جستجو در مقالات منتشر شده
۴ نتیجه برای پلی کاپرولاکتون
دوره ۵، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۰ )
چکیده
موضوع تحقیق: استفاده از نانوذرات هیدروکسی آپاتیت (HAp) در پلیمرهای سنتی به عنوان فاز تقویت کننده گزارش شده است. در حالیکه تعداد گزارشات در رابطه با تاثیر مورفولوژی HAp بر روی خواص مکانیکی ماتریس پلیمری محدود است، تاکنون تحقیقی در رابطه با این اثر بر روی پلیمرهای ابرمولکولی ارائه نشده است. این مطالعه این فرضیه را بررسی می کند که واردسازی نانوذرات HAp رشد یافته از یک جهت (نانوذرات میله ای، rHAp) به درون پلی کاپرولاکتون ابرمولکولی (SPCL) منجر به سنتز یک ساختمان جدید زیست فعال میشود.
روش تحقیق: برای این منظور، ابتدا نانوذرات rHAp با روش میکروامولسیون سنتز شدند و سپس با گروه های ۲-یوریدو-۴-]۱-هیدروژن[پیریمیدینون (UPy) عامل دار شدند. همچنین عامل دار کردن PCL و تبدیل آن به ساختارهای ابرمولکولی با واکنش دادن گروه های انتهایی هیدروکسیل با گروه های UPy انجام گرفت. در نهایت با روش ریخته گری محلول نانوکامپوزیت های SPCL/rHAp سنتز شدند و ساختار و خواص آنها با طیفسنجی مادون قرمز تبدیل فوریه بازتاب کلی تضعیف شده (ATR-FTIR)، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM)، دستگاه آزمون عمومی و مایع شبیه سازی شده بدن (SBF) مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج اصلی: بر اساس نتایج به دست آمده میکروامولسیون یک روش کارآمد برای سنتز نانوذرات میله ای با خلوص فازی زیاد است. از طرف دیگر بر اساس نتایج عامل دار کردن این نانوذرات با UPy امکانپذیر است. تست کشش نشان داد که با واردسازی این نانوذرات اصلاح شده به SPCL یک افزایش معنی دار هم در مدول الاستیک و هم در استحکام کششی مشاهده میشود. در واقع در حالی که PCL اولیه یک جامد مومی شکل بود، اصلاح با UPy و سپس واردسازی نانوذرات اصلاح شده، آن را به یک ماده الاستیک تبدیل میکند. در نهایت، نتایج به دست آمده فعالیت زیاد زیستی نانوکامپوزیت های ابرمولکولی را در مقایسه با نمونه فاقد پرکننده نشان داد. بنابراین نانوکامپوزیت های ابرمولکولی SPCL/rHAp با خواص زیست فعالی و ماهیت پویا میتوانـند به عنوان جایگزینی مناسب برای ضایعه های بافت استخوانی مورد استفاده قرار گیرند.
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
موضوع تحقیق: موضوع این پژوهش تهیه سه نوع داربست زیستتخریبپذیر از جنس پلیگلیسیرین سباسیکاسید- پلیکاپرولاکتون-دیاُل با جرمهای مولکولی و غلظتهای متفاوت پلیمر بهعنوان سامانههای آهستهرهش است.
روش تحقیق: وزنهای مولکولی مختلف PCL-diol طی فرایند پلیمریشدن حلقهگشا سنتز شدند. سپس با سباسیکاسید و گلیسرول واکنش داده شدند تا آبدوستی سامانهها افزایش یابد. داروی تریفلونوماید در سامانهها بارگذاری شد. سپس میزان رهایش دارو با غوطهوری در محیط شبیهسازیشده بدن (بافر فسفات ۴/۷pH = ) به روش کیسه دیالیز مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج اصلی : تحلیلFTIR ، حضور قلههای استری، اتری و هیدروکسی در ساختار هر سه داربست ۲۰۰ PGS-PCL-diol، PGS-PCL-diol ۵۰۰ و PGS-PCL-diol ۹۰۰را تأیید کرد. رفتار گرمایی داربستها با روش TGA و DSC مورد شناسایی قرار گرفت و نتایج آن بیانگر این بود که داربست PGS-PCL-diol ۹۰۰ نسبت به دو داربست دیگر ۱۵ درصد کاهش وزن بیشتری داشته است. آزمون DMTA نشان داد که دمای انتقال شیشهای PGS-PCL-diol ۹۰۰ از دو داربست دیگر بیشتر بوده و بیشترین چگالی شبکهایشدن نیز مربوط به همین داربست است. نتایج تحلیل تخریبپذیری نشان داد بالاترین درصد تخریبپذیری مربوط به داربست PGS-PCL-diol ۵۰۰ است که در روز دوم به میزان ۹/۳ درصد سریعتر از دو نمونه دیگر و با درصد بالاتری تجزیه شده است. تصاویر SEM بیانگر آن است که سلولها بهخوبی در میان داربستها نفوذ کرده و شبکه سهبعدی مناسبی از سلولها ایجاد شده است. آزمون MTT نشان داد سلول روی داربست چسبیده و داربست دارای چسبندگی مناسبی است. در این تحقیق، داربست کامپوزیتی با ساختار سهبعدی بهصورت فیلم طراحی و تولید شد و بدون کوچکترین افزودنی شبکهای شد و در نهایت هریک از آزمونها بر اساس تغییرات طول زنجیر پلیمری و جرم مولکولی داربست بررسی شد.
افسانه احسان دوست، الناز تمجید،
دوره ۱۵، شماره ۲ - ( ۳-۱۴۰۳ )
چکیده
در سال های اخیر، تلاش های قابل توجهی بر پیشرفت مواد زیستی جدید مبتنی بر پلیمر طبیعی و استفاده از روش های کارآمد مانند مهندسی بافت پوست برای درمان زخم متمرکز شده است. در این مطالعه، یک داربست پلی کاپرولاکتون چاپ سه بعدی پوششدهی شده از طریق غوطه وری در یک ترکیب ۱:۴ از فیبروئین ابریشم ۴۰ درصد استخراج شده از پیله های کرم ابریشم بومبیکس موری و نانوسلولز اکسید شده با تمپو پوشش داده شده، ساخته شد. اندازه منافذ و تخلخل به ترتیب ۱۸۰ میکرومتر و ۸۵ درصد بود. نتایج افزایش جذب تراوه (تورم و جذب آب به ترتیب ۱۳۴۲ و ۸۰ درصد)، بهبود مدول ذخیره سازی (G’) از ۵۰۰ به ۴۰۰۰ پاسکال، و همچنین گرانروی کشسانی تا ۶۰ درصد نشان دهنده خواص مطلوب این ساختار برای کاربردهای پانسمان زخم است. علاوه بر این، مطالعات ترشوندگی و زیست تخریب پذیری افزایش کلی زاویه تماس و نرخ تخریب را به ترتیب ۳±۹/۱۹ درجه و ۹۵٪ نشان داد. مطالعات زندهمانی و مهاجرت سلولی بر روی سلولهای فیبروبلاست (۹۲۹L) با استفاده از روش MTT، رنگآمیزی داپی/ فالوئیدین و آزمایش خراش، به ترتیب بیش از ۹۰ درصد زندهمانی تا ۷ روز و ترمیم کامل خراش در ۲۴ ساعت را نشان داد. این یافتهها نشان میدهد که داربستهای پلیکاپرولاکتون پرینتشده سهبعدی که با فیبروئین ابریشم و نانوسلولز اکسید شده پوششدهی شدهاند، برای کاربردهای بهبود زخم امیدبخش بوده و ممکن است راه را برای پانسمانهای زخم بر پایه پلیمر طبیعی هموار کنند.
دوره ۱۵، شماره ۳ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
هدف: کامپوزیت زیست تخریبپذیر پلی کاپرولاکتون/ نشاسته میتواند به منظور مهندسی بافت استخوان مورد استفاده قرار گیرد. تأثیر ترکیب درصد اجزا بر خواص این کامپوزیت دارای اهمیت است. مواد و روشها: کامپوزیت پلی کاپرولاکتون/ نشاسته با ترکیب درصد پلی کاپرولاکتون ۸۰/ نشاسته ۲۰، پلی کاپرولاکتون ۷۰/ نشاسته ۳۰ از طریق حل کردن در کلروفرم و تبخیر حلال ساخته شد. نتایج: ترکیب شیمیایی کامپوزیت پلی کاپرولاکتون/ نشاسته به کمک انتقال فوریه فروسرخ مشخصهیابی شد. به منظور بررسی زیستفعالی کامپوزیت پلی کاپرولاکتون/ نشاسته ایجاد هیدروکسی آپاتیت روی سطح در محلول شبیهسازی شده بدن ارزیابی شد. نتایج حاصل از آزمون فشاری بیانگر این بود که ضریب کشسانی و استحکام فشاری این داربست در حد استخوان ترابکولار انسان است. میزان کاهش جرم نمونهها در آب و همچنین سرعت تخریب نشاسته در محلول بافر فسفات سالین ارزیابی شد و بررسیها بیانگر این بود که وجود جزء نشاسته و درصد آن بر سرعت تخریب تأثیر میگذارد. همچنین آزمونهای MTT و آلکالین فسفاتاز نشان داد که این کامپوزیت سمّیتی ندارد و فعالیتهای استخوانی سلولهای استئوسارکوما رده G-۲۹۹ را افزایش میدهد. نتیجهگیری: با توجه به افزایش رشد و فعالیت سلولهای استخوانی و توانایی تشکیل آپاتیت روی سطح کامپوزیت و همچنین خواص مکانیکی آن، این کامپوزیت دارای این پتانسیل است که به عنوان جایگزینهای استخوان استفاده شود. به علاوه سرعت تخریبپذیری کامپوزیت پلی کاپرولاکتون/ نشاسته با تغییر در ترکیب درصد اجزای سازنده آن قابل کنترل است و میتوان از این کامپوزیت به عنوان داربست مهندسی بافت استخوان استفاده کرد. نمونه با درصد جرمی ۷۰/۳۰ به علت پاسخ سلولی مناسبتر و خواص مکانیکی بهتر نسبت به نمونه ۸۰/۲۰ بهینه محسوب میشود.