۱۲ نتیجه برای بیماریزا
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۴ )
چکیده
تأثیر۳ نوع پروبیوتیک (Lactobacillus plantarum، L.casei و Bacillus subtilis) بر رشد و بقای ناپلی آرتمیا،A. fransiscana، در مواجهه با باکتری بیماریزایVibrio campbellii در شرایط نوتوبیوتیک بررسی شد. تعداد ۱۵۶۰ عدد ناپلیوس بهطورمساویبه ۷۸ لوله فالکون حاوی۳۰ میلیلیتر آب اتوکلاو شده با شوری ppt ۷۰ منتقل شدند. تیمارها شامل یک شاهد (جلبک دونالیلا) و ۱۲ تیمار از ۳ باکتری پروبیوتیکی (هرکدام با جایگزینیهای ۲۵%، ۵۰%، ۷۵%، ۱۰۰%) با ۶ تکرار بود. در روز ششم میزان بقا، طول ناپلیها و شمارش پرگنه باکتریهای موجود در بدن ناپلیها بررسی شدند. مواجهه با باکتری V. campbellii در روز ششم انجام شد. بیشترین طول ناپلی در تیمار ۲۵% باکتری L. plantarum و ۷۵% جلبک دونالیلا مشاهده گردید(۰۵/۰p<). بیشترین میزان بقا در ناپلی پس از ۲۴ و ۴۸ ساعت مواجهه با باکتری V. campbellii در تیمار ۱۰۰% باکتری L. plantarum و کمترین درصد بقا در تیمار ۱۰۰% جلبک دونالیلا مشاهده شد. نتایج حاصل از شمارش پرگنه باکتریها در روز ششم اختلاف معناداری بین تیمارها نشان داد(۰۵/۰p<). بیشترین تعداد پرگنه در تیمارهای ۱۰۰% باکتری B. subtilis و L. casei بود. کمترین تعداد پرگنه باکتریها در تیمارهای ۲۵% باکتری L. plantarum و L. casei ۷۵% جلبک دونالیلا مشاهده شد. نتایج نشان داد که استفاده از باکتری L. plantarum با جایگزینی ۲۵% با جلبک دونالیلا عملکرد بهتری نسبت به باکتریهای L. casei و B. subtilis دارد.
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده
محمود یلمه، مرتضی خمیری، عزتالله قائمی، سیدهساناز رمضانپور، محمد قربانی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف: کاروتنوئیدها رنگهای پرمصرف در صنعت غذا با منشا گیاهی و میکروبی هستند. هدف مطالعه حاضر ارزیابی اثر ضدمیکروبی رنگدانه کاروتنوئیدی استخراجشده از میکروکوکوس روزئوس بود.
مواد و روشها: در مطالعه تجربی حاضر سلولهای میکروکوکوس روزئوس با سانتریفیوژ تهنشین شدند و ۱۰میلیلیتر استون به آنها اضافه و توسط هموژنایزر هموژن شدند. در ادامه سوسپانسیون هموژن، سانتریفیوژ، مایع رویی جمعآوری و رنگدانههای کاروتنوئیدی با حجمی برابر از پترولیوم اتر استخراج شدند. محلولهای رنگی پس از فیلتراسیون، بهوسیله تغلیظکننده چرخنده تغلیظ شد و سپس بهوسیله خشککن انجمادی به حالت پودری درآمد. ارزیابی فعالیت ضدمیکروبی به روش انتشار دیسک صورت گرفت و میزان حداقل غلظت بازدارندگی رشد (MIC) و حداقل غلظت کشندگی باکتری (MBC) با روش رقت آگار محاسبه شد. بهمنظور تحلیل آماری آزمون توکی و نرمافزار آماری Minitab ۱۶ به کار رفتند.
یافتهها: رنگ استخراجشده از میکروکوکوس روزئوس بر رشد تمام باکتریهای مورد آزمون موثر بود، باسیلوس سرئوس و سالمونلا اینتریتیدیس بهترتیب بیشترین (۱۲/۴میلیمتر) و کمترین (۱۰/۹میلیمتر) حساسیت به رنگ استخراجشده در غلظت ۵میلیگرم بر میلیلیتر را داشتند. سالمونلا اینتریتیدیس بیشترین MIC (۶۴میلیگرم بر میلیلیتر) را داشت و در غلظتهای مورد آزمون رنگ استخراجشده، تنها برای میزان MBC سالمونلا اینتریتیدیس مشاهده نشد. اثر ضدمیکروبی رنگ استخراجشده بر باکتریهای گرم مثبت نسبت به باکتریهای گرم منفی بیشتر بود.
نتیجهگیری: رنگ استخراج شده از میکروکوکوس روزئوس، رنگی با منشا طبیعی است و فعالیت ضدمیکروبی دارد. اثر ضدمیکروبی آن بر باکتریهای گرم مثبت مورد آزمون نسبت به باکتریهای گرم منفی بیشتر است.
دوره ۹، شماره ۳۵ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
چکیده ترکیب شیمیایی اسانس پوست دارچین Cinnamomum zeylanicum Nees)) مورد استفاده در صنایع غذایی با استفاده از دستگاه GC–MS ارزیابی شد و ۲۱ ترکیب شناسایی شدند. سینامالدهید[۱] با ۴۱/۶۰ درصد بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده بود و پس از آن لینالول[۲] (۴۶/۶ درصد)، ارتومتوکسی سینامیک آلدهید[۳] (۶۳/۳ درصد)، بتا کاریوفیلن[۴] (۵/۳ درصد)، ۸-۱ سینئول[۵] (۳۲/۳) ، اوجنول[۶] (۱۹/۳ درصد) و ترکیبات دیگر قرار داشتند. فعالیت آنتی باکتریایی (حداقل غلظت بازداری و کشندگی) اسانس پوست دارچین در مقابل ۵ باکتری بیماری زا و فسادزا در مواد غذایی شامل Listeria monocytogenes، Escherichia coli، Pseudomonas fluorescens، Lactobacillus plantarum و Lactobacillus sakei ارزیابی شدند. حداقل غلظت بازداری اسانس دارچین در مقابل L. sakei g/mlµ ۲۵۰ و برای سایر باکتری ها برابر g/mlµ ۵۰۰ مشاهده شد. حداقل غلظت کشندگی برای L. sakei و Ps . fluorescens برابر g/mlµ ۱۰۰۰ و برای سایر باکتری ها بالاتر از g/mlµ ۱۵۰۰ بودند.
[۱]. E-cinnamaldehyde [۲]. Linalool [۳]. Ortho methoxy cinnamic aldehyde [۴]. -βcaryophyllene [۵]. ۱,۸-cineole [۶].Eugenol
علیرضا پناهی، اکبر واثقی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
همه باکتریها دارای سیستم ترشحی برای انتقال ماکرومولکولهای خود به بیرون هستند. در حال حاضر هفت سیستم ترشحی شناسایی شده است. بررسی انتقال افقی این ژنها و ردیابی آنها، میتواند نقس بسیار مهمی در فهم ما در مورد نقش وکاربرد این ژنها در باکتری و موجوات دیگر مانند میزبان آنها را داشته باشد. در مطالعه حاضر با استفاده از ابزارهای بیوانفورماتیکی مانند SeqWord_Viewer در پایگاهای اطلاعاتی مانند عناصر ژنتیکی متحرک (MGEs)، ACLAME، PAthogenicity Islands DataBase (PAIDB) به بررسی ژنهای تیپ III (T۳SS) در بعضی از گونهای باکتری سودوموناس پرداخته شد. نتایج نشان داد انتقال افقی بین ژنهای تیپ III بین ۳۰ تا ۱۰۰% است. همچنین باکتری گونه سودوموناس فلورسنس با ۱۵ ژن انتقالیافته بیشترین گونه را دارد. بررسیهای بیوانفورماتیکی نشان داد که گونه P. fluorescens F۱۱۳ با ۱۱ ژن بیشترین قابلیت انتقال ژنهای تیپ ۳ سیستم ترشحی را دارد. همچنین نتایج نشان میدهد که انتقال افقی در بین ژنهای تیپ سه در بعضی از گونهها همچون P. fluorescens Pf-۵، P. syringae pv. Glycinea، P. syringae pv.aptata، P. syringae pv.Japonica، P. syringae pv. Pisi و P. aeruginosa UCBPP-PA۱۴ و انتقال ۱۰۰% در تیپ III سیستم ترشحی مشاهده شد. میتوان از بررسیها استنتاج کرد که باکتریهای با احتمال بالا در بیماریزایی، بیشترین انتقال افقی را دارند که نشاندهنده انتقال سیستماتیک انتقال بیماری بین میزبان و عامل بیماریزایی طی تکامل است.
حسین پاسالاری،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
در گیاهان مسیرهای مختلف دفاعی در پاسخ به بیمارگرها تکامل یافتهاند. هدف اصلی این مطالعه، بررسی مکانیسم عمل گلیفوسیت در بروز القای مقاومت نسبت به باکتریهای بیماری زای گیاهی بود. بدین منظور، از علفکش گلیفوسیت در غلطت بهینه ۸/۱ میلیگرم در لیتر بر رقم سیبزمینی تراریخت جهت القای مقاومت به دو سویه از باکتریهای بیمارگر سیبزمینی (سویه ۲۱A از باکتری Pectobacterium atrosepticum و سویه ENA۴۹ از باکتری Dickeya dadantii) استفاده شد. مشخص شده بود که پاسخهای دفاعی گیاه به بیمارگرها میتواند با تیمار گیاهان در غلظت بهینه گلیفوسیت تحریک شود. در اثر آلودگی برگهای سیبزمینی با باکتریهای بیمارگر، و تیمار آنها با گلیفوسیت، یک سطح بالایی از بیان ژنهای وابسته به بیمارگر، بویژه ژن PR-۲ و ژنهای پاسخ دفاعی بویژه ژن HSR-۲۰۳j مشاهده شد. در این حالت بیان ژنهای PR-۲ به اندازه ۵/۱ و ۹/۲ بار، ژن PR-۳ به اندازه ۷/۱ و ۷/۱ بار، برای ژن PR-۵ به اندازه ۳/۱ و ۵/۱ بار، بیان ژن HSR-۲۰۳J به اندازه ۵/۲ و ۴/۲ بار و برای ژن HIN۱ به اندازه ۷/۱ و ۷/۱ بار، بترتیب با باکتریهای Dickeya dadantii و Pectobacterium atrosepticum افزایش داشتند. بیان ژنهای مذکور در نمونه های شاهد، تغییر معنیداری پیدا نکرد. نتایج نشان داد که بین میزان بیان ژنها در نمونههای موردآزمایش و شاهد (گیاهان تیمار شده با گلیفوسیت نسبت به گیاهان غیرتیمار شده) اختلاف معنیداری وجود دارد. نتایج نشان داد که تیمار با گلیفوسیت، می تواند با القای پروتئینها و ژنهای پاسخ دفاعی، نوعی مقاومت اکتسابی سیستمی نسبت به بیماریزاهای گیاهی ایجاد کند.
مریم برخورداری، معصومه باقری، محمدحسین خانی، آزاده زحمت کش،
دوره ۱۵، شماره ۴ - ( ۷-۱۴۰۳ )
چکیده
ویروس بیماری نیوکاسل (NDV)، یکی از خطرناکترین عفونت های ویروسی را در بسیاری از پرندگان ایجاد میکند. مرگ و میر بالا و خسارت های اقتصادی زیاد، حاصل آلودگی به این ویروس است که در حال حاضر درمانی ندارد. ذخیره طبیعی این ویروس در بین پرندگان و گاهی غیر پرندگانی مانند حیوانات مزرعه باقی میماند. در کشورهایی مانند ایران، این ویروس به یک وضعیت پایدار رسیده است. همچنین، این ویروس از طریق پرندگان مهاجر منتقل میشود. پروتئین F ویروس نیوکاسل یکی از عوامل مهم در بیماریزایی و تعیین سویه های بیماریزای این ویروس محسوب می شود که دارای نواحی مهمی در تعیین میزان بیماریزایی، تعیین میزان همجوشی ویروس و نکروز بافتی می باشد. در مطالعه حاضر، با بررسی محاسباتی پروتئین Fویروس نیوکاسل، برخی ویژگیهای مربوط به پروتئین، مانند ناحیه شکست و نواحی اپی توپی مهم و حفاظت شده در ایمنی زایی پروتئین، گونه های آلوده در منطقه خاورمیانه و ویژگیهای فیزیکوشیمیایی پروتئین مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این تحقیق نشان داد که پروتئین F ویروس نیوکاسل دارای نواحی بسیار محافظت شده میباشد و همچنین همولوژی بالایی بین توالی ها مشاهده می شود. با وجود حضور حداکثری سویههای بیماریزا در ناحیه خاورمیانه، سویه های غیر بیماریزا هم در ذخیره طبیعی این ویروس دیده می شوند. در این پژوهش با بررسی جامعی که انجام شد نواحی مهم در ایمنیزایی و ایجاد اپی توپ ها، شناسایی شدند که میتواند در توسعه واکسنهای نوترکیب علیه این ویروس، مورد استفاده قرار گیرد.
دوره ۱۵، شماره ۸۵ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده
چکیده:
هدف از این مطالعه ارزیابی تاثیر ترکیبات ضدمیکروبی حاصل از چهار سویهی مختلف L.plantarum جدا شده از چند منشاء غذایی (زیتون تخمیری، خمیر ترش، پنیرکوزه و شیر شتر) بر چهار باکتری بیماریزای شاخص ( Escherichia coli، listeria monocytogenes، Staphylococcus aureus و Salmonella Enteritidis) و دو کپک عامل فساد موادغذایی (Aspergillus flavus و niger Aspergillus) بود. بدین منظور فعالیت ضدباکتریایی و ضدکپکی هر یک از سویهها به ترتیب در روش نفوذ در چاهک، کشت دولایه و لکه گذاری اسپور مورد آزمون قرار گرفت. جهت تعیین ماهیت ترکیبات ضدمیکروبی روماند فیلتر شده فاقد سلول هریک از سویههای L.plantarum نیز از تیمارهای مختلف حرارتی و آنزیمی و خنثی سازی با سود استفاده شد. نتایج نشان داد که همه سویهها فعالیت ضدمیکروبی خوبی علیه میکروارگانیسمهای شاخص مورد مطالعه نشان دادند و میزان فعالیت بسته به نوع سویه متفاوت بود. همچنین تفاوت معناداری بین فعالیت ضدمیکروبی سوسپانسیون کشت فعال و روماند فاقد سلول در روش چاهک دیده نشد و بیشترین هاله عدم رشد علیه باکتری E.coli (۰,۵۷±۱۳,۶۷) مشاهده گردید. همچنین سویه جدا شده از خمیر ترش فعالیت ضدکپکی بالایی بر ضد هر دو کپک نشان داد. به طور کلی کپک A.flavus در برابر متابولیتهای تولیدی سویههای L.plantarum از حساسیت بیشتری نسبت به A.niger برخوردار بود. تیمار حرارتی روماند فاقد سلول هیچ گونه تاثیری در کاهش و یا افزایش خاصیت ضد میکروبی سویهها نداشت در حالیکه خنثی سازی با سود خاصیت ضد میکروبی را به صفر رساند. همچنین به جز دو سویه فعالیت ضدمیکروبی روماند فیلتر شده فاقد سلول تحت تاثیر تیمار پروتئینازK قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که سویههای بومی L.plantarum و ترکیبات ضدمیکروبی تولیدی آنها پتانسیل خوبی جهت استفاده به عنوان نگهدارنده طبیعی در مواد غذایی را دارند.
کلید واژگان: L.plantarum، باکتریهای شاخص بیماریزا، کپکهای عامل فساد، فعالیت ضد میکروبی.
دوره ۱۶، شماره ۸۷ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده
در این پژوهش، فعالیت ضدمیکروبی اسانس بهار نارنج بر ریزاندامگان بیماریزای باسیلوس سرئوس، لیستریا اینوکوا، استافیلوکوکوس اورئوس، اشرشیا کلی، سودوموناس ائروژینوزا، سالمونلا تیفی و کاندیدا آلبیکنس بررسی شد. ترکیبات شیمیایی، فنل، فلاونوئید کل و پتانسیل آنتیاکسیدانی اسانس بهار نارنج نیز تعیین گردید. نتایج آزمونهای فیتوشیمیایی Ferric chloride و Shinoda وجود ترکیبات فنلی، فلاونوئید و فلاونی در اسانس بهار نارنج را تایید نمود. براساس نتایج آنالیز کروماتوگرافی گازی ۱۴ ترکیب در اسانس بهار نارنج شناسایی شد. Linalool با ۲۹/۲۱ درصد ترکیب اصلی اسانس بهار نارنج بود. میزان فنل و فلاونوئید کل در اسانس بهار نارنج به ترتیب برابر با ۴۶/۰± ۳۵/۴۱ میلیگرم گالیک اسید بر گرم وزن خشک و ۵۰/۰± ۹۸/۲ میلیگرم کوئرستین بر گرم وزن خشک بود. فعالیت آنتیاکسیدانی اسانس بهار نارنج با روش کاهش ظرفیت رادیکالی و بتاکاروتن لینوئیک اسید به ترتیب برابر با ۶۰/۰± ۸۵/۱۰۲ میکروگرم بر میلیلیتر و ۶۰/۶۵% بود. بیشترین و کمترین هاله عدم رشد در غلظت ۴۵ میلیگرم بر میلیلیتر به ترتیب برای باکتریهای لیستریا اینوکوا و سالمونلا تیفی با قطر ۶۶/۰± ۵۰/۱۶ و ۴۳/۰± ۸۰/۹ میلیمتر مشاهده شد. رنج غلظت بازدارندگی از رشد اسانس بهار نارنج برای ریزاندامگان بیماریزا ۱۲۵/۳ تا ۱۰۰ میلیگرم بر میلیلیتر بود. رنج حداقل غلظت کشندگی اسانس بهار نارنج ۱۲۵/۳ تا ۲۰۰ میلیگرم بر میلیلیتر بود. براساس نتایج این پژوهش مشخص گردید که اسانس بهار نارنج دارای فعالیت آنتی اکسیدانی و ضد میکروبی مناسبی در برابر ریزاندامگان بیماریزا بوده، لذا میتوان از آن در محصولات غذایی بهره برد.
دوره ۱۷، شماره ۱۰۰ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
هدف از این پژوهش، استخراج و شناسایی ترکیبات فرار اسانس پوست دو گونه از مرکبات بهنامهای کلمنتین و ماندارین و بررسی پتانسیل آنتیاکسیدانی و ضدمیکروبی آنها بود. ترکیبات اسانسها که به روش تقطیر با بخارآب تهیه شده بودند توسط گازکروماتوگرافی متصل به طیف سنج جرمی شناسایی شدند. توانایی آنتیاکسیدانی اسانسها با روش رادیکالهایABTS و DPPH اندازهگیری گردید. فعالیت ضدمیکروبی اسانسها با روش انتشار در دیسک علیه سه باکتری گرم مثبت ( استافیلوکوکوس اورئوس، باسیلوس سوئوس و باسیلوس سابتیلیس)، دو باکتری گرم منفی (اشرشیا کلی و سالمونلا تیفی) و یک مخمر (کاندیدا آلبیکنس) و یک قارچ (آسپرژیلوس نایجر) در مقایسه با آنتیبیوتیکهای مصنوعی بررسی شد. نتایج GC/MS نشان داد که هر دو اسانس سرشار از مونوترپنهای هیدروژنه بوده و لیمونن ترکیب عمده در هر دو اسانس بود. بیشترین درصد مهار رادیکالهای آزاد DPPHو ABTS برای اسانس کلمنتین، به ترتیب برابر ۳۸/۳۴ و ۴۴/۴۸ درصد و برای اسانس ماندارین به ترتیب ۵۳/۶۷ و۴۴/۹۶ درصد در غلظت ppm ۹۰۰ مشاهده شد. نتایج نشان داد که هر دو اسانس مانع از رشد میکروارگانیسمهای مورد مطالعه شدند و با افزایش غلظت اسانس، هاله عدم رشد افزایش یافت. بیشترین قطر هاله عدم رشد در هر دو اسانس در کاندیدا آلبیکنس مشاهده گردید. همچنین کمترین قطر هاله عدم رشد برای اسانسهای کلمنتین و ماندارین به ترتیب در اشرشیا کلی و آسپرژیلوس نایجر مشاهده گردید. به طور کلی اثر ضد قارچی هر دو اسانس بیشتر از اثر ضدباکتریایی آن¬ها بود. در نتیجه، اسانس پوست مرکبات میتواند به عنوان یک ماده آنتی اکسیدان و ضد میکروب طبیعی جهت استفاده در مواد غذایی پیشنهاد گردد.
دوره ۱۹، شماره ۱۲۵ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
در این تحقیق، اثر ضد میکروبی جسم سلولی و پالیده کشت حاصل از باکتری لاکتوباسیلوس هلوتیکوس هم در شرایط آزمایشگاهی و هم در ماده غذایی مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، ابتدا پالیده کشت حاصل از سویه لاکتوباسیلوس مذکور جدا و بخشی از آن تحت تیمار حرارتی (۱۰۰ درجهی سلسیوس به مدت ۱۵ دقیقه) و بخش دیگر نیز تحت خنثیسازی با سود قرار گرفت و با استفاده از روش چاهک و دیسک خاصیت ضد میکروبی آن بر علیه دو باکتری بیماریزا شامل سالمونلا انتریکا زیر گونه انتریکا و استافیلوکوکوس اورئوس مورد بررسی قرار گرفت. همچنین فعالیت ضد میکروبی لاکتوباسیلوس هلوتیکوس در آب گیلاس در طی ۲۴ ساعت گرمخانه گذاری ارزیابی شد. نتایج نشان داد که پالیدههای خام (حرارت ندیده) و حرارت دیده توانـستند هر دو بـاکتری بیمـاریزا را مهـار کننـد، اما پالیده خنثی شده با سود هیچ گونه اثر مهاری نداشت. تلقیح لاکتوباسیلوس هلوتیکوس به آب گیلاس به طور موثری توانست از رشد سالمونلا و استافیلوکوکوس در طی تخمیر جلوگیری کند (۰۵/۰ P <). بنابراین بر اساس نتایج بدست آمده میتوان از باکتری لاکتوباسیلوس هلوتیکوس و پالیده کشت آن به منظور جایگزین نگهدارندههای شیمیایی و به عنوان یک منبع ضد میکروبی طبیعی در صنایع غذایی استفاده نمود.
دوره ۲۰، شماره ۱۴۳ - ( ۸-۱۴۰۲ )
چکیده
جاشیر گیاهی است که در طب سنتی به دلیل خواص درمانی آن مورد استفاده قرار میگرفته است. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر ضد قارچی عصاره آبی جاشیر بر روی آلترناریا آلترناتا، آلترناریا سولانی، ساکارومایسس سرویزیه و فوزاریوم سولانی انجام شد. روشهای ضد قارچی مورد استفاده عبارت بودند از دیسک دیفیوژن آگار، چاهک آگار، حداقل غلظت مهارکنندگی (MIC) و حداقل غلظت قارچکشی (MFC). غلظت عصاره مورد استفاده در این مطالعه ۲۰، ۴۰، ۶۰ و ۸۰ میلیگرم در میلیلیتر بود. این مطالعه نشان داد که اثر ضد قارچی وابسته به غلظت عصاره است و با غلظت افزایش مییابد. ساکارومایسس سرویزیه حساسترین گونه به عصاره و فوزاریوم سولانی مقاومترین گونه بود. در ۸۰ میلیگرم بر میلیلیتر عصاره، قطر بازداری برای ساکارومایسس سرویزیه به ترتیب ۹۰/۱۱ میلیمتر و ۱۳ میلیمتر در روش دیسک دیفیوژن آگار و چاهک آگار بود. قطرهای بازداری مربوطه برای فوزاریوم سولانی به ترتیب ۶۰/۹ میلیمتر و ۲۰/۱۰ میلیمتر بود. در حالت ترکیبی (برهمکنش) عصاره آبی جاشیر با آنتیبیوتیک نیستاتین برای تمامی سویههای قارچی حالت همافزایی مشاهده شد. مقادیر MIC و MFC برای ساکارومایسس سرویزیه به ترتیب ۳۲ و ۱۲۸ میلیگرم بر میلیلیتر بود. نتایج MIC و MFC برای فوزاریوم سولانی به ترتیب ۲۵۶ و > ۵۱۲ میلیگرم در میلیلیتر بود. نتایج این مطالعه نشان داد که عصاره آبی جاشیر میتواند به عنوان یک عامل ضد قارچ طبیعی برای مهار رشد قارچهای بیماریزا در میوهها و سبزیجات تازه مورد استفاده قرار گیرد.