۱۲ نتیجه برای نانوالیاف
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
تتولید الیاف در مقیاس نانومتری (نانوالیاف) سطح تماس بسیار زیادی را ایجاد می کند و موجب بهبود خواص آنها نسبت به الیاف معمول میشود. الکتروریسی یک روش نسبتاٌ ساده و موًثر برای سنتز نانوالیاف با قطرهای مختلف است. با تغییر عوامل تاثیرگذار بر فرایند الکتروریسی شامل متغیرهای محیطی، دستگاهی و محلول، میتوان الیافی با مورفولوژی مختلف تولید کرد. پلی وینیل الکل (PVA) به دلیل پایداری حرارتی بالا، زیست سازگاری، غیر سمی بودن و حلالیت در آب مورد توجه واقع شده است. افزودن بنتونیت به PVA باعث بهبود خواص آن می شود. در این پژوهش برای تهیه غشاء نانوالیاف PVA و نانوبنتونیت، مقادیر بهینه سه متغیر مؤثر بر فرایند شامل ولتاژ، نرخ تغذیه و غلظت بنتونیت بر اساس موفولوژی و خواص مکانیکی نانوالیاف تعیین شد. نتایج نشان داد که در شرایط ولتاژ kV ۱۱، نرخ تغذیه mL/h ۵/۰ و غلظت بنتونیت w/w ۳% الیافی با مناسب ترین موفولوژی و بیشترین استحکام بدست می آید. در این شرایط نانوالیاف تولیدی قطری برابر ۲۴۳ نانومتر با انحراف معیار ۰۵۵۱/۰ و تحمل کشش MPa ۶۴/۷را دارند. نتایج این مطالعه نشان داد که افزودن مقدار کمی بتنونیت به PVA باعث استحکام بیشتر نانوالیاف تولیدی می شود. در اثر افزودن بنتونیت قطر نانوالیاف از ۳۰۸ به ۲۴۳ نانومتر کاهش می یابد. بنابراین نانوالیاف کامپوزیتی PVA/نانوبنتونیت تولید شده یک غشا مناسب برای تصفیه آب است.
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده
تخلخل وبهای الکتروریسی شده، پارامتر بسیار مهمی در بسیاری از زمینههای کاربردی نانوالیاف میباشد. به همین منظور در این تحقیق ابتدا اثر پارامترهای تاثیر گذار، غلظت محلول پلیمری و نرخ تغذیه، بر قطر نانوالیاف پلی وینیل الکل که به عنوان جزء حل شونده در وب هیبریدی نهایی در نظر گرفته شده بود، مورد مطالعه قرار گرفت. در ادامه وب هیبریدی پلی آمید ۶/ پلی وینیل الکل به روش الکتروریسی همزمان دو سویه تهیه شد، سپس مورفولوژی، قطر نانوالیاف و اندازه متوسط حفرات سطحی قبل و پس از حذف پلی وینیل الکل، با استفاده از تصاویر میکروسکوپ الکترونی روبشی با یکدیگر مقایسه شدند. جهت اندازهگیری تخلخل وبهای الکتروریسی شده، از سه رابطهی ارائه شده در مراجع که بر اساس روشهای اندازهگیری ساده و کاربردی بنا شدهاند، استفاده شد. در پایان پس از انتخاب بهترین روش اندازه گیری تخلخل نانوالیاف، نشان داده شد که با حذف یکی از اجزای وب هیبریدی میزان تخلخل وب الکتروریسی شده ۱۰ تا ۱۵%کاهش پیدا کرده و به حدود ۷۰% میرسد. اندازهی حفرات وبها نیز پس از حذف یک جزء، به میزان ۳۰ تا ۵۸ درصد نسبت به نمونه هیبریدی کاهش یافت.
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
نانوالیاف پلیمری در یک دهه گذشته علاقه صنعتی زیادی را به خود جلب کرده است. به طور کلی ، این الیاف برای کاربردهای مختلفی از جمله کاربردهای پزشکی ، عایق بندی، خازن ها، فناوری های پیشرفته هوا فضا و ... مناسب است. با این حال ، بسیاری از این نانوالیاف پلیمری از نظر حرارتی ناپایدار و از نظر الکتریکی دارای رسانایی ضعیف می باشند. به همین دلیل استفاده از آنها در برخی از کاربردها، محدود است و نیاز به تقویت کننده مناسب دارد. گرافیت دارای خواص بی نظیری مانند رسانایی و پایداری حرارتی بالا است. این ماده استثنایی به منظور تقویت خواص الکتریکی و حرارتی می تواند در نانوالیاف پلیمری به عنوان نانوتقویت کننده استفاده شود. هدف از این پروژه بررسی تأثیر افزودن نانوذرات گرافیت به الیاف پلیمری، بر خصوصیات حرارتی و الکتریکی حاصل از آن است. برای این منظور از پلی وینیل الکل ۷۲۰۰۰(
PVA) ، بعنوان یک پلیمر غیر رسانا و نانوذرات گرافیت استفاده شد. روش سنتز، الکتروریسی بود که با پارامترهای بهینه کنترل و پس از توزیع گرافیت بوسیله هموژنایزر، انجام شد. بدین منظور شرایط بهینه برای فرآیند الکتروریسی در این پژوهش، غلظت محلول پلیمری
W % ۸، ولتاژ
Kv ۲۲، نرخ تغذیه

۱۰ و فاصله ریسندگی
cm ۲۰ در نظر گرفته شد. بررسی های انجام گرفته با میکروسکوپ الکترونی روبشی (
SEM)، نشان داد الیاف
PVA حاصل از این شرایط صاف، پیوسته، بدون هیچگونه دانه کروی یا دوکی شکل و با قطر حدودا ۳۵۰ نانومتر بود. در حالی که نانو الیاف
PVA / گرافیت با همین شرایط الکتروریسی، صاف و بسیار نازک تر، با قطر حدودا
nm۲۰۰ تولید شد. همچنین با توجه به الگوهای پراش پرتو ایکس (
XRD ) از نانوالیاف پلی وینیل الکل/ گرافیت، حضور ذرات کریستالی گرافیت در یک زمینه با ساختار آمورف تایید گردید. رفتار حرارتی نانوالیاف
PVA پس از ترکیب با گرافیت، بوسیله آنالیز حرارتی (
DSC )و
TGA بررسی و پایداری حرارتی نمونه ها تا دمای

۳۰۰درجه سانتی گراد به اثبات رسید. همچنین طبق نتایج دستگاه مقاومت سنج ۴ پراب، با افزایش درصد وزنی گرافیت در الیاف، افزایش رسانایی الکتریکی تا حداکثر

۵/۰ مشاهده شد.
علیرضا نادری سهی، حسین نادری منش، مسعود سلیمانی،
دوره ۷، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده
با توجه به یافته های جدید، نقش نانوتوپوگرافی ریزمحیط سلول بر عملکرد و سرنوشت آن، بیش از پیش اهمیت یافته است. از این رو، تهیه نانوساختارهای زیست سازگار بعنوان بستر کشت سلول و در مرحله بعد، تعیین دقیق ویژگی های فیزیکی و هندسی آن ها مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. در این راستا هرچند میکروسکوپ نیروی اتمی، در تعیین خصوصیات نانوالگو(Nanopattern) های مورد استفاده برای کشت سلول، کاربردی گسترده یافته، اما توانایی های آن برای مطالعه ساختار نانوالیاف الکتروریسی شده (Electrospun nanofibers) بطور جدی مطالعه نشده است. در تحقیق حاضر، نانوالیاف زیست سازگار کیتوزان که با فناوری الکتروریسی تولید و بهینه شده بودند، با میکروسکوپ های الکترونی روبشی (SEM) و میکروسکوپ نیروی اتمی(AFM) مورد بررسی قرار گرفته، داده های حاصل از هر یک ارزیابی شدند. نتایج حاصله بیانگر این واقعیت بود که استفاده از هر کدام از این دو میکروسکوپ، مزایا و معایبی خواهد داشت. بعنوان اولین نکته، در حالی که فرآیند های آماده سازی و روبش نمونه در SEM می تواند سبب تخریب ساختار طبیعی الیاف گردد، AFM به هیچگونه تیمار نمونه نیازی ندارد. در حالی که مهمترین کاربردهای SEM در بررسی ساختارهای نانوفیبری شامل بررسی سریع شکل، جهت گیری، قطر و یکنواختی الیاف است، تصویربرداری سه بعدی با AFM، تعیین درجه زبری سطح، درجه زبری در طول لیف و تعیین ضخامت بافت تولید شده را ممکن می سازد. علاوه بر این، با رعایت پاره ای ملاحظات تکنیکی، AFM می تواند در تخمین قطر میانگین نانوالیاف، به خوبی SEM عمل نماید.
ترانهپیمانه عابدیمحتسب، الناز تمجید، رضا حاجیحسینی،
دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
اهداف: در سالهای اخیر داربستهای نانوالیافی زمینه پلیمری بهدلیل اثرات ضدمیکروبی در مهندسی بافت پوست مورد توجه زیادی قرار گرفتهاند. هدف از این پژوهش تولید و مشخصهیابی خواص آنتیباکتریال داربستهای نانوالیافی زمینه پلیمری است.
مواد و روشها: در مطالعه تجربی حاضر داربست نانوالیافی پلیکاپرولاکتون به روش الکتروریسی ساخته شد. بررسیهای ریزساختاری و مطالعات چسبندگی باکتریایی با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی صورت گرفت. برای انجام آزمونهای ضدباکتریایی از آزمونهای میکرودایلوشن و تشکیل بیوفیلم بر سویههای استاندارد گرم منفی اشرشیا کلی و سودوموناس آئروژینوزا، گرم مثبت استرپتوکوکوس موتانس و استافیلوکوکوس اورئوس و برای مطالعه سمیت سلولی از آزمون MTT بر سلولهای سرطانی رده هلا و HT۱۰۸۰ استفاده شد.
یافتهها: نتایج این پژوهش نشان داد که این داربست نانوالیافی خواص ضدباکتریایی و ضدتشکیل بیوفیلم بر همه سویهها دارد اما در مشاهدات میکروسکوپ الکترونی و آزمون میکرودایلوشن بیشترین اثر بر سویه سودوموناس آئروژینوزا و در غلظت یکمیلیگرم بر میلیلیتر عصاره داربست نانوالیافی مشاهده شده، اما در آزمون تشکیل بیوفیلم بیشترین اثر بر سویه استافیلوکوکوس اورئوس و در غلظت ۸میکروگرم بر میلیلیتر عصاره حاصل شد. همچنین نتایج آزمونهای سمیتسنجی سلولی نیز نشان داد که عصاره داربستهای سنتزشده روی سلولهای سرطانی فیبروبلاست انسانی (HT۱۰۸۰) اثرات سمی بیشتری داشته و پس از ۴۸ساعت منجر به کاهشی در حدود ۴۰% تعداد آنها میشود.
نتیجهگیری: داربستهای نانوالیافی پلیکاپرولاکتون تولیدشده به روش الکتروریسی، بالقوه میتوانند گزینه امیدبخشی در کاربردهای مهندسی بافت پوست با قابلیت جلوگیری از تشکیل بیوفیلم در محل ترمیم زخم و نیز کاهش تعداد سلولهای سرطانی باشند.
دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۸-۱۳۹۱ )
چکیده
چکیده- در این تحقیق، روش جدیدی برای کاهش تنش های پسماند مکرومکانیک در کامپوزیت های پلیمری لایه ای با استفاده از نانوالیاف کربنی ارائه شده است. برای این منظور، نخست با استفاده از روابط مایکرومکانیک کلاسیک و مایکرومکانیک بهبود یافته، ضریب انبساط حرارتی و مدول الاستیسیته زمینه پلیمری پرشده توسط نانوالیاف کربنی با درصدهای مختلف وزنی تعیین می شود. سپس با استفاده از زمینه بهبود یافته توسط نانوالیاف کربنی و روابط اختلاط در کامپوزیت ها، ضریب انبساط حرارتی و مدول الاستیسیته طولی و عرضی در یک تک لایه کامپوزیتی تعیین می شود. درنهایت، با استفاده از تئوری کلاسیک لایه ای در کامپوزیت ها، تنش های پسماند مکرومکانیک برای نانوکامپوزیت نانوالیاف/شیشه/اپوکسی با درصدهای مختلف وزنی محاسبه و نتایج مقایسه می شود. نتایج تنش های پسماند مکرومکانیک برای کامپوزیت های متقارن و نامتقارن نشان می دهد اضافه کردن نانوالیاف کربنی در زمینه کامپوزیت پلیمری به دلیل کاهش چشمگیر در ضریب انبساط حرارتی عرضی یک تک لایه، سبب کاهش تنش های مکرومکانیک در لایه ها تا میزان ۳۰% می شود.
دوره ۱۵، شماره ۸۰ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده
حاملهای انتقال که بر پایه پروتئین ساخته شدهاند، مزایای متعددی را نسبت به حاملهای لیپیدی، کربوهیدراتی و پلیمرهای سنتزی از نظر زیستتخریب پذیری، در دسترس بودن، ظرفیت بالای پیوند با جزء فعال را دارا میباشند. الکتروریسی تکنیکی ساده برای ایجاد الیاف فوق ریز به شکل شبکهای بافته نشده است. الیاف الکتروریسی شده میتوانند به عنوان حاملهای نوین و ابتکاری برای دارورسانی هدفمند و انکپسولاسیون ترکیبات حساس عمل کنند. زئین پروتئین ذخیرهای اصلی ذرت است. وانکومایسین یک آنتیبیوتیک طیف گسترده است که بر علیه باکتریهای گرم مثبت مؤثر است. هدف از مطالعه حاضر، تهیه و ارزیابی خواص غشا نانوالیاف زئین حاوی آنتیبیوتیک وانکومایسین به روش الکتروریسی، مطالعه آزادسازی و خاصیت ضد میکروبی بود. با استفاده از دستگاه الکتروریسی، ماتریکس پلیمری از محلول زئین حاوی آنتی بیوتیک وانکومایسین تهیه و خصوصیات فیزیکی الیاف، نحوه آزادسازی دارو و میزان فعالیت ضد میکروبی الیاف بارگذاری شده با وانکومایسین بررسی شد. مورفولوژی لایههای بدست آمده با استفاده از SEM بررسی و شکلگیری الیاف یکنواخت تایید شد. نتایج FTIR نشان دهنده عدم برقراری پیوند شیمیایی بین عوامل زئین با وانکومایسین بود. نتایج DSC بیانگر حالت آمورف وانکومایسین در غشاء میباشد. نتایج نشان داد که در مدت زمان ۱۶۸ ساعت از انجام آزمایش، حدود ۵۵ درصد از وانکومایسین بارگذاری شده، آزاد شده است و اختلاف آماری معنیداری از نظر میانگین میزان رهایش دارو در زمانهای مختلف وجود داشت (p<۰,۰۵). همچنین کاهش تعداد باکتریها در مواجه با الیاف زئین بارگذاری شده با وانکومایسین در مقایسه با زئین و کنترل مشاهده شد.
دوره ۱۶، شماره ۸۷ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده
در پژوهش حاضر صمغ برگ گیاه آزیوش (Corchorus olitorius L) برای نخستین بار با کمک روش الکتروریسی در حضور پلیوینیل الکل بهصورت نانوالیاف طبیعی مورد استفاده قرار گرفت. ابتدا اثر نسبتهای مختلف اختلاط محلول آبی صمغ آزیوش (G) در غلظتهای مختلف (۲، ۵/۲ و ۳ گرم بر لیتر) با پلیوینیل الکل (P۷۰:G۳۰،P۶۰:G۴۰، P۵۰:G۵۰ و P۰:G۱۰۰) بر ویسکوزیته و هدایت الکتریکی به عنوان اصلیترین پارامترهای محلول بررسی شد. نتایج نشان داد با افزایش غلظت صمغ و نسبت حجمی پلیوینیل الکل ویسکوزیته افزایش معنیداری یافت (۰۱/۰p<). همچنین صرف نظر از میزان غلظت صمغ آزیوش با افزایش نسبت صمغ به پلیوینیل الکل هدایت الکتریکی افزایش معنیداری نشان داد (۰۵/۰p<). در بررسی تغییرات تنش برشی- نرخ برشی محلولهای صمغ آزیوش و پلیوینیل الکل رفتار سودوپلاستیک تأیید شد. بررسی برازش دادههای رئولوژیکی با مدلهای هرشل بالکلی، قانون توان و کاسون نشان داد مدل هرشل بالکلی با بیشترین میزان R۲/RMSE به شکل مطلوبی توصیف کننده رفتار جریان است و مقادیر اندیس جریان و ضریب قوام با مدل مذکورتعیین شدند. پس از الکتروریسی محلول صمغ آزیوش-پلیوینیل الکل در شرایط ثابت دستگاهی (ولتاژ ۱۸ کیلوولت، شدت جریان حجمی ۷/۰ میلیلیتر بر ساعت و فاصلهی سوزن تا صفحه جمعکننده ۱۲ سانتیمتر) ، با بررسی ریزساختار و بر مبنای مورفولوژی فاقد گویچه فرمولاسیون صمغ آزیوش در غلظت ۲ گرم بر لیتر و نسبت اختلاط ۷۰:۳۰ با پلیوینیل الکل (P۷۰:G۳۰-C۲) بهعنوان مناسبترین فرمولاسیون با میانگین قطر نانوالیاف۹۰ نانومترانتخاب شد. بر اساس نتایج FTIR افزودن صمغ به پلیوینیل الکل سبب افزایش شدت باندها به دلیل ارتعاشات گلیکوزیدی گروههای کربونیل و هیدروکسیل گردید. همچنین پایداری حرارتی نانوالیاف صمغ گیاه آزیوش در حضور پلیوینیل الکل افزایش یافت.
دوره ۱۶، شماره ۸۹ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده
چکیده
ریزپوشانی را میتوان به صورت فرآیند پوشاندن یک ماده درون ماده دیگر و در نتیجه تولید ذراتی با قطر چند نانومتر تا چند میلیمتر تعریف نمود. با توجه به حساسیت ترکیبات زیست فعال، روشهای مختلفی برای ریزپوشانی وجود دارد که الکتروریزپوشانی یا انجام عملیات ریزپوشانی با استفاده از فرایندهای الکتروهیدرودینامیک (الکتروپاشش-الکتروریسی) به عنوان روشی ساده و مؤثر جهت حفظ و افزایش زیست دسترسی این دسته از ترکیبات معرفی شده که توانسته است طی سالهای اخیر مورد توجه زیاد محققین صنایع غذایی و دارویی قرار گیرد. در فرایند الکتروریزپوشانی از نیروهای الکترواستاتیکی جهت ایجاد جتهای باردار الکتریکی از محلولهای پلیمری حاوی ترکیبات زیست فعال استفاده میشود که پس از تبخیر حلال، ساختارهای فوق العاده نازک و کوچکی تولید میگردد که در صورت اتمایز شدن قطرات در میدان الکتریکی و تشکیل کپسول (گویچه شکل)، این فرایند الکتروپاشش و در صورت تشکیل نانوالیاف و تشکیل جت پایدار این فرایند الکتروریسی نامیده میشود. نانوالیاف دارای ویژگیهای برجستهای مانند نسبت بالای سطح به حجم، اندازه منافذ کوچک با تخلخل زیاد میباشد. این ویژگیها باعث شده است که از نانوالیاف برای دارو رسانی، فیلتراسیون، مهندسی بافت، ریزپوشانی ترکیبات زیست فعال یا غذا-داروها، تثبیت آنزیم، طراحی سنسورهای هوشمند و بستهبندی مواد غذایی استفاده گردد. لذا در این مقاله سعی شده است به معرفی جامع فرآیند الکتروریسی یا تشکیل نانوالیاف، مبانی فرآیند، روش اجرا و کاربردهای آن در ریزپوشانی مواد غذایی که از اهمیت و جایگاه ویژهای در حوزه صنایع غذایی و دارویی برخوردار میباشد، پرداخته شود.
دوره ۱۷، شماره ۱۰۰ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
امروزه کاربرد پلیمرهای زیست تخریبپذیر به علت خصوصیات مطلوب آنها، به ویژه در زمینه بسته بندی مواد غذایی بسیار مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه تهیه و بررسی خصوصیات فیزیکوشیمیایی فیلم نانوکامپوزیت بر پایه کربوکسی متیل سلولز حاوی اینولین و نانوالیاف سلولز بود. بدین منظور از اینولین در سه غلظت متفاوت (۰، ۱۰ و ۲۰ درصد) و نانوالیاف سلولز در سه سطح (۰، ۵/۲ و ۵ درصد) بر اساس وزن خشک کربوکسی متیل سلولز، در تهیه نانوکامپوزیتها استفاده شد و ضخامت، نفوذپذیری نسبت به بخار آب (WVP)، زاویه تماس، خواص مکانیکی نمونههای فیلم مورد ارزیابی قرار گرفت و آزمون میکروسکوپ الکترونی (FE-SEM) و پراش پرتو X نیز روی فیلم ها انجام شد. با افزودن اینولین و نانوالیاف سلولز WVP کاهش و زاویه تماس با آب افزایش معنی داری (۰۵/۰>p) یافت. خواص مکانیکی نیز با افزودن نانوالیاف سلولز بهبود یافت. در حالی که اینولین با کاهش استحکام کششی (UTS) و افزایش درصد ازدیاد طول تا نقطه شکست (ETB) تاثیر منفی بر خواص مکانیکی داشت که این اثر در فیلمهای ترکیبی با حضور همزمان نانوالیاف سلولز و اینولین، توسط نانوالیاف جبران شد. نتایج FE-SEM و پراش پرتو X، نشان داد، که نانوالیاف سلولز و اینولین در ماتریکس پلیمری پخش شده و در مقایسه با فیلم شاهد ساختاری متراکم ایجاد کرده و باعث حفظ بهتر ساختار بلوری شده است. با توجه به این نتایج، نانوالیاف سلولز و اینولین باعث بهبود خواص نانوکامپوزیت بر پایه کربوکسی متیل سلولز شده و فیلم حاصل میتواند به عنوان انتخابی جدید در بسته بندی محصولات غذایی مورد استفاده قرار گیرد.
دوره ۱۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده
هدف: در این مطالعه اثر محیط کشت پویا (در راکتور زیستی فلاسک لرزان) بر تکثیر و تمایز سلولهای بنیادی مزانشیمی به سلولهای استخوانی با استفاده از داربستهای الکتروریسی شدۀ پلیکاپرولاکتون- نانوهیدروکسی آپاتیت بررسی شد.
مواد و روشها: ابتدا داربستهای پلیکاپرولاکتون- نانوهیدروکسی آپاتیت به روش الکتروریسی تهیه شد. پس از کشت ایستای سلولهای بنیادی مزانشیمی روی داربستها، داربستها در یک دورۀ ۲۱ روزه به دو گروه کشت ایستا و راکتور زیستی فلاسک لرزان تقسیم شدند. تکثیر و تمایز سلولها در روزهای ۷، ۱۴ و ۲۱، با آزمایشهای MTT، کلسیم و آلکالین فسفاتاز بررسی شد.
نتایج: تکثیر سلولهای بنیادی مزانشیمی روی لایههای داربست توسط آزمون MTT بررسی شد. تکثیر سلولی (جذب نوری) روی لایهها در روز ۲۱ پس از کشت درون راکتور زیستی فلاسک لرزان (۱۸/۲= OD) نسبت به حالت ایستا (۶۸/۱= OD) بالاتر بود. بهمنظور مطالعات تمایز استخوانی، مقدار رسوب کلسیم و فعالیت آلکالین فسفاتاز اندازهگیری شد. میزان رسوب کلسیم برای کشت پویا ۶/۱ برابر بیشتر از کشت ایستا بود که این اختلاف نشان دهندۀ تمایز بیشتر سلولها در دورۀ ۲۱ روزه درون راکتور زیستی فلاسک لرزان بود. فعالیت آلکالین فسفاتاز درون راکتور زیستی فلاسک لرزان در طول ۱۴ روز پس از کشت ۵۵/۱ برابر بیشتر از کشت ایستا بود.
نتیجهگیری: نتایج حاصل از کشت راکتور زیستی فلاسک لرزان، تکثیر و تمایز بیشتر سلولهای بنیادی به استخوانی را برای داربستهای چندلایه پلیکاپرولاکتون- نانوهیدروکسی آپاتیت نسبت به ایستا نشان داد.
دوره ۱۹، شماره ۱۲۴ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
هدف از این پژوهش، تولید الیاف نانو الکتروریسی شده از پلیمرهای پلی اتیلن اکساید (PEO) / استات سلولز (CA) با استفاده از محلول اسید استیک غلیظ به عنوان یک حلال غیر سمی می باشد. در این محلول، PEO/CA با نسبتهای ۲-۵/۱-۱ (٪wt)، اگزالات آمونیوم ۳٪ (w/w) و سورفکتانت سدیم دودسیل سولفات (SDS) ۳- ۵/۰-۱ (w/w٪) بکاررفته است. غلظت نهایی پلیمرها در محلول ۷٪ (w/v) می باشد. تاثیر نسبتهای مختلف پلیمرو سورفکتانت بر روی قطر، استحکام کششی، طول درنقطه تسلیم و پاره گی و تخلخل توسط روش سطح پاسخ طرح مرکب مرکزی (RSM-CCRD) به منظور بهینه سازی الیاف نانو الکتروریسی شده (ENFs) بررسی گردیده.نتایج تحلیل رگرسیون مرکب نشان دادند که خصوصیات محلول و مورفولوژی ENFs به شدت تحت تأثیرنسبتهای CA/PEO و SDS قرارگرفته اند. افزایش مقدارکمک پلیمرPEO باعث افزایش ویسکوزیته می شود، که تابعی از وزن مولکولی است و در نتیجه با درهم آمیختگی محلول پلیمر، قطر الیاف افزایش می یابد. افزایش میزان SDS با کاهش کشش سطحی باعث کاهش اندازه قطر الیاف نانو و افزودن اگزالات آمونیوم باعث بهبود هدایت الکتریکی (EC) می گردد. قطر ENFs تشکیل شده ۱۶۳-۹۶ نانومتر می باشد. بهینه کلی در سطح ترکیبی CA/PEO ۲٪ و SDS ۵/۱٪ می باشد. مدلهای چند جمله ای مرتبه دوم با ۹۷/۰-۸۶/۰= R۲ با استفاده از تجزیه و تحلیل مکعبی توسعه داده شدند. قطر و مورفولوژی ENFs به طور قابل توجهی تحت تأثیر قطر، تخلخل، استحکام کششی و طول درنقطه تسلیم و پاره گی (۰۰۰۱/۰>P) قرار دارد و به ترتیب در نقطه بهینه nm۹۹، ۱۷/۵۴، N/mm۲۰۱۷/۰ و mm ۵ می باشند. بیشتر ENFs یکنواخت و بدون مهره با مکان های فعال و مقاومت مکانیکی بالا قادرند در زمینه های مختلف بکارروند.