۱۱ نتیجه برای پتانسیل زتا
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
یکی از روشهای مرسوم ازدیاد برداشت در مخازن نفتی جهان، روش سیلاب زنی با آب است. اشباع بالای نفت باقی مانده در انتهای فرایند تزریق آب، ناشی از راندمان کم جاروبی و رخ دادن سریع پدیده ی مخروطی شدن می باشد. این مشکل با افزودن پلیمر به آب تزریقی و کنترل تحرک پذیری جبهه تزریقی رفع خواهد شد. در این مطالعه سعی شده است از طریق سنتز نانوکامپوزیت ﭘﻠﻲ ﺍﻛﺮﻳﻞ ﺁﻣﻴﺪ، تغیرات تحرک پذیری سیال تزریقی، کشش بین سطحی و ترشوندگی سنگ مخزن آهکی مورد بررسی قرار گیرد. علاوه بر این، عملکرد پلی آکریل آمید تزریقی در شرایط شوری بالای آب سازند، از طریق افزودن نانو ذره سلیس، کنترل گردید. نتایج تست زتا نشان می دهد که افزودن نانو ذره سیلیس موجب پایداری عملکرد پلی آکریل آمید در شرایط شوری بالا می شود. همچنین نانو کامپوزیت پلی اکریل آمید با غلظت ۱ درصد نانو دارای کمترین میزان کشش بین سطحی (mN/m ۱۸,۳۴) و بیشترین تمایل به شرایط آبدوستی را دارد. علاوه بر این، نانو کامپوزیت پلی اکریل آمید با درصد نانو سیلیکای ۱، بهترین عملکرد را برروی ویسکوزیته آب مخزن دارد که می تواند موجب بهبود نسبت تحرک پذیری گردد (۱,۰۷=M) و تولید نفت را افزایش دهد.
سید محسن اصغری، ساناز ابراهیمی سامانی، زهرا سراج، خسرو خواجه، سامان حسین خانی،
دوره ۴، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۲ )
چکیده
نانوذرات زیست تخریب پذیر پلیمری به دلیل انکپسوله شدن بهتر، رهاسازی کنترل شده، سمیت پایین و در دسترس بودن زیستی در انتقال دارو بسیار مورد توجهاند. انکپسوله شدن مواد دارویی در نانوذرات پلیمری میتواند اثرات درمانی چنین ترکیباتی را بهبود دهد. پلیمرها به دو دستهی طبیعی و سنتزی تقسیم میشوند. کیتوزان به عنوان یک پلیمر طبیعی میتواند کاربردهای زیادی را در دارورسانی داشته باشد. هدف این مطالعه بهینه سازی تولید نانوذرات کیتوزان برای استفاده در انتقال دارو میباشد. نانوذرات کیتوزان بر اساس روش ionic gelation تهیه و تعیین ویژگی شدند. مورفولوژی نانوذرات تشکیل شده و توزیع اندازهی ذره، بار سطحی و شاخص پراکندگی (PDI) آنها تعیین شدند. طیف FTIR در مورد نمونههای لیوفیلیزه ثبت شد و تشکیل نانوذرات را اثبات کرد. تحقیق حاضر نشان داده که اندازهی ذرات و پتانسیل زتا را میتوان با تغییر شرایط از جمله استفاده از نسبتهای مختلف وزنی و حجمی کیتوزان و تنظیم pH کنترل نمود.
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۱۱-۱۴۰۲ )
چکیده
در مطالعه حاضر پروتئین ایزوله ماهی (FPI) به روش pH قلیایی از ضایعات سر و باله تاسماهی سیبری (Acipenser baerii) و تاسماهی ایرانی (Acipenser persicus) استخراج شد و ترکیبات، خصوصیات عملکردی و ساختاری آن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد بازده استخراج بر طبق وزن ماده تر، میزان بازیابی پروتئین FPI و بازیابی ماده خشک FPI از ضایعات تاسماهی سیبری بیشتر از تاسماهی ایرانی بود. نتایج نشان داد حدود ۹۱-۹۴ درصد پروتئین، در FPI دو گونه وجود دارد. همچنین اختلاف معناداری بین آنالیز تقریبی و TVB-N، پروتئین ایزوله دو گونه مشاهده نشد. ظرفیت جذب آب، قدرت تشکیل و پایداری کف FPI به ترتیب حدود ۳۰، ۵۰ و ۵۰ درصد نشان داده شد و با یکدیگر اختلاف معناداری نداشتند(P> ۰,۰۵). در مطالعه حاضر شاخص سفیدی و شفافیت FPI استخراج شده نسبتا پایین بود. نتایج اندازه ذرات و پتانسیل زتا(P< ۰,۰۵) نشان داد اندازه ذرات FPI استخراج شده در هر دو نمونه در حد میکرون بوده و دارای بار منفی هستند. طیف سنجی FTIR در هر دو نمونه نشان از تمامی پیکهای جذبی مرتبط با پیوندهای اصلی ساختار پروتئینها بودند. بطور کلی با توجه به حجم زیاد ضایعات ماهیان خاویاری در عمل آوری، و با توجه به میزان پروتئین، خواص عملکردی و ارزش غذایی FPI استخراج شده از دو گونه ماهی خاویاری، قابلیت به کارگیری آن ها در غذای انسان و مکمل های ورزشی وجود دارد.
دوره ۱۳، شماره ۵۲ - ( ۳-۱۳۹۵ )
چکیده
چکیده استفاده از هیدروکلوئید روشی است که در پایدار سازی سوسپانسیونها و معلق سازی ذرات جامد در نوشیدنیها به کار میرود. در این پژوهش، تاثیر افزودن سه نوع هیدروکلوئید ژلان، کتیرا و پکتین با متوکسیل بالا در سه سطح ۰۲/۰، ۰۵/۰ و ۰۸/۰ درصد بصورت ترکیب دوتایی به دوغ و پایداری، ویژگی های رئولوژیکی، پتانسیل زتا و انرژی فعالسازی آن تحت تاثیر این ترکیبات مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با افزودن تمام هیدروکلوئیدها، افزایش پایداری، جلوگیری از دو فاز شدن و رسوب در دوغ مشاهده گردید. تمامی تیمارها به طور معنی داری از دوفازه شدن نمونه های تولیدی جلوگیری نمودند. کمترین جداسازی فازی در محصول ۰۲/۰: ۰۸/۰ درصد پکتین: کتیرا و بهترین نمونه از نظر ارزیاب های حسی مربوط به فرمول، ۰۲/۰: ۰۸/۰ درصد کتیرا: ژلان گزارش شد. مدل ریاضی مناسب برای پیش گویی رفتار جریانی دوغ پایدار شده با هیدروکلوئیدها قانون توان بود. پتانسیل زتا و انرژی فعالسازی در نمونه های دوغ به ترتیب از mV ۹/۱۰ تا ۶/۱۶- و kJ/mol ۳۷/۹ تا ۳۴/۱۸ متغیر بود.
دوره ۱۴، شماره ۷۰ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
انواع آبمیوهها از جمله نوشیدنیهای پرطرفدار در جهان است ولی از لحاظ میزان محتوای فیبر فقیراند. تولید فرآوردههای غذایی حاوی فیبرهای مغذی، از لحاظ افزایش خاصیت سلامتی آنها، به دلیل ناپایداری این محصولات و تاثیر نامطلوب بر خواص ظاهری آنها، به صورت چالش باقی مانده است. در این مطالعه پایداری نوشیدنی میوهای حاوی درصدهای مختلف دانه ریحان به عنوان منبع فیبر مغذی مورد بررسی قرار گرفت که جهت پایداری دانههای ریحان از دو نوع صمغ کتیرا و کربوکسی متیل سلولز در غلظتهای مختلف استفاده شد و تأثیر آنها بر میزان پایداری به وسیله آزمونهای اندازهگیری پتانسیل زتا و درصد ارتفاع دانهها، ارزیابی رفتار رئولوژیک و تغییرات رنگ نمونهها مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان داد که با وجود بالاتر بودن میزان پتانسیل زتای کربوکسی متیل سلولز و شباهت اندیس قوام هر دو هیدروکلوئید، صمغ کتیرا در پایداری و حفظ توزیع دانهها بسیار مؤثرتر بود. با این وجود صمغ کتیرا باعث تیرگی رنگ نوشیدنی شد در حالیکه در نمونههای حاوی کربوکسی متیل سلولز تغییر رنگی مشاهده نشد.
دوره ۱۴، شماره ۷۲ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
عصاره برگ زیتون یک منبع غنی از ترکیبات فنولی به شمار میرود که دارای خواص آنتی اکسیدانی و ضد میکروبی است. با این حال ترکیباتفنلی مانند بسیاری از ترکیبات زیست فعال به تدریج غیر فعال می گردند و معمولا پس طعم تلخی را در مواد غذایی ایجاد میکنند. ریزپوشانی یکی راهکارهای موثر برای افزایش پایداری و کاهش پس طعم تلخ ترکیبات زیست فعال محسوب می شود. هدف از این پژوهش کپسوله کردن ترکیبات فنلی عصاره برگ زیتون به شکل نانولیپوزوم بود. نانولیپوزومها با استفاده از فسفاتیدیل کولین، کلسترول و عصاره برگ زیتون و با بکارگیری روش تزریق اتانول تهیه و از لحاظ اندازه ذرات، پتانسیل زتا و کارایی انکپسولاسیون مورد بررسی قرار گرفتند. متوسط قطر حجمی ذرات لیپوزوم در محدوده nm۱۰۰-۵۰ بود. تمامی فرمولاسیونهای لیپوزومی دارای بار منفی بودند و الحاق ترکیبات پلی فنولی تا نسبت ۱:۵ فسفولیپید/پلیفنول موجب افزایش بار منفی وزیکولها گردید اما افزایش بیشتر در غلظت عصاره موجب کاهش بار منفی ذرات گردید.کارایی انکپسولاسیون نانولیپوزومهای حاوی عصاره در محدوده ۷۸-۷۴% بود، اگرچه در نانولیپوزومهای حاوی عصاره با نسبت فسفاتیدیل کولین /عصاره (۱:۱) میزان آن کاهش یافت و به ۵۷% رسید. بررسی طیف فروسرخ نمونهها حاکی از عدم تشکیل برهمکنشهای شیمیایی واتصال پلیفنولهای برگ زیتون به ساختار نانولیپوزوم از طریق برهمکنشهای فیزیکی بود. در نهایت نتیجه گیری گردید که میتوان ترکیبات فنولی عصاره برگ زیتون را با اندازه و کارایی مناسب به شکل نانولیپوزوم جهت کاربرد در مواد غذایی ریزپوشانی کرد.
دوره ۱۵، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۴ )
چکیده
بسیاری از فرآیندهای صنعتی در مراحل میانی تولید، محصول نهایی یا پسماند، شامل سوسپانسیون میباشند. ناپایداری سوسپانسیونها مشکل عمده فرآیندهای حاوی سوسپانسیون میباشد. کار حاضر نتیجه یک تحقیق آزمایشگاهی است که به بررسی اثر هاله نانوذرات سیلیکا بر پایدارسازی سوسپانسیون میکروذرات زیرکونیا پرداخته است. تأثیر پتانسیل زتای میکروذرات و نانوذرات بر میزان عملکرد روش پایدارسازی با هاله نانوذرات تحت آزمایش قرار گرفته است. برای سنجش پایداری سوسپانسیونها از آزمایش کدورت استفاده شده است. کدورت سوسپانسیون میکروذرات، قبل و بعد از افزودن نانوذرات، در پیاچهای مختلف سنجیده شده است. نتایج آزمایش کدورت نشان میدهد که افزودن نانوذرات به سوسپانسیون حاوی میکروذرات، در تمام مقادیر پیاچ باعث افزایش پایداری میشود. این پایداری به تشکیل هاله نانوذرات به دور میکروذرات برمیگردد که توسط دستگاه میکروسکوپ الکترونی روبشی مشاهده شده است. هاله نانوذرات باعث کاهش نیروی جاذبه واندروالس و افزایش بار الکترواستاتیک بین میکروذرات میشود. شدت پایدارسازی به دلیل تفاوت در بار الکترواستاتیکی ذرات در پیاچهای مختلف، متفاوت است. بیشترین پایدارسازی هنگامی رخ میدهد که میکروذرات زیرکونیا در نقطه ایزوالکتریک قرار دارند. وقتی میکروذرات دارای بار کم هستند، چاه پتانسیلی اطراف آنها عمیقتر است و نانوذرات بیشتری تشکیل هاله را میدهند. کمترین پایدارسازی نیز هنگامی رخ میدهد که میکروذرات دارای پتانسیل زتای زیاد باشند و نیروی بین میکروذرات و نانوذرات از نوع دافعه باشند.
دوره ۱۶، شماره ۸۷ - ( ۲-۱۳۹۸ )
چکیده
کواسرواسیون بین بسپارهای زیستی از طریق ایجاد برهمکنش الکترواستاتیک بین گروههای دارای بار مخالف تولید میشود. پروتئین و پلیساکارید دو بسپار زیستی رایج جهت تولید کمپلکس از طریق برهمکنشهای الکترواستاتیک میباشند که میتوانند سبب تشکیل کمپلکس محلول پایدار و یا نامحلول گردند. در این پژوهش، تولید و ویژگیهای کمپلکس حاصل از کنسانتره پروتئین آب¬پنیر- صمغ کتیرا مورد بررسی قرار گرفت. به منظور یافتن pH بهینه تشکیل کمپلکس، مقدار جذب در محدوده وسیعی از pH (۸-۲)، اندازه ذرات، پتانسیل زتا، ریزساختار و ویژگیهای رئولوژیکی نمونه برای تعیین نسبت بهینه پروتئین و پلیساکارید بررسی گردید. طبق اطلاعات به دست آمده، بهترین مقدار pH برای تشکیل کمپلکس کنسانتره پروتئین آب¬پنیر- صمغ کتیرا ۵/۴ بود. براساس نتایج، با افزایش مقدار صمغ کتیرا تا ۷۵/۰ درصد وزنی/وزنی در غلظت ثابت پروتئین (۵/۰ درصد وزنی/وزنی) کمترین و بیشترین اندازه ذرات بهترتیب در نسبت ۱:۱ (۳۰۱۸ نانومتر) و ۱۰:۱ (۴۰۷۰ نانومتر) پروتئین به پلیساکارید مشاهده گردید. پتانسیل زتا از مقدار ۱۱/۳+ میلیولت در غیاب صمغ کتیرا تا ۸۲/۶- میلی¬ولت در غلظت ۷۵/۰ درصد صمغ کتیرا تغییر یافت. تصاویر میکروسکوپی نیز وجود ذرات کروی مجزا (به جزء غلظت ۰۵/۰ درصد صمغ کتیرا) را نشان دادند. مناسبترین مدل رئولوژیکی برای بیان رفتار سیالیت کمپلکسها به نسبت پروتئین-پلیساکارید بستگی داشت و رفتار سیالیت غالب بر این سامانهها رفتار رقیقشونده با برش بود. افزایش غلظت کتیرا سبب افزایش گرانروی ظاهری، ضریب قوام و مقدار تنش تسلیم شده و به کاهش شاخص توان منجر گردید.
دوره ۱۷، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده
در پتانسیل زتای بالا، تئوری کلاسیک پواسون-بولتزمن صادق نیست و باید از معادلهی بهبودیافتهی پواسون- بولتزمن که اندازهی یون را در توزیع بار نیز در نظر میگیرد استفاده کرد. بعلاوه بسیاری از سیالات زیستی رفتار غیرنیوتونی دارند، بنابراین اثر همزمان اندازهی یون و رفتار غیرنیوتونی سیال در جریان ترکیبی الکترواسمتیک/فشار محرک در پژوهش حاضر در نظر گرفتهشده است. معادلات حاکم به روش تفاضل محدود در یک میکروکانال مستطیلی حلشدهاند. اثر اندازهی یون در معادلهی بهبودیافتهی پواسون-بولتزمن با فاکتور استریک تعریف میشود که یون را بهصورت بار نقطهای یا با اندازهی محدود در نظر میگیرد. اثر اندازهی محدود یون عموما باعث افزایش سرعت سیال غلیظ شوندهی برشی و کاهش سرعت سیال رقیق شوندهی برشی میشود. نسبت منظری مقطع نیز در نظر گرفتهشده است و مشاهده میشود که افزایش نسبت منظری مقطع در گرادیان فشار مخالف تغییر زیادی در پروفیل سرعت ایجاد میکند اما گرادیان فشار موافق کمتر تحت تاثیر تغییرات ابعاد سطح مقطع است. همچنین ضریب اصطکاک با افزایش پتانسیل زتا در هر دو سیال غلیظ شوندهی برشی و رقیق شوندهی برشی، برای مدل یون نقطهای افزایش مییابد اما برای مدل یون با اندازهی محدود کاهش مییابد. سرعت متوسط سیال رقیق شوندهی برشی در پتانسیل زتای بالا با افزایش فاکتور استریک کاهش مییابد اما در سیال غلیظ شوندهی برشی اثر کمی دارد.
دوره ۱۸، شماره ۱۱۹ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
امروزه نوشیدنیهای لبنی به دلیل گستردگی عرضه و تولید و فناوری پیچیده، بسیار مورد توجهاند اما مشکلات تکنولوژیکی موجود در مسیر تولید، توان رقابتی آنها را کاسته است. یکی از مهمترین مشکلات این محصولات پایداری آنها در زمان نگهداری است و کارآمدترین راهکار پیش رو بهکارگیری هیدروکلوئیدهاست. در پژوهش حاضر با افزودن هیدروکلوئید مستخرج از دانه اسفرزه در سه غلظت ۲۵/۰، ۷۵/۰ و ۲۵/۱ درصد وزنی و همچنین در حضور دو رنگ خوراکی بتالائین و کورکومین، میزان پایداری با برگزاری آزمون پایداری فیزیکی طی زمان و سنجش میزان پتانسیل زتا بهعنوان نمادی از پایداری، اندازهگیری شد. همچنین بهمنظور بررسی تأثیر غلظت رنگ بر مؤلفههای سنجش رنگ نمونهها، آزمون رنگ سنجی به روش ماشین تصویربرداری اجرا گردید. میزان ماده خشک محصول و تأثیرپذیری آن از غلظت هیدروکلوئید و رنگ مورد استفاده بهصورت تغییرات ماده خشک نمونهها در غلظتهای مختلف صمغ و رنگ اندازهگیری شد و درنهایت با برگزاری آزمون حسی، میزان تأثیرگذاری رنگ خوراکی افزودهشده به نمونهها بر پذیرش مؤلفههای رنگ، آروما، طعم، پیوستگی و پذیرش کلی مشاهده و اندازهگیری گردید. در مجموع نتایج حاصل از بررسیها نشان داد غلظتهای بالاتر هیدروکلوئید در فرمولاسیون محصول، موجب افزایش پایداری فیزیکی میگردد (حدود ۱۰ درصد) حال آنکه افزایش غلظت رنگ خوراکی بر کارایی هیدروکلوئید و به طبع پایداری محصول تأثیر منفی میگذارد. همچنین نتایج حاصل از آزمون سنجش مؤلفههای رنگی نشان داد تأثیر غلظت هردو رنگ بر مؤلفههای L*، a* و b* معنیدار بوده است اما تأثیر هیدروکلوئید بر این مؤلفهها معنیدار نبوده است. در آزمون ماده خشک کل نیز تحلیل نتایج نشان داد افزایش غلظت هیدروکلوئید در محصول موجب افزایش معنیدار در ماده خشک میگردد حالآنکه تأثیر غلظت رنگ بر ماده خشک نمونهها تأثیری نداشته است. تحلیل نتایج حاصلشده از آزمون حسی بر نمونههای دوغ نشان داد که هیدروکلوئید و رنگ افزودهشده به نمونهها تأثیر معنیداری بر مؤلفههای حسی نداشتهاند
دوره ۲۴، شماره ۳ - ( ۶-۱۴۰۳ )
چکیده
وجود سایتهای آلوده از مشکلات متداول در کشورهای مختلف است. بهسازی الکتروکینتیک یک فنآوری در حال توسعه است که توجه بسیاری از محققین را به خود جلب نموده است. برای افزایش بازده روش الکتروکینتیک از مواد شیمیایی مختلفی استفاده میشود که تحت عنوان شدتبخشی شناخته شده است. با این وجود تاکنون یک الگوی مبتنی بر آزمایشات مستدل برای انتخاب مواد مناسب شدتبخشی در روش الکتروکینتیک ارائه نشده است. هدف نخست این پژوهش، به تعیین نقش فازهای مختلف خاک در نگهداری فلز سنگین سرب معطوف شدهاست. هدف دوم این مقاله نیز تعیین قابلیت EDTA در رفع آلودگی از فازهای مختلف نگهداری آلاینده در کائولینیت است. به منظور دستیابی به اهداف فوق، یک مجموعه آزمایش تعیین قابلیت نگهداری آلاینده توسط خاک، آزمایش اندازهگیری پتانسیل زتای خاک، و یک مجموعه آزمایش استخراج متوالی آلاینده در فقدان و در حضور EDTA انجام شد. بر اساس نتایج تحقیق حاضر، با تعیین روند تغییرات پتانسیل سطحی و فازهای نگهداری آلاینده ذرات رسی میتوان یک الگوی بهینه شدتبخشی برای افزایش راندمان حذف فلزات سنگین طراحی نمود. همچنین، نتایج این تحقیق نشان میدهد که در صورت استفاده از دو غلظت ۰۱/۰ و ۱/۰ مولار EDTA، میزان رفع آلودگی از خاک تقریباً مشابه بوده است. همچنین، با استفاده از غلظت cmol/kg-soil ۴ ماده شستشو دهنده EDTA و ۵ بار شستشو، حدود ۸۷% آلاینده فلز سنگین از نمونه جداسازی شده است. از آنجا که در آزمایش الکتروکینتیک، مکانیزم اصلی رفع آلودگی با استفاده از جریان الکتریسیته مستقیم است و EDTA در عمل نقش شدتبخشی در رفع آلاینده دارد به نظر میرسد استفاده از غلظتهای کمتر و با تکرار آبشویی بیشتر، از قابلیت اجرایی و صرفهجوئی اقتصادی بزرگتری برخوردار خواهد بود.