۲۲ نتیجه برای پایداری حرارتی
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
در این پژوهش، سه اندازه متفاوت ( µm ۱۰۰-۳۰۰-۵۰۰ ) از پودر لاستیک (تایر ضایعاتی) در فرمولاسیون چسبهای اپوکسی- فنولیک استفاده شد. از اصلاح شیمیایی پودر تایر آسیابی به روش پیوند زنی مونومر آکریل آمید استفاده شد. به منظور جلوگیری از افت خاصیت مدول و استحکام در اثر افزودن پودر لاستیک به چسب، از میکروذرات سیلیکا استفاده شد. آزمایش توسط روش تاگوچی طراحی شد و در این آزمایش اثر ترکیبدرصد پودر لاستیک، اندازه پودر لاستیک، ترکیب درصد پرکننده و ترکیب درصد رزین فنولیک بر خواص مکانیکی و حرارتی چسبهای اپوکسی مورد بررسی قرار گرفت. به منظور بررسی خواص مکانیکی چسبها و همچنین خواص چسبندگی آنها، نمونههای دمبلی شکل و اتصال تک لبه فلز (فولاد ضدزنگ) به کامپوزیت (رزین اپوکسی/ الیاف کربن) تهیه شد و از آنها آزمون کشش گرفته شد. پایداری حرارتی و برهم کنشهای بین سطحی، به ترتیب توسط آزمونهای گرما وزن سنجی(TGA) و طیق سنجی انتقال فوریه (FTIR) مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آزمون کشش نمونههای اتصال فلز به کامپوزیت نشان داد که با افزودن هر یک از عوامل در سطح بهینه خود به چسب اپوکسی، خواص مکانیکی، شامل استحکام کششی- برشی، مدول و چقرمگی نسبت به نمونههای متصل شده با چسب اپوکسی خالص، به ترتیب. ترتیب به میزان ۵/۷%، ۵۶/۲۷% و ۱۱۴% افزایش یافت. در نمونه های دمبلی شکل نیز کلیه خواص مکانیکی بهبود یافت. افزایش قابل توجهی در پایداری حرارتی چسبهای ساخته شده نسبت به چسب اپوکسی خالص، حاصل شد.
رزیتا زنوزی، خسرو خواجه، مجید منجمی، ناصر قایمی،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۹-۱۳۹۱ )
چکیده
در آنزیم α -آمیلاز (BAA)B. amyloliquefaciens ، رزیدیوهای ۱۸۵ – ۱۷۷ (ناحیه I یا لوپ) سازنده بخشی از محفظة (Cage) مسئول اتصال به کلسیم هستند. لوپ موجود در BAA دارای دو رزیدیو بیشتر از همتای ترموفیل خود یعنی α -آمیلاز (BLA) B. licheniformis میباشد و رزیدیوی Arg۱۷۶ موجود در این بخش با Glu۱۲۶ از ناحیة II (رزیدیوهای ۱۳۱ – ۱۱۸) ایجاد یک پل نمکی میکند که این ارتباط در آنزیم BLA به واسطه جایگزینیهای R۱۷۶Q، E۱۲۶V حذف گردیده است و از سویی پایداری حرارتی آنزیم BAA به میزان زیادی به یون کلسیم وابسته است. در این تحقیق، اثر پل نمکی در پایداری حرارتی آنزیم بررسی گردید و برای مشخص شدن اهمیت ساختاری و عملکردی پل نمکی مذکور، ابتدا مدل مولکولی آنزیم ΔE۱۲۶ به طریقه تئوری ساخته شد و در ادامه موقعیت و اثرات رزیدیوهای دو منطقه I و II از طریق برنامههای GETAREA و WHAT IF مورد بررسی قرار گرفت و سپس جهش فوق به وسیله جهشزایی هدفمند در ژن BAA ایجاد شد و پایداری حرارتی آنزیم جهش یافته و وحشی با یکدیگر مقایسه گردید. نتایج حاصل از مدل مولکولی نشان داد که حذف پل نمکی از طریق اثر بر رزیدیوهای آبدوست و آبگریز موجود در دو منطقه I و II باعث افزایش نفوذ پذیری آنزیم به آب میگردد ونا پایداری حرارتی آنزیم جهش یافته نیز نتایج فوق را تأیید کرد. بنابراین وجود پل نمکی از طریق کاهش نفوذپذیری آنزیم به آب، مانع خروج کلسیم و غیرفعال شدن حرارتی آنزیم میگردد.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
در این پژوهش، هدف طراحی و بهینهسازی فرمولاسیون چسبهای پایه اپوکسی جهت اتصال قطعات کامپوزیتی به فلز است. بیشترین کاربرد این اتصالات در صنایع هوافضا با هدف کاهش تمرکز تنش در یک نقطه میباشد. مفاصل، جهت اتصال تک لبه شامل فلز از جنس فولاد ضد زنگ با کد تجاری ۳۱۶L و کامپوزیت از جنس رزین اپوکسی/ الیاف کربن میباشند. در این پژوهش اثر سه نوع افزودنی: شامل پرکننده (میکروذرات آلومینا)، نایلون۶،۶ و رزین فنولیک (نوع رزول)، بر خواص مکانیکی و حرارتی چسب اپوکسی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج آزمون کشش نشان داد که افزایش پرکننده آلومینا سبب افزایش میزان استحکام کششی و برشی همپوشان چسب به ترتیب در نمونههای دمبلی و اتصال تک لبه میگردد. همچنین این آزمون نشان داد که افزایش میزان نایلون۶,۶ هنگامی که از حدی بالاتر رود سبب افت شدید استحکام کششی و برشی همپوشان به ترتیب در هر دو نمونه دمبلی و اتصال تک لبه چسبها میگردد. این حد وابسته به ظرفیت حلقههای اپوکسی برای جذب هیدروژنهای آمیدی است. در بخش نتایج آزمون بررسی خواص حرارتی (TGA) مشخص گردید که افزایش میزان فنولیک سبب بهبود پایداری حرارتی میگردد. مناسب بودن نتایج آزمون کشش در دمای بالا نیز تاثیر افزایش رزین فنولیک است. در انتها خواص چسب ساخته شده با چسب مشابه (UHU) مقایسه گردید. نتایج در حالت اتصال تک لبه فلز به کامپوزیت نشان از برتری چسب ساخته شده در این پژوهش را دارد.
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۳۹۸ )
چکیده
موضوع تحقیق: وجود ضعف در استحکام مکانیکی و عدم پایداری حرارتی هیدروژلها، سبب ایجاد محدودیت در کاربرد گستردهی آنها در صنایع مختلف شده است. نیاز روز افزون صنعت برای رفع این مسئله و دستیابی به هیدروژلهایی با خواص بهبود یافته، منجر به طراحی و تولید هیدروژلهای نانوکامپوزیتی شده است.
روش تحقیق: شبکهی پلیمری هیدروژلهای نانوکامپوزیتی در مقایسه با هیدروژلهای مرسوم، دارای خواص ارتجاعی و رئولوژیکی بهبود یافته است. از دیگر نکاتی که بر اهمیت مطالعات ساختاری هیدروژلهای نانوکامپوزیتی میافزاید، استحکام بالای این مواد در مقابل اعمال نیروی خارجی و همچنین حفظ ساختار آن در برابر افزایش دما است. در ایــن راســتا نوع و مقادیر نانوماده، روش ساخت و شکل
گیری شبکهی هیدروژل، نقش قابل توجهی در بهبــود خــواص فیزیکــی، شــیمیایی و زیســتی هیدروژلها دارد و البته پارامترهای ذکر شده وابسته به کاربرد هیدروژلهای نانوکامپوزیت، متفاوت خواهد بود. که همین امر لزوم تولید هیدروژلهای نانوکامپوزیت خیاط دوز(
tailor-made) را نشان میدهد. بنابراین آشنایی با گسترهی نانومواد، روش ساخت و شناسایی محصول در کنار اطلاعات کافی در مورد کاربرد این مواد نقش مهمی در تضمین موفقیت این مواد خواهد داشت که این امر مستلزم پژوهش و مطالعات کتابخانهای جامع و اشراف به فرایندهای پلیمریزاسیون، علوم ریختشناسی و رئولوژی خواهد بود.
نتایج اصلی: در این مقاله مروری، به پیشرفتهای علمی در زمینهی هیدروژلهای نانوکامپوزیتی با تمرکز بر انواع آن مبنی بر نوع نانوذرات، ویژگیهای آن، روشهای ساخت، روشهای شناسایی با دیدگاهی نوین در زمینههای رئولوژی، آنالیز حرارتی و ریختشناسی پرداخته شده است و در نهایت قابلیت کاربرد این مواد در قالب یک جدول جامع در زمینههای متفاوتی چون مهندسی بافت، ازدیاد برداشت نفت، کشاورزی و... گردآوری شده است.
رضا حسن ساجدی، پروانه رحمتی خانه سری، خسرو خواجه،
دوره ۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
مالتوژنیک آمیلازها زیرگروهی از خانواده آلفا-آمیلاز است که توانایی هیدرولیز چندین پیشماده مانند نشاسته، پلولان و سیکلودکسترینها (CDs) را دارد، ولی سیکلودکسترینها را به بقیه ترجیح میدهد و برخلاف سایر آلفا-آمیلازها داخل سلولی است. از این آنزیم در فرایندهای صنعتی بسیاری مانند صنایع غذایی، تخمیر و داروسازی میتوان استفاده کرد. اثر غلظتهای مختلف یونهای فلزیCa۲+ وK+ بر پایداری حرارتی آنزیم در دمای C° ۶۵ مشخص کرد که یون کلسیم سبب کاهش و یون پتاسیم موجب افزایش پایداری حرارتی میشود. بر اساس بررسیهای پیشین مشخص شده است که غلظتهای مختلف یونهای یادشده باعث کاهش یا افزایش فعالیت آنزیم میشود. ساختار دوم آنزیم با دورنگنمایی دورانی در حضور و نبود یونهای کلسیم و پتاسیم بررسی شد که درصد ساختار α-هلیکس در غلظتهای ۱ و ۱۰ میلیمولار یون کلسیم نسبت به نبود یون، کاهش داشت اما در غلظت ۵ میلیمولار، درصد ساختار α-هلیکس، افزایش چشمگیری نسبت به نبود یون نشان داد. درصد ساختار α-هلیکس در غلظتهای ۱ و ۵ میلیمولار یون پتاسیم نسبت به نبود این یون، افزایش و در غلظت ۱۰ میلیمولار کاهش داشت؛ در غلظت ۱۰ میلیمولار یون پتاسیم، افزایش رندوم کویل نسبت به نبود یون دیده شد. برای بررسی ساختار سوم پروتئین در حضور و نبود غلظتهای فوق، از روش فلورسانس ذاتی (با برانگیختگی در طول موج ۲۸۰ نانومتر) استفاده شد که نشان داد یون کلسیم در غلظتهای ۱ و ۵ میلیمولار سبب افزایش و در غلظت ۱۰ میلیمولار موجب کاهش ساختار سوم میشود. یون پتاسیم نیز در همهی غلظتها سبب افزایش ساختار سوم پروتئین میشود. نتایج اسپکتروسکوپی همخوانی خوبی با نتایج مربوط به پایداری حرارتی دارد. محاسبه پارامترهای ترمودینامیکی نشان میدهد که اثر ناپایدارکنندگی کلسیم و پایدارکنندگی پتاسیم به ترتیب آنتالپیک (کاهش ΔH#) و آنتروپیک (کاهش ΔS#) است.
دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
نانوالیاف پلیمری در یک دهه گذشته علاقه صنعتی زیادی را به خود جلب کرده است. به طور کلی ، این الیاف برای کاربردهای مختلفی از جمله کاربردهای پزشکی ، عایق بندی، خازن ها، فناوری های پیشرفته هوا فضا و ... مناسب است. با این حال ، بسیاری از این نانوالیاف پلیمری از نظر حرارتی ناپایدار و از نظر الکتریکی دارای رسانایی ضعیف می باشند. به همین دلیل استفاده از آنها در برخی از کاربردها، محدود است و نیاز به تقویت کننده مناسب دارد. گرافیت دارای خواص بی نظیری مانند رسانایی و پایداری حرارتی بالا است. این ماده استثنایی به منظور تقویت خواص الکتریکی و حرارتی می تواند در نانوالیاف پلیمری به عنوان نانوتقویت کننده استفاده شود. هدف از این پروژه بررسی تأثیر افزودن نانوذرات گرافیت به الیاف پلیمری، بر خصوصیات حرارتی و الکتریکی حاصل از آن است. برای این منظور از پلی وینیل الکل ۷۲۰۰۰(
PVA) ، بعنوان یک پلیمر غیر رسانا و نانوذرات گرافیت استفاده شد. روش سنتز، الکتروریسی بود که با پارامترهای بهینه کنترل و پس از توزیع گرافیت بوسیله هموژنایزر، انجام شد. بدین منظور شرایط بهینه برای فرآیند الکتروریسی در این پژوهش، غلظت محلول پلیمری
W % ۸، ولتاژ
Kv ۲۲، نرخ تغذیه

۱۰ و فاصله ریسندگی
cm ۲۰ در نظر گرفته شد. بررسی های انجام گرفته با میکروسکوپ الکترونی روبشی (
SEM)، نشان داد الیاف
PVA حاصل از این شرایط صاف، پیوسته، بدون هیچگونه دانه کروی یا دوکی شکل و با قطر حدودا ۳۵۰ نانومتر بود. در حالی که نانو الیاف
PVA / گرافیت با همین شرایط الکتروریسی، صاف و بسیار نازک تر، با قطر حدودا
nm۲۰۰ تولید شد. همچنین با توجه به الگوهای پراش پرتو ایکس (
XRD ) از نانوالیاف پلی وینیل الکل/ گرافیت، حضور ذرات کریستالی گرافیت در یک زمینه با ساختار آمورف تایید گردید. رفتار حرارتی نانوالیاف
PVA پس از ترکیب با گرافیت، بوسیله آنالیز حرارتی (
DSC )و
TGA بررسی و پایداری حرارتی نمونه ها تا دمای

۳۰۰درجه سانتی گراد به اثبات رسید. همچنین طبق نتایج دستگاه مقاومت سنج ۴ پراب، با افزایش درصد وزنی گرافیت در الیاف، افزایش رسانایی الکتریکی تا حداکثر

۵/۰ مشاهده شد.
احسان دهنوی، سید امید رعنایی سیادت، امیر صاحبی، خسرو خواجه،
دوره ۵، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
در صنعت از آنزیم گزایلوزیداز باکتری سلنوموناس رومینانتیوم (SXA) برای تجزیه گزایلان کمپلکس دیواره سلولی استفاده می شود. مهمترین کاربرد صنعتی این آنزیم، تجزیه دیواره سلولی بافیمانده های گیاهی برای تولید سوخت زیستی (Bioethanol) می باشد. یکی از مشکلات صنعتی در استفاده از SXA، پایداری حرارتی نسبتاً پایین آن در دماهای بیش از °C ۵۰ می باشد. هر زیرواحد این آنزیم هموتترامر دارای ۴ آمینو اسید سیستئین آزاد می باشد. به نظر می رسد که سیستئین آزاد ۲۸۶ نقثی در فعالیت آنزیمی ندارد. برای بررسی اثر سیستئین آزاد بر پایداری حرارتی SXA، این آمینو اسید با جهش زایی هدفمند به والین تبدیل گردید. جهش یافته مورد نظر سپس وارد مخمر پیکیا پاستوریس گردید و پارامترهای کینتیکی و پایداری حرارتی گزایلوزیداز جهش یافته با تیپ وحشی مورد مقایسه قرار گرفت. درحالی که دمای بهینه، pH بهینه و کارآیی کاتالایتیکی آنزیم جهش یافته تاحدود زیادی شبیه تیپ وحشی بود، نیمه عمر SXA جهش یافته در دمای °C ۵۵ حدود ۶۵% بیشتر از آنزیم طبیعی به دست آمد (نیمه عمر SXA جهش یافته در دمای °C ۵۵ حدود ۱۴ دقیقه تعیین گردید در حالی که در مورد آنزیم طبیعی حدود ۵/۸ دقیقه می باشد). نتایج این تحقیق نشان داد که حذف سیستئین آزاد موجود در بخش های درونی و آب گریز SXA منجر به افزایش میان کنش های آب گریز بین زنجیره های جانبی آمینو اسیدهای مجاور آن می گردد که در نهایت سبب بهبود پایداری حرارتی آن می شود که می تواند برای کاربردهای این آنزیم در زیست فناوری بسیار مهم باشد.
بهزاد شارقی، کلثوم شهدادنژاد،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
آسپارتیک پروتئازها(X,۲۳.۴.۳EC( پیوندهای پپتیدی را هیدرولیز میکنند، واکنشی که برای بسیاری از فرایند-های زیستی اساسی است.آسپارتیک پروتئازها در بیشتر قارچها و همه مهرهداران به صورت زیموژن سنتز میشوند. پپسین خوک)۳.۴.۲۳.۱EC(، متعلق به خانواده آسپارتیک پروتئازها است. پپسین یک پروتئاز معدی و یکی از سه آنزیمهای اصلی هضم پروتئین در سیستم هضمی است . آنزیم پپسین به عنوان یک آنزیم صنعتی در صنایع غذایی است. در این مطالعه اثر غلظت های مختلف آلومینیوم در حضور و غیاب حلال های آلی( بوتانول، اتانول، ۴،۱ -بوتاندیول وگلیسرول) بر روی پایداری دمایی پپسین بررسی شد. نتایج حاصل از این مطالعه نمایانگر افزایش پایداری دمایی پپسین در حضور آلومینیوم و کاهش آن در حضور حلال های آلی( بوتانول، اتانول، ۴،۱ -بوتاندیول) می باشد، و پایداری دمایی پپسین در حضور گلیسرول نیز ثابت ماند. پایداری دمایی آنزیم پپسین در حضور حلال های آلی بوتانول،اتانول، ۴،۱ -بوتاندیول و گلیسرول با افزودن آلومینیوم نسبت به غیاب آن زیاد شد. یونهای آلومینیوم از طریق برهمکنش های الکتروستاتیک و داتیو با گروه های کربوکسیلات اسیدهای آمینه آسپارتیک اسید و گلوتامیک اسید به ساختار پپسین متصل و سبب متراکم شدن ساختار آنزیم شده که منجر به افزایش پایداری دمایی پپسین شده است. علت افزایش پایداری دمایی پپسین در حضور آلومینیوم ناشناخته است. با استفاده از آلومینیوم می توان اثر ناپایدارکنندگی حلال های آلی را بر روی پپسین کاهش داد.
سارا محسنی، خسرو خواجه، طاهره توحیدیمقدم، بهاره دبیرمنش، مژده حدادی،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف: آنزیم ماتریکس متالوپروتئیناز ۹ در پیشرفت روند بسیاری از بیماریها مانند پریودنتیت، آترواسکلروزیس و سرطانها نقش بسزایی دارد. یکی از روشهای پایداری آنزیم استفاده از حلالهای فرازودگداز است. هدف این پژوهش، بررسی اثر حلال فرازودگداز روی پایداری و ساختار آنزیم ماتریکس متالوپروتئیناز ۹ با هدف درمانی بود.
مواد و روشها: در پژوهش تجربی حاضر، آنزیم ماتریکس متالوپروتئیناز ۹ فرم فعال (۷۰۷-۱۰۷ توالی رزیدوی آمینواسیدی) با استفاده از وکتور بیانی pET۲۱a در باکتری اشریشیا کلی سویه BL۲۱ بیان و تخلیص و ریفولدینگ آنزیم توسط روش گرادیان شیب اوره بهطور همزمان روی ستون نیکل سفارز انجام شد. سپس تاثیر حلال فرازودگداز بر پایه کولینکلراید و گلیسرول با نسبت مولی ۱:۱ بر فعالیت، پایداری و ساختار آنزیم ماتریکس متالوپروتئیناز ۹ بررسی شد. فعالیت آنزیم در غلظتهای مختلف ژلاتین در حضور حلالهای فرازودگداز ۱۵ و ۳۰% حجمی/حجمی در ۷/۸=pH برای بهدستآوردن Vmax و km با رسم نمودار میکائیلیس- منتن و استفاده از نرمافزار Prism version ۵.۰ مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: با افزایش درصد حلالها تا ۳۰%، فعالیت ویژه آنزیم افزایش یافت و پس از آن روند کاهشی داشت و در حضور حلال ۳۰% حجمی/حجمی در دو دمای ۵۰ و ۶۰ºC در مقایسه با حلال ۱۵% و عدم حضور حلال دارای فعالیت باقیمانده بیشتری بود. نتایج نشاندهنده پایداری بیشتر آنزیم در حلال ۳۰% بود.
نتیجهگیری: آنزیم ماتریکس متالوپروتئیناز ۹ در حضور حلال فرازودگداز ۳۰% حجمی/حجمی بر پایه کولینکلراید و گلیسرول دارای بیشترین فعالیت و پایداری است. افزایش پایداری حرارتی آنزیم را میتوان به فشردگی ساختار آن در حضور حلال فرازودگداز نسبت داد.
ساره ارجمند، لیلا قبادی، سیدامید رعناییسیادت، یحیی سفیدبخت، فاطمه فرزانه،
دوره ۹، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف: اینورتاز آنزیمی است که بهصورت گسترده در صنایع مورد استفاده قرار میگیرد. منبع اصلی تولید صنعتی آنزیم اینورتاز مخمر ساکارومایسس سرویزیه است. افزایش پایداری حرارتی در این آنزیم کمک مهمی به افزایش بهرهوری در تولید مربوطه خواهد کرد. هدف پژوهش حاضر افزایش پایداری حرارتی پروتئین نوترکیب اینورتاز ساکارومایسس سرویزیه با ایجاد جهشهای هدفمند بود.
مواد و روشها: در پژوهش تجربی حاضر، با الگوقراردادن آنزیم اینورتاز باکتری گرمادوست ترماتوگا ماریتیما بهمنظور افزایش پایداری حرارتی، اسیدآمینههای ترئونین ۳۴۵ و آسپارژین ۳۴۹ در ژن پروتئین اینورتاز ساکارومایسس سرویزیه با روش جهشزایی هدفمند با آلانین جایگزین و در مخمر پیکیا پاستوریس همسانهسازی با واکنش زنجیرهای پلیمراز SOEing انجام شد. فعالیت آنزیمهای نوترکیب اینورتاز طبیعی و جهشیافته در دماهای مختلف، pHهای مختلف، مدتزمان پایداری و پایداری حرارتی- عملکردی اندازهگیری و نمودار میکائیلیس- منتن رسم شد.
یافتهها: پایداری حرارتی- ساختاری آنزیمهای طبیعی و جهشیافته اینورتاز در دمای ۵۵ºC نشان داد که آنزیم جهشیافته در دمای ۵۵ºC نسبت به آنزیم طبیعی پایدرای حرارتی بالاتری داشت. هر دو آنزیم طبیعی و جهشیافته در پایداری عملکردی روند مشابهی را نشان دادند. کاهش Km و افزایش Vmax در سوبسترای ساکاروز و افزایش ۵برابری نسبت Kcat/Km در آنزیم جهشیافته دیده شد.
نتیجهگیری: جهشهای هدفمند اعمالشده هیچ اثر منفی روی میزان تولید و همچنین ترشح پروتئین نوترکیب اینورتاز ندارد و باعث افزایش فعالیت آنزیم میشود. آنزیم جهشیافته نسبت به آنزیم طبیعی، پایداری ساختاری بالاتری دارد، بدون این که تغییری در پایداری عملکردی آن ایجاد کند.
سمیه دانشجو، الهه سادات دشتبانمقدم، محمودرضا جعفری، سید مهدی رضایتسرخآبادی، خسرو خواجه،
دوره ۱۰، شماره ۲ - ( ۴-۱۳۹۸ )
چکیده
بهدنبال غلظت بالای اوریکاسید، بیماریهایی مانند نقرس (التهاب مفاصل)، شکلگیری سنگهای کلیوی، سندرم لیش- نیهان، بیماریهای قلبی، دیابت تیپ ۲ و سندرمهای متابولیک ایجاد میشود. از جمله داروهایی که موجب کاهش سطح آن در پلاسما میشود آنزیم اوریکاز است. تولید، فرمولاسیون و نگهداری پروتئینها نیاز به توجه خاصی دارد تا ساختار آن تغییر نکند و بیشترین میزان فعالیت و پاسخ و کمترین میزان حساسیتزایی به دست آید، در این مطالعه، آنزیم اوریکاز پس از کلون، ترانسفورم، بیان در باکتری اشریشیا کلی و تخلیص توسط کروماتوگرافی تمایلی،در مقایسه با نمونه رایج دارویی آنزیم Rasburicase فعالیت بالاتری داشته و نیز در همه دماهای مورد مطالعه پایداری حرارتی (۵۰، ۳۷، ۲۵، ۴ و C°۲۰-)،آنزیم اوریکاز نوترکیب دارای مقاومت بیشتری نسبت به آنزیم رایج دارویی است. حال با توجه به نتایج بهدستآمده و همچنین اهمیت بالای آنزیم اوریکاز در پیشگیری، درمان و قیمت بالای این داروی وارداتی، توسعه اشکال پایدار این آنزیم میتواند بهعنوان مصارف دارویی مد نظر قرار گیرد.
صادق فرهادیان، لیدا مومنی، بهزاد شارقی،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( ۱۱-۱۴۰۱ )
چکیده
در این مقاله، تعامل بین لیزوزیم و نانوذرات کادمیوم تلوراید با استفاده از طیف سنجی UV-Vis، فلورسانس، پایداری حرارتی، سینتیک و روش های اسپکتروسکوپی دورنگ نمایی دورانی (CD) در ۲۵/۷ pH مورد بررسی قرار گرفت. ثابت شد که خاموشی فلورسانس لیزوزیم توسط نانوذرات کادمیوم تلوراید به طور عمده نتیجه تشکیل کمپلکس نانوذرات کادمیوم تلوراید -لیزوزیم بود. توسط نتایج خاموشی فلورسانس، ثابت خاموشی استرن ولمر(KSV)، ثابت اتصال (Ka) و جایگاه های اتصال(n) محاسبه شد. در ۲۵/۷ pH سطح ثابت اتصال برطبق نتایج فلورسانس برابر۱۰۳×۳۳/۲ بود. پیوند هیدروژن و نیروی وان در والس در فرایند اتصال دخیل است. بلو شیفت طیف جذبی فلورسانس پروتئین پس از افزودن نانوذرات کادمیوم تلوراید نشان می دهد که ریز محیط در اطراف بقایای تریپتوفان توسط نانوذرات کادمیوم تلوراید آشفته شده است.اثر نانوذرات کادمیوم تلوراید بر روی صورت بندی لیزوزیم با استفاده از طیف های UV-VIS و طیف های CD مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است که شواهدی را ارائه می دهد که ساختار ثانویه لیزوزیم با میانکش نانوذرات کادمیوم تلوراید با لیزوزیم تغییر کرده است.
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( ۱۱- )
چکیده
در این مقاله تحلیل عملکرد کنترلکننده PI، فازی PI، و کنترلکننده موازی فازی + P فازی I برای پایدارسازی فرکانسی لیزرهای هلیوم – نئون با استفاده از ترکیب روشهای متعادلسازی توان و قفل فرکانس ارائه شده است. لیزر هلیوم – نئون را میتوان یک سیستم ناپایدار دانست که فرکانس خروجی آن از عوامل محیطی تاثیر میپذیرد. بنابراین پایدارسازی فرکانسی لیزرهای هلیوم – نئون در کاربردهای ابزاردقیق مانند تداخلسنجها و سامانههای نانومترولوژی اهمیت بسیاری دارد. نتایج شبیهسازی انجام شده در این پژوهش با استفاده از نرمافزار MATLAB/SIMULINK-GUI نشان میدهد که کنترلکننده موازی فازی + P فازی I عملکرد بهتری در پایدارسازی فرکانس لیزر و خطای IAE کمتری دارد. همچنین با استفاده از این نوع کنترلکننده، نوسانات فرکانس لیزر هلیوم – نئون به حدود ۲×۱۰-۱۱ کاهش یافته است.
دوره ۱۳، شماره ۵۵ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده
در سال های اخیر، پیشرفت هایی در بهینه کردن عملکردهای بیوکاتالیتیکی آنزیم ها صورت گرفته است. واکنش های بین آنزیم ها و ماکروملکول ها نقش مهمی در پایداری ساختار و عملکرد آنزیم ها دارد. لیزوزیم آنزیمی است که هیدرولیز باندهای (۴-۱) ß میان N-استیل مورامیک اسید و N-استیل گلوکز آمین موجود در ساختار دیواره سلولی باکتری ها را کاتالیز می کند. کتیرا به عنوان یکی از پلیمرهای آلی مترشحه از نوعی گیاه تیره گون از جمله ترکیبات مهم در داروسازی و تولید ریز مغذی های غذایی می باشد. این بیوپلیمر از دو جزء محلول و نامحلول به نام های تراگاکانتین و تراگاکانتیک اسید (باسورین) تشکیل شده است. هدف از این تحقیق اتصال تراگاکانتین (جزء محلول در آب هیدروکلوئید کتیرا) به آنزیم لیزوزیم از طریق واکنش میلارد است. اتصال کووالانسی این هیدروکلوئید به لیزوزیم با روش های الکتروفورز SDS-PAGE و کروماتوگرافی تبادل یون تایید گردید. آنالیزهای بررسی خواص عملکردی کانژوگه ی به دست آمده بهبود حلالیت، فعالیت امولسیون کنندگی و کف کنندگی را نشان داد. همچنین پایداری حرارتی لیزوزیم در این نمونه ها افزایش یافت. بنابر نتایج این تحقیق اتصال لیزوزیم با تراگاکانتین می تواند کاربرد این هیدروکلوئید را به یک ترکیب عملگر و لیزوزیم را به عنوان یک ترکیب ضدمیکروبی طبیعی در صنایع غذایی و دارویی افزایش دهد.
وهب جعفریان، الهه کریم پور،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۱۲-۱۴۰۱ )
چکیده
امروزه از پپتیدها و پروتئینهای دارای خواص ضدسرطانی، ضد آلرژی و ضدالتهابی برای درمان استفاده میکنند. برازئین پروتئینی شیرین با ۵۴ باقیمانده آمینواسیدی است که طبق گزارشها دارای ویژگی ضد سرطانی مبتنی بر توالی و ساختار دارد. در این پژوهش نقش آسپارتات موقعیت ۴۰ در ساختار و عملکرد پروتئین برازئین وحشی و جهشیافتهها و نیز ویژگی ضدسرطانی پپتیدهای حاصل شده بر روی گیرنده TLR۵ بررسی شد. ازاینرو، چندین مدل از فرمهای جهشیافته با استفاده از نرمافزار Modeller.v,۹.۲۰ طراحی و ساخته شد. سپس صحت مدلها و ویژگیهای فیزیکی-شیمیایی نوع وحشی و جهشیافتههای D۴۰N ، D۴۰R و D۴۰Deletion با استفاده از سرورها و نرمافزارهای بیوانفورماتیکی مختلفی از جمله ProtParam ، ProtScale،SAVES ،PIC ، ModEval، و PredyFlexy مورد ارزیابی قرار گرفت. توالی پروتئینها جهت پیشبینی خاصیت ضدسرطانی با استفاده از سرورهای ACPred و iACP مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. کیفیت و تحلیل اتصالات پروتئین وحشی و جهشیافتهها بهعنوان لیگاند با گیرنده TLR۵ ایجادکننده مسیر سیگنالینگ ضدسرطانی، به کمک داکینگ مولکولی و با استفاده از نرمافزار HADDOCK بررسی شد. نتایج بررسی فراسنجههای بیوانفورماتیکی نشاندهنده احتمال بهبود پایداری ساختار و عملکرد پروتئین برازئین و احتمال افزایش سطح در دسترس جهت اتصال با گیرنده میباشند. همچنین بنا بر نتایج حاصل از بررسی داکینگ مولکولی، احتمال اتصال پروتئین برازئین جهشیافته D۴۰R به گیرنده TLR۵ نسبت به دیگر پروتئینها بیشتر است و این نشاندهنده احتمال افزایش خاصیت ضدسرطانی این جهشیافته میباشد؛ بنابراین پژوهش، قابلیت ارتقای کارکرد زیستی و دارویی برازئین با ایجاد جهشهای گوناگون در موقعیت آسپارتات ۴۰ وجود دارد.
دوره ۱۴، شماره ۶۳ - ( ۲-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده حرارت دادن روغنها در دماهای بالا تغییرات وسیعی را در خصوصیات شیمیایی آنها به وجود آورده و بهدلیل اهمیت روغنها در سلامتی، لازم است در گزینش نوع روغن مصرفی و کیفیت آن، مطالعه و تحقیقات بیشتر انجام شود. روغن زیتون فوق بکر به دلیل اثرات سودمند تغذیهای یکی از بهترین روغن ها محسوب می شود لذا این مطالعه با هدف مقایسه پایداری حرارتی روغن های زیتون فوق بکر ایرانی و خارجی انجام شد. در این تحقیق هشت نوع روغن زیتون فوق بکر مورد آزمایش قرار گرفت. به منظور ارزیابی پایداری حرارتی، روغن ها در دمای ۱۲۰ درجه سانتیگراد به مدت ۴ ساعت حرارت داده شدند و نمونه برداری با فواصل زمانی ۲ ساعت انجام گرفت. ترکیب اسید های چرب، عدد اسیدی، عدد پراکسید، عدد آنیزیدین، عدد توتوکس و پایداری اکسایشی با رنسیمت، مطابق روشهای استاندارد ملی ایران انجام گرفت. مطابق کلیه تحقیقاتی که تاکنون انجام شده مشخص است که اسید اولئیک اسید چرب شاخص روغن زیتون است که میزان آن بین ۶۹ تا ۷۴ درصد میباشد. رابطه معنی داری ما بین زمان و شاخصهای اسیدی (۰۱۳/۰P=)، عدد پراکسید (۰۰۱/۰P≤)، عدد آنیزیدین (۰۰۱/۰P≤) و عدد توتوکس(۰۰۱/۰P≤) وجود دارد. رابطه معنی دار ما بین تغییرات نوع روغن ها و اندیس اسیدی، پراکسید، آنیزیدین وجود ندارد ولی با اندیس توتوکس (۰۰۳/۰P=) مشاهده شد. بر اساس نتایج می توان دریافت که روغن های زیتون فوق بکر وارداتی نسبت به نوع ایرانی دارای ویژگی های مطلوبتری هستند و نسبت به حرارت مقاومت بیشتری دارند. توصیه می شود که اگر روغن زیتون به صورت خام مصرف شود بهتر است از روغن های داخلی استفاده شود ولی اگر در پخت و پز مورد استفاده قرار می گیرد حدالمقدور از روغن های وارداتی بهره گرفته شود.
دوره ۱۶، شماره ۸۸ - ( ۳-۱۳۹۸ )
چکیده
خصوصیات عملکردی و فیزیکی شیرخشک نقش مهمی درفرمولاسیون مواد غذایی مختلف دارد. در این پژوهش اثر افزودن ۱% لسیتین و ۰۱%/۰ توئین ۸۰ به عنوان امولسیفایر، دی سدیم اتیلن دی آمین تترااستیک اسید (EDTA) و سدیم سیترات دو آبه (SCD) هر یک به میزان ۵ میلیمولار به عنوان ترکیبات شلاتهکننده و کلرید سدیم( NaCl ) به میزان ۰۸%/۰ و کلرید کلسیم (CaCl۲ ) به میزان ۰۱%/۰ به عنوان املاح بر خصوصیات فیزیکی و عملکردی شیرخشک بدون چربی( پایداری حرارتی،چگالی توده ای ، اندازه ذرات) بررسی شد. این ترکیبات به شیر تغلیظ شده بدون چربی قبل از مرحله خشک کردن اضافه گردیدند. نتایج نشان داد، ترکیبات شلاته کننده و املاح تاثیر معنی داری (P< ۰,۰۵) بر روی پایداری حرارتی شیرخشک داشتند . SCD و NaCl در کنار هم منجر به افزایش و EDTA و NaCl به شدت موجب کاهش پایداری حرارتی شیرخشک شدند. نمونه حاوی توئین ۸۰ ، SCD و NaCl دارای بهترین پایداری حرارتی بین همه نمونه ها بود. بطور میانگین توئین ۸۰ ، از لحاظ خصوصیت چگالی توده ای و توزیع اندازه ذرات بیشترین تاثیر را در بین ترکیبات استفاده شده داشت و توزیع اندازه ذرات حل شده در نمونه حاوی هر سه ترکیب توئین ۸۰ ، EDTA و CaCl۲ نسبت به سایر تیمارها بهتر بود. بطور کلی نتایج این تحقیق نشان داد استفاده هم زمان از توئین ۸۰ ، SCD و NaCl در مقایسه با سایر تیمارها منجر به بهبود خصوصیات عملکردی شیرخشک بدون چربی می گردد.
دوره ۱۸، شماره ۱۱۶ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
علیرغم اینکه آنتی اکسیدانهای سنتزی در پایداری روغنها در مقابل اکسیداسیون موثر عمل میکنند، اما اثرات منفی آنها بر سلامت مصرف کنندگان مورد بحث و استفاده از آنها در حال محدود شدن است. بنابراین، استفاده از آنتیاکسیدانهای طبیعی همچون اسانس برخی از گیاهان رو به افزایش است. در این پژوهش، اثر سه نوع اسانس گیاهی پونه، آویشن و رزماری به عنوان آنتی اکسیدان طبیعی در غلظتهای ۲۵۰، ۵۰۰، ۷۵۰ و ppm۱۰۰۰ و آنتی اکسیدان سنتزی هیدروکینون ترشیو بوتیل (TBHQ) در غلظت ppm ۱۰۰ بر ویژگیهای کیفی روغن سیاهدانه (شاخص OSI، عدد پروکسید، عدد اسیدی و مقدار تیموکینون) در روزهای تولید، ۳۰، ۶۰ و ۹۰ بررسی شد. نتایج نشان داد که بیشترین و کمترین عدد پروکسید به ترتیب مربوط به روغن بدون آنتیاکسیدان ( meqO۲/kg oil۱۳/۶۱) و روغن حاوی ppm۷۵۰ اسانس رزماری (meqO۲/kg oil ۷/۷) بود. همچنین نتایج نشان داد که نمونههای روغن از لحاظ اسیدیته تفاوت معنی داری (۰۵/۰>p) با هم نداشتند. تیموکینون بعنوان ماده موثره روغن سیاهدانه در روغنهای حاوی اسانس گیاهی بهتر حفظ شد، بصورتی که بیشترین و کمترین مقدار به ترتیب مربوط به روغن حاوی ppm ۵۰۰ اسانس رزماری (ppm ۱۶۸۴) و روغن بدون آنتیاکسیدان (ppm ۱۲۳۰) بود. در کل نتایج نشان داد که میتوان برای پایدارسازی روغن سیاهدانه و حفظ ویژگیهای آن از بین اسانسها، اسانس رزماری بهترین کارایی را داشت و در غلظت ppm ۷۵۰ میتوان به جای TBHQ استفاده کرد.
دوره ۱۹، شماره ۱۲۲ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
چکیده
روغنهای خوراکی طی حرارت دادن، پختن و سرخ کردن در معرض تغییرات فیزیکوشیمیایی قرار میگیرند، لذا با توجه به اهمیت بالای این مساله و تصور عموم از سلامت روغنهای تهیه شده در فروشگاههای روغنکشی در سطح شهر، این پژوهش با هدف ارزیابی و مقایسه پایداری حرارتی روغنهای کنجد تهیه شده به روش پرس مغازهای و صنعتی انجام گرفت. نمونههای روغن کنجد از چهار مرکز روغن کشی شهر اهواز تهیه و پایداری آنها در مدت ۱۲ روز در طی فرایند حرارتی با آزمونهای، عدد اسیدی، پراکسید، آنیزیدین، توتکس و یدی به جهت بررسی پایداری اکسایشی و همچنین اندازهگیری ترکیب اسیدهای چرب با استفاده از دستگاه گاز کروماتوگرافی، انجام و با استانداردهای ملی ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد اسید لینولئیک C۱۸:۲)) به میزان ۷۲/۴۲- ۵/۴۱ درصد و اسید اولئیک (C۱۸:۱)، ۴۷/۳۹- ۵/۳۸ درصد بیشینه اسیدهای چرب موجود در روغنهای کنجد مورد مطالعه بود که ترکیب اسیدهای چرب تمامی نمونهها در دامنهی تعیین شده توسط استاندارد ملی ایران قرار داشت. نتایج آزمونهای اعداد اسیدی، یدی، پراکسید، آنیزیدین و توتکس همگی نشان دهندهی اختلاف معنیداری نمونه روغن کنجد تهیه شده به روش صنعتی با سایر روغنهای تهیه شده به روش پرس مغازهای بود و عملکرد بهتر روغن صنعتی را در سطح معنیداری ۵ درصد نشان داد. با تفسیر دادهها و نتایج میتوان دریافت که روغنهای کنجد تهیه شده به روش صنعتی پایداری حرارتی بالاتری نسبت به روغنهای تهیه شده به روش پرس مغازهای دارند و جهت مصارف حرارتی مناسبتر میباشند.
دوره ۱۹، شماره ۱۳۱ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
با افزایش آگاهی مصرف کنندگان نسبت به اثرات سلامتی بخش کلسیم غنی سازی فرآورده های شیری با کلسیم افزایش یافته است. با این وجود افزودن نمک های کلسیم به شیر می تواند باعث ناپایداری شیر شود. در این تحقیق تاثیر افزودن هیدروکلوئیدهای کربوکسی متیل سلولز (۰,۰۱%) ، کاپا کاراگینان (۰.۰۲%) و مخلوط کربوکسی متیل سلولز و کاپا کاراگینان بر خصوصیات فیزیکوشیمیایی و حسی شیر استریل غنی شده با کلسیم مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل مشخص کرد افزودن کربوکسی متیل سلولز و کاپا کاراگینان تاثیر معنی داری بر pH، اسیدیته و هدایت الکتریکی نمونه های شیر نداشت(p˃۰,۰۵) اما در طول زمان نگهداری pH نمونه ها کاهش، اسیدیته و هدایت الکتریکی آنها افزایش معنی دار داشت(p<۰,۰۵). حداکثر پایداری حرارتی در تیمار اول (۰۱/۰ درصد کربوکسی متیل سلولز و ۱۵/۰ درصد سیترات کلسیم) و سوم (۰۱/۰ درصد کربوکسی متیل سلولز، ۰۲/۰ درصد کاپاکاراگینان و ۱۵/۰ درصد سیترات کلسیم) مشاهده شد، درحالیکه نمونه های شاهد و تیمار دوم (۰۲/۰ درصد کاپاکاراگینان و ۱۵/۰ درصد سیترات کلسیم) پایداری حرارتی کمتری داشتند. نتایج حاصل مشخص کرد در کلیه نمونه ها درصد رسوب با افزایش زمان نگهداری به طور معنی داری افزایش یافت(p<۰,۰۵) اما در نمونه های تیمار و در حضور هیدروکلوئید های کربوکسی متیل سلولز و کاپا کاراگینان درصد رسوب کلسیم به طور معنی داری کاهش و ویسکوزیته افزایش یافت(p<۰,۰۵). به نظر می رسد رسوب شامل تجمعاتی از پروتئین ها و یا ذرات پروتئینی با اندازه های مختلف باشند که همراه با کلسیم و فسفات تحت تاثیر نیروی جاذبه رسوب می کنند. ارزیابی پذیرش کلی مشخص کرد از نظر ارزیاب ها نمونه شاهد و تیمار اول در بین تیمارهای مورد آزمون بیشترین مقبولیت را داشتند. به نظر می رسد کاهش رسوب در تیمار اول و ویسکوزیته پایین تر آن در مقایسه با سایر تیمارها در افزایش امتیاز پذیرش کلی تیمار اول تاثیر گذار بوده است.