۹ نتیجه برای ویروس هپاتیت C
دوره ۱۰، شماره ۰ - ( ۸-۱۳۸۶ )
چکیده
هدف: ویروس هپاتیت Cیکی از مهمترین عوامل ایجاد کننده هپاتیت ویروسی به شمار میرود و تشخیص آن در نمونههای مشکوک از اهمیت بالایی برخوردار است. خطر انتقال عفونت ویروسی از طریق تزریق خون و فرآوردههای آن ناشی از نقص روشهای غربالگری سرولوژیک در تشخیص اهداکنندگان آلودهای است که در دوره پنجره بیماری هستند. بنابراین تشخیص دقیق و بهموقع عفونت HCVپیش از ظهور آنتیبادی در بدن فرد آلوده از اهمیت ویژهای برخوردار است. تشخیص ژنوم ویروس HCV در نمونههای مشکوک، از گسترش بیماری و شیوع روزافزون آن جلوگیری خواهد نمود. با استفاده از این روش که مبتنی بر شناسایی اسید نوکلئیک ویروس است، میتوان عفونت را در مراحل ابتدایی
و قبل از ظهور آنتیبادیهای اختصاصی تشخیص داد. هدف از این پژوهش طراحی روش بسیار حساس و دقیق
RT-Nested PCR برای تشخیص عفونت HCV است.
مواد و روشها: روش RT-Nested PCR بهمنظور جداسازی توالی حفاظت شده از ناحیه ۵' UTR راهاندازی و به کار برده شد. ابتدا با استفاده از روش ترانس کریپتاز معکوس، سنتز cDNA از روی RNAژنوم ویروس صورت گرفت. پس از آن با روش Nested PCR با استفاده دو جفت آغازگر اختصاصی و طی دو مرحله، قطعه مورد نظر تکثیر شد. محـصولات PCR به کـمک روش الـکتروفورز بررسی و همچنین از کیت تجاری RT-PCR یک مرحلهای برای مقایسه با نتایج حاصل از روش طراحی شده استفاده شد.
نتایج: تعداد ۲۵ نمونه پلاسمای بیماران HCV مثبت که توسط روشهای الایزا و وسترن بلات مثبت قطعی تشخیص داده شده بودند بهعنوان نمونههای مثبت، رقت های مختلف از یک نمونه بیمار با تیتر بالا بهعنوان استاندارد و ۲۵ نمونه پلاسمای منفی متعلق به اهداکنندگان خون سالم بهعنوان کنترل منفی جمعآوری شده با این روش بررسی شد. در تمام موارد مثبت، باند مورد نظر روی ژل آگارز مشاهده شد. با توجه به این که در هیچیک از نمونههای منفی باند مزبور ملاحظه نشد، مقایسه نتایج حاصل از روش طراحی شده با روش تجاری موجود همبستگی خوبی را نشان داد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این مطالعه، مشخص شد که روش راهاندازی شده در تشخیص عفونت HCV از حساسیت و اختصاصیت بالایی برخوردار است. همچنین با توجه به حساسیت این روش، بهنظر میرسد که میتوان ژنوم ویروس را پیش از تغییرات سرمی و ظهور آنتیبادیها تشخیص داد و از این رو میتوان دوره پنجره را کوتاهتر نمود.
دوره ۱۱، شماره ۰ - ( ۶-۱۳۸۷ )
چکیده
هدف: علیرغم غربالگری خونهای اهدایی با روشهای حساس مبتنی بر شناسایی آنتیبادی، همچنان خطر انتقال عفونتهای ویروسی وجود دارد. بنابراین طراحی روشهای حساس مبتنی بر شناسایی اسید نوکلئیک مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این تحقیق طراحی روشی حساستر در مرحله شناسایی نسبت به روشهای معمول و همچنین تشخیص همزمان عفونتهای ویروس نقص ایمنی اکتسابی تیپ یک و ویروس هپاتیت C در یک نمونه است.
مواد و روشها: پس از طراحی آغازگرها و پروبهای اختصاصی دو ویروس و بهینهسازی روش واکنش زنجیرهای چندگانه، مرحله نشاندار کردن محصول با استفاده ازنوکلئوتیدهای متصل به دیگوگسیژنین انجام شد. محصول بهدست آمده ابتدا به دو قسمت مجزا تقسیم و پس از واسرشت شدن در شرایط قلیایی با پروب اختصاصی مجاور شد. پروبهای حاوی بیوتین انتهایی پس از اضافه شدن به پلیت پوشش یافته با استرپت آویدین متصل شدند. پس از شستشو، آنتیبادی ضد دیگوگسیژنین متصل به آنزیم آلکالن فسفاتاز به چاهکها اضافه شد. در مرحله نهایی شستشو انجام و سوبسترا اضافه شد. با استفاده از روش رنگسنجی نمونههای مثبت و منفی از نظر عفونت قابل شناسایی هستند.
نتایج: ۳۵ نمونه با روش طراحی شده مورد آزمایش قرار گرفتند، که شامل ۲۷ نمونه مثبت و ۸ نمونه منفی تأیید شده و ۴ نمونه پانل استاندارد بودند. هیچگونه نتیجه مثبت یا منفی کاذب مشاهده نشد.
نتیجهگیری: روش طراحی شده دارای حساسیت و اختصاصیت قابل قبولی برای تشخیص عفونت ویروس نقص ایمنی اکتسابی تیپ یک و ویروس هپاتیت C در دوره پنجره میباشد بهعلاوه امکان کمی کردن روش وجود دارد، که در کنترل بیمار و پایش درمان مفید است. همچنین در کنار حساسیت بسیار بالا هزینه و زمان کمتری برای انجام آزمون نیاز است.
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۸۹ )
چکیده
هدف: واکنش زنجیر پلیمراز یکی از مهمترین پیشرفتها در زمینه زیستشناسی و تشخیص مولکولی است. با وجود سادگی در مفهوم این روش نیازمند کنشهای پیچیده بین توالی هدف، آغازگرها، dNTP و آنزیم پلیمراز بهمنظور تکثیر و تشخیص موفق است. شناسایی ویروسهای RNA دار نیازمند استفاده از روشهایی با حساسیت و ویژگی بالا است، بنابراین تکثیر براساس روش Nested PCR تا حدی منجر به بهبود حساسیت شده و از سوی دیگر، یک مرحلهای کردن روش مذکور باعث کاهش آلودگیهای احتمالی خواهد شد. هدف از مطالعه حاضر راهاندازی و بهکارگیری روش جدید، سریع و حساس Nested PCR یک مرحلهای- یک لولهای در سیستم بسته با استفاده از دو آغازگر به هم چسبیده است.
مواد و روشها: در این مطالعه، روش جدید و ویژهای از طراحی آغازگر بهمنظور یک مرحلهای- یک لولهای کردن واکنش استفاده شد. روش طراحی شده پس از راهاندازی و بهینهسازی، روی نمونههای کنترل مثبت و منفی ارزیابی شد.
نتایج: روش راهاندازی شده، روی۵۰ نمونه مثبت ویروس هپاتیت C، ۱۰ کنترل منفی ژنوم انسانی و ۵ نمونه از هرکدام از ویروسهای هپاتیت B، نقص ایمنی اکتسابی انسان، هپاتیت G و تورکوتنو انجام گردید. براساس نتایج بهدست آمده از مجموع آزمایشات میزان حساسیت و ویژگی روش طراحی شده، محاسبه شد. در ۴۸ مورد از ۵۰ نمونه مثبت باند مورد انتظار مشاهده گردید و در هیچیک از نمونههای کنترل منفی باندی مشاهده نشد.
نتیجهگیری: براساس سیستم ویژه طراحی آغازگر که در مطالعه حاضر استفاده شد، آغازگرهای داخلی بهصورت مکمل حالت معمول PCR و چسبیده به آغازگرهای خارجی ساخته میشوند. احتمال اتصال آغازگرهای خارجی و داخلی به الگوهای نادرست در هر دو دور واکنش غیرممکن میشود و در نتیجه باندهای غیراختصاصی تولید نخواهد شد. برتری دیگر روش طراحی شده عدم وجود آلودگی به دلیل یک مرحلهای شدن و علاوه بر آن؛ کوتاهتر شدن زمان واکنش و نیز کاهش هزینهها است.
دوره ۱۳، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۳۸۹ )
چکیده
هدف: ویروس هپاتیت C یکی از عوامل شایع ایجاد عفونت مزمن در انسان است. کنترل تکثیر ویروس به سیستم ایمنی فرد وابسته است. مکانیسمهای متعددی در ارتباط با اختلال در پاسخ مؤثر سیستم ایمنی بیان شده است که مکانیسم مرتبط با سلولهای T تنظیمی یکی از فرضیههای جدید است. در این مطالعه برای اولین بار به بررسی نقش پروتئین نوکلئوکپسید ویروس هپاتیت C (HCV-core) در افزایش فرکانس سلولهای T تنظیمی طبیعی در میان جمعیت پیچیده سلولهای تک هستهای خون محیطی پرداخته شد.
مواد و روشها: برای بررسی اثر نوکلئوکپسید ویروس هپاتیت C بر فرکانس سلولهای T تنظیمی طبیعی اختصاصی ویروس هپاتیت C روی سلولهای تک هستهای خون محیطی ۱۹ بیمار که به شکل مزمن ویروس هپاتیت C آلوده بودند و نیز ۶ نفر بهعنوان کنترل مطالعه شد. برای این منظور سلولهای تک هستهای خون محیطی از گروههای مختلف جدا و توسط آنتیژن نوکلئوکپسید تحریک شد. سپس با روش فلوسایتومتری سهرنگی دستی، فرکانس سلولهای T تنظیمی طبیعی ارزیابی شد.
نتایج: نتایج بررسی حاضر نشان داد که بهدنبال انکوباسیون سلولهای تک هستهای خون محیطی با آنتیژن نوکلئوکپسید ویروس هپاتیت C، جمعیت سلولهای T تنظیمی طبیعی در افراد آلوده به ویروس هپاتیت C نسبت به کنترل منفی افزایش داشته است.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه از این نظریه که سلولهای T تنظیمی طبیعی میتواند اختصاصاً به آنتیژن ویروس هپاتیت C پاسخ دهد، حمایت میکند؛ بنابراین سلولهای T تنظیمی طبیعی اختصاصی ویروس هپاتیت C میتواند یکی از دلایل پاسخ ضعیف سیستم ایمنی باشد که منجر به عفونت مزمن ویروس هپاتیت C و نیز تحمل ایمنی در هنگام عفونت ویروس هپاتیت C شود. پیشنهاد میشود در هنگام طراحی واکسن برای ویروس هپاتیت C از اپیتوپهایی که تکثیر شدید سلولهای T تنظیمی طبیعی را موجب میشوند استفاده نشود.
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۸۹ )
چکیده
هدف: هدف تولید یک سازه بیان کننده توالی یک ناحیه همپوشان از ژن NS۳ از ویروس ایزوله ایرانی است.
مواد و روشها: ابتدا بخش میانی ژن NS۳ با روش Nested-RT-PCR و با استفاده از سرم بیمار مبتلا به ژنوتیپ ۱a ویروس هپاتیت C تکثیر شد. بعد از کلون آن درون ناقل کلونینگ TA و غربالگری کلونها براساس روش سفید- آبی و Colony-PCR این کلونهای منتخب با روش تعیین توالی و هضم آنزیمی با BglII ارزیابی شد. توالی جدید با استفاده از نرمافزار با توالیهای دیگر مرجع مقایسه و درخت تکاملی ترسیم شد. بخش میانی ژن NS۳ تأیید شده و سپس به درون سازه بیانی، کلون شد و کلونهای مناسب با استفاده از دو نوع Colony-PCR شناسایی شد. ارزیابی نهایی بیان ژن با مشاهده GFP توسط میکروسکوپ فلورسانس، روش RT-PCR و وسترن بلات روی سلولهای ترانسفکت شده با سازه بیانی تأیید شد.
نتایج: توالی میانی NS۳ از روی سرم بیمار تکثیر و نتایج توالییابی و مقایسه ژنی نشان داد که این توالی به توالیهای مرجع شباهت داشته و در شاخه ژنوتیپ ۱ ویروس هپاتیت C قرار دارد. با روش Colony-PCR وجود و نیز جهت ژن درون پلاسمید بیانی تأیید شد. مشاهده GFP توسط میکروسکوپ فلورسانس، روش RT-PCR و وسترن بلات بهترتیب نمایانگر انتقال موفق سازه، بیان ژن و نیز تولید پروتئین در سلولهای ۲۹۳ بود.
نتیجهگیری: سازه بیانی حاوی بخش میانی ژن NS۳ که بایستی فاقد فعالیت پروتئازی باشد، نسبت به طول کامل ژن NS۳ میتواند در القای بهتر ایمنی توسط سلولهای عرضه کننده آنتی ژنی در موارد واکسن ویروس هپاتیت C مفیدتر واقع شود.
دوره ۱۴، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده
هدف: مطالعات حیوانی نشان میدهند که واکسیناسیون با پپتیدهای اپیتوپی منجر به ایمنی حفاظتی میشود. با این وجود غلبه ایمنولوژیکی باید بهعنوان یک چالش مهم در این زمینه مورد توجه قرارگیرد. با توجه به مزایای واکسنهای اپیتوپی علیه عفونت هپاتیت C، در این مطالعه بروز پدیده غلبه ایمنولوژیکی بهدنبال ایمنسازی موشها با سه ترکیب مختلف پپتیدهای اپیتوپی ویروس هپاتیت C مقایسه شده است.
مواد و روشها: چهار پپتید اپیتوپی وابسته به سلولهای CD۸+ (C۱، E۶، N و E۴) برگرفته از آنتیژنهای ویروس هپاتیت C ساخته شد. پپتید چند اپیتوپی (C۱E۶NE۴) حاصل از اتصال چهار اپیتوپ نیز براساس مطالعات ایمونوانفورماتیک با هدف بهینهسازی برش پروتئازوم طراحی شد. موشهای BALB/c سه تزریق زیرجلدی شامل
۱۰ میکروگرم پپتید (بهصورت پپتید اپیتوپی یا مخلوط اپیتوپها یا پپتید پلیتوپ) ترکیب شده با اجوانتهای CpG (۵۰ میکروگرم) و MontanideISA۷۲۰ (۷۰ درصد) را در قاعده دم با فاصله سه هفته دریافت کردند. با توجه به وابستگی دو اپیتوپ C۱ و E۴ به H۲-Dd موشی، سه هفته پس از آخرین تزریق از سلولهای طحال موشهای واکسینه در حضور پپتیدهای C۱ و E۴ برای آزمونهای IFNg/IL۴ ELISpot استفاده شد.
نتایج: در کلیه حیوانات واکسینه پاسخ Th۱ که با مشخصه ترشح بالای اینترفرون گاما و ترشح کم اینترلوکین ۴ شناخته میشود ایجاد شده بود. موشهای ایمن شده با اپیتوپهای تکی پاسخ قویتری را نشان دادند، اما بهعلت گرایش بالاتر اپیتوپ E۴ برای H۲-Dd پاسخ علیه آن قویتر از پاسخ علیه اپیتوپ C۱ بود که نمایانگر بروز درجاتی از غلبه ایمنولوژیکی است. نکته جالب توجه اینکه حیوانات واکسینه با پپتید پلیتوپ اگر چه با شدت ضعیفتر اما پاسخ یکسانی را علیه هر دو اپیتوپ C۱ و E۴ نشان دادند.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه برتری پپتید پلیتوپ را بر اپیتوپهای تکی نشان داد و بر نقش کلیدی طراحی بهینه واکسنهای پلیتوپ برای جلوگیری از وقوع غلبه اپیتوپی تأکید نمود.
هانیه سالاری، پرویز عبدالمالکی،
دوره ۱۵، شماره ۱ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده
سرین پروتئاز NS۳/۴A ویروس هپاتیت C یک هدف دارویی مهم برای درمان بیماران مبتلا به ویروس هپاتیت C میباشد. با این حال، جهش اسید آمینه های آن، به ویژهA۱۵۶G ، معمولا منجر به ظهور سریع مقاومت دارویی می شود. داروهای بوسیپرویر، سیمپرویر و ونیپرویر از داروهای مورد تایید FDA، پروفایل های مقاومتی متمایز در برابر جهش A۱۵۶G پروتئاز NS۳/۴A ویروس هپاتیت C از خود نشان می دهند. به منظور نشان دادن رفتار هر یک از این داروها در میانکنش با پروتئاز NS۳/۴A در حالت وحشی و جهش یافته ی A۱۵۶G شبیهسازی دینامیک مولکولی و محاسبات انرژی آزاد اتصال بر روی هر یک از داروها در میانکنش با پروتئاز NS۳/۴A در هر دو حالت وحشی و جهش یافته انجام شد. محاسبات انرژی آزاد اتصال مبتنی بر مکانیک مولکولی مساحت سطح پواسون-بولتزمن نشان داد که تمایلات اتصال هر یک از داروها در میانکنش با پروتئاز NS۳/۴A در حالت وحشی تا حدود قابل توجهی بیشتر از میانکنش با پروتئاز در حالت جهش یافتهی A۱۵۶G می باشد. محاسبات چشم اندازهای انرژی آزاد (FEL) مشخص کرد که که در حضور هر یک از داروها در میانکنش با پروتئاز وحشی و جهش یافته حوضه های انرژی بیشتری در مقایسه با پروتئاز در حالت آزاد تشکیل می شود. امیدواریم داده های ما بتواند بینشهای مفیدی را برای طراحی یک داروی بازدارنده کارآمد جدید برای درمان بیماران مبتلا به ویروس هپاتیت C ارائه دهد.
دوره ۱۸، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
هدف: امروزه ویروس هپاتیت C بهعنوان یک مشکل سلامت در تمام دنیا مطرح است. عفونت ویروس هپاتیت C در اکثر موارد مزمن میشود و در ادامه به سمت فیبروز و سیروز و کارسینومای سلولهای کبدی پیش میرود. بسیاری از تغییرات در سلول به واسطه پروتئینهای ویروسی صورت میگیرد. هدف از این پژوهش، ارزیابی تأثیر پروتئین مرکزی ویروس هپاتیت C بر القای روند فیبرزایی در سلول است.
مواد و روشها: در این پژوهش از رده سلولی LX-۲ که از منشأ سلولهای ستارهای کبد است، استفاده شد. پلاسمید بیان کننده پروتئین مرکزی ویروس هپاتیت C به سلولها ترانسفکت شد. پس از ۷۲ ساعت، استخراج RNA و پس از تیمار با DNase، cDNA تولید شد. سلولهای کنترل مثبت نیز با هورمون فیبروتیک لپتین تیمار شدند. در آخر با استفاده از روشReal-Time PCR میزان بیان ژن اکتین آلفای عضله صاف اندازهگیری شد و مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
نتایج: یافتهها نشان دادند که پروتئین مرکزی ویروس هپاتیت C باعث افزایش بیان معنیدار در بیان ژن اکتین آلفای عضله صاف میشود (۰۵/۰ >P). بیان ژن اکتین آلفای عضله صاف در سلولهای تیمارشده با لپتین بیشتر از سلولهای تیمارشده با core ویروس هپاتیت C بوده است.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای بهدست آمده، عفونت ویروس هپاتیت C عامل مؤثر در پیشبرد هپاتیت مزمن به سمت فیبروزه شدن بافت کبد است و در این میان، پروتئین Core ویروس هپاتیت C میتواند مسیر فیبرزایی در هپاتیت ویروسی را القا کند.
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده
ویروس هپاتیت C، یکی از علل اصلی سیروز و سرطان کبد در سراسر جهان است. قابل قبولترین رژیم دارویی در درمان بیماران مبتلا به عفونت ویروس هپاتیت C استفاده از درمان ترکیبی پلیاتیلن گلیکول- اینترفرون بههمراه ریباورین است.
مطالعات متعددی نشان دادهاست که بهدنبال استفاده از رژیم دارویی فوق بهعنوان رژیم دارویی استاندارد، درصد نسبتاً کمی از مبتلایان به ژنوتیپهای ۱ و ۴ ویروس به حالت پاسخهای ویروسی پایدار (SVR) (حذف دائم ویروس) میرسند (۴۲-۴۶ درصد) این در حالیست که میزان پاسخهای ویروسی پایدار در مورد ژنوتیپهای ۲ و ۳ ویروس به مراتب بهتر است (۷۶-۸۲ درصد).
در مجموع، زمان مناسب برای رسیدن به پاسخهای ویروسی پایدار در مورد ژنوتیپهای ۱ و ۴ یک سال است در حالی که طول این مدت در ژنوتیپهای ۲ و ۳ حدود ۶ ماه است.
از سال ۲۰۱۱ استفاده از داروهای ضد ویروسی با عملکرد مستقیم علیه ویروس هپاتیت C برای درمان بالینی آغاز شد که بهطور مستقیم پروتینهای کد شده توسط ویروس را مورد هدف قرار میدهند.
نسل اول مهارکنندههای "پروتئازHCV NS۳/۴A " مانند تلاپریویر (Telaprevir) سبب افزایش پاسخ ویروسی پایدار در بیماران مبتلا به ویروس هپاتیت C شد.
با وجود پتانسیل بالقوه این داروها، رژیم درمانی مذکور با عوارض جانبی شدید همراه است. برای بیماران مبتلا به ویروس هپاتیت C که به درمان سخت جواب میدهند، گزینههای درمانی بیشتری مورد نیاز است.
مطالعات بیشتر برای اثر بخشی و کاهش آثارجانبی داروها نگاهها را به سمت دنیای مولکولی و میکروRNAها سوق داد. میکروRNAها، نقش مهمی در استقرار عفونت ویروس هپاتیت C که در تکثیر ویروس مؤثر است.
در مطالعه مروری حاضر تلاش شده است که از یک طرف عفونت ویروس هپاتیت C، میکروRNAها، بیوژنز آنها و سایر موارد بررسی شود و از طرف دیگر نقش میکروRNAها در چرخه تکثیر HCV ونیز ژنوتیپهای مختلف ویروس مورد بحث قرار میگیرد.