پیشینیان را دربارۀ پدیدههای جهان هستی مرور کنیم. میتوان گفت بسیاری از آیینهایی که امروزه در زندگی روزمرۀ مردم رواج دارند، همان اعتقادات اسطورهایاند که بهمرور زمان، تغییر کارکرد دادهاند و با گذر از اسطوره به آیین، با حفظ بنمایههای اسطورهای خود، با تغییر و تحولاتی کلی یا جزئی به باورهای عامه تبدیل شدهاند. ازجمله باورهای عامهای که بنمایههای اسطورهای پررنگی دارند، میتوان به سه آیین «ازدواج با چشمه»، «شکستن تخممرغ برای دفع چشمزخم» و «عبور بیمار از سوراخ دیوار» اشاره کرد که از دیرباز در میان اقوام مختلف ایرانی رواج فراوانی داشتهاند. مقالۀ حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی، سه باور مذکور را ریشهیابی و پیوند آنها را با اساطیر تبیین کرده است. برایند پژوهش نشان میدهد که هر سه آیین یادشده خاستگاهی اسطورهای دارند؛ بدینمعنی که آیین ازدواج با چشمه بازماندۀ باور اسطورهای قربانی کردن برای چشمه بهمنظور خشنود کردن موکل آبهاست که پس از نقلمکان از اسطوره به آیین، به ازدواج با چشمه تبدیل شده است. آیین شکستن تخممرغ نیز با اسطورۀ اعتقاد به تخم کیهانی پیوند دارد و میتوان آن را به مفهوم باززایی آفرینش نخستین تفسیر کرد و سرانجام، عبور دادن بیمار از سوراخ دیوار، تداعیکنندۀ بازگشت به زهدان و تکرار عمل زایش و ولادت اولیه است که از دیدگاه اساطیری بهدلیل ارتباطش با صنع الهی، لحظهای پاک و آرمانی محسوب میشود.
دوره ۸، شماره ۳۳ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
ادبیات اقلیمی ابزار مهمی در کشف سازوکارهای سنتها، آیینها و آداب و رسوم ملل مختلف در نظام اجتماعی است که هدف از آن، بهدست آوردن اطلاعات جامعهشناسی، مردمشناسی و بررسی عناصر هویتساز فرهنگی در درازنای تاریخ است. از این رو، بسیاری از مضامین عامه را میتوان در ادبیات اقلیمی، ازجمله رمان درخت انجیر معابد جستوجو کرد. بنابراین، جستار حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی، ﻣﺴﺌﻠﮥ درختپرستی و مولفههای ادب عامه را در این رمان مورد بررسی قرار داده است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که احمد محمود درصدد پیوند میان بنمایههای اسطورهای با باورهای عامه در این رمان بوده است و خویشکاریهای شخصیتهای رمان را در تقابل با طبیعت، به تصویر کشیده و نیز، نقبی به باورها و اعتقادهای مردم جنوب زده است.