جستجو در مقالات منتشر شده
۷ نتیجه برای کربوکسیمتیلسلولز
مریم فربودی، علیرضا خشکبارصادقی،
دوره ۹، شماره ۴ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
اهداف: در پزشکی میتوان از نانوالیاف در ساخت باند زخم استفاده کرد. هدف مطالعه حاضر، تهیه نانوکامپوزیت کربوکسیمتیلسلولز/کلسیمآلژینات/پلیوینیلالکل/نقره (CMC/Alg/PVA/Ag) با روش الکتروریسندگی و بررسی عملکرد آن بهعنوان پانسمان زخم بود.
مواد و روشها: در پژوهش تجربی حاضر بیوفیلم کربوکسیمتیلسلولز در شرایط بهینه به روش ریختهگری تهیه شد، سپس نانوالیاف کلسیمآلژینات/پلیوینیلالکل/نقره با روش الکتروریسندگی در شرایط بهینه تهیه و روی فیلم کربوکسیمتیلسلولز نشانده شد. در نهایت امکان کاربرد محصول بهعنوان پانسمان در بهبود زخم و ویژگیهای ضدباکتریایی، مورفولوژیکی و قابلیت نفوذپذیری آن نسبت به بخار آب بررسی شد.
یافتهها: فیلم CMC/Alg/PVA/Ag، نسبت به فیلم CMC نفوذپذیری کمتری به بخار آب و نسبت به نانوالیاف Alg/PVA/Ag نفوذپذیری بیشتری داشت. بیشترین حساسیت مربوط به باکتریهای گرم منفی اشریشیا کلی و کلبسیلا پنومونیه بهترتیب با قطر هالههای ۲۳ و ۲۴میلیمتر و باکتری گرم مثبت استافیلوکوکوس اورئوس و استافیلوکوکوس ساپروفیتیکوس با قطر هالههای ۲۱ و ۱۷میلیمتر برای فیلم CMC/Alg/PVA/Ag مشاهده شد. زخم با پانسمان CMC/Alg/PVA/Ag بهصورت معنیداری سرعت بهبودی بهتری نسبت به پانسمان CMC و همچنین پانسمان CMC/Ag نشان داد.
نتیجهگیری: استفاده از نانوکامپوزیت CMC/Alg/PVA/Agبهعنوان پانسمان امکانپذیر است. این پانسمان با داشتن منافذ اجازه عبور بخارات ناشی از ترشحات زخم را میدهد، نسبت به مایعات و باکتریها غیرقابل نفوذ، اما نسبت به اکسیژن و بخار آب نفوذپذیر است، حساسیتزا نبوده و سمیت و تحریک شیمیایی ایجاد نمیکند، پانسمان شفاف و امکان دیدن زخم زیرین آن به آسانی امکانپذیر است، سطح مرطوب مورد نیاز برای ترمیم زخم را فراهم میکند، به زخم نمیچسبد در نتیجه تعویض آن بدون درد و از نظر هزینه نیز مقرون به صرفه است.
دوره ۱۴، شماره ۶۵ - ( ۴-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده حرارت بالا در هنگام خشککردن، همراه با از دستدادن آب در این حین، باعث ایجاد تنش در ماده غذایی، تغییر ریزساختارها و کاهش حجم یا چروکیدگی آن میشود. در این پژوهش، اثر پیشتیمار فراصوت در زمانهای ۱۰، ۲۰ و ۳۰ دقیقه و کربوکسیمتیلسلولز با غلظتهای ۱/۰، ۲/۰ و ۳/۰ درصد، بر میزان چروکیدگی دانههای انگور هنگام خشکشدن و مدلسازی آن مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش، دانههای انگور پیشتیمارشده، در یک خشککن تونلی خشک شده و تغییرات حجمی آنها اندازهگیری شد. نتایج نشان داد که تمامی پیشتیمارها در مقایسه با نمونه شاهد، چروکیدگی بالاتری دارند ولی این اختلاف از لحاظ آماری، معنیدار نبود. همچنین، افزایش زمان فراصوت، چروکیدگی نمونهها را در مقایسه با تیمار شاهد افزایش داد. تیمار شاهد و تیمار با زمان ۳۰ دقیقه فراصوت، بهترتیب کمترین و بیشترین میزان چروکیدگی را در بین تیمارهای مختلف به خود اختصاص دادند. در تلفیق دو پیشتیمار فراصوت و CMC نیز، ملاحظه گردید که با افزایش غلظت CMC، چروکیدگی نمونهها در مقایسه با غلظتهای کمتر آن، کاهش مییابد.
دوره ۱۴، شماره ۷۲ - ( ۱۱-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
سلیاک، نوعی بیماری خودایمن گوارشی ناشی از حساسیت به گلیادین است که بیماران را ملزم به رعایت رژیم غذایی فاقد گلوتن میکند. با توجه به نقش گلوتن در ایجاد بافت، حذف این ترکیب کاهش چشمگیر کیفیت محصول را به همراه دارد. هدف از پژوهش حاضر تهیه فرمولاسیون بهینه کیک فنجانی بدون گلوتن بر پایه اکارا (محصول جانبی شیر سویا) و نشاسته برنج و اصلاح ویژگیهای آن است. در این راستا تأثیر افزودن دو هیدروکلوئید (کربوکسیمتیلسلولز و زانتان) در سطوح (۳-۰%) و امولسیفایر داتم (۱-۰%) بر مهمترین خصوصیات کیفی محصول شامل ویژگیهای بافتی (سفتی، فنریت، پیوستگی)، رنگ، دانسیته و تخلخل ارزیابی و توسط روش سطح پاسخ با استفاده از نرمافزار Design-Expert ۷,۰.۰ مدلسازی گردید. نتایج پژوهش نشان میدهد که افزایش کربوکسیمتیلسلولز و امولسیفایر داتم به ترتیب موجب افزایش و کاهش دانسیته محصول میشود. همچنین با افزایش کمیت هر سه متغیر از مقادیر متوسط به بالا، روندی افزایشی در محتوی رطوبت محصول مشاهده میشود. همگام با کاهش سرعت خروج رطوبت، میزان روشنایی پوسته کیک نیز کاهش مییابد. استفاده از مقادیر بالای هیدروکلوئیدها موجب افزایش سفتی و قابلیت جویدن محصول میشود. بهعلاوه افزایش کمیت هیدروکلوئید زانتان، کاهش پیوستگی و افزایش کربوکسیمتیلسلولز، افزایش پیوستگی بافتی محصول را به همراه دارد. امولسیفایر داتم نیز تا سطوح ۵/۰ درصد در بهبود فنریت محصول مؤثر است. سطوح بهینه متغیرها با درنظرگرفتن مدلهای حاصل، اختلاط ۳۴/۱% زانتان، ۱۶/۰% کربوکسیمتیلسلولز و ۴۱/۰% داتم معین گردید. مقایسه محصول بهینه با نمونه شاهد نشان دهنده کاهش سرعت بیات شدن آن است بهنحویکه در طی ۱۴ روز، به خوبی پیوستگی بافتی خود را حفظ میکند. این خصوصیت به حفظ رطوبت مواد اولیه و افزودنیهای فرمولاسیون و کاهش سرعت رتروگراداسیون نشاسته مرتبط است. در مجموع از لحاظ ویژگیهای بافتی و سایر فاکتورهای مورد ارزیابی خصوصا ارزیابیهای حسی، شباهت زیادی میان نمونه بهینه و نمونه تهیه شده با آرد گندم وجود دارد.
دوره ۱۵، شماره ۷۸ - ( ۵-۱۳۹۷ )
چکیده
در این پژوهش، تاثیر پوشش خوراکی کربوکسیمتیلسلولز ۱% (وزنی/حجمی) حاوی عصاره گیاه مرزه بر کیفیت فیله ماهی شعری معمولی(Lethrinus nebulosus) در دمای یخچال بررسی شد. گیاه مرزه تابستانه با استفاده از حلال اتانول۸۰% عصاره گیری شد و ترکیبات شیمیایی عصاره توسط GC-MS مورد آنالیز قرار گرفت که در مجموع ۲۲ ترکیب شناسایی شد و کارواکرول (۲۸/۶۷%) ترکیب اصلی عصاره بود. فیلههای ماهی شعری معمولی در پنج گروه: شاهد، CMC و CMC حاوی ۰/۵، ۱ و ۱/۵ درصد عصاره مرزه تیماربندی شده و در یخچال ( ۲±۴ درجه سانتیگراد) بمدت ۹ روز نگهداری شدند. طی این دوره، فراسنجههای بیوشیمیایی (pH، TVB-N، TBA و FFA)، میکروبی (بار باکتریایی کل و سرمادوست) و حسی (بافت، بو، رنگ و پذیرش کلی) برای همه نمونه ها تغییرات معنیدار نشان دادند(۰/۰۵˂p). در انتهای دوره نگهداری، پوشش کربوکسیمتیلسلولز حاوی ۱/۵% عصاره به طور معنی داری کمترین میزان TBA، FFA و رشد باکتریایی را نسبت به نمونه شاهد داشت (۰/۰۵˂p). مقادیر pH و TVB-N نمونههای پوششدار در پایان دوره کمتر از نمونه شاهد بود و اختلاف معنیداری در میزان pH با نمونه شاهد نشان دادند (۰/۰۵˂p). در ارزیابی حسی، نمونههای پوششدار ماندگاری بیشتری (۳ روز) داشته و خواص حسی نمونههای حاوی ۱ و ۱/۵% عصاره نسبت به نمونه شاهد به شکل معنیداری بهبود یافت (۰/۰۵˂p). بنابراین عصاره مرزه با دارا بودن خواص آنتیاکسیدانی و ضدباکتریایی به عنوان یک نگهدارنده زیستی طبیعی در ترکیب با پوشش خوراکی کربوکسیمتیلسلولز، میتواند یک روش امیدوارکننده برای حفظ کیفیت و افزایش ماندگاری فیله ماهی شعری معمولی طی نگهداری در یخچال باشد.
دوره ۱۵، شماره ۸۱ - ( ۸-۱۳۹۷ )
چکیده
در این تحقیق نانوکامپوزیت بر پایه بیوپلیمر کربوکسیمتیلسلولز (CMC) و از طریق افزودن نانوذرات مونتموریلونیت (MMT) (۱، ۳ و ۵% وزنی-وزنی CMC) با روش قالبگیری تهیه گردید. سپس، به نمونه حاوی ۵% نانو رس نانوذرات دی-اکسید تیتانیوم (TiO۲) (۱، ۳ و ۵% وزنی-وزنی CMC) اضافه شد تا نانوکامپوزیت هیبرید تولید شود. در نمونههای تولید شده ویژگیهای مقدار رطوبت، دانسیته، جذب رطوبت و خواص مکانیکی اندازهگیری شدند. همچنین، توزیع نانوذرات با میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) بررسی شد. نتایج نشان داد که افزودن نانوذرات سبب افزایش اندک محتوای رطوبت و متراکمتر شدن فیلمها گردید. در حضور MMT (۵%) از مقدار جذب رطوبت فیلمها بیش از ۳۰% کاسته شد که با اضافه شدن TiO۲روند کاهش جذب رطوبت ادامه یافت. افزودن نانو رس سبب تقویت فیلمها و افزایش مقاومت به کشش (UTS) و مدول یانگ (YM) شد که البته به تقلیل ازدیاد طول تا نقطه شکست انجامید. در ادامه، اضافه شدن TiO۲به این نانوکامپوزیتها منجر به سست شدن آنها و کاهش UTS و YM شد. توزیع مناسب نانوذرات در فیلم بهویژه در غلظتهای پایین از طریق تصاویر SEM به اثبات رسید. در مجموع، هر چند فیلمهای حاوی نانو رس دارای عملکرد بهتری در مقایسه با CMC بودند ولی اضافه شدن نانوذرات TiO۲ به این مجموعه سبب بهبود بسیاری از ویژگیهای عملکردی نانوکامپوزیتها شد و قابلیت استفاده از آن را بهعنوان یک ماده بستهبندی زیستتخریبپذیر افزایش داد.
دوره ۱۶، شماره ۹۴ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
بیماری سلیاک یک ناهنجاری خود ایمنی گوارشی است که به سبب خوردن گلوتن در افراد حساس ایجاد میشود. این بیماری یکی از رایجترین ناهنجاریهای ژنتیکی در جهان است که در اثر هضم پروتئین گلوتن ایجاد شده و تنها راه درمان آن استفاده از یک رژیم غذایی بدون گلوتن است لذا هدف از این پژوهش به کارگیری روش آماری سطح پاسخ و طرح مرکب مرکزی و بررسی اثر متغیرهای مستقل شامل غلظتهای مختلف صمغهای گزانتان، گوار و کربوکسیمتیلسلولز (۰، ۳/۰ و ۶/۰ درصد) بر خصوصیات فیزیکوشیمایی، رئولوژیکی و ارگانولپتیکی بیسکویت بدون گلوتن بر پایه آرد برنج بود. طبق معادلات بهدست آمده متغیرهای مستقل اثر معنیداری (۰۵/۰P
) بر پارامترهای مورد بررسی داشتند؛ بهطوریکه موثرترین متغیر، اثر غلظت صمغ گزانتان بود. همچنین نتایج بهدست آمده نشان داد با افزایش غلظت صمغهای مورد استفاده میزان رطوبت، خاکستر کل، تغییرات رنگ و پذیرش کلی بیسکویتهای بدون گلوتن افزایش یافته و میزان سفتی و ضریبپخش آنها کاهش یافت. بهطورکلی بهینهسازی متغیرهای مورد بررسی نشان داد، استفاده از ۶/۰ درصد صمغ گزانتان، ۶/۰ درصد صمغ گوار و ۱۳/۰ درصد صمغ کربوکسیمتیلسلولز منجر به تولید نمونهای مطلوب، با ویژگیهای کیفی و پذیرش کلی مشابه بیسکویت تهیه شده از آرد گندم میگردد که میتواند در رژیم غذایی بیماران سلیاکی مورد مصرف قرار گیرد.
دوره ۲۱، شماره ۱۵۶ - ( ۱۱-۱۴۰۳ )
چکیده
بیماری سلیاک یک ناهنجاری خودایمنی بوده که افراد مبتلا، به سبب مصرف گلوتن دچار آسیب جدی در مخاط روده کوچک شده و در نتیجه آن کاهش جذب مواد مغذی رخ میدهد که میتواند منجر به کاهش وزن، کمخونی و سوتغذیه شود. حذف گلوتن از رژیمغذایی فرد مبتلا به عنوان راه حلی برای کنترل ومهار این ناهنجاری پیشنهاد میگردد. ﻟﺬا ﻫﺪف از ایﻦ ﭘﮋوﻫﺶ، بررسی امکان تولید کلوچه با جایگزینی آرد برنج و آرد کینوا به جای آرد گندم همراه با به کارگیری صمغ کربوکسیمتیلسلولز (۵/۱ – ۳ – ۵ درصد ) و صمغ استخراج شده از دانهی به (۵/۱ – ۳ – ۵ درصد ) به عنوان عوامل بهبوددهنده و ارزیابی تاثیر آنها در ویژگیهای رئولوژیکی خمیر و صفات بافتی و حسی کلوچه میباشد. بر اساس نتایج بدست آمده مشخص گردید، که میزان ویسکوزیته با بالا رفتن میزان صمغها روندی افزایشی داشته است، به طوری که با افزودن غلظت آنها، افزایش ویسکوزیته حداکثر و نهایی و کاهش ویسکوزیته برگشتپذیری نسبت به نمونه شاهد مشاهده گردید. بعلاوه صمغ دانهبه عملکرد موثرتری نسبت به صمغ کربوکسیمتیلسلولز از خود نشان داد. بهطوریکه تیمار حاوی صمغ دانهبه به میزان ۵درصد بیشترین میزان ویسکوزیته را در میان نمونهها دارا است. همچنین افزودن هر دو نوع صمغ منجر به کاهش سفتی، افزایش فنریت و بهبود ویژگیهای حسی شده است و بر اساس ارزیابی کلی نتایج تحقیق حاضر، تیمار حاوی ۴۵۰ گرم آرد برنج، ۵۰ گرم آرد کینوا و ۵ درصد صمغ دانهبه به عنوان بهترین تیمار پیشنهاد میگردد.