جستجو در مقالات منتشر شده


۲۵ نتیجه برای واکسن

معصومه فیروزامندی، حسن معینی، سید داوود حسینی، ثنا غفاری، منیژه ساریخانی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

بیماری نیوکاسل یک بیماری ویروسی واگیردار کشنده است که اغلب گونه های پرندگان و طیور تجاری را مبتلا میکند و یک تهدید مهم برای صنعت طیور به حساب می آید. در این بیماری هر دو ژن F و HN از ژنهای خیلی مهم و اساسی برای ایجاد عفونت و بیماری می باشند. در این تحقیق ایمنیت واکسنهای DNA ساخته شده از ژنهای HN وF ویروس بیماری نیوکاسل هرکدام به طور مجزا از هم pIRES/HN, pIRES/F و همچنین هردو ژن باهم pIRES/HN/F مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. در مطالعه‌ی قبلی بیان آنتی‌ژنی ژنهای قرار داده شده در شرایط آزمایشگاهی به اثبات رسیده بود. در این مطالعه تجزیه وتحلیل تکنیک الایزا و تست HI از سرم بدست آمده از جوجه های SPF (عاری از هرگونه آلودگی و عامل بیماری‌زا) واکسینه شده با واکسن DNA نشان داد که انجام ۲ بار واکسیناسیون با واکسن DNA (pDNA)، قادر به القای ایمنی هومورال و تولید قابل توجهی از تیتر آنتی بادی (P<۰,۰۵) با استفاده از پلاسمید monocistronic (pIRES/HN و pIRES/F) و bicistronic (pIRES/HN/F) یک هفته بعد از دومین واکسیناسیون pDNA (واکسن یاداور) می شود. نتایج نشان دهد که ایمن سازی با واکسن DNA درجوجه ها دربار دوم پاسخ بطورموفقیت آمیز تولید آنتی‌بادی را افزایش می دهد. همچنین واکسیناسیون با پلاسمید pIRES/HN/F که دارای هردو ژن است می تواند پاسخ قوی تری از آنتی‌بادی را در مقایسه با واکسیناسیون با پلاسمید های pIRES/HN وpIRES/F که دارای فقط یک ژن هستند نمایید.
حمیدرضا طهوری، حبیب‌الله طباطبائیان، محمدرضا تقوا، سیدمحمدتقی تقوی‌فرد،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: اکوسیستم نوآوری بیان می‌دارد که نوآوری از طریق شبکه‌های تعاملی در سطوح مختلف اتفاق می‌افتد. این شبکه یک طیف گسترده از ذی‌نفعان را داراست که به‌عنوان بخشی از اکوسیستم نوآوری، به‌طور پیچیده‌ای در فرآیند نوآوری با یکدیگر در ارتباط هستند. با توجه به اهمیت پیشگیری در بخش سلامت و نظر به اهمیت نقش فناوری‌های زیستی در این حوزه، هدف این تحقیق، ارایه تحلیلی بر اکوسیستم نوآوری واکسن‌های انسانی ایران بود.
مشارکت‌کنندگان و روش‌ها: در پژوهش کیفی حاضر از نوع اکتشافی و توصیفی، ضمن بررسی ابعاد اکوسیستم نوآوری در ادبیات جهان و ویژگی‌های اصلی آن، وضعیت اکوسیستم نوآوری واکسن‌های انسانی ایران بررسی شد. این بررسی از طریق تحلیل محتوای اسناد موجود و مصاحبه‌های عمیق و نیمه‌ساختاریافته با صاحب‌نظران این حوزه، انجام و مدلی از وضعیت موجود اکوسیستم نوآوری واکسن کشور ترسیم شد.
یافته‌ها: غالب دانش‌آموختگان آشنایی کافی با فنون و تکنیک‌های لازم برای حضور در صنعت نداشتند. وجود دو موسسه بزرگ واکسن‌ساز یعنی انستیتو پاستور و رازی از داشته‌های مهم اکوسیستم بودند. تعداد کم شرکت‌های ارایه‌دهنده خدمات و ارتباط اندک شرکت‌های خدماتی موجود با شرکت‌های دانش‌بنیان از جمله کاستی‌ها بود. کاستی‌‌‌ها در ویژگی‌‌‌های ثبات و تعامل پویا در اکوسیستم نوآوری واکسن‌های انسانی ایران مشهود و اتخاذ سیاست‌ها برای ایجاد یا تقویت این ویژگی‌‌‌ها از موضوعات مهم کشور در این حوزه بود.
نتیجه‌گیری: اکوسیستم نوآوری واکسن‌های زیستی در ایران با وجود فراوانی عناصر و بازیگران این حوزه، هنوز به شکل سازمان‌یافته‌ای شکل نگرفته است و ایجاد و توسعه آن نیازمند توجه به ویژگی‌های اکوسیستم نوآوری و رفع چالش‌های آن است.
 

 



دوره ۱۰، شماره ۰ - ( ۱۱-۱۳۸۶ )
چکیده

هدف: اپیدمی جهانی ویروس نقص سیستم ایمنی انسان به‌حدی ادامه یافت که از پیش‌بینی‌های قبلی نیز فراتر رفت. امیدوارکننده‌ترین وسیله برای کاهش این اپیدمی، یک واکسن مؤثر است. واکسن‌های DNA پاسخ ایمنی همورال و سلولی را القا می‌نمایند و مشابه واکسن‌های زنده عمل می‌کنند بدون آن‌که پتانسل بیماریزایی آن را داشته باشند. اهمیت ایمنی سلولی در کنترل ویرمی ویروس نقص سیستم ایمنی انسان و ویروس نقص سیستم ایمنی میمون منجر به هدایت تولید یک‌سری از کاندیدهای واکسن شده است که به‌طور مؤثری این پاسخ‌ها را القا می‌نمایند. در حال حاضر اعتقاد بر این است که یک استراتژی واکسن ویروس نقص سیستم ایمنی می‌بایست هر دو پاسخ ایمنی همورال و همین‌طور سلولی را تحریک نماید. p۲۴و gp۴۱ نقش‌های بسیار مهمی را در واکنش متقابل ویروس- میزبان و بیماری‌زایی بازی می‌کنند. این پروتئین‌ها به‌عنوان کاندید قابل توجه واکسن، در نظر گرفته می‌شوند چراکه آثار ایمنی‌زایی و تعدیل ایمنی آن‌ها ثابت شده است. مواد و روش‌ها: در این مطالعه، پاسخ ایمنی سلولی مؤثر علیه یک ناقل بیانی (pcDNA ۳,۱ Hygro) حاوی توالی‌های ایمونوژنیک gp۴۱-p۲۴، به‌عنوان کاندید واکسن DNA در موش‌های Balb/C، ارزیابی شد. برای ایمن‌سازی از دندروزوم استفاده شد که یک خانواده جدید از وسایل انتقال برای ترانسفکشن و درمان است. میزان اینترفرون گاما و آنتی‌بادی کل، با الایزا و تقسیم سلولی لنفوسیتی نیز با MTT سنجش شد. نتایج: آزمایش الایزا و MTT تأیید نمودند که ژن الحاقی gp۴۱- p۲۴ قادر به افزایش پاسخ ایمنی در موش‌ها است. نتیجه‌گیری: ساختاری که در این تحقیق استفاده شده می‌تواند کاندید خوبی برای واکسن DNA علیه ویروس نقص سیستم ایمنی انسان نوع یک باشد اگر آزمایش‌های تکمیلی بعدی نیز همانند آزمایش‌های انجام شده در این تحقیق، ایمن‌زایی این قطعات ملحق شده را تأیید نماید.
احسان الله جزایری، عطیه مهدوی، اصغر عبدلی،
دوره ۱۰، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: یکی از چالش‌های دنیای امروز و یکی از اولویت‌های بهداشت جهانی، مبارزه با همه‌گیری بیماری ایدز (AIDS) است. مطالعات نشان داده است که دامنه و وسعت القای پاسخ‌های ایمنی در برابر HIV و القای همزمان پاسخ‌های ایمنی خونی و سلولی در افزایش کارآیی واکسن‌های کاندید HIV بسیار تاثیر گذار است. از این رو، اخیراً رویکردهایی نظیر استفاده از واکسن‌های پلی‌اپی‌توپی و افزودن ادجوانت‌‌ها در فرمولاسیون واکسن‌های کاندید علیه HIV بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
مواد و روش‌ها: در این تحقیق، پس از ترانسفورماسیون و تکثیر وکتور بیانی یوکاریوتی pcDNA۳.۱-tat/pol/gag/env در میزبان پروکاریوتی E. coli (DH۵α)، استخراج وکتور و آماده‌سازی آن انجام شد. سپس واکسن‌های کاندید DNAای به‌صورت زیرجلدی، در روزهای صفر، ۱۴ و ۲۸ به موش‌های ماده رده BALB/c تزریق شده و نهایتاً پاسخ‌های ایمنی خونی و سلولی القاشده توسط آنها ارزیابی شد.
یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که واکسن‌های DNAای مذکور با روش تزریق زیرجلدی به‌خوبی قادر به القای پاسخ‌های ایمنی (سلولی و خونی) نبودند.
نتیجه‌گیری: این مشاهده می‌تواند به‌دلیل نقص در هر یک از مراحل برداشت وکتور توسط سلول هدف تا بیان و ارایه سطحی اپی‌توپ‌‌ها از یک طرف، یا ناکارآمدی روش تزریق زیرجلدی از طرف دیگر باشد. از این رو، ممکن است سایر روش‌های تزریق یا رهایش واکسن به‌همراه استفاده از ادجوانت‌های مختلف در فرمولاسیون واکسن کاندید، بتوانند پاسخ‌های ایمنی بهتری را القا کنند.


دوره ۱۲، شماره ۴ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده

در این مطالعه ایمنی­زایی واکسنچندظرفیتی استرپتوکوکوزیس/لاکتوکوکوزیس و یرسینیوزیس در ماهی قزل‌آلای رنگین‌کمان در مزرعه بررسی شد. ۹۰۰ ماهی با میانگین ۵±۵۰ گرم به سه تیمار و سه تکرار) تیمار تزریقی، تیمار غوطه‌وری و گروه شاهد) تقسیم شدند. ماهیان به مدت ۶۰ روز نگهداری و نمونه برداری در روزهای ۳۰ و ۶۰ انجام شد. سپس ماهیان به مدت ۱۴ روز با سه باکتری استرپتوکوکوس اینیایی، لاکتوکوکوس گارویه و یرسینیا راکری به صورت جداگانه به چالش کشیده شدند. نمونه­برداری برای ارزیابی فعالیت لیزوزیم، کمپلمان، عیار آنتی­بادی و نرخ بقا صورت پذیرفت. نتایج حاکی از افزایش معنادار فعالیت لیزوزیم و کمپلمان سرم در روزهای ۳۰ و ۶۰ نمونه­برداری در گروه­های واکسینه نسبت به گروه شاهد افزایش بود (P<۰,۰۵). عیار آنتی­بادی علیه استرپتوکوکوس اینیایی، لاکتوکوکوس گارویه و یرسینیا راکری در روزهای ۳۰ و ۶۰ نمونه­برداری در گروه­های واکسینه افزایش معناداری را نسبت به گروه شاهد داشت (P <۰,۰۵).درصد بقای نسبی پس از ۱۴ روز چالش با استرپتوکوکوس اینیایی، لاکتوکوکوس گارویه و یرسینیا راکری در گروه تزریقی به ترتیب (۷۰، ۶۰ و ۶/۷۶٪) بود که نسبت به گروه شاهد معنادار بود (P<۰,۰۵). همچنین درصد بقای نسبی در گروه غوطه­وری با استرپتوکوکوس اینیایی، لاکتوکوکوس گارویه و یرسینیا راکری به ترتیب (۳۰، ۶/۳۶ و ۳/۵۳%) بودکه فقط در گروه غوطه­وری با استرپتوکوکوس اینیایی معنادار بود (P<۰,۰۵). به طور کلی می­توان نتیجه گرفت که استفاده از واکسن چندظرفیتی به روش تزریقی و غوطه­وری اثرات قابل توجهی بر ایمنی و میزان بقای قزل­الای رنگین کمان دارد. با این حال، روش تزریق موثرتر و مناسب­تر از روش غوطهوری است.

دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده

هدف: توکسوپلاسما گوندی یک انگل تک‏یاخته‌ای داخل سلولی است که موجب بیماری توکسوپلاسموزیز در انسان و حیوان می‌شود. در سال‏های اخیر پیشرفت چشمگیری در زمینه شناخت کاندیدهای مناسب واکسن که باعث القای پاسخ‏های ایمنی مؤثر می‌شود، صورت گرفته است. در این مطالعه، از ژن کامل راپتری-۲ توکسوپلاسما گوندی برای ساخت DNA واکسن استفاده شد و در نهایت پاسخ‌های ایمنی ناشی از این ژن در مقایسه با گروه‌های کنترل ارزیابی شد. مواد و روش‏ها: ایمنی‏زایی موش‌های BALB/c سه‏بار و به‏صورت عضلانی (به فاصله سه هفته) توسط pc-ROP۲ (به‏عنوان گروه شاهد) و pc DNA۳ و فسفات بافر سالین (به‏عنوان گروه‏های کنترل) انجام پذیرفت. بعد از انجام ایمونیزاسیون، پاسخ‌های ایمنی ناشی از آن به کمک اندازه‏گیری سطح آنتی‏بادی و سطح سیتوکین‌ها ارزیابی شد. نتایج: نتایج حاصل از اندازه‏گیری سیتوکین‌های اینترفرون گاما و اینترلوکین ۴ نشان‏دهنده مقادیر بالای اینترفرون گاما و مقادیر پایین اینترلوکین ۴ در گروه‌های واکسینه شده با pc-ROP۲ در مقایسه با گروه‏های کنترل بود. این نتایج نشان می‏دهد که پاسخ ایمنی سلولی Th۱ در موش‌هایی که با pc-ROP۲ واکسینه شده‌اند در مقایسه با موش‌های گروه‏های کنترل که با پلاسمید خالی pc-DNA۳ و فسفات بافر سالین واکسینه شده‌اند، به شدت تحریک شده است. اندازه‏گیری آنتی‏بادی کل IgG اختلاف معنی‏دار را بین گروه‏های مورد و کنترل تأیید کرد (۰۵/۰>P). همچنین میزان بقای موش‌ها در گروه‌های مورد و کنترل بعد از انجام چالش ارزیابی شد. نتایج به‏دست آمده نشان داد که میزان بقای موش‏هایی که با پلاسمید pc-ROP۲ ایمن‏سازی شدند، با گروه‏های کنترل اختلاف معنی‏دار دارند (۰۵/۰>P). نتیجه‏گیری: نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که pc-ROP۲ به‏عنوان DNA واکسن در القای پاسخ‌های ایمنی همورال و سلولی مؤثر بوده و همچنین در افزایش طول عمر موش‏ها در برابر توکسوپلاسموزیز تا اندازه‌ای مفید است.

دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده

هدف: استفاده از واکسن‏های ژنی بر پایه کاربرد پلاسمیدهای باکتریایی به‏منظور القای ایمنی سلولی بر ضد عوامل بیماری‏زا یکی از رویکردهای نوین به‏شمار می‏رود. ساز و کارهایی که توسط آن سلول‏های ایمنی اختصاصی بر ضد آنتی‏ژن عرضه شده توسط واکسن‏های پلاسمیدی شکل می‏گیرند، هنوز به‏طور کامل شناخته شده نیست. از این‏رو، لازم است تا چند راه تزریق واکسن به‏منظور یافتن بهترین راه ایمن‏سازی در مورد هر آنتی‏ژن منحصر به فرد، ارزیابی شود. در این پژوهش روش تزریق عضلانی ناقل ژنی حاوی نوکلئوپروتئین ویروس آنفلوانزا با روش تزریق داخل جلدی مقایسه شد. مواد و روش‏ها: در این مطالعه، توانایی دو روش مختلف ایمن‏سازی (داخل عضلانی و داخل جلدی) در القای پاسخ سلول‏کُشی لنفوسیت‏های T و نیز توانایی این دو روش در پاک‏سازی ویروس آنفلوانزا از ریه موش‏های BALB/c مقایسه شد. به این منظور، موش‏های BALB/c جنس ماده در روزهای ۰، ۱۴ و ۲۸ با پلاسمید بیانی ژن نوکلئوپروتئین ویروس آنفلوانزا ایمن‏سازی شدند. دو هفته پس از تزریق آخر، میزان پاسخ سلول‏کشی لنفوسیت‏های T به روش لاکتات دهیدروژناز ارزیابی شد. همچنین، موش‏های مورد آزمایش با ویروس آنفلوانزا چالش شدند و عیار ویروس آنفلوانزا در ریه موش‏ها ۴ روز پس از چالش سنجش شد. نتایج: آزمایش‏های صورت گرفته نشان داد که ایمن‏سازی موش‏ها به روش تزریق عضلانی پاسخ سلول‏کُشی لنفوسیت‏های T قوی‏تری در مقایسه با روش داخل جلدی القا می‏کند. همچنین موش‏های ایمن شده به روش تزریق عضلانی سطح بالاتری از پاک‏سازی ویروس از ریه را نشان دادند. نتیجه‏گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که تفاوت در روش ایمن‏سازی با استفاده از واکسن ژنی نوکلئوپروتئین ویروس آنفلوانزا منجر به القای متفاوت پاسخ‏های ایمنی سلولی می‏شود.

دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده

هدف: واکسن‏های متعددی علیه ویروس نقص ایمنی اکتسابی انسان بررسی شده‏اند؛ اما هیچ‏کدام از واکسن‏ها به‏عنوان واکسن ضد ایدز مورد تأیید قرار نگرفته‏اند. یک راه‏کاری که بتوان پاسخ ایمنی را علیه بیماری‏زاها تقویت نمود، به‏کارگیری یک واکسن چند اپی‏توپی است. این استراتژی علیه واکسن‏های متعددی به‏کار گرفته شده است و پاسخ‏های ایمنی را بهبود بخشیده است. مواد و روش‏ها: در این تحقیق یک پپتید الحاقی چند اپی‏توپی شامل قسمت‏هایی از P۲۴ و Nef ویروس نقص ایمنی اکتسابی انسان به‏عنوان کاندید واکسن به موش‏ها تزریق شد و سپس پاسخ‏های ایمنی همورال با سنجش تیتر آنتی‏بادی کل و تعیین زیرکلاس‏های IgG به کمک الایزا مشخص شد. همچنین سنجش پاسخ‏های ایمنی سلولی با بررسی پاسخ‏های تکثیری سلول‏های طحالی با استفاده از MTT و سلول‏کشی با روش آزمایش لاکتات دهیدروژناز بررسی شد. در نهایت الگوی سیتوکین‏های اینترفرون گاما و اینترلوکین-۴ نیز به کمک الایزا مشخص شد. نتایج: نتایج پژوهش حاضر بیانگر آنست که واکسن کاندید باعث تحریک پاسخ تکثیری لنفوسیت‏های طحالی موش شده و همچنین پاسخ‏های سلول‏کشی قدرتمندی را نیز القا نموده است. بررسی پاسخ ایمنی همورال نشان داده است که واکسن کاندید باعث تولید آنتی‏بادی اختصاصی شده که اغلب از زیرکلاس IgG۲a است. همچنین بررسی الگوی سیتوکینی نشان داده است که ترشح اینترفرون گاما پاسخ غالب بوده است. نتیجه‏گیری: به‏کارگیری اپی‏توپ‏های ایمونوژن و حفاظت شده از P۲۴ و Nef موجب القای پاسخ‏های ایمنی همورال و سلولی قدرتمندی شده است و می‏توان کاندیدی برای مطالعات بیشتر در مدل‏های حیوانی

دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۰ )
چکیده

هدف: توکسوپلاسموزیس یک بیماری انگلی شایع در سراسر دنیا است که می‏تواند منجر به عوارض شدید در انسان و حیوان شود. تاکنون انواع مختلفی از DNA واکسن‏ها که حاوی یک یا چند آنتی‏ژن این انگل بوده علیه آن مورد آزمایش قرار گرفته است که برخی از آن‏ها مقاومت نسبی ایجاد نمودند. در این مطالعه DNA واکسن حاوی ژن راپتری پروتئین ۱ توکسوپلاسما گوندیی به همراه آلومینیم فسفات و آلوم به‏عنوان آدجوانت معدنی استفاده شد و تأثیر آن مقایسه شد. مواد و روش‏ها: گروه‏های مختلف موش‏های BALB/c به تنهایی با پلاسمید بیانی حاوی راپتری پروتئین ۱ (pcROP۱) یا همراه با آلومینیم فسفات و آلوم ایمنی‏زایی شده و سپس شاخص‏های ایمنولوژیک شامل تکثیر لنفوسیت‏های طحالی، سایتوکین‏ها، آنتی‏بادی‏ها و میزان بقا در این موش‏ها اندازه‏گیری و مقایسه شد. نتایج: در گروهی که DNA واکسن حاوی راپتری پروتئین ۱ توکسوپلاسما همراه با آلوم تجویز شده بود، پاسخ ایمنی هومورال و سلولی (نوع Th۱) قوی‏تر از گروهی بود که همین DNA واکسن را همراه با آلومینیم فسفات دریافت کرده بود. ولی در گروهی که DNA واکسن حاوی راپتری پروتئین ۱ توکسوپلاسما به تنهایی تجویز شده بود، پاسخ‏های ایمنی از هر دو گروه مذکور بالاتر بود. بعد از چالش موش‏ها، میزان بقا در گروه‏هایی که DNA واکسن مذکور را همراه با آلوم یا به تنهایی دریافت نموده بودند به‏طور معنی‏دار افزایش یافت ولی میزان بقا در گروهی که همین DNA واکسن را همراه با آلومینیم فسفات دریافت نموده بود، افزایش چشمگیری نشان نداد (۰۵/۰P≤) نتیجه‏گیری: نتایج بررسی حاضر نشان داد که آلوم و آلومینیم فسفات توانایی بالقوه برای افزایش تأثیر DNA واکسن حاوی ژن راپتری پروتئین ۱ توکسوپلاسما گونده‏ای را ندارد.
سحر کریمی، شهرام نظریان، فتاح ستوده نژاد نعمت الهی، روح الله درستکار، جعفر امانی،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده

با توجه به همه گیری کووید۱۹ به عنوان یک بحران جهانی طراحی واکسن به منظور پیشگیری حایز اهمیت است. این ویروس جز خانواده بتا کرونا ویروس بوده  و بر سطح غشای ویروس گلیکوپروتئین  اسپایک ساختارهای  زائده مانندی را تشکیل می دهد . مطالعات روی SARS-CoV-۱ و واکسن‌های MERS-CoV مربوطه نشان داد که پروتئین اسپایک روی سطح ویروس یک هدف مناسب برای واکسن است. در این پژوهش تجربی، ما قطعات پروتیئن  اسپایک نوترکیب recombinant fragment of spike protein (rfsp)را که در میزبان یوکاریوتی سلول CHO-K۱  و پروکاریوتی E. coli  بیان شده است را  از نظر قدرت ایمنی زایی, فعالیت خنثی سازی , توانایی شناسایی اپیتوپ های  مشابه با سویه ویروس و توانایی اتصال به سرم بیماران  بهبود یافته کووید ۱۹ از دو نوع واریانت آلفا و دلتا مقایسه کردیم. نتایج نشان داد که  هر دو پروتئین rfSP یک کاندید آنتی ژن بالقوه جدید برای توسعه واکسن کووید۱۹ هستند. اما سلول CHO  با انجام فرآیند تغییرات پس از ترجمه مانند گلیکولیزاسون سبب حفظ فعالیت بیولوژیکی پروتئین میشود. وهمین امر احتمال ایجاد اپی توپ های مشابه با سویه ویروس را بالا میبرد. و  افزایش تیتر آنتی بادی های ویژه rfsp در سرم موش های ایمن شده را در سطح بالاتری قرار میدهد. لذا اولویت به rfsp بیان شده در سلول CHO برای ارزیابی کارایی واکسن داده میشود. 

دوره ۱۴، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده

هدف: هدف ساخت ناقل بیانی حاوی ژن VP۱ ویروس تب برفکی سویه O جداسازی شده در ایران، بیان پروتئین و ارزیابی پاسخ‏های ایمنی در موش است. مواد و روش‏ها: سویه ویروس تب برفکی O از گوساله‏ای در شهر ری در سال ۱۳۸۶ جداسازی، سروتایپ و ژن VP۱ این ویروس در ناقل PTZ۵۷R/T و ناقل بیانی pcDNA۳,۱+ الحاق شد. برای بررسی بیان پروتئین، ژن VP۱ بدون کدون خاتمه در ناقل pEGFP-N۱ بالادست ژن GFP کلون شد. ناقل‏های pEGFP-N۱-VP۱ و pcDNA۳.۱+-VP۱ در رده سلولی کلیه بچه هامستر ترانسفکت و بیان پروتئین الحاقی GFP-VP۱ با میکروسکوپ معکوس فلوئورسنت و بیان پروتئینVP۱ به روش الکتروفورز عمودی پروتئین‏ها و لکه‏گذاری وسترن تأیید شد. ناقل بیانی pcDNA۳.۱+-VP۱ به‏عنوان DNA واکسن به موش‏ها تلقیح و پاسخ آنتی‏سرم خنثی کننده (SNT) و قدرت تکثیر لنفوسیت‏های(T (SI در این حیوانات اندازه‏گیری شد. نتایج: هضم آنزیمی ناقل‏های کلون شده با ژن VP۱، ورود این ژن در سه ناقل را تأیید و بیان پروتئین VP۱ در ناقل بیانی pcDNA۳.۱+ به روش لکه‏گذاری وسترن با مشاهده باند اختصاصی پروتئین هدف کاملاً تأیید شد. وجود لکه‏های سبز نیز بیان پروتئین الحاقی VP۱-GFP را تأیید نمود. مقادیر SNT و SI در گروه موش‏های تلقیح شده با DNA واکسن نسبت به گروه‏های کنترل دارای افزایش معنی‏داری بود. نتیجه‏گیری: این ژن با موفقیت تکثیر، کلون و بیان شد. با توجه به تأیید بیان پروتئین VP۱ و افزایش معنی‏دار SNT و SI از ناقل pcDNA۳.۱+-VP۱ به‏عنوان DNA واکسن استفاده شد و پاسخ‏های ایمنی در مدل موشی ارزیابی شد.

دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده

هدف: ویروس آنفلوانزای A (H۱N۱) از مهم‏ترین زیرگونه‏های ویروس آنفولانزاست که منجر به پیامدهای متعددی در جهان شده است. هماگلوتینین یکی از مهم‏ترین آنتی‏ژن‏های این ویروس می‏باشد که باعث ایجاد پاسخ ایمنی می‏شود. اتصال این پروتئین به گیرنده‏های سلول میزبان منجر به شروع فرایند بیماری‏زایی می‏شود. با توجه به نقش حیاتی مرحله اتصال ویروسی، این پژوهش درصدد استخراج و جای‏سازی ژن هماگلوتینین و زیرواحد بزرگ آن (HA۱) با هدف تولید شاتل ناقل نوترکیب باکیولوویروس (بکمید) برای تولید پروتئین نوترکیب در سلول‏های حشره است. مواد و روش‏ها: ویروس آنفلوانزای انسانی A/New Caledonia ۹۹/۲۰/(H۱N۱) در کشت سلولی MDCK تکثیر شده و RNA کامل ویروسی توسط محلول Easy–red تخلیص شد. سپس طول کامل ژن هماگلوتینین و ژن HA۱ توسط روش RT-PCR و آغازگرهای اختصاصی تکثیر و ابتدا در ناقل pGEM-TEasy و سپس در پلاسمید pFastBac HT جای‏سازی شد. در نهایت بکمید نوترکیب واجد ژن‏های فوق در سلول‏های میزبان DH۱۰Bac تولید شد. نتایج: محصولات PCR ژن هماگلوتینین با الکتروفورز روی ژل آگارز و هضم با آنزیم‏های محدودالاثر ارزیابی شد. ناقل نوترکیب pGEM-Teasy و پلاسمید دهنده نوترکیب pFastBac HT توسط روش PCR، هضم آنزیمی و تعیین ترادف تأیید شد. تولید DNA نوترکیب بکمیدی نیز توسط افتراق کلونی‏های آبی-سفید، الکتروفورز روی ژل آگارز ۷/۰ درصد، PCR با استفاده از آغازگرهای اختصاصی و آغازگرهای pUC/M۱۳ مورد تأیید قرار گرفت. نتیجه‏گیری: در این پژوهش، بکمید نوترکیب واجد ژن هماگلوتینین و زیرواحد بزرگ آن با موفقیت ساخته شد. در ادامه سلول‏های حشرات به‏منظور تولید باکیولوویروس نوترکیب با سازه‏های فوق ترانسفکت شده و پروتئین‏های نوترکیب برای مطالعات آتی تولید خواهد شد.

دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده

هدف: مطالعات حیوانی نشان می‏دهند که واکسیناسیون با پپتیدهای اپی‏توپی منجر به ایمنی حفاظتی می‏شود. با این وجود غلبه ایمنولوژیکی باید به‏عنوان یک چالش مهم در این زمینه مورد توجه قرارگیرد. با توجه به مزایای واکسن‏های اپی‏توپی علیه عفونت هپاتیت C، در این مطالعه بروز پدیده غلبه ایمنولوژیکی به‏دنبال ایمن‏سازی موش‏ها با سه ترکیب مختلف پپتیدهای اپی‏توپی ویروس هپاتیت C مقایسه شده است. مواد و روش‏ها: چهار پپتید اپی‏توپی وابسته به سلول‏های CD۸+ (C۱، E۶، N و E۴) برگرفته از آنتی‏ژن‏های ویروس هپاتیت C ساخته شد. پپتید چند اپی‏توپی (C۱E۶NE۴) حاصل از اتصال چهار اپی‏توپ نیز بر‏اساس مطالعات ایمونوانفورماتیک با هدف بهینه‏سازی برش پروتئازوم طراحی شد. موش‏های BALB/c سه تزریق زیرجلدی شامل ۱۰ میکروگرم پپتید (به‏صورت پپتید اپی‏توپی یا مخلوط اپی‏توپ‏ها یا پپتید پلی‏توپ) ترکیب شده با اجوانت‏های CpG (۵۰ میکروگرم) و MontanideISA۷۲۰ (۷۰ درصد) را در قاعده دم با فاصله سه هفته دریافت کردند. با توجه به وابستگی دو اپی‏توپ C۱ و E۴ به H۲-Dd موشی، سه هفته پس از آخرین تزریق از سلول‏های طحال موش‏های واکسینه در حضور پپتیدهای C۱ و E۴ برای آزمون‏های IFNg/IL۴ ELISpot استفاده شد. نتایج: در کلیه حیوانات واکسینه پاسخ Th۱ که با مشخصه ترشح بالای اینترفرون گاما و ترشح کم اینترلوکین ۴ شناخته می‏شود ایجاد شده بود. موش‏های ایمن شده با اپی‏توپ‏های تکی پاسخ قوی‏تری را نشان دادند، اما به‏علت گرایش بالاتر اپی‏توپ E۴ برای H۲-Dd پاسخ علیه آن قوی‏تر از پاسخ علیه اپی‏توپ C۱ بود که نمایانگر بروز درجاتی از غلبه ایمنولوژیکی است. نکته جالب توجه این‏که حیوانات واکسینه با پپتید پلی‏توپ اگر چه با شدت ضعیف‏تر اما پاسخ یکسانی را علیه هر دو اپی‏توپ C۱ و E۴ نشان دادند. نتیجه‏گیری: نتایج این مطالعه برتری پپتید پلی‏توپ را بر اپی‏توپ‏های تکی نشان داد و بر نقش کلیدی طراحی بهینه واکسن‏های پلی‏توپ برای جلوگیری از وقوع غلبه اپی‏توپی تأکید نمود.

دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده

هدف: کمپلکس آنتی‏ژن ۸۵ مایکوباکتریوم توبرکلوزیس شامل سه پروتئین ترشحی است که خاصیت ایمنی‏زایی دارند. این پروتئین‏ها کاندیداهای مهمی در طراحی واکسن سل هستند. برای استفاده از این پروتئین‏ها به‏عنوان واکسن‏های زیرواحدی یا به‏عنوان یادآور برای BCG نوترکیب یا واکسن‏های DNA، تولید آنتی‏ژن‏های پروتئینی به شکل نوترکیب الزامی است. پروتئین‏های مایکوباکتریوم که در دیواره هستند نسبتاً غیرقطبی است و تولید آن‏ها به شکل نوترکیب در سویه بیانی اشریشیا کلی با پروتئین‏های دیگر متفاوت است. هدف از این مطالعه تولید و تخلیص آنتی‏ژن نوترکیب ۸۵C به‏عنوان یک ایمنوژن است. مواد و روش‏ها: آنتی‏ژن ۸۵C در حامل پلاسمیدی pJET۱,۲ و در نهایت در pET۳۲a(+) کلون و در هر دو پلاسمید تعیین توالی شد. القای تولید پروتئین با IPTG صورت گرفت و تخلیص با حل کردن اجسام توده‏ای داخل سلولی در اوره، جذب با رزین نیکل، حذف اوره با شیب کاهشی اوره در محلول‏های شستشو و در نهایت جمع‏آوری پروتئین نوترکیب به شکل محلول انجام شد. تأیید آنتی‏ژنیک پروتئین نوترکیب با وسترن بلات و توسط آنتی‏بادی ضد پلی‏هیستیدین، آنتی سرم پلی‏کلونال خرگوشی ضد مایکوباکتریوم توبرکولوزیس و سرم بیمار سلی بستری انجام شد. نتایج: ژن آنتی‏ژن ۸۵C با موفقیت کلون و با تعیین توالی تأیید شد. آنتی‏ژن ۸۵C در میزبان اشریشیا کلی بیان و تخلیص شد. نتیجه‏گیری: نتایج وسترن بلات به موازات نتایج تعیین توالی نشان دهنده درستی تولید پروتئین آنتی‏ژن ۸۵C نوترکیب و حفظ نسبی ساختار اپی‏توپی آن است.

دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده

هدف: اشریشیا کلی سویه O۱۵۷:H۷ یکی از مهم‏ترین بیماری‏زاهای تولید کننده بیماری کولیت خونریزی دهنده در انسان است. دام‏های اهلی اصلی‏ترین مخزن این باکتری هستند. پروتئین‏های اینتیمین، Tir و EspA از مهم‏ترین عوامل بیماری‏زایی این باکتری محسوب می‏شوند. پروتئین EspA در ساخت کانال ارتباطی نقش داشته و مانند یک رابط سبب انتقال پروتئین Tir به سلول میزبان می‏شود و پروتئین اینتیمین که در غشای باکتری جای گرفته است با متصل شدن به پروتئین Tir به غشای میزبان منتقل و منشأ اصلی آن نیز باکتری مهاجم است، سبب اتصال محکم و اختصاصی باکتری به سلول میزبان می‏شود. این اتصال باعث ایجاد ضایعه تخریب دیواره سلول میزبان می‏شود. انجام تحقیق بر این اصل است که تولید دو عامل اصلی بیماری‏زایی که باعث اتصال باکتری به میزبان می‏شود به صورت دوگانه و تجویز آن به عنوان یک ایمنی‏زای خوراکی می‏تواند با تحریک مناسب سیستم ایمنی هومورال و به‏ویژه مخاطی میزبان مانع کلونیزاسیون باکتری اشریشیا کلی O۱۵۷:H۷ در مدل حیوانی شود. مواد و روش‏ها: ابتدا به صورت تئوری یک سازه ژنی حاوی قسمت‏هایی از اینتیمین (I) و Tir (t) با استفاده از یک رابط جدا کننده پپتیدی به یکدیگر متصل و ژن آن به طور مصنوعی ساخته شد. این ژن مصنوعی براساس کدون‏های گیاه توتون بهینه‏سازی و سپس تحت کنترل پروموتر CaMV۳۵S در ناقل بیانی گیاه کلون و پس از آن تراریختی و باز‏زایی گیاه توتون با آن انجام گرفت. سپس حیوان مدل با برگ‏های گیاه تراریخت تغذیه شد. نتایج: ایمن‏سازی حیوان با استفاده از بافت گیاه تراریخت حاوی این ایمنی‏زای دو‏گانه موجب تحریک و تولید IgG سرمی بر علیه باکتری فوق شد. نتیجه‏گیری: روش تغذیه و ایمن‏سازی با ایمنی‏زاهای خوراکی می‏تواند به عنوان یک ابزار مناسب برای ایجاد ایمنی و احتمالاً محافظت حیوانات در برابر حضور و بیماری‏زایی باکتری اشریشیا کلی O۱۵۷:H۷ عمل نماید.

دوره ۱۵، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

در مواقع بحرانی همچون سیل و زلزله، نیروهای امدادی برای نگهداری مواد دارویی و واکسن ها نیاز به یخچالی دارند که بدون استفاده از انرژی الکتریکی و با استفاده از انرژی های جایگزین، مانند انرژی خورشیدی، انرژی اتلافی خروجی از اگزوز خودروها، باد و ... کار کند. در این مقاله مدلسازی یخچال با سیکل تبرید جذب سطحی با زوج کربن فعال/ متانول به عنوان جاذب/ ماده جذب شدنی و با دو منبع انرژی حرارتی خورشیدی و گازهای اتلافی خروجی از اگزوز خودرو در نرم افزار متلب صورت گرفته است. سیکل خورشیدی شامل گرداورنده‌ای به مساحت ۱ متر مربع و سیکل اگزوزی شامل یک مبدل حرارتی با اختلاف دمای گازهای ورودی و خروجی برابر با ℃۱۰۰ می باشد. در مدلسازی صورت گرفته، پروفیل دمایی در بستر جاذب، اواپراتور و کندانسور، پروفیل فشار، ضریب کلی انتقال حرارت در گرداورنده و بستر جاذب، غلظت و میزان تابش خورشیدی به دست آمده اند. نتایج حاصل نشان دهنده ضریب عملکرد ۰,۵۴۹۱ ، ضریب عملکرد خورشیدی ۰.۲۰۰۰ در قسمت خورشیدی و ضریب عملکرد ۰.۵۶۰۷ و قدرت خنک کنندگی ویژه برابر با ۲.۴۷۷۷ برای سیکل اگزوزی می باشند. این نتایج نشان از عملکرد خوب سیستم مدلسازی شده برای شرایط اقلیمی ایران دارد.
زهرا مردشتی، مهدی زین الدینی، سمانه فتح اللهی آرانی، محمد شوشتری،
دوره ۱۶، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۴۰۳ )
چکیده

 از سال ۲۰۱۲، بیماری دنگی به عنوان یکی از مهمترین بیماری های ویروسی که از طریق بندپایان انتقال می‌یابد مورد توجه قرار گرفت و یکی از عمده‌ترین مشکلات بهداشتی در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری جهان تلقی شد. این ویروس دارای چهار سروتیپ بوده و از طریق پشه آئدس منتقل می گردد. هدف از این تحقیق، بررسی روش‌های تشخیص، درمان و راهکارهای کنترل بیماری دنگی است. روش انجام این مطالعه براساس رصد و تفسیر اطلاعات حاصل از مقالات و کتب علمی مربوطه بوده است. این مطالعه در بهار و تابستان ۱۴۰۳ با بررسی کلیدواژه هایی همچون Dengue virus, Aedes Aegypti, dengue vaccine, detection, protection, chemical control  در موتورهای جستجوی NCBI, Google, PubMed, WHO انجام شده است. برای تشخیص ویروس دنگی اغلب از روش های مولکولی (ریل تایم PCR) و ایمنی سنجی استفاده می گردد. در جهت پیشگیری از بیماری نیز کنترل چرخه زندگی پشه آئدس و استفاده از واکسن چهار ظرفیتی زنده و تخفیف حدت یافته Dengvxia وTAK-۰۰۳  توصیه شده است. درمان بالینی این بیماری با استفاده از سرم درمانی و استفاده از مایعات صورت می گیرد. در نهایت روش های کنترل شیمیایی و زیستی پشه آئدس نیز به عنوان راهکارهای مقابله با این بیماری توصیه شده است. در این مقاله مروری ضمن تشریح ویژگی های اختصاصی ویروس دنگی، روش های تشخیصی و درمانی این بیماری مورد بررسی علمی قرار گرفته است و همچنین نحوه پیشگیری و روند کنترل این بیماری ارایه می شود.

دوره ۱۸، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

هدف: آنتی‌ژن رأسی غشا-۱ یکی از آنتی‌ژن‌های امید بخش کاندید مرحله خونی برای توسعه واکسن مالاریا علیه انگل پلاسمودیوم است. تنوع ژنتیکی در آنتی‌ژن‌های حفاظتی که پدیده‌ای معمول در یک انگل پیچیده مانند انگل پلاسمودیوم است، باعث ایجاد چالش در توسعه واکسنی مؤثر علیه مالاریا شده که این پدیده، توانایی انگل برای فرار از پاسخ‌های ایمنی را افزایش خواهد داد. از این رو توسعه واکسن مالاریا، نیازمند ارزیابی پاسخ‌های ایمنی به فرم‌های مختلف آللی آنتی‌ژن‌های کاندید واکسن است. مواد و روش‌ها: در این تحقیق، دو فرم آللی آنتی‌ژن رأسی غشا- A۱ و B۱ پلاسمودیوم ویواکس و در سیستم اشریشیا کلی M۱۵-pQE۳۰ با استفاده از DNA ژنومی ‌جدا شده از افراد ایرانی با عفونت آشکار پلاسمودیوم ویواکس، بیان شد. پاسخ‌های IgG نسبت به هر دو آنتی‌ژن، در موش‌های BALB/c با پروتئین خالص امولسیون شده در ادجوانت فروند بررسی شد. علاوه بر این؛ تاخوردگی صحیح پروتئین‌های نوترکیب توسط آزمون IFA ارزیابی شد. نتایج: ارزیابی پاسخ‌های ایمنی نسبت به دو فرم آللی پروتئین نوترکیب آنتی‌ژن رأسی غشا-۱ پلاسمودیوم ویواکس، نشان داد که پاسخ‌های IgG پس از سه بار ایمن‌سازی در موش‌ها برانگیخته شده و واکنش متقاطع، مشاهده شد. پایش پاسخ‌ها نشان داد که IgG حداقل تا یک سال پس از آخرین تزریق پایدار باقی مانده است. همچنین آنتی‌بادی‌های برانگیخته شده علیه هر دو فرم آللی پروتئین نوترکیب آنتی‌ژن سطحی اپیکال-۱ پلاسمودیوم ویواکس تزریق شده به موش‌ها، قادر به شناسایی فرم طبیعی آنتی‌ژن رأسی غشا-۱ پلاسمودیوم ویواکس روی سطح مروزوئیت پلاسمودیوم ویواکس بودند. نتیجه‌ گیری: نتایج حاضر نشان دادند که پروتئین‌های نوترکیب آنتی‌ژن رأسی غشا-۱ پلاسمودیوم ویواکس دارای اپی‏توپ‌های مشترکی با پروتئین طبیعی در سطح انگل است. همچنین این دو پروتئین به همراه ادجوانت فروند در موش‌های Balb/c ایمنی‏زا هستند و پاسخ‌های IgG پایداری را برانگیخته کردند که این پاسخ‌ها علیه دو فرم آللی آنتی‌ژن رأسی غشا-۱ پلاسمودیوم ویواکس، تفاوت معنی‌داری نداشت. بنابراین واکنش متقاطع نشان داد که حضور چند ریختی در این آنتی‏ژن کاندید واکسن، چالشی برای توسعه واکسن مرحله خونی بر اساس آنتی‏ژن رأسی غشا-۱ در پلاسمودیوم ویواکس نیست.

دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده

هدف: اشریشیا کلی انتروهموراژیک با قدرت تولید سم شبه شیگا نوع ۲ عامل اصلی اسهال خونی باکتریایی است. این عامل بیمازی‏زا در برخی موارد می‌تواند منجر به نشانگان اورمی همولیتیک و نارسایی کلیوی با درجه مرگ ‌و میر بالا شود. تولید سم شبه شیگا نوع ۲ اصلی‌ترین عامل بیماری‌زایی سویه‌های اشریشیا کلی انتروهموراژیک است و از این ‌رو خنثی‌سازی سم با آنتی‌بادی‌های سرمی اختصاصی به‌عنوان راه‏کار اصلی در روش‌های پیشگیری و درمان ضد نشانگان اورمی همولیتیک مطرح است. در این تحقیق، همسانه‌سازی، بیان پروتئین نوترکیب، خالص‌سازی و ایمنی‌زایی زیرواحد B سم شبه شیگا نوع ۲ (Stx۲B) که عامل اتصال سم به سلول‌های هدف است، شرح داده شده است. مواد و روش‌ها: ژن stx۲B با استفاده از PCR تکثیر و در ناقل بیانی pET۲۸a همسانه‌سازی و ناقل بیانی به اشریشیا کلی BL۲۱-DE۳ منتقل شد. پروتئین نوترکیب rSTX۲B پس از ارزیابی بیان با استفاده از ستون نیکل خالص‌سازی شد. پروتئین rSTX۲B تخلیص شده به‌عنوان کاندید ایمنی‌زایی به روش زیرپوستی در سه مرحله به موش‌های نژاد Balb/c تزریق شد. تولید آنتی‌بادی سرمی ضد rSTX۲B در خون موش‌های ایمن شده با استفاده از آزمون الایزا ارزیابی شد. خنثی‌سازی سم در شرایط آزمایشگاهی روی سلول‌های Hela و در شرایط درون بدنی با آزمون چالش موش‌های ایمن با سم شبه شیگا نوع ۲ بررسی شد. نتایج: با بررسی میزان IgG القا پاسخ ایمنی عمومی در موش‌های ایمن شده تأیید شد. نتایج آزمون سلول‌های Hela نشان داد که سرم موش‌های ایمن قادر به خنثی‌سازی سم است. در آزمون چالش حدود ۷۰ درصد از موش‌های ایمن زنده ماندند. نتیجه‌گیری: نتایج نشان داد که پروتئین نوترکیب rSTX۲B می‌تواند منجر به القای پاسخ ایمنی خنثی‌کننده در موش شود و می‌تواند به‌عنوان یکی از اجزای اصلی واکسن علیه اشریشیا کلی انتروهموراژیک به کار برده شود.

دوره ۱۹، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده

مقدمه: در حال حاضر واکسیناسیون مهمترین استراتژی در کاهش آمار مبتلایان و مرگ و میر سالیانه ناشی از آنفلوانزا فصلی تلقی می گردد. بر خلاف آنتی‌ژنهای سطحی مورد استفاده در ترکیب واکسن‌های موجود، پروتئین های داخلی ساختاری و غیر ساختاری ویروس آنفلوانزا به خوبی حفاظت شده هستند. با توجه به سطح حفاظت شدگی نسبتا بالای نوکلئوپروتئین ویروس آنفلوانزا و قابلیت ادجوانتی IL-۱۸ در تحریک پاسخ‌های ایمنی و شیفت به Th۱، این مطالعه در صدد ساخت یک پلاسمید دوسیسترونی با قابلیت بیان ژن‌های NP و IL-۱۸ موشی بود تا در صورت نیل به این هدف به عنوان یک کاندید واکسن قابلیت ایمنی‌زایی آن در مطالعات بعدی مورد ارزیابی قرار گیرد.
مواد و روش‌ها: در مرحله اول RNA ژنومی ویروس آنفلوانزا تیپA سویه H۱N۱/ PR۸ استخراج شد و پس از تولید cDNA، توالی ژن کد کننده‌ی NP با استفاده از پرایمر اختصاصی ژن و با روش PCR تکثیر شد. در مرحله‌ی بعد ژن NP در وکتور کلونینگ pJET۱,۲/blunt همسانه‌سازی شد. پس از تایید صحت کلونینگ ژن در وکتور pJET۱.۲/blunt از طریق تعیین توالی، هضم آنزیمی و PCR، قطعه مزبور توسط هضم آنزیمی دو گانه خارج گردید. پلاسمید pIRES-Igk/mIL۱۸/Fc با استفاده از آنزیمهای BstXI/NotI هضم دوگانه شد و قطعه مربوط به eGFP خارج شد. سپس فرآیند الحاق ژنNP در وکتور‌ دوسیسترونی pIRES-Igk/mIL۱۸/Fc هضم شده با استفاده از آنزیم T۴ Ligase صورت پذیرفت. محصول لیگاسیون به سویه استاندارد DH۵α ترانسفورم شد و انتخاب کلونی های مثبت با استفاده از PCR colony صورت پذیرفت. به منظور بررسی صحت کلونینگ از تست PCR، هضم آنزیمی و تعیین توالی استفاده شد. در نهایت بیان ژن NP و IL-۱۸ از سازه ژنی mIL-۱۸-pIRES۲-NP در رده سلولی BHK-۲۱ و RAW۲۶۴.۷ ترانسفکت شده با پلاسمید به وسیله‌ی رنگ آمیزی ایمنوفلورسنت غیر مستقیم و الایزا مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایج: نتایج PCR، هضم آنزیمی و تعیین توالی با استفاده از پرایمرهای اختصاصی به صورت دو‌ جهته نشان داد که ژن NP ویروس آنفلوانزا در وکتور pIRES-Igk/mIL۱۸/Fc به صورت موفق و در جهت درست کلون شده است. ترانسفکشن و بررسی قابلیت بیان سازه ژنی mIL-۱۸-pIRES۲-NP با استفاده از رنگ آمیزی ایمنوفلوئورسانس و الایزا بیان موفق آمیز ژنهای NP و IL-۱۸ از mIL-۱۸-pIRES۲-NP در سلول یوکاریوتی را اثبات کرد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج بدست آمده در این تحقیق بیان موفقیت‌آمیز ژن NP و IL-۱۸ از سازه mIL-۱۸-pIRES۲-NP را نشان داد. با توجه به اثرات ادجوانتی سایتوکاین IL-۱۸، پلاسمید ساخته شده می تواند به عنوان یک کاندید مناسب واکسن ژنی برای پیش گیری از عفونت ناشی از ویروس آنفلوانزا در مطالعات ارزیابی ایمنولوژیک آتی مطرح گردد.

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱