جستجو در مقالات منتشر شده


۹۵ نتیجه برای سرطان


دوره ۵، شماره ۴ - ( ۲-۱۴۰۰ )
چکیده

موضوع تحقیق: حلالیت ضعیف ترکیبات دارویی در محیط آبی بدن موجب افزایش تاثیرات جانبی نامطلوب، افزایش مقدار داروی مصرفی و کاهش اثربخشی آن می­شود. تولید میکرو/ نانوذرات ترکیبات دارویی با مرفولوژی و توزیع اندازه­ی یکنواخت یکی از روشهای تایید شده برای افزایش حلالیت این ترکیبات است. از این رو انتخاب وطراحی یک روش مناسب برای تولید میکرو/ نانوذرات ترکیبات دارویی یکی از مهمترین زمینه های تحقیقاتی در صنایع داروسازی است. در طول سه دهه گذشته، بکارگیری فرایندهای بر پایه دی­اکسیدکربن فوق بحرانی در زمینه های مختلف داروسازی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. اما برای استفاده از این فناوری جهت تولید میکرو/نانوذرات دارویی و طراحی و توسعه­ی واحدهای عملیاتی موردنیاز، تعیین میزان حلالیت این ترکیبات در دی­اکسیدکربن فوق بحرانی الزامی است.
روش کار: در این پژوهش، از پنج مدل تجربی مختلف (آداچی و لو، چ و مادراس، هژبر و همکارانش، بیان و همکارانش و مدل مندز سانتیاگو تیجا) و همچنین شبکه­ی عصبی مصنوعی برای تعیین حلالیت شش ترکیب دارویی ضدسرطان (اپرپیتانت، ۵-فلوروراسیل، ایماتینیب مسیلات، کاپسیتابین، لتروزول و داستاکسل) در دی‌اکسیدکربن فوق­بحرانی استفاده شده است. سپس با استفاده از داده­های تجربی موجود برای حلالیت این مواد و محاسبه­ی معیارهای آماری مانند میانگین قدر مطلق خطای نسبی (AARD%)، ضریب هم­بستگی تنظیم­شونده (Radj) و مقدار پارامتر F ( F-value)، میزان دقت و صحت این مدل­ها در تخمین حلالیت ترکیبات دارویی مذکور بررسی شده است.
مهم­ترین نتایج حاصله: بر اساس نتایج حاصله، مدل آداچی و لو با مقدار  AARD%معادل %۱۲/۱۲ و میانگین Radj معادل ۹۷/۰ می­تواند پیش­بینی قابل قبولی از میزان حلالیت این ترکیبات دارویی در دی­اکسیدکربن فوق­بحرانی داشته‌ باشد. همچنین با مقایسه­ی نتایج به دست آمده از شبکه­ی عصبی مصنوعی و مدل­های تجربی، شبکه­ی عصبی مصنوعی با مقدار AARD% معادل %۶۵/۱ و میانگین Radj معادل ۹۹۶۰/۰ را می­توان به عنوان مناسب­ترین مدل برای پیش¬بینیمیزان حلالیت این داروهای ضدسرطان انتخاب نمود.
سجاد ازگلی، فریده محمدحسنی، مهدی سجودی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

در این مقاله اثر ضد رگ‌ زایی داروی آرتیمیزینین برای مقابله با رشد تومور سرطانی مورد بررسی قرار گرفته است.به این منظور از رویکرد مدلسازی استفاده شده است. ابتدا یکی از مدل‌ های موجود در ادبیات برای انطباق با نتایج تجربی، بهبود داده شده و سپس پارامتر های آن با استفاده از روش بیشترین شیب بر مبنای داده‌ های آزمایشگاهی جمع‌ آوری شده از موش‌ های آزمایشگاهی استخراج شده است. سپس بر مبنای مدل استخراج شده، روش پایداری لیاپانوف برای طراحی برنامه دارو دهی مد نظر قرار گرفته و یک برنامه دارو دهی برای درمان و کنترل رشد تومور سرطانی ارائه گردیده است. با استفاده از شبیه‌ سازی های رایانه ای نشان داده شده است که برنامه دارو دهی ارائه شده مناسب بوده و می‌ تواند منجر به ایجاد بهبود در روند درمان و کنترل رشد تومور سرطانی گردد. در طراحی برنامه دارو دهی مقدار سمیت داروی آرتیمیزینین نیز لحاظ شده است.
حسن آریاپور، سیده مریم طاهری،
دوره ۷، شماره ۳ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده

یکی از منابع ارزشمند دارویی، موجودات زنده دریایی می‌باشند. در دهه‌های اخیر، ارزش تجاری این موجودات و کاربرد ترکیبات استخراج شده از آنها درتحقیقات بیولوژیکی و توسعه دارویی آنها را به عنوان یک منبع جدید و مهم برای داروهای ضدسرطانی مبدل ساخته‌است. میکروتوبول‌ها یکی از مهم‌ترین اهداف دارویی در سلول‌های سرطانی هستند و به‌طور گسترده‌ای مهارکننده‌های مربوط به آنها در حال توسعه می‌باشند. دراین مطالعه ساختار سه بعدی بیش از سه هزار ترکیب مرتبط با منابع دریایی بهینه شدند، سپس میانکنش آنها با ساختار کریستالوگرافی αβ-توبولین برای جایگاه‌های اتصال کلشی‌سین و اپوتیلون با استفاده از روش‌ غربال‌‌گری مجازی مبتنی بر ساختار (داکینگ) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از مطالعات داکینگ نشان داد که بعضی از ترکیبات با انرژی تمایل اتصال بیشتری نسبت به مهارکننده‌های کلشی‌سین و اپوتیلون به ساختار پروتئین اتصال می‌شوند. ترکیبات MNP۰۵۶۵۵ و MNP۱۴۱۰۷ به ترتیب برای جایگاه‌های کلشی‌سین و اپوتیلون به عنوان قوی‌ترین مهارکننده‌ها شناخته شدند و می‌توانند کاندیدای مناسبی برای مهار توبولین باشند.

دوره ۹، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۸۵ )
چکیده

هدف: سرطان کولورکتال یکی از شایعترین سرطانها در جهان است. بدیهی است که درک رفتار تومور و در سطح مولکولی به درمانی اثربخش‌تر و پیش آگهی دقیق‌تری در مورد بیماری می‌انجامد. از بین تمامی ژنهایی که در سرطان کولورکتال دچار تغییر می‌شوند، k-ras از اهمیت تشخیصی و پیش آگهی قابل توجهی برخوردار است. جهشهای k-ras از جمله وقایع کلیدی در سرطانزایی کولورکتال به‌حساب می‌آیند. بررسیهای گذشته نشان داده‌اند که به‌طور متوسط ۴۰ درصد (۲۰ تا ۵۰ درصد) سرطانهای کولورکتال واجد جهش در انکوژن k-ras هستند. غالب جهشهای k-ras در کدون ۱۲ این ژن و به میزان کمتری در کدون ۱۳ و ۶۱ اتفاق می‌افتند. متمرکز بودن جهشهای این ژن در نقاطی خاص، امکان تشخیص آنها را با روشهای ساده و حساس بر پایه PCR فراهم کرده است و این موضوع در برابر ژنهایی مانند APC یا ۵۳P مزیتی به‌حساب می‌آید که در آنها جهشها در طول توالی DNA توزیع شده‌اند. مواد و روشها: در این مطالعه، ما شیوع جهش در کدون ۱۲ ژن k-ras را در بیماران ایرانی مبتلا به سرطان کولورکتال، به‌منظور مقایسه آن با سایر کشورها مورد بررسی قرار دادیم. بدین منظور، DNA توموری ۵۵ فرد بیمار استخراج شده و جهشهای کدون ۱۲ با استفاده از روش RFLP تشخیص داده شدند. نتایج: نتایج شیوع ۶۵ درصدی جهش نقطه‌ای را نشان دادند که این میزان در مقایسه با سایر کشورها بالاتر است. این امر ممکن است به علت اختلاف در نوع روش تشخیص جهش و تفاوت در جمعیت مورد بررسی از جمله تفاوتهای ژنتیکی، اختلاف در عوامل محیطی، رژیم غذایی، شیوه زندگی اجتماعی مردم و سایر پارامترهای مختص جمعیت ایرانی باشد. ارتباط بین جهش در کدون ۱۲ و عوامل کلینیکوپاتولوژیکی مختلف نیز تحت مطالعه قرار گرفت. بررسیها حاکی از وجود رابطه معناداری میان جهش و درجه تمایز ضعیف تومورهاست. این امر تأکیدی بر نقش مهم Ras در پیشبرد تمایز سلولی است.

دوره ۹، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۸۵ )
چکیده

هدف: سرطان پستان یکی از شایعترین سرطانها در زنان است. این سرطان نیز مانند سایر تومورهای توپر، در سیر تکاملی خود به‌ترتیب دارای مراحل دیسپلازی، اپیتلیالی، سرطان درجا، رگ زایی، تهاجم و متاستاز است. تشخیص سرطان پستان با روش آسیب‌شناسی، معمولاً محرز می‌شود در این تحقیق با اندازه‌گیری یکی از مهمترین و قویترین مهارکننده‌های رگ‌زایی (آنژیواستاتین) در ادرار بیماران، روشی غیرتهاجمی برای تشخیص بیماری معرفی شد. مواد و روشها: نمونه‌های ادرار اتفاقی ۱۵ بیمار مبتلا به سرطان با روش الیزا مستقیم ساندویچی۱ بهینه‌سازی شده از نظر وجود آنژیواستاتین در مقایسه با ۱۵ شاهد سالم ارزیابی شد. نتایج: نتایج حاصل در آزمون آماری T-TEST با سطح اطمینان ۹۷ درصد (۰۳/۰Pvalue<) ارتباط معنی‌داری را بین وجود آنژیواستاتین در ادرار و سرطان پستان نشان داد که کاملاً با نتایج آسیب‌شناسی بیماران مطابقت داشت. بحث و نتیجه‌گیری: اندازه‌گیری آنژیواستاتین در ادرار افراد مبتلا به سرطان پستان، روشی غیرتهاجمی برای تشخیص سرطان است.

دوره ۹، شماره ۰ - ( ۱-۱۳۸۵ )
چکیده

هدف: گروه FAB۱ دسته‌بندی مشخصی را برای سرطانهای خون تعیین کرده است که در بین آنها زیر گروههای (HMCV)۲ و (LGL)۳ دیده نمی‌شود. در حالی که موارد متعددی از این نوع سرطانهای خون و بعضاً با علایم بالینی خاص و پیش آگهی‌های متفاوت گزارش می‌گردد. از طرف دیگر در مورد علت و نحوه پیدایش (HMC)۴ و (LGL) در بدخیمی‌ها و از جمله بدخیمی‌های خون نظریات متفاوتی وجود دارد. از این رو بر آن شدیم تا این دو نوع سلول و تغییرات مربوط به آنها را در بیماران مبتلا به سرطان خون در مرکز فوق تخصصی خون و سرطان‌شناسی حضرت سید الشهدا (ع) اصفهان بررسی نماییم. مواد و روشها: این مطالعه به‌صورت گذشته نگر بر روی ۵۹۵ بیمار مبتلا به سرطان خون طی سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۷ انجام شده است. بدین ترتیب که گسترش خون محیطی و مغز استخوان بیماران در هنگام تشخیص، مرحله بهبودی و هنگام عود بیماری از نظر درصد HMC و LGL مورد بررسی قرار گرفت و نتایج آن به‌صورت توصیفی – تحلیلی استخراج شد. نتایج: علی‌رغم این که به‌نظر می‌رسید که فراوانی سرطان خون در سالهای اخیر افزایش یافته باشد؛ ولی توزیع فراوانی آن در بین سالهای ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۷ تقریباً یکسان بوده است و افزایش چشمگیری را نشان نمی‌دهد و فقط شیوع سرطان خون در مردان نسبت به زنان نزدیک به دو برابر است. براساس نتایج به دست آمده در هنگام تشخیص بیماری و عود در اغلب بیماران، درصد LGL در خون محیطی کاهش داشته، ولی در مرحله بهبودی در بیشتر موارد طبیعی یا افزایش یافته است و تنها در ۱۰ درصد موارد، کاهش نشان می‌داد. در ضمن، هیچ موردی از سرطان خون LGL شناسایی نگردید. درصد HMC در خون محیطی در هنگام تشخیص بیماری در ۹۹ درصد موارد طبیعی و تنها در یک مورد سرطان خون حاد لنفوبلاستیک (۲ALL-L) بیش از حد طبیعی و ۲۰ درصد و در مرحله بهبودی و عود بیماری در اکثریت موارد طبیعی است. درصد HMC در مغز استخوان بیماران هنگام تشخیص بیماری در بیشتر موارد طبیعی و تنها در ۳ درصد موارد، بیش از مقدار طبیعی بوده است. همچنین درصد این سلول در مغز استخوان در فاز بهبودی و عود در بیشتر موارد طبیعی و هنگام عود در ۷ درصد موارد عود (دو بیمار) افزایش داشته است. نتیجه‌گیری: از آنجا که LGL دارای فعالیت ضد توموری است، کاهش آن در هنگام تشخیص بیماری و بروز سرطان‌خون و فاز عود مهم می‌باشد و شاید نشانگر ضعف سیستم ایمنی بیمار باشد و تعیین فعالیت آن و نشانگرهای سطح سلول می‌تواند اطلاعات بیشتری را در اختیار قرار دهد از طرف دیگر با شناسایی چند مورد سرطان خون از نوع سلول آینه‌دستی متخصصان مربوطه هنگام تشخیص و هنگام عود بیماری باید به این زیر گروه خاص از سرطان خون توجه بیشتری نموده و مطالعات بیشتری برای یافتن ماهیت سلول و بررسی علایم بالینی و پیش آگهی بیمار صورت دهند.
مجید تقدیر، نجمه دهقان‌بنادکی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

اهداف: پروتئین مسد، مهارکننده عمومی مسیر است و اثرات درمانی علیه سرطان پستان منفی سه‌گانه دارد. پپتید مشتق‌شده از ناحیه انتهای کربوکسیل مسد، مشابه با پروتئین، به‌عنوان مهارکننده عمل می‌نماید. هدف پژوهش حاضر، بررسی جایگاه احتمالی اتصال مسد و پپتید مشتق‌شده از انتهای کربوکسیل آن، روی دومین‌های بتا- پراپلر اول و دوم LRP۶ بود.
مواد و روش‌ها: پژوهش تجربی حاضر با شبیه‌سازی میان‌کنش بین مولکولی بدون پیش‌فرض و هدفمند، به‌ترتیب توسط دو ابزار تحت شبکه ClusPro و Haddock و شبیه‌سازی دینامیک مولکولی صورت گرفت. اتصال پروتئین مسد و پپتید آن روی LRP۶ بررسی و کمپلکس‌ها آنالیز ساختاری شدند.
یافته‌ها: سطوح وسیعی از پروتئین مسد در میان‌کنش با LRP۶ قرار داشت و سطوح درگیر پپتید بسیار کمتر بود. جهت‌گیری اتصال مسد به کمک‌گیرنده، از ناحیه انتهای کربوکسیل بود. محل اتصال پپتید و پروتئین روی LRP۶ ناحیه‌ای مشابه بین دومین‌های بتا- پراپلر اول و دوم این کمک‌گیرنده بود. نمودار RMSD و RMSF کمپلکس مسد و پپتید آن با دومین عملکردی اول کمک‌گیرنده LRP۶ تقریباً مشابه بود.
نتیجه‌گیری: محل اتصال لیگاندهای مسد و پپتید روی کمک‌گیرنده دقیقاً یکسان نیست، ولی شبیه‌سازی دینامیک مولکولی کمپلکس‌های منتخب، از الگوی مشترک مکانیزم مهار، در پپتید و پروتئین، با تاکید بر کنترل حرکت بین دومینی حکایت دارد. ناحیه درگیر در میان‌کنش هر کدام از لیگاندها، از لحاظ ساختاری نزدیک به ناحیه‌ای از کمک‌گیرنده است که دارای بیشترین انعطاف‌پذیری است. شبیه‌سازی میان‌کنش مولکولی پروتئین با کمک‌گیرنده، بیانگر نقش مهم ناحیه انتهای کربوکسیل در اتصال آن به LRP۶ است.

زینب شنکایی، سیدمحمد فیروزآبادی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

مقدمه: گاهی نیاز است موادی که قابلیت نفوذ به داخل غشا را ندارند به‌طور گسترده‌ای وارد یاخته شوند. روش‌های درمانی از جمله روش‌هایی هستند که گاهی این تغییر نفوذپذیری را هنگام استفاده از داروهای مختلف و ژن‌ها احساس می‌کنند. منفذسازی الکتریکی یاخته‌ها (منفذسازی الکتریکی) روشی نوین در افزایش نفوذپذیری الکتریکی یاخته‌ها است. تولید منفذهای غشایی با اعمال ولتاژهای الکتریکی بیش از آستانه تراوایی غشای یاخته، قابل دست‌یابی است. این روش کاربردهای متفاوتی در ورود مولکول‌های غیرقابل نفوذ به داخل سیتوپلاسم یاخته‌ای دارد که همراه‌کردن این پالس‌ها با داروهای شیمی‌درمانی مانند بلومایسین و سیس‌پلاتین که به شیمی‌درمانی الکتریکی معروف است از مهم‌ترین کاربردهای ضدسرطانی این روش شناخته می‌شود. هدف مطالعه حاضر، مروری بر منفذسازی الکتریکی یاخته‌ها با استفاده از میدان‌های الکتریکی و مغناطیسی با رویکرد کاربرد در درمان سرطان (شیمی‌درمانی الکتریکی) بود.
نتیجه‌گیری: در مطالعات پیش‌کلینیکی، ابتدا این روش روی حیوان و یاخته بهینه‌سازی شده است و پس از آزمون‌های بالینی، امروزه پروتکل استاندارد و بالینی  شیمی‌درمانی الکتریکی به‌عنوان روشی ایمن با اثربخشی بالا برای برخی تومورها مطرح است. این روش درمانی، روشی ساده با حداقل اثرات جانبی است، اما در مطالعات پیش‌کلینیکی جدید با به‌کارگیری پالس‌های الکتریکی با فرکانس‌های بالا، شدت میدان‌های الکتریکی پایین و همچنین استفاده از میدان‌های مغناطیسی پالسی سعی شده تا محدودیت‌ها و کاستی‌های این روش استاندارد برطرف شود.

فاطمه اکبری، علی صالح‌زاده، اکرم سادات نعیمی،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: سیانوباکتری‌ها که به‌عنوان یکی از منابع دریایی هستند، به‌دلیل داشتن ترکیبات موثر سبب فعال‌شدن روند مرگ سلولی در سلول‌های سرطانی می‌شوند و لذا ممکن است بتوانند به‌عنوان منبع جدید مورد استفاده قرار بگیرند. هدف این پژوهش بررسی تاثیر عصاره سیانوباکتری اسیلاتوریا روی رده سلولی سرطان پستان و بیان ژن NM۲۳ بود.
مواد و روش‌ها: در پژوهش تجربی حاضر، سیانوباکتری اسیلاتوریا در محیط کشت زایندر منفی در دمای ۲۶ تا C۲۸
º با شدت نور ۳۵۰ تا ۳۵۰۰لوکس و تحت شرایط ۱۲ ساعت روشنایی و ۱۲ ساعت تاریکی، کشت و رده سلولی MCF-۷ نیز تهیه شد. سلول‌های سرطان پستان توسط عصاره هیدروالکلی اسیلاتوریا با غلظت‌های مختلف تیمار شدند. تاثیر عصاره بر زنده‌ماندن سلول‌ها توسط آزمایش MTT assay ارزیابی و اثر عصاره روی تغییرات بیان ژن NM۲۳ توسط Real Time PCR بررسی شد.
یافته‌ها: مورفولوژی رده سلولی MCF-۷ نشان داد که عصاره سیانوباکتری اسیلاتوریا تغییرات قابل توجهی در سلول‌های تیمارشده در مقایسه با سلول‌های کنترل در خصوصیات مورفولوژی سلول‌ها ایجاد کرد. با افزایش غلظت، زنده‌ماندن سلول‌ها کاهش یافت و اختلاف معنی‌داری نسبت به نمونه کنترل داشت. عصاره پس از گذشت ۲۴ ساعت، باعث مهار ۵۰درصدی بقای سلول‌ها در غلظت ۰/۶میلی‌گرم بر میلی‌لیتر (۰/۰۰۱p<) شد. بیان ژن NM۲۳ در زمان ۲۴ ساعت به‌طور معنی‌داری نسبت به نمونه کنترل افزایش یافت.
نتیجه‌گیری: عصاره سیانوباکتری اسیلاتوریا باعث کاهش در رده سلولی سرطان پستان و افزایش بیان ژن NM۲۳ می‌شود.
 

جابر ظفری، فاطمه جوانی جونی، محمد ستاری کیکله، پرویز عبدالمالکی، محمد جواد خدایار، امیر جلالی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: در درمان سرطان، به‌دلیل محدودیت استفاده از دوز بالا و نیز مقاومت سلول‌های سرطانی، بایستی از روش‌های بهینه‌ای استفاده کرد که در عین کاهش دوز پرتو و دارو، اثربخشی زیاد درمانی داشته باشند. هدف این پژوهش، بررسی سمیت داروی ضدسرطان سیس‌پلاتین تحت تاثیر میدان مغناطیسی ایستا در سلول‌های حساس و مقاوم به دارو بود.
مواد و روش‌ها: در پژوهش تجربی حاضر، رده‌های سلولی سرطانی مقاوم A۲۷۸۰-CP و حساس به سیس‌پلاتین A۲۷۸۰ در گروه‌های سلولی تیمارشده با میدان و دارو نسبت به گروه دریافت‌کننده دارو به‌تنهایی، بررسی و برای تعیین تاثیر میدان مغناطیسی ایستا و غلظت دارو از شدت ۱۰میلی‌تسلا به‌مدت ۲۴ ساعت و غلظت‌های لگاریتمی دارو (۱، ۱۰، ۵۰، ۱۰۰ و ۵۰۰میکروگرم در میلی‌لیتر) استفاده شد. غلظت مهارکنندگی ۵۰% رشد سلول‌ها (IC۵۰)، پس از تبدیل جذب به‌دست‌آمده در دستگاه الایزاریدر از تست MTT به درصد سایتوتوکسیسیته، برای سلول‌ها در عدم حضور و حضور میدان مغناطیسی به دست آمد. داده‌ها با نرم‌افزار Prism از طریق آزمون آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون T تحلیل شدند.
یافته‌ها: در حضور میدان مغناطیسی ایستا و غلظت‌های مختلف دارو کاهش بیشتری در درصد سلول‌های زنده مشاهده شد. مقدار IC۵۰ برای سلول‌های A۲۷۸۰ در عدم حضور و حضور میدان مغناطیسی ۹/۵۸±۲۷/۶۹ و ۱/۴۸±۸/۹۶میکروگرم در میلی‌لیتر و برای سلول‌های A۲۷۸۰-CP، ۸/۰۳±۶۱/۱۶ و ۳/۱۳±۹/۵۸میکروگرم در میلی‌لیتر بود.
نتیجه‌گیری: مرگ‌ومیر سلول‌های تیمارشده با داروی ضدسرطان سیس‌پلاتین تحت تاثیر میدان مغناطیسی در رده‌های حساس و مقاوم به دارو نسبت به استفاده از دارو به‌تنهایی بیشتر است. مقاومت دارویی در رده سلولی مقاوم به دارو در حضور میدان مغناطیسی کاهش می‌یابد.


دوره ۱۰، شماره ۰ - ( ۵-۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: هومئوستاز بافتی نتیجه سازوکارهای تنظیمی شدیدی است که خود بازسازی، تمایز و پیشگیری از پیری سلولی زود هنگام و مرگ برنامه‌ریزی شده سلول‌های بنیادی را کنترل می‌کند. Bmi-۱، یک پروتئین مهارکننده رونویسی از خانواده پروتئین‌های پلی‌کمب، مهارکننده ژن‌هایی است که پیری و مرگ سلولی را القا می‌کنند و بیان غیرطبیعی آن می‌تواند در بروز سرطان دخالت داشته باشد. مواد و روش‌ها :نمونه‌های توموری و غیرتوموری مثانه از بیمارستان لبافی نژاد تهیه شد. RNAاستخراج شده از هر نمونه به وسیله روش RT به cDNA تبدیل و با استفاده از آغازگرهای اختصاصی برای ژن‌های Bmi-۱ و β۲m، به‌عنوان کنترل داخلی، تکثیر گردید؛ همچنین تولید و توزیع درون سلولی پروتئین Bmi-۱ به وسیله روش وسترن‌بلات و ایمونوهیستوشیمی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: برای تعیین نقش Bmi-۱ در سرطان مثانه، بیان Bmi-۱ در بافت‌های توموری و غیرتوموری مثانه مورد بررسی قرار گرفت. RT-PCR یک محصول ۶۸۳ جفت بازی منطبق با اندازه مورد انتظار برای قطعه طراحی شده Bmi-۱ را تولید کرد. ماهیت قطعه تکثیر شده به وسیله تعیین توالی تأیید گردید. میانگین سطح بیان Bmi-۱ در بافت توموری بسیار بالاتر از بافت‌های غیر توموری است و بین میانگین بیان ژن و مرتبه تومور اختلاف معنی‌داری وجود دارد (۰۵/۰ (p<. همچنین بیان ژن در سطح پروتئین به وسیله روش‌های وسترن‌بلات و ایمونوهیستوشیمی تأیید شد. نتیجه‌گیری: جایگاه مهارکننده توموری Cdkn۲a (جایگاه Ink۴a/Arf) دو پروتئین p۱۶ink۴a و p۱۴arf را کد می‌کند. Ink۴a و Arf به ترتیب، نقش مهمی در مسیرهای رتینوبلاستوما (pRB)و p۵۳ بازی می‌کنند. Bmi-۱ مهارکننده قوی هر دو مسیر می‌باشد و بنابراین بررسی نقش این ژن در فرایند سرطانی شدن سلول‌ها، حائز اهمیت است. در این تحقیق برای اولین بار بیان Bmi-۱ و ارتباط آن با بدخیمی‌های مثانه گزارش می‌شود.

دوره ۱۰، شماره ۰ - ( ۸-۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: مهار مرگ برنامه‌ریزی شده سلول‌ها، یکی از عوامل آغاز و پیشرفت تومور است و مهارکنندگان مرگ برنامه‌ریزی شده سلول، در بروز سرطان نقش ویژه‌ای ایفا می‌کنند. سوروایوین یکی از مهارکنندگان مرگ برنامه‌ریزی شده سلول است که اخیراً به‌عنوان یک نشانگر تومور احتمالی برای تشخیص و پیش‌آگهی تومورهای مثانه مورد توجه قرار گرفته است. پروتئین سوروایوین عملکرد دوگانه‌ای هم در تنظیم تقسیم سلولی و هم در کنترل مرگ سلولی دارد و در اغلب سرطان‌های انسانی افزایش بیان دارد. در این تحقیق شایستگی بیان سوروایوین، به‌عنوان نشانگرهای ملکولی ذاتی در پیش‌آگهی مبتلایان به سرطان مثانه، به‌خصوص بیماران دارای عود مجدد تومور مورد بررسی قرار گرفته است. مواد و روش‌ها: بلوک‌های پارافینه از آرشیو بیمارستان لبافی‌نژاد به‌دست آمدند و پس از بررسی پرونده پنج ساله بیماران، با تکنیکRT-PCR مورد بررسی قرار گرفتند. در مجموع تعداد ۵۱ نمونه پارافینه متعلق به ۳۰ بیمار مبتلا به سرطان مثانه، از نظر بیان این ژن ارزیابی شدند. همچنین توزیع بافتی و جایگاه درون سلولی پروتئین حاصل از این ژن با استفاده از روش ایمونوهیستوشیمی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: بیان سوروایوین در ۶/۶۶ درصد نمونه‌ها مشخص شد. طبق یافته‌های این تحقیق، بیان سوروایوین با افزایش درجه و بدخیمی تومور، افزایش می‌یابد. میزان بیان سوروایوین در عودهای دوم و سوم تومور، افزایش داشت. همچنین با افزایش بدخیمی و در نتیجه افزایش بیان سوروایوین شانس زنده ماندن در طی ۵ سال پیگیری، به‌طور معناداری کاهش داشت (۰۳۶/۰(P=. نتایج ایمونوهیستوشیمی نیز مؤید این بودند که پروتئین سوروایوین در سلول‌های توموری بیان شده و تجمع هسته‌ای دارد. نتیجه‌گیری: در مجموع این تحقیق توانست بیان سوروایوین را در نمونه‌های پارافینه شده از سرطان مثانه، در سطح mRNA و پروتئین، آشکار کرده و نشان دهد که افزایش بیان سوروایوین با افزایش بدخیمی تومورهای مثانه همراه است که این یافته می‌تواند در پیش‌آگهی مبتلایان به این تومورها مؤثر باشد و سوروایوین را به‌عنوان نشانگر پیش‌آگهی دهنده مناسب برای سرطان مثانه معرفی می‌کند.

دوره ۱۰، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: نوکلئوستمین جزء خانواده‌ای از پروتئین‌های هستکی است که به میزان زیادی در سلول‌های بنیادین جنینی، عصبی و مزانشیمی بیان می‌شود و در تنظیم خودبازسازی این سلول‌ها نقش دارد. بیش‌بیان این ژن در رده‌های سلولی سرطانی متعدد و نیز بافت‌های توموری چون تومورهای معده، کبد و پروستات نشان داده شده است. هدف از مطالعه حاضر، بررسی آثار سرکوب بیان این ژن در رده سلولی سرطانی مثانه با روش RNAi است. مواد و روش‌ها: پس از تأیید بیان ژن نوکلئوستمین در رده سلولی سرطانی ۵۶۳۷، الیگونوکلئوتیدهای ۲۱ تایی بر علیه آن به داخل سلول ترانسفکت شده و سرکوب بیان ژن با روش RT-PCR، ایمونوسیتوشیمی و وسترن بلات تأیید شد. آنالیز رشد سلولی با شمارش سلول‌ها انجام گرفت. تغییرات در چرخه سلولی و رخداد مرگ برنامه‌ریزی شده سلول به ترتیب با رنگ‌آمیزی سلول‌ها با رنگ پروپیودیم آیودید وآنکسین V-FITC مورد بررسی قرار گرفت. نتایج: ژن نوکلئوستمین به میزان بالایی در سلول‌های ۵۶۳۷ بیان می‌شود. بررسی بیان ژن نوکلئوستمین با روش نیمه‌کمی و پس از تیمار با الیگونوکلئوتیدهای اختصاصی بر علیه این ژن، کاهشی در حدود ۸۵ درصد را در مقایسه با گروه‌های کنترل نشان داد. علاوه بر این، نتایج ایمونوسیتوشیمی و وسترن بلات نیز تأییدکننده سرکوب بیان ژن در حد پروتئین بود. بررسی منحنی رشد سلول‌ها نشان داد که با گذشت ۷۲ ساعت، کاهش قابل ملاحظه‌ای در تعداد سلول‌های گروه تیمار شده با الیگونوکلئوتیدهای نوکلئوستمین قابل مشاهده است. بررسی چرخه سلولی نیز بیانگر رخداد مرگ برنامه‌ریزی شده سلول پس از مهار نوکلئوستمین بود که رنگ‌آمیزی اختصاصی با آنکسین V-FITC نیز این یافته را تأیید نمود. نتیجه‌گیری: بیان ژن نوکلئوستمین نقش مهمی در تکثیر سلولی و جلوگیری از مرگ برنامه‌ریزی شده سلول در سلول‌های رده سرطانی ۵۶۳۷ ایفا می‌کند. مطالعات بیشتر در زمینه سرکوب بیان این ژن در محیط بدن می‌تواند در آینده راهگشای یافتن هدف‌های درمانی بالقوه برای سرطان مثانه شود.
مهناز عظیمی، مهسا رحیمی، مرضیه ابراهیمی، مهدی توتونچی،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده

سرطان معده پنجمین سرطان شایع در جهان است. به نظر می‌رسد که سلول‌های بنیادی واقع در تومور از خاصیت جاودانگی برخوردار بوده و مسئول مقاومت به درمان، بازگشت تومور و متاستاز باشند. امروزه مشخص شده است که miRNAها که از دسته RNAهای کوچک غیرکدکننده هستند نقش مهمی در تنظیم فعالیت سلول‌‎های بنیادی سرطان دارند. بنابراین هدف مطالعه مروری حاضر، معرفی miRNAهایی است که در تنظیم هر سه خصوصیت بنیادینگی، متاستاز و مقاومت به دارو دخیل هستند. با شناسایی این miRNAها، می‌توان از آنها به‌عنوان نشانگرهای زیستی در تشخیص و هدف‌گیری به‌منظور درمان هرچه بهتر سرطان بهره برد. در این مطالعه با استفاده از مرور سیستماتیکی و داده‌کاوی، هفت miRNA شامل miR-۱۰۰، miR-۱۰۷، miR-۱۹b، miR-۳۰a، miR-۲۷a، miR-۲۳a و miR-۳۴a به دست آمد که قادر به تنظیم هر سه مسیر بنیادینگی، متاستاز و مقاومت به دارو در سرطان معده بودند و همچنین ۵۲ عدد ژن هدف به دست آمد که از مهم‌ترین ژن‌های آن می‌توان به AXL، CD۲۴، CD۴۴، SIRT۱، NOTCH۲، NOTCH۱، CDK۶ و MYC اشاره کرد که در تنظیم چندین فرآیند زیستی دخالت دارند.

هیلدا صمیمی، وحید حق‌پناه، شیوا ایرانی، پرویز فلاح، احسان عارفیان، مسعود سلیمانی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده

اهداف: سیستم‌های کشت سه‌بعدی به‌دلیل شباهت‌های مورفولوژیکی به "محیط زنده" اهمیت بسیاری در حوزه مطالعات داروهای ضدسرطان دارند. در این مقاله سعی بر آن است که میزان سمیت داروی BI-۸۴۷۳۲۵ روی کشت سه‌بعدی دو رده سلولی متفاوت سرطان آناپلاستیک سنجیده شود و پیامد آن به‌عنوان یکی از اهداف یافتن تفاوت در میزان پاسخ‌دهی بر مبنای مشخصات سلول‌ها مورد بررسی قرار گیرد.
مواد و روش‌ها: در این مطالعه پس از آماده‌سازی داربست آلژینات، دو رده سلولی سرطان آناپلاستیک تیروئید C۶۴۳ و SW۱۷۳۶ انکپسوله و به‌مدت یک هفته کشت شدند. پس از گذشت ۲۴ساعت از کشت سلول‌ها روی داربست، ارزیابی توانایی زنده‌ماندن سول‌ها در حضور دوزهای مختلف (۱ تا ۶۴میکرومولار) داروی BI-۸۴۷۳۲۵ توسط تست ۳- (۴ و ۵ دی‌متیل‌تیازول-۲- وای‌ ال)- ۲ و ۵- دی‌فنیل‌تترازولیوم‌بروماید (MTT) به عمل آمد. به‌منظور بررسی و مقایسه تکثیر سلول‌ها در دوز موثر دارو، پس از ۲۴ساعت از اثر دارو در غلظت مربوطه برای هر یک از رده‌های سلولی رنگ‌آمیزی توسط کربوکسی‌فلورسئین ان- هیدروکسی‌سوکسینیمیدیل استر (CFSE) انجام شد.
یافته‌ها: اثر سمیت داروی BI-۸۴۷۳۲۵ در رده‌های مختلف سرطان آناپلاستیک تیروئید متفاوت است. دوز موثر دارو پس از گذشت ۲۴ساعت برای رده C۶۴۳ در ۲۵میکرومولار و در مورد رده SW۱۷۳۶ در ۴۳میکرومولار محاسبه شد. رنگ‌آمیزی توسط CFSE و مقایسه تکثیر سلول‌ها در دوز موثر دارو، یافته فوق را تائید کرد.
نتیجه‌گیری: در مجموع، مطالعه حاضر نشان داد که اثر سمیت دارو در رده‌های مختلف سرطان آناپلاستیک تیروئید متفاوت است. اهمیت این موضوع در کنار توجه به مطالعات کشت سه‌بعدی می‌تواند محققان را در طراحی مطالعات تکمیلی بعدی در جهت دستیابی به مناسب‌ترین دارو با تاثیرگذارترین دوز کمک کند.

هادی هاشم‌زاده، عبداله اله‌وردی، پتر ارتل، حسین نادری‌منش،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده

با توجه به رشد روزافزون کاربرد نانوتکنولوژی، استفاده از نانومواد و همچنین ترکیبات شیمیایی منحصربه‌فرد در زندگی روزمره بشریت، به‌منظور بررسی ایمن‌بودن آنها نیاز به روش‌های غربالگری "درون‌تنی" و "برون‌تنی" جدید است. بدیهی است هر چه این روش‌ها دارای الهام بیشتر از بافت فیزیولوژیک بدن انسان باشند، می‌توان نتایج بهتری از سمیت یا ایمن‌بودن آنها به دست آورد. استفاده از روش سه‌بعدی اسفروید، اسفرویدها با استفاده از میکروپلیت تجاری ایجاد شدند، به‌دلیل مزایای زیادی از جمله رشد سلول‌های در سه بعد، مدل واقعی و شباهت زیاد به بافت فیزیولوژیک بدن، قابلیت استفاده به‌عنوان جایگزین مدل‌های حیوانی، اندرکنش سلول- سلول، پیام‌رسانی بهتر سلول‌ها به‌دلیل ارتباط نزدیک، در مقایسه با کشت تک‌لایه سلول‌ها، در این تحقیق به‌منظور بررسی سمیت نانوذرات نقره مورد استفاده قرار گرفت. سه فاکتور فعالیت متابولیکی، میزان زنده‌مانی/مرگ سلولی و سطح مقطع اسفرویدها با دو روش سه‌بعدی و دوبعدی تحت تیمار غلظت‌های مختلف نانوذرات نقره در زمان‌های متفاوت مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که سلول‌های مختلف سرطانی و نرمال ریه واکنش متفاوتی از خود نشان می‌دهند. همچنین سمیت سلولی نانوذرات نقره با استفاده از سیستم‌های دوبعدی و سه‌بعدی و مقایسه آنها با هم اختلاف معنی‌داری داشته و میزان رشد/عدم رشد اسفرویدهای وابسته به نوع سلول بوده و غلظت‌های مختلف نیز اهمیت اساسی در مطالعات دارند. مطالعه حاضر شواهدی ارایه می‌دهد که ابعاد سلولی در دوبعدی و سه‌بعدی به‌دلیل ساختار فضایی- زمانی متفاوت نقش حیاتی در نتایج و پیامدهای حاصل از التهابات و سمیت سلولی با نانوذرات بازی می‌کنند.

جاوید اسفندیاری، بهناز شجاع‌الدین‌گیوی، محمد مظفری‌نیا، هادی هاشم‌زاده، حسین نادری‌منش،
دوره ۱۰، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده

پوسته سیلیکایی دیاتوم‌ها، ساختارهایی زیستی و جایگزین برای ذرات سیلیکایی مزوپورس مصنوعی هستند که به‌علت داشتن سطوح گسترده، منافذ دقیق نانومتری، زیست‌سازگاری، پایداری مکانیکی و حرارتی، قابلیت‌های نوری و امکان اتصال به بیومولکول‌ها، قابلیت‌های ممتازی برای طراحی بیوسنسورها دارند. در این مطالعه دیاتوم Chaetoceros sp. برای ساخت بسته‌های مغناطیسی Fe۲O۳-Au-Biosilica مورد استفاده قرار گرفت. پس از کشت ریزجلبک‌ها، سنتز نانوذرات طلا در دیواره سیلیکایی با روش سنتز زیستی صورت گرفت که ارزیابی‌ها بیانگر سنتز نانوذرات کروی طلا به‌صورت پیوسته روی سطوح و منافذ دیواره بود. پس از این مرحله نانوذرات مغناطیسی اکسیدآهن نیز به سطح سیلیکایی دیاتوم متصل و از این طریق امکان هدایت سامانه سیلیکایی با استفاده از میدان مغناطیسی فراهم شد. اصلاح سطح این بسته‌های مغناطیسی دیاتوم با استفاده از ترکیب APTES امکان اتصال رنگ فلورسنس رودامین و آنتی‌بادی هرسپتین (Trastuzumab) به این ساختار را فراهم کرد. همچنین موفقیت اتصال سامانه به سلول‌های هدف (SKBR۳) با تصاویر میکرسکوپ فلورسنس مورد تایید قرار گرفت. نتایج این مطالعه بیانگر قابلیت ویژه پوسته سیلیکایی این دیاتوم به‌عنوان یک بسته "چندمنظوره" در فعالیت‌های تشخیصی و درمانی است.

نصرالله صالح گوهری، زهرا کرمی، فربد محسنی، علی کریم زاده، کتایون صدیقی،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۸ )
چکیده

سرطان سینه یک عامل پرخطر برای سلامت زنان محسوب می‌شود که حدود ۲۳ درصد میزان سرطان‌ها و دومین عامل مرگ در بین تمامی سرطان‌ها به شمار می‌رود. به خاطر پرهزینه و زمان بربودن روش های سنجش فعلی سرطان سینه ، نیاز به توسعه روش های حساس تر و اختصاصی ترمی باشد. بیوسنسورها به خاطر پاسخ سریع ناشی از محاسبه مستقیم در مایعات فیزیولوژیکی (بزاق، خون، سرم، شیر و ادرار) حائز اهمیت هستند. بیوسنسورهای برپایه آپتامر نسبت به روش های سنتی برای شناسایی سلول های سرطانی مزیت هایی از جمله سرعت، سادگی و ارزان بودن را دارا می باشند. در این مطالعه، با اتصال دزوکسی ریبوزیم و آپتامر یک روش رنگ سنجی برای شناسایی سلول های سرطان سینه ارائه شد. آپتامرهای MUC۱ و PTK۷ نیز بعنوان آپتامرهای اختصاصی برای اتصال به سلول های سرطانی سینه استفاده شدند. این روش ممکن است نیازی به تغییر DNA و استفاده از برچسب را نداشته باشد که می تواند تشخیص سلول های سرطانی را ساده تر و ارزان تر انجام دهد. نتایج به دست آمده خاطر نشان ساخت که این آپتامرها فعالیت قابل توجهی برای تشخیص سلول های سرطانی را نشان دادند درحالی که در نمونه های کنترل فعالیتی مشاهده نشد. علاوه براین، نتایج نشان دادند که یک رابطه خطی بین مقدار سلول های سرطانی و سیگنال رنگ سنجی وجود دارد. در نهایت، نتایج به دست آمده یک روش ارزان و سهل انجام را برای تشخیص سلول های سرطانی در آینده را خاطر نشان می سازد.
مونا سلطانی، نجمه احمدیان‌چاشمی، محسن شریفی، رضا فتوت، مهرداد بهمنش،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۸ )
چکیده

اهداف: سرطان سینه شایع‌ترین نوع بدخیمی زنان در سراسر جهان است. از میان روش‌های مختلف در پیشگیری و درمان سرطان، ترکیبات طبیعی گیاهی دارای مزایای بیشتری نسبت به داروهای شیمیایی هستند و عوارض جانبی کمتری دارند. اخیراً مطالعات بسیاری در ارتباط با خواص آنتی‌اکسیدانی، ضدسرطانی، ضدتکثیری و ضدالتهابی لیگنان‌های گیاهی انجام شده است که نشان‌دهنده اهمیت این ترکیبات در پیشگیری و درمان انواع بیماری‌ها است. در مطالعه حاضر اثرات سمیت سلولی و القای آپوپتوز توسط ترکیبات لیگنانی پینورسینول و لاریسی‌رسینول بر رده سلولی سرطان سینه SKBr۳ بررسی شد.
مواد و روش‌ها: سلول‌های SKBr۳ با غلظت‌های مختلفی از پینورسینول و لاریسی‌رسینول به مدت ۷۲ ساعت تیمار شدند. سپس قابلیت حیات سلولی و تغییرات مورفولوژیکی سلول‌ها به ترتیب با ارزیابی MTT و میکروسکوپ نوری معکوس تعیین شدند. همچنین القای آپوپتوز به وسیله آنالیز فلوسایتومتری و با استفاده از کیت تشخیص آپوپتوز آنکسین V-FITC بررسی شد.
یافته‌ها: تیمارهای پینورسینول و لاریسی‌رسینول هر دو در حالت وابسته به غلظت موجب القای تغییرات مورفولوژیکی، کاهش قابلیت رشد، حیات، تکثیر سلولی و افزایش معنی‌دار میزان القای آپوپتوز در رده سلولی SKBr۳ نسبت به سلول‌ها شدند.
نتیجه‌گیری: القای آپوپتوز و جلوگیری از رشد و تکثیر سلول‌های سرطانی از مکانیزم‌های مهم در درمان سرطان است. پینورسینول و لاریسی‌رسینول می‌توانند از طریق کاهش تکثیر سلولی و افزایش القای آپوپتوز در پیشگیری و درمان سرطان سینه مفید باشند.

شیدا جهازی، هاشم یعقوبی، حسین اکبری،
دوره ۱۱، شماره ۲ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده

نانوذرات مغناطیسی اکسید آهن یکی از نانو حامل­هایی است که به سبب ویژگی­هایی همچون سمیت پایین، زیست سازگاری، قابلیت بارگیری و انتقال کنترل شده­ی دارو به سلول­های سرطانی، گزینه مناسبی در دارورسانی نوین محسوب می­شوند. هدف از این پژوهش سنتز نانوذرات اکسیدآهن پوشش­دار بمنظور تحویل داروی دوکسوروبیسین (DOX) و بررسی تأثیرات آن بر روی سلول­های سرطانی می باشد.
در این پژوهش نانوذرات مغناطیسی Fe۳O۴ به روش Polyol سنتز گردید و سپس دوکسوروبیسین بر روی نانوذرات اکسیدآهن پگیله شده بارگذاری شد. برای اطمینان از اتصال PEG به نانوذرات و بارگیری دارو روی نانوذرات از تکنیک FT-IR استفاده شد. مقایسه اندازه متوسط و ساختار بلوری نانوذرات توسط میکروسکوپ الکترونی عبوری و الگوی پراش X انجام شد. سپس اثر سمیت سلولی آن­ها بر روی سلول­های سرطانی AGS و MCF-۷توسط سنجش MTT مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج FT-IR حضور باندهای O-H و  C-Hدر پیک ۳۳۹۲ cm و ۲۹۲۷ cm  اتصال PEG به نانوذرات را تأیید کرد. الگوی XRD ساختار اسپینل مکعبی نانوذرات مگنتیت پگیله شده حامل دارو با متوسط اندازه ۱۴ نانومتر را نمایش داد. ۶۷/۲۱ درصد دوکسوروبیسین در نانوذرات Fe۳O۴-PEG بارگذاری شد که در ۲۴ ساعت اول  بیشترین مقدار رهایش دارو ثبت شد. آزمون MTT در تیمارهای ۲۴، ۴۸ و ۷۲ ساعت نشان داد با افزایش غلظت نانوذرات پوشش­دار حامل دارو از ۰ به ۵۰ میکرومولار اثرات سیتوتوکسیتی دارو به تدریج افزایش می­یابد.
نتایج نشان داد پگیله کردن نانوذرات اکسیدآهن در فرایند دارورسانی برای افزایش اثر داروی دوکسوروبیسین بر سلول های سرطانیAGS  و MCF-۷ می­تواند مفید باشد.
 

صفحه ۱ از ۵    
اولین
قبلی
۱