جستجو در مقالات منتشر شده


۲۴ نتیجه برای نیتروژن

فرشاد درویشی، ایرج نحوی، حمید زرکش،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده

آنزیم لیپاز در تولید مواد شوینده، آرایشی و بهداشتی، داروسازی، افزاینده های طعم و بو و مواد غذایی به کار می رود. لیپاز مخمر Yarrowia lipolytica به منظور تولید دسته مهمی از مواد واسطه شیمیایی در صنایع دارویی مورد استفاده قرار می گیرد. تولید آنزیم به ترکیب محیط های کشت و شرایط محیطی بستگی دارد. سویه مخمر Y. lipolytica DSM ۳۲۸۶ بر روی محیط های حاوی منابع نیتروژن آلی و معدنی مختلف کشت شد. تولید لیپاز با اندازه گیری وزن خشک و فعالیت آنزیمی لیپاز با روش رنگ سنجی پارا نیتروفنیل لورات در زمان های مختلف طی ۷ روز صورت گرفت. در این تحقیق اثر منابع نیتروژن بر تولید لیپاز Y. lipolytica DSM ۳۲۸۶ بررسی شد. حداکثر تولید لیپاز (۷/۳۴ واحد در میلی لیتر پس از ۴۸ ساعت) در محیط حاوی عصاره مخمر به عنوان منبع نیتروژن تعیین گردید. دما و pH مناسب برای فعالیت آنزیم به ترتیب ۳۷ درجه سانتیگراد و ۷ بود. نتایج این تحقیق در راستای توسعه تولید لیپاز Y. lipolytica به منظور کاربرد در صنایع دارویی است.
هیمن عباسی، رئوف سید شریفی، وریا ویسانی،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده

به منظور بررسی تأثیر سطوح مختلف نیتروژن و تراکم بر عملکرد و برخی خصوصیات مرفولوژیکی ارقام آفتابگردان، آزمایشی در سال زراعی ۱۳۸۸در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوک¬های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. سطوح نیتروژن شامل ۰، ۷۵ و ۱۵۰کیلوگرم در هکتار در کرت¬های اصلی و سطوح تراکم ۸، ۱۰ و ۱۲بوته در متر مربع و دو رقم یوروفلور و آرومایروسکی در کرت¬های فرعی بودند. در پایان آزمایش قطر ساقه و طبق، ارتفاع گیاه، تعداد دانه در طبق، تعداد برگ در برداشت نهایی و عملکرد دانه اندازه¬گیری گردید. ارقام آفتابگردان اثرمعنی¬داری بر قطرساقه، ارتفاع بوته و تعداد دانه در طبق ولی سطوح مختلف نیتروژن و تراکم هم اثر معنی¬داری را بر همه صفات اندازه¬گیری شده داشت. بیشترین عملکرد دانه ۲۶۲گرم در مترمربع در ترکیب تیماری ۱۵۰کیلوگرم نیتروژن در هکتار با رقم آرماویرسکی بدست آمد. افزایش تراکم بوته از طریق افزایش شمار طبق در واحد سطح، عملکرد را تحت تأثیر قرار داد. با توجه به برتری تراکم۸۰ هزار بوته و ۱۵۰کیلوگرم نیتروژن در هکتار نسبت به سایر تیمارها از نظر عملکرد دانه، این مقادیر نیتروژن و تراکم کاشت برای حصول عملکرد مناسب منطقه مورد آزمایش و مناطق مشابه قابل توصیه می¬باشد.

دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده

در سال­های اخیر، به­دلیل هزینه بالا و مصرف زیاد انرژی در روش­های تقطیر برودتی و جذب سطحی، تلاش­های بسیاری در راستای بهبود عملکرد غشاهای پلیمری در جداسازی اکسیژن- نیتروژن صورت گرفته است. همچنان افزایش عملکرد این دسته از غشاها برای کاربردهای صنعتی ضروری است.
در این پژوهش، غشاهای زمینه‌مخلوط‌ مغناطیسی جدید با استفاده از پلی­سولفون به­عنوان زمینه اصلی غشا و ذرات مغناطیسی نئودیمیم برای جداسازی اکسیژن- نیتروژن ساخته شدند. غشاهای زمینه‌مخلوط‌ مغناطیسی در حضور میدان مغناطیسی به­منظور جلوگیری از ته­نشینی ذرات و پراکندگی مناسب ذرات در زمینه پلیمر ساخته شدند. اثر مقادیر مختلف ذرات نئودیمیم بر ساختار غشاها، خواص مغناطیسی و پایداری حرارتی غشاها با آزمون­های میکروسکوپی الکترونی پویشی، مغناطیس­سنجی نمونه ارتعاشی و گرماوزن­سنجی مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین برای بررسی عملکرد غشاهای ساخته شده در حضور میدان­های مغناطیسی مختلف، ماژول جداسازی مغناطیسی جدیدی طراحی و ساخته شد.
نتایج به­دست­آمده نشان دادند که تراوایی گازهای اکسیژن و نیتروژن با افزودن ذرات مغناطیسی نئودیمیم صرف­نظر از میزان مقدار میدان مغناطیسی اعمالی حین فرایند جداسازی به­دلیل برهم­خوردن تراکم زنجیرهای پلیمر و ازدیاد حجم آزاد پلیمر، روند افزایشی داشته است. تراوایی گازهای اکسیژن و نیتروژن در غشاهای زمینه‌مخلوط‌ حاوی ۵ درصد وزنی نئودیمیم در غیاب میدان مغناطیسی به­ترتیب ۱۸۲% و ۴۴۳% نسبت به غشاهای خالص پلی­سولفون افزایش یافت. همچنین، تراوایی و گزینش­پذیری جفت­های گازی مذکور مورد مطالعه با اعمال میدان مغناطیسی طی فرایند جداسازی، افزایش یافت. با افزایش میدان مغناطیسی از ۰ به ۵۷۰ میلی تسلا، گزینش­پذیری غشاهای زمینه‌مخلوط‌ حاوی ۵ درصد وزنی نئودیمیم از ۷۳/۲ به ۷۷/۳ افزایش یافت. براساس نتایج، افزودن ذرات نئودیمیم و همچنین استفاده از میدان مغناطیسی در طول فرایند ساخت و بررسی عملکرد غشا می­تواند روشی مؤثر برای بهبود عملکرد غشا محسوب شود.

دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

در سال­های اخیر جداسازی هوا با استفاده از غشا به‌عنوان یک فناوری مقرون‌به‌صرفه برای تولید جریان­های نسبتاً خالص نیتروژن و اکسیژن مورد توجه زیادی قرار گرفته است. نتایج مطالعات نشان می­دهد که طراحی و ساخت پلیمرهای جدید با ساختار مطلوب برای صنعتی شدن فناوری غشاهای پلیمری در زمینه جداسازی اکسیژن از نیتروژن امری بسیار مهم تلقی می­شود. نتایج بدست آمده از کارهای تحقیقاتی مختلف نشان می­دهند که غشاهای پلیمری ساخته شده بر پایه پلی­ایمیدهای آروماتیک و پلیمرهای ذاتاً میکرومتخلخل (PIMs) به­علت گزینش­پذیری بالا، خواص مکانیکی، حرارتی و شیمیایی مناسب و نیز بهره­مندی از ساختارهای متفاوت ناشی از استخلاف­های پلیمری گزینه مناسبی جهت جداسازی اکسیژن و نیتروژن می­باشند. از سوی دیگر، فرایند اصلاح غشا نیز می­تواند مقاومت مکانیکی، شیمیایی و گزینش­پذیری غشاها را تا حد زیادی افزایش داده و روشی مؤثر در جهت بهبود عملکرد جداسازی اکسیژن از نیتروژن ­باشد. نتایج بدست آمده حاکی از این است که ساخت غشاهای آمیزه پلیمری گزینش­پذیری و تراوایی غشاها را افزایش داده، همچنین ایجاد اتصالات عرضی نیز در اغلب موارد موجب افزایش گزینش­پذیری غشاها شده است. در این میان غشاهای غربال مولکولی کربنی که توسط تجزیه حرارتی ماده اولیه پلیمری در شرایط کنترل شده دمایی و فشاری ساخته    می­شوند،  به­دلیل داشتن خواصی نظیر گزینش­پذیری و تراوایی بالا، پایداری در محیط­های خورنده و قابلیت کاربرد در دماهای بالا مورد گزینه مناسبی برای جداسازی اکسیژن و نیتروژن محسوب می­شوند. همچنین با دقت در نتایج بدست آمده  از کارهای تحقیقاتی مختلف می­توان دریافت که استفاده از نیروی محرکه و ذرات مغناطیسی در پلیمر بهبود همزمان تراوایی و گزینش­پذیری غشاها را در پی دارد. بطوریکه پیش­بینی می­شود این روش در بهبود عملکرد غشاهای پلیمری در زمینه جداسازی اکسیژن و نیتروژن یکی از روش­های کارآمد باشد.
 

دوره ۷، شماره ۲ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

موضوع تحقیق: یکی از روش­های مفید در فرایندهای افزایش و نگهداشت تولید نفت از مخازن هیدروکربوری، به‌کارگیری روش فرازآوری با گاز است. در این تحقیق باهدف منافع اقتصادی به بررسی و مقایسه امکانسجی استفاده از دو گاز کربن دی‌اکسید و نیتروژن به‌جای گاز طبیعی در فرایند فرازآوری با گاز پرداخته می‌شود. همچنین با توجه به محدود بودن گاز در دسترس با هدف حداکثر­سازی تولید نفت به بررسی و مقایسه بهینه‌سازی تخصیص گاز بین چاه‌های میدان پرداخته می‌شود و با شبیه‌سازی ۱۰ چاه از یک میدان فراساحلی ایران، به بهینه‌سازی حجم محدود گاز در دسترس و اثر آن در افزایش برداشت نفت پرداخته شده است. میزان تزریق گاز به هر چاه مقدار بهینه­ای است که تزریق گاز بیش از آن موجب افزایش اصطکاک و کاهش تولید خواهد شد. از طرفی به دلیل ظرفیت کمپرسورها و در دسترس بودن مقدار محدود گاز، امکان تزریق مقدار بهینه به هر چاه امکان‌پذیر نیست.
روش تحقیق: در این پژوهش مدلسازی چاه با استفاده از نرمافزار پراسپر انجام شده است. ابتدا با جمع‌آوری داده­های۱۰ چاه از یک مخزن فراساحلی جنوب ایران  مدل آن­ها ساخته شده و پس از صحت سنجی، با استفاده از گاز کربن دی‌اکسید و نیتروژن به‌صورت مجزا، شبیه‌سازی فرازآوری مصنوعی انجام شده است. سپس نمودار عملکرد فراز­آوری با گاز(GLPC) هر کدام از چاه‌ها با مدل تجربی مناسب در نرم­افزار متلب برازش می‌شود. در ادامه با استفاده از سالور اکسل اقدام به بهینه‌سازی حجم محدود گاز با استفاده از دو گاز مختلف می‌شود.
نتایج اصلی: با توجه به نتایج به‌دستآمده از بهینه­سازی، میزان تجمعی تولید چاه‌ها به ازای یک مقدار گاز در دسترس که ۱۵ میلیون فوت مکعب می­باشد در حالت استفاده از گاز نیتروژن ۳۵۶۴ بشکه در روز بیشتر از حالت استفاده از گاز کربن­دی­اکسید است. همچنین در همه حالت‌های موردبررسی بیشترین مقدار گاز تزریقی به چاه شماره ۸ اختصاص می‌یابد که دلیل آن تولید بالای این چاه است. توجه به مقایسه دو حالت تزریق، زمانی که مقدار گاز در دسترس ۱۲ و ۹ میلیون فوت مکعب در روز باشد تولید نفت حالت تزریق نیتروژن به ترتیب ۳۴۲۴ و ۳۳۰۲ بشکه در روز(۲۸٪ و ۲۴٪) بیشتر از حالت استفاده از گاز کربن­دی­اکسید است.


دوره ۱۰، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده

فناوری بیوفلاک به عنوان ابزاری نوین در توسعه پایدار آبزی پروری مطرح و مشکل کمبود آب و خروج پساب­ آبزی­پروری به محیط زیست را رفع نموده است. در این سیستم مواد دفعی نیتروژن­دار (آمونیاک و آمونیوم)بوسیله باکتری­ها جذب و به پروتئین میکروبی قابل مصرف برای آبزی تبدیل می­گردد. هدف این طرح بررسی عوامل موثر بر تولید بیوفلاک و ارزیابی آن جهت استفاده در آبزی پروری بود. سطوح مختلف دما (۲۴، ۲۸ و ۳۲ درجه سانتی­گراد)، شوری (صفر، ۴ و ۸ گرم در لیتر) و نسبت کربن به نیتروژن (۱:۱۰، ۱:۱۵ و۱:۲۰)که از فاکتورهای کلیدی در تشکیل بیوفلاک و نحوه عملکرد آن می­باشد با استفاده از روش سطح پاسخ مورد بررسی و اثر فاکتورهای مورد مطالعه بر میزان نیتروژن آمونیاکی کل(TAN)، نیتریت، نیترات، حجم بیوفلاک، پروتیئن و چربی بیوفلاک­ها ارزیابی گردید. نتایج نشان داد، دما بطور معنی­داری بر حجم بیوفلاک و میزان پروتئین آن اثرگذار است (P < ۰,۰۵) اما بر ترکیبات نیتروژن­دار و میزان چربی بیوفلاک اثر معنی­داری ندارد(P > ۰,۰۵). با افزایش شوری میزان پروتئین، چربی و رطوبت کاهش و میزان خاکستر بیوفلاک­ها افزایش یافت(P < ۰,۰۵). نسبت­ کربن به نیتروژن اثر معکوس و معنی­داری بر نیتروژن آمونیاکی کل و نیتریت داشت. بهینه سازی فاکتورها نشان داد فراهم نمودن دمای°C ۲۷، نسبت کربن به نیتروژن ۱۸ به ۱ در آب لب شور و نیز دمای°C ۲۹ و نسبت کربن به نیتروژن ۱۴ به ۱ در آب شیرین منجر به تولید بیوفلاک بسیار مطلوب از نظر محتوای پروتیئن و چربی و کنترل ترکیبات نیتروژن دار در آب می­گردد.

دوره ۱۳، شماره ۵۶ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده

  چکیده مخمر یارویا لیپولیتیکا مخمر غیرمتعارفی است که توانایی تولید متابولیت­های مهمی از جمله آنزیم لیپاز را دارد. آنزیم لیپاز میکروبی کاربرد بسیاری در صنایع مختلف از جمله تولید مواد شوینده، صنایع غذایی، داروسازی، سوخت و ... را دارد. در این پژوهش بازدهی تولید آنزیم لیپاز توسط این مخمر و میزان بیومس تولید شده، تحت تیمارهای مختلف منابع نیتروژنی در محیط کشت Czapek Dox Broth و زمان تخمیر بررسی شد. تیمارهای انتخابی منابع نیتروژنی شامل ۱۰۰% محیط کشت CDB، ۵۰% محیط کشت CDB به همراه ۵۰% محلول%۶/۳ عصاره کنجاله کنجد، ۵۰% محیط کشت CDB به همراه ۵۰% محلول %۶/۳ کنجاله کنجد در آب مقطر،  ۵۰% محیط کشت CDB به همراه ۵۰% محلول %۶/۳ عصاره مخمر در آب مقطر و ۵۰% محیط کشت CDB به همراه ۵۰% محلول %۶/۳ پپتون در آب مقطر بود. سطوح زمان تخمیر ۳، ۴ و ۵ روز در نظر گرفته شد. در میان تیمارهای مورد بررسی، تیمار ۵۰ درصد محلول ۶/۳ درصد عصاره کنجاله کنجد در محیط کشت CDB در چهارمین روز گرمخانه­گذاری در دمای °C۳۰ و سرعت هم­زدنrpm  ۱۲۰ بیشترین فعالیت لیپازی (۵۶۲۴۱/۰ ± ۵۹۰۰/۹۱ واحد آنزیمی) را نشان داد. همچنین تجزیه و تحلیل آماری داده­های به دست آمده در این آزمایش نشان داد که استفاده از عصاره کنجاله کنجد در مقایسه با عصاره مخمر و پپتون در محیط کشت، در این گونه مخمر فعالیت لیپازی را به صورت معنی­داری در سطح ۵ درصد افزایش می­دهد.

دوره ۱۴، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۳ )
چکیده

اکسید نیتروژن از آلاینده های خطرناک محیط زیست محسوب می شود. کنترل تولید اکسید نیتروژن در فرآیند احتراق یک قید مهم در طراحی محفظه احتراق توربین های گاز مدرن می باشد. در تحقیق حاضر شبیه سازی جریان آشفته و فرآیند احتراق به صورت دو بعدی در یک محفظه احتراق مدل توربین گاز انجام شده است. از مدل آشفتگی k−ε و فرض استهلاک ادی به ترتیب برای شبیه سازی جریان آشفته و نرخ انجام واکنش احتراق استفاده شده است. همچنین برای ارتباط معادلات سرعت- فشار الگوریتم سیمپل به کار گرفته شده است. مدل سازی و محاسبه میزان تولید اکسید نیتروژن از دو مکانیزم حرارتی و انگیخته برای سه سوخت مختلف متان، پروپان و پنتان انجام شده است. همچنین تاثیر نسبت هم ارزی و هوادهی در مجرای سوخت بر میزان تولید اکسید نیروژن مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج شبیه سازی عددی نشان می دهد که برای هر سه سوخت متان، پروپان و پنتان نسبت هم ارزی تاثیر قابل توجهی بر میزان تولید اکسید نیتروژن دارد. همچنین هوادهی به شکل محسوسی میزان متوسط تولید اکسید نیتروژن در محفظه احتراق را کاهش می دهد.

دوره ۱۵، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده

وجود منابع عظیم گاز طبیعی در کشور و گستردگی خطوط توزیع آن سبب شده است که استفاده از گاز به‌عنوان یکی از حاملهای اصلی انرژی، مدنظر دولتمردان قرار گیرد. نوسانات شدید فصلی مصرف گاز در بخش خانگی و اولویت دهی به این بخش سبب شده است که تأمین گاز سایر بخش‌ها نظیر نیروگاه‌ها در فصول سرد سال، با مشکلات عدیده‌ای مواجه ‌گردد. ذخیره‌سازی گاز طبیعی به ‌صورت مایع در فصول گرم سال و استفاده از آن در فصول سرد به جهت تأمین سوخت موردنیاز نیروگاه‌ها، یکی از راهکارهای مطرح در این حوزه می‌باشد. در این تحقیق دو فرایند اکسپاندری-نیتروژنی و مبرد چندجزئی ساده که از جمله فرایندهای مطرح مایع‌سازی گاز طبیعی در حوزه قله‌سایی می‌باشند، مورد ارزیابی قرار گرفته‌اند. تغییرات شرایط محیطی و عملیاتی (نظیر تغییرات دبی، فشار، دما و درصد ترکیب اجزاء گاز خوراک و مبرد چرخه) از جمله مشکلاتی است که واحدهای قله‌سایی به‌طور دائم با آن مواجه خواهند شد؛ در نتیجه، حساسیت کم به تغییرات شرایط، یکی از ملاک‌های مهم در انتخاب فرایند مناسب می-باشد. در این تحقیق، از روش آنالیز حساسیت بی‌بعد جهت مطالعه رفتار چرخه‌های مایع‌ساز استفاده شده است. نتایج تحقیق بیانگر این موضوع است که چرخه مبرد چند جزئی علی‌رغم توان مصرفی کم‌تر، در اغلب موارد نسبت به تغییرات محیطی و عملیاتی حساس‌تر بوده و حتی در برخی موارد، اغتشاش اعمالی در محدوده مجاز خطای احتمالی وسایل اندازه‌گیری (نظیر ۲۰ کیلو پاسکال عدم قطعیت یا نوسان در فشار مکش کمپرسور) سبب اختلال در عملکرد کل فرایند مایع‌سازی (ورود مایع به کمپرسور) می‌شود.

دوره ۱۶، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۵ )
چکیده

مفهوم احتراق دماپایین پایه‌گذار بسیاری از پیشرفت‌ها در توسعه موتور‌های دیزلی به منظور اخذ استانداردهای زیست محیطی سخت‌گیرانه بوده است. اگرچه مفهوم آن با کاستن از دمای سوختن سوخت در درون محفظه احتراق و درنتیجه کاهش تولید آلاینده‌های دوده و اکسیدهای نیتروژن آسان جلوه می‌نماید، اما دستیابی عملی به این حالت پیشرفته احتراقی به‌طوری‌که در گستره وسیعی از بار و دور موتور قابل اجرا باشد، کار آسانی نیست. با توجه به تاثیرگذاری عوامل متعدد بر احتراق موتور دیزل راهبردهای گوناگونی برای دست‌یابی به احتراق دما پایین معرفی شده‌اند. دو نمونه از مهم‌ترین این راهبردها، عبارتند از: راهبردهای مبتنی بر پاشش زودهنگام و راهبردهای مبتنی بر پاشش دیرهنگام. در این مقاله برآنیم تا ضمن معرفی اصول هر کدام از این راهبردها، دو روش مختلف مبتنی براین دو راهبرد احتراقی را معرفی و با شبیه‌سازی سه بعدی، پیاده‌سازی این روش‌ها را در موتور دیزل سبک ملی با هدف ارتقا سطح استاندارد آلایندگی این موتور از یورو ۵ به یورو۶ ، امکان‌سنجی نماییم. یک روش احتراق حجمی یکنواخت است که با توجه به پاشش زودهنگام از مزایای احتراق نیمه پیش‌آمیخته بهره می‌برد و دیگری، روش سینتیک تعدیل یافته است که با پس‌اندازی پاشش در زوایای بعد از نقطه مرگ بالا، مزایای احتراق ضمن انبساط را دارا می‌باشد. در ادامه با در نظرداشت جوانب و ملزومات هر دو روش، مقایسه‌ای کمی و کیفی بین آنها انجام گرفته است. نتایج حاصله نشان‌دهنده قابلیت بالای هر دو روش در کاهش چشمگیر و همزمان آلاینده‌های اکسید نیتروژن و دوده است.

دوره ۱۶، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۵ )
چکیده

طراحی محفظه احتراق همواره به عنوان پرچالش‌ترین بخش طراحی توربین گاز شناخته شده است. در این مقاله بر طراحی مفهومی محفظه احتراق موتورهای هوایی متعارف تمرکز شده است. ضرورت این پژوهش از نیاز مبرم به یک مدل جامع و کارا جهت فراهم کردن سریع داده‌ها در مراحل اولیه فرایند طراحی (طراحی مفهومی و طراحی مقدماتی) نشأت می‌گیرد. در راهکار پیشنهادی طراحی و تخمین عملکرد محفظه احتراق یکپارچه شده است. برای این منظور، یک کد رایانه‌ای بر پایه روندهای طراحی توسعه داده شده است. با استفاده از ابزار طراحی توسعه داده شده، هندسه محفظه احتراق و پارامترهای عملکردی آن حاصل می‌گردد. بر اساس سطح اطلاعات موجود در مراحل اولیه طراحی، روش شبکه رآکتورهای شیمیایی جهت مدل‌سازی احتراق انتخاب شده است. در این راستا، سه مکانیزم شیمیایی مختلف برای سوخت هوایی Jet-A مطالعه گردیده است. علاوه بر این، تبخیر قطرات سوخت مایع و غیریکنواختی مخلوط سوخت و هوا در ناحیه اولیه محفظه احتراق مدل شده است. نتایج حاصل از ابزار طراحی با داده‌های یک محفظه احتراق حلقوی مقایسه شده است که همگرایی قابل قبولی میان ابعاد و آلاینده‌های خروجی نشان داده شده است.

دوره ۱۷، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۶ )
چکیده

استخوان‌ها بر اثر سانحه، کهولت سن و بیماری دچار شکستگی می‌شوند. برای درمان شکستگی استخوان ضروری است استخوان در محل مناسب ثابت نگه داشته شود. در شکستگی‌های پیچیده، برای ثابت نگه داشتن موضع شکستگی از ابزار و تجهیزات ثابت‌سازی داخلی و خارجی استفاده می‌شود. به منظور اتصال تجهیزات نگهدارنده، سوراخکاری استخوان الزامی می‌باشد. در حین سورخکاری استخوان، نیروهای لازم جهت تشکیل براده، باعث افزایش دما می‌گردند. اگر دما تولید شده از ۴۷ درجه سانتیگراد فراتر رود، باعث پدیده نکروز حرارتی در استخوان می‌شود. نکروز حرارتی سبب عدم ثابت‌سازی و در نتیجه جوش‌خوردگی نادرست استخوان می‌گردد. در تحقیق حاضر سعی گردیده است تا تاثیر خنک‌کار گاز بر کاهش دمای موضع سوراخکاری بررسی شود و همچنین تحلیل آماری این فرآیند مطالعه گردد. آزمون‌ها با استفاده از تزریق مستقیم گاز نیتروژن به وسیله مته اینترنال کولانت انجام پذیرفته است. نتایج حاصله نشان دادند که بکارگیری خنک‌کار گاز، ازدیاد دمای سوراخکاری را تا ۱۵ درجه سانتیگراد کاهش داده و از وقوع نکروز حرارتی جلوگیری شده است. حداکثر ازدیاد دمای سوراخکاری معمولی ۵۶ درجه سانتیگراد بوده، در حالی که با استفاده از خنک‌کار گاز میزان ازدیاد دما ۴۳ درجه سانتیگراد بدست آمده است. همین امر سبب شده تا احتمال وقوع نکروز حرارتی در سوراخکاری استخوان با خنک‌کاری مستقیم گاز نیتروژن از بین رود. تحلیل آماری نیز نشان‌دهنده آن است که در سوراخکاری با خنک‌کاری مستقیم گاز نیتروژن، تغییرات دما تقریبا مستقل از سرعت چرخشی می‌باشد.

دوره ۱۷، شماره ۱۰۹ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده

   ویسکوزیته به عنوان مهمترین شاخص در ارزیابی کیفیت پخت برنج مورد استفاده قرار می‌گیرد. به منظور صرفه‌جویی در مصرف آب و کاهش استفاده از نهاده‌های کشاورزی، این آزمایش با هدف تعیین بهترین دور آبیاری و کمترین مصرف کود نیتروژن و بررسی اثر متقابل آنها بر خصوصیات ویسکوزیته در رقم برنج گیلانه به صورت آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی، در سه تکرار مورد بررسی قرار گرفت. دور آبیاری در۳ سطح غرقاب دائم، تناوب ۷ روز و تناوب ۱۴ روز و کود نیتروژن در سه سطح ۵۰، ۷۵ و۱۰۰ کیلوگرم در هکتار در نظر گرفته شد. هر چه حداکثر ویسکوزیته بیشتر، ویسکوزیته حداقل و ویسکوزیته نهایی کمتر باشد، کیفیت بهتری از پخت در برنج حاصل خواهد شد. در بررسی اثرات متقابل مصرف کود نیتروژن و آبیاری، بیشترین حداکثر ویسکوزیته مربوط به تیمار کودی ۷۵ کیلوگرم در هکتار و آبیاری با تناوب ۱۴ روز (۲۷۰۷ سانتی پویز) بود. کمترین حداقل ویسکوزیته نیز در تیمار کود ۷۵ کیلوگرم و آبیاری در شرایط غرقاب دائم (۱۷۶۷ سانتی پویز) بدست آمد. کمترین ویسکوزیته نهایی با مصرف کود ۷۵ کیلوگرم در هکتار و دور آبیاری با تناوب ۷ روز (۳۶۴۸ سانتی پویز) حاصل شد. در بررسی ویسکوزیته و تعیین کیفیت پخت، فروریختگی بالاتر و برگشت پذیری پائین‌تر نشان دهنده کیفیت پخت مطلوب تر می‌باشد. بیشترین مقدار فروریختگی (۸۸۱ سانتی پویز)، کمترین برگشت پذیری (۹۵۷ سانتی پویز)  و کمترین درجه حرارت خمیری شدن (۵۴/۸۴ درجه سانتیگراد) مربوط به تیمار کود نیتروژن ۷۵ کیلوگرم در هکتار و آبیاری با تناوب ۷ روز بدست آمد. با توجه به شرایط زیست محیطی و توصیه جهت کاهش مصرف کود و آب، در صورت عدم تاثیر بر شاخص های مرتبط با عملکرد، تیمار با دور آبیاری ۷ روز و کود نیتروژن ۷۵ کیلوگرم در هکتار  جهت حصول به بهترین کیفیت پخت برای رقم گیلانه پیشنهاد می‌گردد.  

دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۵-۱۳۹۷ )
چکیده

یکی از راه‌های کاهش دمای ناحیه برش، استفاده از خنک‌کار مناسب است. خنک‌کارهای رایج، علاوه‌بر اثر نامطلوب بر سلامتی اپراتور، باعث آلودگی محیط زیست نیز می‌شوند. به این دلیل، علاقه به ماشین‌کاری خشک یا روش‌های خنک‌کاری سبز در سال‌های اخیر افزایش زیادی یافته است. یکی از روش‌های خنک‌کاری سبز، خنک‌کاری تبریدی است که در آن، معمولاً از نیتروژن مایع به عنوان خنک‌کار در فرآیند براده‌برداری استفاده می‌شود. در این مقاله، اثر خنک‌کاری تبریدی به‌وسیله نیتروژن مایع بر دما و سایش ابزار برشی در فرآیند تراشکاری فولاد زنگ‌نزن آستنیتی ۳۰۴ مورد بررسی قرار گرفته است. از بین روش‌های مختلف خنک‌کاری تبریدی، روش پاششی به علت تأثیر مستقیم بر ناحیه برش، انتخاب شده است. ماشین‌کاری با روش‌های خنک‌کاری تبریدی و معمولی و همچنین ماشین‌کاری خشک انجام شده است. مقایسه نتایج به دست آمده نشان می‌دهد که ترا‌شکاری تبریدی فولاد ۳۰۴ در مقایسه با ترا‌شکاری خشک و معمولی، دما را به ترتیب تا ۸۳ و ۶۷ درصد و سایش در سطح آزاد ابزار را به ترتیب تا ۷۵ و ۵۳ درصد کاهش می‌دهد. آنالیز واریانس نشان داد که سرعت برشی نسبت به نرخ پیشروی تأثیر بسیار بیشتری بر دما و سایش ابزار دارد. افزایش سرعت برشی در تمام حالت‌های روانکاری باعث افزایش دما و سایش ابزار شده است.

دوره ۱۸، شماره ۱۱۲ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده

هدف از این پژوهش بررسی اثر تزریق نسبت های مختلف گازهای دی­اکسیدکربن، نیتروژن و زمان تیمار با گاز بر اساس طرح آماری ترکیبی بر روی ویژگی­های فیزیکوشیمیایی و میکروبی شیر خام می‌باشد. در این پژوهش شاخص های اسیدیته، pH، نقطه انجماد، شمارش میکروبی کل، کپک و مخمر و کلی فرم بر روی  ۱۵نمونه تیمار شیرخام در فاصله زمانی بین ۹ الی ۱۵ دقیقه بعد از تزریق سنجیده شد. بررسی های آماری حاصل از این پژوهش نشان می‌دهد که تیمار توامان گازهای نیتروژن و دی­اکسیدکربن بر روی اسیدیته و pH شیر خام تاثیر معنی‌دار داشت (p˂۰,۰۵)، به طوری‌که با افزایش میزان گاز دی­اکسیدکربن به ۱۰۰ %، pH کاهش یافته و اسیدیته افزایش یافت. تاثیر توامان هر دو گاز بر روی نقطه انجماد شیر خام معنی‌دار بود (p˂۰,۰۵). افزایش زمان تیمار شیر خام از ۹ به ۱۵ دقیقه بر روی کاهش جمعیت بار میکروبی، معنی‌دار بوده (p˂۰,۰۵) ولی در اثر ترکیب گازها کاهش معنی‌داری مشاهده نشد. با توجه به نتایج آنالیز واریانس در تیمار ۱۰۰ % نیتروژن و مدت زمان تیمار ۱۵ دقیقه بهترین نتایج به لحاظ میکروبی و شیمیایی مشاهده گردید. هم‌چنین برای بررسی ویژگی­های شیر تیمار شده با مخلوط گازهای CO۲ و N۲ تاثیر آن در ماست، بعنوان مدل غذایی، مورد بررسی قرار گرفت. نمونه­های ماست در روزهای ۲، ۱۱، ۲۲ از لحاظ ویژگی‌های شیمیایی و میکروبی و ارگانولپتیکی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که گازدهی شیر خام، اثر نامطلوبی بر ویژگی­های حسی ­و فیزیکوشیمیایی ماست­ با شیرتیمار شده با این ­روش نداشت (p>۰,۰۵). اما تاثیر مدت­ زمان نگهداری بر روی اسیدیته، pH و سینرزیس ماست معنی­دار بود (p˂۰,۰۵). لذا استفاده از تیماردهی شیر خام با۱۰۰ %گاز نیتروژن به مدت ۱۵ دقیقه می­تواند به عنوان یک عامل باکتریواستاتیک در نگهداری شیر خام در مقیاس صنعتی مطرح باشد.


دوره ۱۸، شماره ۱۱۴ - ( ۵-۱۴۰۰ )
چکیده

برنج قوت غالب مردم ایران است و آلودگی آن با فلزات سنگین خطرات جبران‌ناپذیری برای مصرف‌کنندگان دارد. هدف از این مطالعه یافتن راهی برای کاهش جذب فلزات سنگین از برنج است. برای مطالعه تأثیر کود نیتروژن و نیم جوش کردن بر فلزات سنگین، آزمایشی به‌صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک‌های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا شد. در این پژوهش، کود نیتروژن در سه سطح (N۱:۶۰، N۲:۸۰ و KgN/Ha N۳:۱۰۰) و نیم جوش کردن در دو سطح دمای خیساندن (۵۰ C۱: و ۸۰ C۲: درجه سانتی‌گراد) و دو سطح زمان بخاردهی (۱۰ T۱: و ۱۵: T۲ دقیقه) اعمال گردید. جهت تعیین فلزات سنگین از طیف‌سنج جرمی پلاسمای القایی (ICP-MS) استفاده شد. افزایش دمای خیساندن و زمان بخاردهی منجر به کاهش کلیه فلزات سنگین می‌شود اما تغییرات سطوح کود بر فلزات سنگین تأثیر معناداری نداشت. بررسی اثرات متقابل تیمارها نشان داد تیمار N۳C۱T۱ بالاترین درصد از حد مجاز دریافت هفتگی کروم و نیکل (به ترتیب ۹۹% و ۵۸%) و همچنین تیمار N۲C۱T۱ بالاترین درصد از حد مجاز دریافت هفتگی جیوه و کادمیوم (به ترتیب ۱۱% و ۵/۹%) را دارند. افزایش دمای خیساندن و زمان بخاردهی، دریافت هفتگی تمامی فلزات سنگین را به حداقل می‌رساند بطوریکه تیمار N۲C۲T۲ کمترین دریافت هفتگی از تمامی فلزات سنگین را نشان می‌دهد. در دما و زمان کمتر، فلزات سنگین باقیمانده قابل چشم‌پوشی نیستند، بنابراین نیم جوش کردن در دما و زمان بالاتر برای حفظ امنیت و سلامت مصرف‌کننده توصیه می‌شود.

دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده

برای کاهش آلاینده‌های خروجی توربین گاز تولیدکنندگان این توربین‌ها همواره به‌دنبال تکنولوژی‌های جدید هستند. یکی از آلاینده‌های مهم توربین‌های گاز در حالتی که گاز طبیعی می‌سوزانند، اکسیدهای نیتروژن است. در دماهای بالا NOx حرارتی اصلی‌ترین علت تشکیل NOx در توربین گاز است؛ در نتیجه تزریق آب در دماهای بالا منجر به کاهش NOx می‌شود. ولی باید توجه کرد که تزریق آب منجر به افزایش آلاینده مونواکسید کربن و همچنین صدمه به محفظه احتراق می‌شود. در نتیجه مقدار بهینه دبی آب تزریق‌شده به داخل محفظه احتراق مقداری است که NOx را به حد مورد قبول استاندارد محیط زیست برساند. برای پی‌بردن به مقدار بهینه دبی آب، احتراق داخل محفظه را برای حالت‌های تمام‌بار و بارجزیی، ابتدا بدون تزریق آب و سپس با تزریق آب به روش عددی مورد بررسی قرار دادیم. تزریق آب با دبی و دماهای مختلف انجام شد تا مقدار بهینه دبی و دمای آب به دست آید. نتایج نشان داد که در حالت تمام‌بار دبی بهینه برای تزریق آب برابر با ۱۰۰% مقدار سوخت تزریق‌شده و فشار لازم برای تزریق آب نیز در حالت تمام‌بار برابر با ۲۴/۴۵ بار است. در حالت بار جزیی (دبی سوخت برابر ۷۵% دبی سوخت تمام‌بار) مقدار بهینه تزریق آب برابر با ۸۰% مقدار سوخت تزریق شده است. در این حالت فشار لازم برای تزریق آب حدود ۱۶/۵ بار است. همچنین نتایج نشان می‌دهند که تغییر دمای آب در محدوده ˚C۸۰-۱۰ تاثیر قابل توجهی بر تولید آلاینده NOx ندارد و می‌توان آب را با همان دمای محیط برای تزریق ارسال کرد.
 


دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده

تاکنون مطالعات زیادی در زمینه بیولوژی تولید مثلی کرم گلوگاه انار، Ectomyelois ceratoniae با در نظر گرفتن شرایط محیطی مختلف انجام شده است ولی به هر حال اثرات غیر مستقیم ناحیه جغرافیایی گیاه انار بر کارایی کرم گلوگاه انار تا به حال مورد مطالعه قرار نگرفته است. یک سیستم خاک –میوه انار رقم ملس – کرم گلوگاه انار با سه جمعیت مختلف انار رقم ملس متعلق به سه منطقه جغرافیایی مختلف ایران (عقدا، طارم علیا و ساوه) مورد استفاده قرار گرفت. منطقه عقدا بیشترین مقدار نیتروژن را برای خاک و میوه نشان داد؛ با این حال، بر اساس جدول زندگی دو جنسی، پارامترهای رشد جمعیت بین مناطق تفاوت معنی دار نشان ندادند. همچنین همبستگی بین نیتروژن خاک با پارامترهای زیستی و رشد جمعیت آفت مشاهده نشد. در میان کلیه پارامترهای مورد آزمون، طول دوره شفیرگی (r=-۰,۹۹۷ و P= ۰.۰۴۷) و طول دوره نشو و نما (r=-۰.۹۹۷ و P=۰.۰۵۱) همبستگی معکوس با نیتروژن میوه و در سطح احتمال ۱۰ درصد نشان دادند. در مجموع، چنین استنباط می شود که اثر غیر مستقیم ناحیه جغرافیایی بر کارایی کرم گلوگاه انار حداقل در آزمایشگاه در سایه رقم یکسان انتخاب شده، نتوانسته است اثر خود را نشان دهد که البته این فرضیه می بایست در آینده مورد آزمون قرار گیرد.

دوره ۲۰، شماره ۶ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده

آلیاژ Ti-۶Al-۴V، به‌علت داشتن مقاومت بالا نسبت به خوردگی، خواص مکانیکی مطلوب و زیست‌سازگاری عالی، به‌طور گسترده در صنایع پزشکی (ایمپلنت‌های ارتوپدی و دندانی)، نظامی و الکترونیکی استفاده می‌شود. مشکل اصلی این آلیاژ خواص سایشی ضعیف، مقاومت خستگی کم و خواص تریبولوژی نامطلوب است. هدف از انجام این پژوهش، ایجاد پوششی چسبنده و بهبود مقاومت به خوردگی و سایش آلیاژ Ti-۶Al-۴V است. برای تحقق این امر، اصلاح سطح نمونه‌ها توسط نیتروژن‌دهی در دو محیط پلاسمای الکترولیتی و اتمسفری انجام گرفت. در نهایت، لایه TiN با استفاده از روش تبخیر قوس کاتدی روی نمونه‌های اصلاح‌شده در مرحله قبل اعمال شد. ریزساختار، ضخامت پوشش‌ها و مورفولوژی سطح با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی (FESEM) مجهز به آشکارساز EDS بررسی شد. شناسایی فازهای تشکیل‌شده در پوشش توسط پراش اشعه ایکس خراشان (GIXRD) مورد بررسی قرار گرفت. مقاومت به خوردگی، توسط آزمون‌های پلاریزاسیون تافلی و امپدانس الکتروشیمیایی مورد مطالعه قرار گرفت. بررسی مقاومت سایشی و ضریب اصطکاک پوشش‌ها توسط آزمون پین روی دیسک انجام شد. بررسی نتایج نشان داد که با اعمال پوشش روی نمونه‌ها، مقاومت به خوردگی بهبود پیدا کرد و نمونه با پوشش دو لایه نیترید پلاسمایی/نیترید تیتانیوم با دانسیته جریان خوردگی ۷-۱۰×۱/۴۶آمپر بر سانتی‌متر مربع و پتانسیل خوردگی ۰/۳-ولت دارای مقاومت به خوردگی بهتری در مقایسه با سایر پوشش‌هاست. از طرفی خواص سایشی نمونه‌ها با اعمال پوشش‌های دولایه بهبود یافت؛ به‌طوری که برای هر دو نوع پوشش دولایه ایجادشده، پس از طی مسافت ۳متر کمترین کاهش ضخامت در حدود ۴میکرومتر به‌دست آمد.


دوره ۲۰، شماره ۷ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده

هدف این مطالعه گلخانه ای تعیین تثبیت زیستی نیتروژن و جذب عناصر غذایی فسفر و پتاسیم ۳۱ لاین موتانت سویا با اشعه گاما در مقایسه با رقم مادری L۱۷ بود. در ابتدا از میان ۱۰ جدایه باکتری ریزوبیومی با استفاده از آزمایشات شاخص های خلوص، توانایی ایجاد غده و آزمون کارایی همزیستی بهترین سویه، یعنی RS ۱۵۲ انتخاب شد. سبس در گلدان های پلاستیکی در قالب بلوک های کامل تصادفی، یک خاک فاقد باکتری بومی همزیست و دارای نیتروژن و فسفر کم با سه تکرار قرارگرفت. در هر گلدان به میزان ۵/۳ کیلوگرم خاک یکنواخت شده توزین و هر بذر با یک میلی‌لیتر از مایه تلقیح سویه کاملاً مؤثر RS ۱۵۲ با غلظت ۱۰۸ باکتری درمیلی لیتر تلقیح شد. در طول ۴ ماه دوره رشد گیاهان، رطوبت گلدان‌ها در حدود ۸۰ درصد ظرفیت رطوبی مزرعه نگه داشته شد. عملیات برداشت گیاهان به صورت سبز، در مرحله دانه‌بندی کامل سویا صورت گرفت. پانزده شاخص کیفی و کمی رشد گیاهان در هر گلدان جداگانه اندازه‌گیری و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. بر اساس نتایج حاصل، لاین های موتانت در غالب شاخص ها نسبت به هم و رقم مادری (L۱۷) دارای اختلاف معنی دار هستند. لاین موتانت ۵ نسبت به رقم مادری (L۱۷) افزایش معنی دار تثبیت زیستی نیتروژن مولکولی هوا از ۷۶۲/۴۸ به ۰۶۸/۷۳ یعنی در حدود ۵۰ درصد نشان داد. لاین های موتانت ۲۱ و ۳۱ از لحاظ جذب فسفر و پتاسیم در گیاه نسبت به دیگر لاین ها برتری نشان دادند که این اختلاف تنها در میزان جذب فسفر از خاک نسبت به رقم مادری (L۱۷) معنی داری بود. این نتایج بیانگر آن است که با اشعه گاما می توان احتمالاً لاین های گیاهی و به تبع آن ارقام جدید موتانت در سویا ایجاد کرد که دارای توانایی بالاتری در جذب عناصر غذایی نسبت به رقم مادری هستند.
 

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱