جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای ایمنی‌زایی

سمیه تکریم، محمدجواد معتمدی، محیات جعفری، جعفر امانی، علی‌هاتف سلمانیان،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده

ویروس بیماری نیوکاسل (NDV) عامل عفونی طیف وسیعی از پرندگان به‌ویژه جوجه‌ها است که همواره یک خطر جدی برای صنعت مرغداری است. این ویروس جزء خانواده پارامیکسوویریده بوده و بر سطح غشای ویروس گلیکوپروتئین‌های فیوژن (F) و هماگلوتینین نورآمینیداز (HN) ساختارهای زائده‌مانندی را تشکیل می‌دهد. از آنجا که در حالت‌های حاد بیماری، زمان مرگ پس از ابتلا تنها حدود ۶-۲ روز است بنابراین ایجاد حفاظت و حضور آنتی‌بادی‌های محافطت‌کننده در بدن پرنده به‌منظور پیشگیری از بیماری بسیار حائز اهمیت است. مشخص شده است که آنتی‌بادی‌های تولیدشده علیه گلیکوپروتئین‌های سطحی هماگلوتینین و پروتئین فیوژن، قادر به خنثی‌سازی NDV و جلوگیری از گسترش و فعالیت آن می‌شوند. در این پژوهش تجربی، اپی‌توپ‌های ایمونوژن پروتئین F ویروس نیوکاسل به‌طور مصنوعی ساخته شده و در میزبان پروکاریوتی اشریشیا کلی با استفاده از ناقل مناسب (pET۳۲a) بیان و به‌منظور بررسی ایمنی‌زایی در حیوان مدل (موش) از طریق تزریق، استفاده شدند. ایجاد ایمنی و افزایش تیتر آنتی‌بادی‌های ویژه پروتئین F در سرم موش‌های ایمن‌شده اندازه‌گیری شد. نتایج نشان داد که ایمنی‌زایی موش‌ها با این پروتئین نوترکیب منجر به افزایش تیتر آنتی‌بادی از کلاس IgG شده و آنتی‌بادی‌های سرمی تا رقت ۲۰۴۸۰۰/۱ نیز قادر به شناسایی پروتئین نوترکیب بودند. علاوه بر ‌این تشخیص پروتئین نوترکیب F توسط سرم موش ایمن‌شده با واکسن تجاری و همچنین شناسایی ویروس سویه واکسن توسط سرم حیوان ایمن‌شده با پروتئین F نوترکیب توسط روش الایزا نشان داد که این پروتئین نوترکیب ضمن توانایی تحریک سیستم ایمنی حیوان مدل علیه ویروس‌های عفونی محیطی، قادر است اپی‌توپ‌های مشابه با سویه واکسن را نیز ارایه دهد.


دوره ۱۲، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۸۸ )
چکیده

هدف: اپرون virB در بروسلا ملی‌تنسیس، سیستم ترشحی نوع IV (T۴SS) را رمز می‌کند که برای تکثیر درون سلولی و ایجاد عفونت در مدل موشی مورد احتیاج است. محصول دومین ژن این اپرون، VirB۲ است که پیش‌بینی می‌شود مکانی را در سطح باکتری ایجاد کند تا امکان اتصال به میزبان را فراهم آورد. امروزه مطالعات روی توصیف جهش‌های حذفی در این ژن متمرکز شده است که انتظار می‌رود آثار این جهش در ژن‌های پایین‌دست این اپرون که T۴SS را می‌سازند، نشان داده شود. در این تحقیق بررسی تأثیرات جهش virB۲ بر ماندگاری و تکثیر درون سلولی باکتری در ماکروفاژهای J۷۷۴ و موش‌های BALB/c و میزان ایمنی‌زایی آن بررسی شده است. مواد و روش‌ها: برای این‌که لزوم حضور VirB۲ در ساختار و عملکرد T۴SS مشخص شود، ابتدا با کلون‌سازی، ساختاری که در آن جهش حذفی virB۲ ایجاد شده و ژن مقاومت به کانامیسین جایگزین آن شده بود، ساخته شد. برای نشان دادن تکثیر درون سلولی باکتری، ماکروفاژهای J۷۷۴ و موش‌های BALB/c با بروسلا ملی‌تنسیس سویه وحشی و جهش‌یافته آلوده شدند، همچنین ترشح IgG، اینترلوکین ۱۲ و اینترفرون گاما در مدل موشی بررسی شد. نتایج: بعد از ۴۸ ساعت، تعداد بروسلاهای جهش‌یافته نسبت به سویه وحشی در ماکروفاژهای J۷۷۴ به شدت کاهش یافت و بروسلاهای جهش‌یافته virB۲ از CFU ۱۰۶×۱ در طحال به کمتر از CFU ۱۰۰۰ در طحال در طی ۸ هفته رسید. همچنین IgG کل طی همین مدت در موش‌های هر دو گروه افزایش یافت، اما اینترلوکین ۱۲ و اینترفرون گاما فقط در موش‌های آلوده به سویه وحشی باکتری افزایش یافت. نتیجه‌گیری: حضور ژن virB۲ برای تکثیر درون سلولی در ماکروفاژهای J۷۷۴ ضروری است، باکتری‌های جهش‌یافته در ژن virB۲ قادر به ایجاد عفونت پایدار در مدل موشی نیستند. بنابراین نقش ضروری VirB۲ در ساختار T۴SS در هنگام عفونت‌زایی و ترشح اینترلوکین ۱۲ و اینترفرون گاما نشان داده شد. اما حضور یا عدم حضور این ژن تأثیری در تولید IgG کل ندارد.
فاطمه رهبری زاده،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۴۰۱ )
چکیده

ایمنوتوکسین‌ها روش جذابی برای درمان سرطان هستند؛ در این روش سموم پروتئینی با سمیت سلولی بالا به طور اختصاصی سلول‌های سرطانی را هدف قرار می‌دهند. ایمنوتوکسین از یک جزء هدف‌گیرنده (یک آنتی‌بادی، سایتوکاین یا پروتئین دیگری که به سلول متصل می‌شود) تشکیل شده‌ که به طور شیمیایی به یک محموله سیتوتوکسیک (یک باکتری، سم گیاهی یا پروتئین انسانی سیتوتوکسیک) کونژوگه شده یا به صورت نوترکیب هم‌جوشی کرده است. ایمنوتوکسین با کمک گیرنده‌های اختصاصی، سلول هدف را می‌شناسد و به روش اندوسیتوز وارد سلول می‌شود و بعد از این که به سیتوسل راه پیدا می‌کند با کمک جزء سمی سلول‌ سرطانی مورد نظر را از بین می‌برد.
هرچند در طول دهه‌های اخیر، ایمنوتوکسین‌های مختلفی با ساختارهای متنوع بررسی و امتحان شده‌اند اما فقط ۳ ایمنوتوکسین- دنیلوکین دیفتیتوکس، تاگرازوفوسپ و موکستوموماب پاسودوتوکس- از نظر بالینی برای درمان سرطان‌های خون تایید شده‌اند. هیچ ایمنوتوکسینی برای استفاده‌های بالینی علیه تومورهای جامد تایید نشده است. در این مقاله مروری به بحث در مورد تحقیقات مهم و دو چالش­ در سر راه تولید و توسعه ایمنوتوکسین‌ها که موفقیت بالینی آنها را دچار محدودیت کرده است، می‌پردازیم و روش‌های غلبه بر این موانع را بررسی خواهیم کرد. این چالش­ها شامل سمیّت‌ برای سلول‌های هدف و غیرهدف و ایمنی‌زایی هستند.
 


دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

هدف: اشریشیا کلی انتروهموراژیک با قدرت تولید سم شبه شیگا نوع ۲ عامل اصلی اسهال خونی باکتریایی است. این عامل بیمازی‏زا در برخی موارد می‌تواند منجر به نشانگان اورمی همولیتیک و نارسایی کلیوی با درجه مرگ ‌و میر بالا شود. تولید سم شبه شیگا نوع ۲ اصلی‌ترین عامل بیماری‌زایی سویه‌های اشریشیا کلی انتروهموراژیک است و از این ‌رو خنثی‌سازی سم با آنتی‌بادی‌های سرمی اختصاصی به‌عنوان راه‏کار اصلی در روش‌های پیشگیری و درمان ضد نشانگان اورمی همولیتیک مطرح است. در این تحقیق، همسانه‌سازی، بیان پروتئین نوترکیب، خالص‌سازی و ایمنی‌زایی زیرواحد B سم شبه شیگا نوع ۲ (Stx۲B) که عامل اتصال سم به سلول‌های هدف است، شرح داده شده است. مواد و روش‌ها: ژن stx۲B با استفاده از PCR تکثیر و در ناقل بیانی pET۲۸a همسانه‌سازی و ناقل بیانی به اشریشیا کلی BL۲۱-DE۳ منتقل شد. پروتئین نوترکیب rSTX۲B پس از ارزیابی بیان با استفاده از ستون نیکل خالص‌سازی شد. پروتئین rSTX۲B تخلیص شده به‌عنوان کاندید ایمنی‌زایی به روش زیرپوستی در سه مرحله به موش‌های نژاد Balb/c تزریق شد. تولید آنتی‌بادی سرمی ضد rSTX۲B در خون موش‌های ایمن شده با استفاده از آزمون الایزا ارزیابی شد. خنثی‌سازی سم در شرایط آزمایشگاهی روی سلول‌های Hela و در شرایط درون بدنی با آزمون چالش موش‌های ایمن با سم شبه شیگا نوع ۲ بررسی شد. نتایج: با بررسی میزان IgG القا پاسخ ایمنی عمومی در موش‌های ایمن شده تأیید شد. نتایج آزمون سلول‌های Hela نشان داد که سرم موش‌های ایمن قادر به خنثی‌سازی سم است. در آزمون چالش حدود ۷۰ درصد از موش‌های ایمن زنده ماندند. نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که پروتئین نوترکیب rSTX۲B می‌تواند منجر به القای پاسخ ایمنی خنثی‌کننده در موش شود و می‌تواند به‌عنوان یکی از اجزای اصلی واکسن علیه اشریشیا کلی انتروهموراژیک به کار برده شود.

دوره ۲۱، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: توسعه یک واکسن موثر علیه عفونت HIV امری ضروری محسوب می‌شود. هدف مطالعه حاضر، بررسی ایمنی‌زایی ذرات شبه‌ویروسی در مدل موشی BALB/c به‌منظور القای پاسخ ایمنی هومورال و دست‌یابی به آنتی‌بادی‌های خنثی‌کننده بود.
مواد و روش‌ها: در پژوهش تجربی حاضر، به‌منظور ایمنی‌زایی به‌واسطه VLP MPER-V۳ از ۴۰ سر موش‌ ماده ۸-۶هفته‌ای استفاده شد. موش‌ها به ۸ گروه مختلف تقسیم شدند و در هر گروه ۵ سر موش در نظر گرفته شد و تزریق‌ها سه‌بار با فاصله سه هفته و به‌صورت زیرجلدی و در حجم ۱۰۰میکرولیتر به ازای هر موش صورت گرفت. دو هفته پس از آخرین تزریق، خون‌گیری از سینوس چشمی موش‌ها انجام شد و پاسخ‌های ایمنی در سرم برای تعیین سطح Total IgG و سلول‌های طحال موشی به‌منظور سنجش سایتوکاین، با استفاده از روش الایزا مورد ارزیابی قرار گرفتند. تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های من‌ویتنی و تحلیل واریانس یک‌طرفه صورت گرفت.
یافته‌ها: سطح تولید آنتی‌بادی توتال در تمامی گروه‌هایی که VLP به‌تنهایی یا به‌همراه ادجوانت ایمن ‌شده بودند بسیار بالا بود و اختلاف معنی‌داری با گروه کنترل داشت (۰/۰۵p<). ایزوتایپ غالب در گروه‌هایی که تزریق VLP به‌تنهایی یا با ادجوانت داشتند از نوع IgG۱ (شاخص تحریک پاسخ Th۲) بود.
نتیجه‌گیری: ذرات شبه‌ویروسی تولیدشده می‌توانند سیستم ایمنی هومورال را در موش‌های ایمن‌شده با این ذرات به‌تنهایی یا فرموله‌شده با ادجوانت تحریک کنند. همچنین سطح تولید IL-۵ در حضور کاندید واکسن به‌صورت VLP، بسیار افزایش یافت.


صفحه ۱ از ۱