جستجو در مقالات منتشر شده


۱۱۷ نتیجه برای کروم


دوره ۱، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۸۳ )
چکیده

زعفران از کلاله‌های خشک شده گونه .Crocus sativus L به ‌دست می‌آید. به ‌دلیل وجود برخی شبهات در روش استاندارد بین المللی و استانداردهای ایران در اندازه‌گیری مقادیر سافرانال در زعفران اقدام به راه اندازی یک روش تغییر یافته بر پایه کروماتوگرافی مایع با کارآیی عالی (HPLC) برای اندازه‌گیری سافرانال کردیم. در این روش g .۰.۱ نمونه ساییده شده سه بار با اتانول۸۰% استخراج شد و پس از آن بلافاصله به دستگاه HPLC تزریق گردید. مراحل استخراج سریع (۳۰ دقیقه) و مراحل کروماتوگرافی علاوه بر سریع بودن (۵ دقیقه) تکرار پذیر و دقیق بودند (۱۴۶±۹ ppm). حداقل میزان قابل شناسایی μg/ml ۰.۰۱۳و متوسط درصد بازیابی (۵=n) برای غلظتهای گوناگون استاندارد افزوده شده به نمونه‌های زعفران۱۴ /۱۰۱ % بود ضمن آن‌که روش فوق تا ppm ۱۰ کاملا خطی بود. از هر دو روشHPLC و طیف نور سنجی برای تعیین سافرانال بر حسب وزن خشک در نمونه‌های زعفران خشک شده با چهار روش گوناگون (آون خلا‌، خورشیدی، ماکروویو و سنتی) استفاده شد. با مقایسه نتایج، به ‌ویژه در نمونه‌های سنتی ارجحیت روش HPLC و خطای احتمالی ناشی از هم‌پوشانی سایر ترکیبات در اندازه‌گیری سافرانال به ‌روش طیف نور سنجی آشکار شد

دوره ۲، شماره ۱ - ( ۱- )
چکیده

در این پژوهش با اعمال پوشش های تبدیلی کروماته بر روی آلیاژ ‎آلومینیم ۶۰۶۱، شرایط بهینه برای ترکیب محلول کروماته و زمان غوطه وری بدست آمد، به طوریکه، نیازهای استاندارد از قبیل مقاومت به خوردگی در آزمون آب نمک پاشی، مقاومت الکتریکی و کیفیت پوشش تامین گردید. سپس رفتار خوردگی پوشش اعمال شده با استفاده از تستهای الکتروشیمیایی بررسی شد. بر اساس منحنیهای پلاریزاسیون تافل و سیکلی بدست آمده در آب دریا و آب مقطر، عملکرد و مکانیزم حفاظتی این پوششها مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج این بررسیها نشان داد که مکانیزم حفاظت از خوردگی، تشکیل فیلم محافظ کرومات و آلومینا است و رفتار خوردگی مناسب و مقاومت الکتریکی پایین این پوششها، با توجه به همین مکانیزم توجیه میگردد.

دوره ۳، شماره ۸ - ( ۱-۱۳۸۵ )
چکیده

نظر به کاربرد گسترده سموم دفع آفات نباتی در انواع محصولات کشاورزی و افزایش نگرانیهای مربوط به مخاطرات بهداشتی ناشی از سموم، میزان باقیمانده آفت کشهای کلره در صیفی جات به روش کروماتوگرافی گازی- طیف سنجی جرمی در انستیتو تحقیقات تغذیه ای و صنایع غذایی کشور در سال ۱۳۸۴ بررسی شد. تحقیق به روش توصیفی به منظور اندازه گیری انواع سموم tecnazene, endosulfan-sulphate, HCH-g, DDT, endosulfan (II), Quintozene, Endosulfan (I) و hexachlorobenzen در ۳۰ نمونه طالبی، خربزه و هندوانه انجام گرفت. پس از استخراج نمونه ها با حلال اتیل استات و تخلیص عصاره با ستون ژل تراوا با کارایی بالا (HPGPC)، شناسایی و تعیین میزان باقیمانده سموم با استفاده از روش کروماتوگرافی گازی- طیف سنجی جرمی مجهز به آشکار ساز تله یونی (GC/ITMS) صورت گرفت. درصد بازاریابی و حد تشخیص سموم این روش به ترتیب %۹۵-۱۷۸ و ۰,۰۱-۰.۰۵ mgkg-۱ بود. داده ها نشان داد که نمونه های خربزه دارای سم endosulfan(II) به میزان ۰.۰۳-۰.۰۴ mgkg-۱ و نمونه های خربزه و طالبی دارای سم endosulfan-sulphate به ترتیب در مقادیر ۰.۰۳-۰.۰۴ mgkg-۱ و ۰.۰۵-۰.۰۷ mgkg-۱ بودند. هیچیک از نمونه ها دارای باقیمانده سموم کلره بیشتر از حداکثر مجاز باقیمانده (MRLs) تعیین شده به وسیله Codex Alimentarius FAO/WHO نبودند. کاربرد این روش در تعیین باقیمانده سموم صیفی جات موفقیت آمیز بوده و نتایج قابل اعتماد و دقیقی را برداشته است.

دوره ۴، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده

با پیشرفت صنایع مختلف در جهان یکی از مشکلات مهمی که با آن مواجه هستیم آلودگی محیط زیست به فلزات سنگین است.یکی از سمی ترین فلزات سنگین که حتی در غلظت های پایین مشکل ساز است، Cr(IV) می باشد. در این مطالعه حذف این ماده سمی با راندمان بالا به وسیله ی جاذب مغناطیسی UIO-۶۶-MnFe۲O۴-TiO۲ مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور نانو کامپوزیت مغناطیسی(UIO-۶۶-MnFe۲O۴-TiO۲)  بر روی بستر چارچوب های آلی فلزی  (MOF)، به منظور جذب سطحی Cr(IV)  سنتز شد. انتخاب روش هیدروترمال برای سنتز UIO-۶۶ علاوه بر سادگی موجب ساختUIO-۶۶  به صورت خالص و کار آمد گشت که در طول آزمایش ها راندمان بسیار بالایی را ایجاد کرد. به جهت مغناطیسی کردن جاذب از نانو ذرات MnFe۲O۴ کمک گرفته شد. برای افزایش خواص مغناطیسی و افزایش راندمان بارگذاری نانو ذره ی MnFe۲O۴ ، از  نانو ذره TiO۲ کمک گرفته شد تا میزان بارگذاری برروی جاذب افزایش یابد. آزمون‌های XRD، SEM، FT-IR،BET، VSM و EDX به‌منظور بررسی سطح و راستی آزمایی ساخت جاذب استفاده شد. تأثیر چهار متغیر مؤثر در طول آزمایش جذب سطحی همچون میزان جاذب (۰۵/۰ تا ۲۵/۰ گرم)، pH (۲ تا ۶)، زمان جذب (۱۵ تا ۷۵ دقیقه)، غلظت اولیه یون فلزی (۲۰۰ تا ۱۰۰۰ میلی‌گرم بر لیتر) در پنج سطح (۲- تا ۲+) با استفاده از طراحی آزمایش به روش سطح پاسخ (RSM) و طراحی مرکب مرکزی ( CCD) بررسی شد. بهترین شرایط برای متغیرهای مستقل برای غلظت اولیه فلز میزان  ۵۵۲ mg/l مشخص شد. میزان بهینه ی pH در طول آزمایش برابر با  ۴ به دست آمد. در نهایت میزان بهینه برای پارامتر های زمان جذب و میزان جاذب به ترتیب ۳/۴۲ min و ۱۴۳/۰ gr و همچنین حداکثر میزان جذب ۹۸ درصد به دست آمد. بررسی و مطالعه سینتیک و ایزوترم جذب نشان داد که مدل شبه مرتبه دوم و ایزوترم لانگمویر به‌خوبی داده‌های Cr(IV) را پوشش می‌دهد. پس از پایان فرایند می‌توان جاذب را با یک میدان مغناطیسی از محیط خارج کرد.
 

دوره ۴، شماره ۱۲ - ( ۱-۱۳۸۶ )
چکیده

چکیده آفلاتوکسین  M۱حاصل متابولیت ثانویه آفلاتوکسین B۱در بدن نشخوارکنندگان می باشد . آفلاتوکسین B۱توسط غذای آلوده به بدن حیوان راه یافته و بعد از متابولیزه شدن به آفلاتوکسین M۱ تبدیل می گردد.این سم در شیر به عنوان مهمترین آلاینده باقی می ماند . جهت بررسی نحوه توزیع آفلاتوکسین M۱ در مشتقات شیر مانند پنیر سفید ایرانی از آنجا که روش معتبری برای پایش آن وجود نداشت ، نیاز به اعتبار بخشی به روش آزمون اندازه گیری آفلاتوکسین M۱ در پنیر  احساس شد و به دنبال آن برای اولین بار روش ارائه شده در مقاله برای پنیر سفید ایرانی ، معتبرسازی کامل شد.به این منظور ابتدا سم از نمونه توسط یک حلال قطبی ( دی کلرومتان) استخراج و سپس عصاره استخراجی خشک و عصاره خشک شده در مخلوطی از هگزان ، متانول و آب ،حل و پس از جداسازی فاز آبی توسط ستون ایمونوافینیتی تخلیص گردید . عصاره تخلیص شده در دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا تشخیص و تعیین مقدار گردید.جهت معتبرسازی روش آزمون فاکتورهای صحت  ، دقت ،حساسیت روش با احتساب ۲ کمیت حد تشخیص و حد تعیین  به منظور مناسب بودن برای اندازه گیری در مقادیر به دست آمده،  مدنظر بوده است . اندازه گیری صحت با غنی سازی  نمونه های شاهد فاقد آلودگی انجام گرفت . به این منظور با احتساب وزن نمونه و غلظت سم استاندارد و سطح آلودگی مورد نظر  ، حجم استاندارد لازم محاسبه و به نمونه شاهد اضافه گردید. نمونه های آلوده شده به همراه نمونه شاهد در شرایط تعریف شده در تکرار پذیری، مورد آزمون قرار گرفت. برای اندازه گیری دقت، روش آزمون در ۶ روز کاری تحت شرایط تکرار پذیری انجام و با محاسبه میانگین ، واریانس ، انحراف معیار و نهایتا انحراف معیار نسبی استاندارد (RSD)،مورد ا رزیابی قرار گرفت .حد تشخیص روش یعنی کمترین غلظت  قابل اندازه گیری در این روش  ppt۵۵  و حد تعیین مقدار  ppt۱۸۳ به صورت عملی محاسبه گردیده است. با توجه به انجام مراحل  معتبر سازی اندازه گیری آفلاتوکسین M۱در پنیر در آزمایشگاه می توان این روش را یک روش مطمئن برای اندازه گیری این سم در پنیر سفید ایرا نی دانست.  

دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۷-۱۳۸۷ )
چکیده

چکیده  روغن های زیتون بکر حاوی مقادیر زیادی ترکیبات فنلی و توکوفرولی می باشند که  بر روی طعم و پایداری آن تاثیر بسزایی دارند و به همین دلیل در مقابل اکسیداسیون نسبت به روغن های تصفیه شده مقاوم تر هستند. همچنین توکوفرولها از ترکیبات مهم و حائز اهمیت روغن زیتون می باشند که خاصیت آنتی اکسیدانی و ویتامینی داشته که علاوه بر افزایش مقاومت و پایداری روغن دارای فوائد بیولوژیکی مانند کنترل  رادیکالهای آزاد می باشند. با توجه به اهمیت این دو ترکیب, در هفت نمونه روغن زیتون تجاری ایرانی بطور تصادفی از مراکز خرید جمع آوری شدند و مقدار و اجزاء ترکیبات فنولی و توکوفرولی با دستگاه کروماتوگرافی مایع با کارایی بالا مورد ارزیابی قرارگرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که میزان ترکیبات فنولی روغنهای زیتون ایرانی مورد آزمون بسیار ناچیز میباشد و در گروه روغنهای زیتون با میزان پلی فنل کم قرار می گیرند که با توجه به اینکه آزمونهای تایید خلوص نمونه ها انجام نشده است، می تواند ناشی از زمان و درجه حرارت بالای مرحله مالاکساژ, نحوه استخراج و نوع واریته زیتون باشد. همچنین میزان ترکیبات توکوفرولی نیز کم بود که می تواند به علت اعمال فرایند تصفیه شدید در روغنهای زیتون ایرانی و عدم کاربرد بسته بندی مناسب در روغنهای زیتون ایرانی باشد.  
داود فرج زاده، نعمت سخندان-بشیر، ناصر پولادی،
دوره ۶، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده

گروهی از باکتری‌های همزیست با گیاهان، تحت عنوان PGPR (باکتری های محرک رشد گیاهان) آنزیمی به نام ACC دآمیناز (EC۴,۱.۹۹.۴) را کد می‌کنند که این آنزیم، تنظیم کننده‌ی تولید اتیلن از طریق متابولیزه نمودن ACC (حد واسط بیوسنتز اتیلن) و شکستن آن به آمونیاک و α-کتوبوتیرات می‌باشد. این آنزیم نقش مهمی در تسهیل رشد گیاهان از طریق کاهش میزان اتیلن بخصوص در شرایط سخت محیطی دارد. بنابراین هدف این مطالعه، بیان، تخلیص و تعیین شرایط بهینه‌ی فعالیت آنزیم ACC-دآمیناز (ACCD) از سویه FY۳۲ باکتری سودوموناس فلورسنس و بررسی خصوصیات سینتیکی این آنزیم می‌باشد. بدین منظور، ژن acdS از باکتری سودوموناس فلورسنس بومی جداسازی و در وکتور بیانی pET۲۸ a(+) کلون شد و سپس وکتور نوترکیب pET۲۸-acdS به باکتری E. coli سویه‌ی BL۲۱(DE۳) منتقل گردید. پس از مشاهده بیان، آنزیم ACCD توسط ستون کروماتوگرافی تمایلی نیکل-سفاروز تخلیص و سپس، شرایط بهینه‌ی فعالیت این آنزیم و خصوصیات سینتیکی آن مورد بررسی قرار گرفت. مشخص گردید که این آنزیم، در ۷ pH: و دمای ۲۸ درجه سانتی‌گراد بیشترین فعالیت را دارد. این آنزیم فعالیت بالایی را در حضور MgSO۴ در مقایسه با سایر یون‌های فلزی مورد مطالعه نشان داد. همچنین کاهش فعالیت آنزیم در غلظت ppm ۱۶۰ نمک NaCl معنی‌دار بود. با توجه به پارامترهای سینتیکی آنزیم یعنی Km (mM ۶۶/۹) و Vmax (nM α-ketobutyrate mg-۱ h-۱ ۱۱/۰)، مشخص گردید که کارایی این آنزیم در مقایسه با ACCDهای شناخته شده قبلی نسبتا بالاست.
نرجس رمضانی پور، ارسطو بدوئی، عبدالحمید نمکی شوشتری، زهرا کرمی،
دوره ۶، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده

آمید‌ها، ترکیباتی سمی، جهش‌زا و سرطان‌زا هستند. باکتری‌های مولد آمیداز با تجزیه زیستی این ترکیبات، موجب حذف یا تبدیل آن‌ها از محیط زیست می‌شوند. مطالعه حاضر با هدف بررسی پتانسیل هیدرولیز بنزآمید توسط سویه‌های بومی آکروموباکتر جدا شده از فاضلاب شهر کرمان انجام گردید. جداسازی باکتری‌های هیدرولیز کننده بنزآمید با نمونه‌گیری از فاضلاب شهر کرمان و استفاده از روش غنی‌سازی در محیط MM۱ با یک درصد بنزآمید و در حضور شناساگر برموتیمول بلو انتخاب شدند. در مجموع ۷ سویه باکتریایی هیدرولیز کننده بنزآمید جداسازی گردید. از این بین، ۲ سویه به نام‌های AB۳۷ و FA۱ با پتانسیل هیدرولیز بنزآمید، به عنوان سویه‌های برتر شناخته شدند. در فرآیند بهینه‌سازی محیط تولید آنزیم، مشخص گردید که گلوکز، پپتون، کلسیم و ۰/۷ pH تولید آنزیم را در دو سویه افزایش می‌دهند. گلوکز ۳ برابر و کلسیم ۶/۲ برابر میزان تولید آنزیم در سویه FA۱ را افزایش داده‌اند. پتانسیل هیدرولیز بنزآمید نشان داد که سویه AB۳۷ در زمان ۱۵ ساعت بیشترین هیدرولیز بنزآمید و آمونیاک تولیدی را به میزان ۷۹/۱ و ۲۶/۱ میلی‌مولار در غلظت‌های ۲ و ۵ میلی‌مولار بنزآمید دارد. با استفاده از روش‌های بیوشیمیایی و تعیین توالی ژن ۱۶S rRNA باکتری‌های جداسازی شده به عنوان آکروموباکتر زایلوکسیدان و آکروموباکتر اسپانیوس شناسایی گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که سویه‌های جداسازی شده فعالیت قابل توجهی را در هیدرولیز بنزآمید دارند. بنابراین ارزیابی پتانسیل آنزیمی و کاربردی این سویه‌ها به منظور هیدرولیز بنزآمید از فاضلاب شهری، صنایع و پساب کشاورزی پیشنهاد می‌گردد.

دوره ۶، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده

سنتز نانو ذرات به صورت درجا به خاطر اثرگذاری بیشتر بر سازوکارهای تولید (مانند کاهش گرانروی نفت)، توزیع یکنواخت نانو ذرات در سیالات مخزن، عدم کاهش تراوایی سازند به خاطر عدم تزریق نانو سیال به مخزن و همچنین صرفه اقتصادی از اهمیت بیشتری نسبت به دیگر روش‌های سنتز نانو ذرات برای استفاده در فرایندهای ازدیاد برداشت نفت برخوردار است. در این مطالعه اثر نانو ذرات سریم اکسید سنتز شده به‌صورت درجا در دمای پایین بر روی ضریب برداشت نفت مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور سیال پایه آب برای پخش شدن نانو ذرات سنتز شده در نظر گرفته شد. همچنین به منظور بررسی اثر غلظت نانو ذرات در سیال پایه بر روی ضریب برداشت نهایی نفت، نانو سیال‌ها با غلظت­های ۰۱/۰، ۱/۰، ۲۵/۰ و ۵/۰ درصد وزنی تهیه شدند. در نهایت، نانو سیال­های تهیه شده با نرخ تزریق ۰۷/۰ میلی‌لیتر در ساعت تا یک حجم منافذ به درون میکرومدل تزریق شد و میزان برداشت نفت و نحوه حرکت سیال درون محیط متخلخل مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج نشان دادند که نانو ذرات سنتز شده در این پژوهش، کارایی مناسبی برای افزایش ضریب برداشت از مخازن نفتی دارند. حضور اندک این نانو ذرات (غلظت ۰۱/۰ درصد وزنی)، باعث افزایش چشمگیر ضریب برداشت نفت (حدود ۷%) در مقایسه با تزریق آب به تنهایی است. همچنین، با افزایش غلظت نانو ذرات در سیال پایه، ضریب برداشت نفت هم افزایش یافت. به‌طوری‌که برای نانو سیال‌های با غلظت ۰۱/۰، ۱/۰، ۲۵/۰ و ۵/۰ درصد وزنی ضریب برداشت نفت به ترتیب برابر ۲۵%، ۳۸%، ۴۳% و ۴۵% شد. اما با افزایش غلظت نانو ذرات در سیال پایه، از یک مقدار بهینه به بعد احتمال رسوب ذرات درون میکرومدل افزایش یافت، اثر نانو ذرات بر تغییر خواص هیدرودینامیکی سیال تزریقی و مکانیسم‌های بهبود برداشت نفت کاهش یافت و لذا کارایی این نانو ذرات نیز کم شد.
 

دوره ۶، شماره ۳ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده

موضوع تحقیق: بررسی اثر دما برعملکرد سیلابزنی پلیمر در مقیاس منفذ در محیط­های متخلخل با تراوایی متفاوت، به درک درستی از رفتار محلول پلیمر می ­انجامد.
روش تحقیق: در این مطالعه اثر دما بر سیلابزنی پلیمر پلی­اکریل­آمید بر ازدیاد برداشت نفت در دو میکرومدل همگن با تراوایی­های مختلف در دماهای ۲۵ و °C۷۰ مورد بررسی قرار گرفت. محلول پلیمر و آب مقطر با سرعت تزریق ۱ میکرو لیتر در دقیقه تا یک حجم منافذ به میکرومدل تزریق شدند و میزان برداشت نفت و نحوه حرکت سیال درون محیط متخلخل مورد مطالعه قرار گرفت. علاوه براین رئولوژی پلیمر و گرانروی سیالات تزریقی جهت تحلیل بهتر نتایج، اندازه­گیری شدند. سپس نتایج با سیلابزنی آب مقطر به عنوان تست شاهد مقایسه گردید.
نتایــج اصلــی: با بررسی نتایج سیلابزنی مشخص شد که فاکتور دما از یک طرف با کاهش گرانروی نفت به افزایش بازیافت آن کمک کرده و از طرف دیگر با کاهش گرانروی پلیمر، باعث کاهش نقش گرانروی سیال تزریقی در میزان برداشت نفت شده است. نتایج بدست آمده نشان داد که در حالت تزریق پلیمر پدیده انگشتی شدن کاهش و با افزایش دما میزان بهبود بازیافت نفت طی سیلابزنی پلیمر و آب در هر دو مدل افزایش می­یابد. همچنین میزان بهبود بازیافت نفت طی سیلابزنی پلیمر در میکرومدل الف از حدود ۴۳ درصد در دمای محیط به بیش از ۵۱ درصد و در میکرومدل ب از حدود ۵۱ درصد به بیش از ۶۰ درصد در دمای °C ۷۰ افزایش یافت. در واقع می­توان گفت که الگوی جریان و پایداری جبهه حرکت محلول پلیمر و در نتیجه بازیافت نهایی نفت بطور قابل توجهی تحت تأثیر مورفولوژی منافذ، شکل و گلوگاه منافذ قرار دارد.

 


دوره ۷، شماره ۲ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

موضوع تحقیق
تولید پروپیلن به دلیل فرآورده­ و مشتقات با ارزشی مانند پلیمرها، حلال‌ها، رنگ‌ها و ...  بسیار حائز اهمیت است و یکی از مهم‌ترین بلوک‌های سازنده در صنعت شیمیایی است. فرآیندهای شکست حراتی و شکست کاتالیستی علاوه بر محدودیت‌های گزینش پذیری پایین، مصرف بالای انرژی و انتشار قابل‌توجهCO۲ ، نمی‌تواند تقاضای رو به افزایش پروپیلن را برآورده کنند. در چند دهه اخیر هیدروژن­زدایی از آلکان­های سبک، به دلیل بازده بالای پروپیلن، ایمنی و هزینه عملیاتی توجه زیادی را به خود جلب کرده‌است. کاتالیست­های Pt-Sn و CrOx که به طور گسترده در فرآیند هیدروژن زدایی پروپان(PDH)  مورد استفاده قرار می­گیرند، فعالیت هیدروژن زدایی و گزینش پذیری مطلوبی دارند؛ با این حال محدودیت‌های قیمت، غیر فعال شدن و مشکلات زیست‌محیطی جدی دارند و محققان را به بهبود پایداری در برابر کک، تف­جوشی کاتالیست های Pt و یافتن کاتالیزورهای جدید و طرفدار محیط زیست سوق داده‌است.

روش تحقیق
یکی از مسائل چالش برانگیز در فرآیند PDH دستیابی کاتالیست مناسب است. راهکارهای متعددی از جمله اصلاح پایه و معرفی مواد افزودنی برای تقویت عملکرد کاتالیستی و غلبه بر مشکلات و افزایش پایداری مقاوم کاتالیست های پلاتین و کروم پیشنهاد شده‌است. درک رابطه ساختار - عملکرد کاتالیست ها در طول واکنش PDH برای دستیابی به نوآوری در کاتالیست­های جدید با کارایی بالا ضروری است.
نتایج اصلی
این پژوهش با هدف معرفی ویژگی‌های واکنش هیدروژن زدایی، پیشرفت ایجاد شده در توسعه کاتالیست و چالش‌های موجود درک عمیقی از مکانیسم واکنش و نقش آن در توسعه و جهت‌های آتی کاتالیست برای توسعه کاربردی و صنعتی ارائه می‌دهد.

 

دوره ۷، شماره ۳ - ( ۴-۱۳۹۷ )
چکیده

مخاطرات زیست­محیطی در رابطه با استفاده از قارچ کش­های شیمیایی، پژوهش­ها روی استفاده از ترکیبات گیاهی برای کنترل عوامل بیماری­زای گیاهی را افزایش داده است. در این پژوهش، پوست میوه­های پرتقال رسیده در مجاورت هوا خشک شد و پس از تهیه پودر آن توسط اتانول ۹۵٪ استخراج شد. عصاره استخراج شده روی کپک Lasiodiplodia sp. IMI ۵۰۳۲۴ که از میوه­های در حال فساد جدا شده بود آزمایش شد. عصاره توانست رشد میسلیوم قارچ را مهار نماید. سپس عصاره اتانولی توسط ستون کروماتوگرافی در فراکشن­های مختلف جداسازی شد و به­طور جداگانه خواص ضدقارچی آن­ها مورد آزمایش قرار گرفت. مقدار فنل کل موجود در فراکشن­ها و عصاره نیز اندازه­گیری شد. فراکشن­های مؤثر در هم ادغام شد و ساختار شیمیایی آن توسط طیف­سنجی جرمی کروماتوگرافی گازی (GC-MS) تعیین شدند. GC-MS نشان داد که عصاره پوست پرتقال حاوی فلاونوئید ۵، ۶، ۷، ۸، '۳، '۴-­هگزامتوکسی فلاون می­باشد که nobiletin نامیده می­شود. وجود ۷، ۶، ۵، ۸، ۵، ۶، ۷، ۸، ، '۴-­هگزامتوکسی فلاون به­همراه میزان بالای فنل کل در پوست پرتقال عامل مؤثر در مهار قارچ تشخیص داده شد.


دوره ۷، شماره ۳ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

دو گونه از کفال‌ماهیان با نام‌های کفال طلایی (Liza aurata) و کفال پوزه باریک (Liza saliens) در دریای خزر زیست می‌کنند. علی‌رغم تفاوت‌های تشریحی و ریختی مانند تعداد زوائد باب‌المعده‌ای، تعداد فلس روی خط جانبی و خارهای آبششی در منابع، تمایز ریختی این دو گونه با توجه به شکل‌پذیری ریختی تا حدی دشوار است. در این مطالعه تجربی ضمن بررسی مجدد اختلافات ریختی تشریح‌شده قبلی به بررسی مقایسه‌ای ۳۱ صفت اندازشی و ۱۰ صفت شمارشی ریختی پرداخته شد. همچنین توالی ژن COI به‌منظور تایید شناسایی این دو گونه تجاری به کار رفت. تعداد ۲۵ نمونه از هر گونه از صیدگاه‌های پره واقع در شهرستان‌های نور و انزلی طی پاییز و زمستان ۱۳۹۵ جمع‌آوری و زیست‌سنجی شد. از میان صفات اندازشی و شمارشی مورد بررسی به‌ترتیب ۱۵ و ۳ صفت در مقایسه دو گونه اختلاف معنی‌دار داشتند (۰۵/۰>p). براساس نتایج آزمون تحلیل به مولفه‌های اصلی، صفات طول پیش‌باله سینه‌ای، باله شکمی، پایه باله مخرجی، عرض ساقه دمی و ارتفاع باله مخرجی نسبت به طول استاندارد و همچنین عرض سر نسبت به طول سر و بین صفات شمارشی، تعداد شعاع باله پشتی دوم، فلس‌های خط جانبی، خار آبششی و زوائد باب‌المعده‌ای دارای بیشترین بار عاملی (۷/۰) در جدایی دو گونه بودند. فاصله ژنتیکی بین‌گونه‌ای ۴۰جفت‌باز (معادل ۸/۶%) یا ۰۷۸/۰ (فاصله دو عامله کیمورا) محاسبه شد که به‌خوبی تاییدکننده شناسایی ریختی صورت گرفته بود. نتایج بیانگر کارآیی دیگر صفات ریختی در تمایز دو گونه کفال‌ماهی دریای خزر است که می‌تواند در تکمیل کلیدهای شناسایی موجود مفید واقع شود.

حمید رضا گودرزی، علی نظری شیروان، مجتبی نوفلی، علی رضایی مکرم، مجتبی سعادتی،
دوره ۸، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

پرتوسیس توکسین مهمترین عامل ویرولانس باکتری Bordetella pertussis است که از نوع اگزوتوکسین های پروتئینی AB۵ می باشد و آنتی ژن محوری درساخت واکسن های غیر سلولی سیاه سرفه است. به دلیل ملاحظات اقتصادی روشهای تخلیص پرتوسیس توکسین بطور کامل منتشر نشده است. هدف از این تحقیق، راه اندازی و اصلاح روش تخلیص پرتوسیس توکسین از مایع رویی کشت باکتری و زیست سنجی آن توسط آزمون CHO-cell بود. سویه واکسینال ۵۰۹ B. pertussis و سلول CHO از موسسه رازی تهیه گردید. کشت باکتری در فرمانتور ۳۰۰ لیتری در دمای ۳۵ درجه سانتیگراد و در محیط B۲ به مدت ۴۴ ساعت صورت پذیرفت. سپس مایع رویی جدا سازی گردیده و به ترتیب با فیلتر ۴۵/۰ میکرومتر تصفیه گردید و سپس با دستگاه اولترافیلتراسیون (cut off ۱۰ kDa) تغلیظ شد. تخلیص توکسین توسط کروماتوگرافی میل ترکیبی با فتوئین سفاروز انجام گردید. پس از اعمال توکسین تخلیص شده بر منولایر سلولی CHO، فرایند خوشه ای شدن سلول ها از ساعت نخست پدیدار گردید و در مشاهدات ساعت دوازدهم به بعد متوقف شد. میزان توکسین تخلیص شده IU/ml ۴۳/۰ ±۵۳/۲ محاسبه گردید. طی تولید واکسن های سلولی، پس از جدا سازی جرم سلولی، فاز مایع دور ریخته می شود، حال آنکه نتایج بررسی حاضر نشان داد این فاز محتوی مقادیر قابل توجه توکسین می باشد. با توجه به آنکه استحصال پرتوسیس توکسین، رکن اصلی در توسعه و ساخت واکسن های نوین غیر سلولی است لذا تحقیقات تکمیلی در خصوص استفاده از سایر سویه ها و بررسی شرایط مختلف کشت باکتری پیشنهاد می شود.
محمد حسین صیادی اناری، فرزانه ارثیا، فهیمه نصرت آبادی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده

هدف از انجام این تحقیق بررسی عملکرد سیستم تالاب مصنوعی جریان زیرسطحی افقیدر حذف فلز سنگین و سمی کروم توسط گیاه فراگمیتساسترالیس و بررسی اثر گیاه، ماده بستر، آهنگ بارگذاری هیدرولیکی و زمان ماند هیدرولیکی بر عملکرد سیستم بوده است. برای انجام این مطالعه تعداد ۱۲ سلول از سیستم پایلوت به صورت موازی و در ابعاد ۵۰×۷۵×۲۰۰ سانتی متر در محل تصفیه خانه دانشگاه بیرجند ساخته شد. دما و pH در همه سلول ها ثابت بود. نتایج نشان داد که بازده حذف کروم در سلول های حاوی گیاه فراگمتیس استرالیس بیشتر از سلول های فاقد گیاه است. تغییر ماده بستر از بافت درشت دانه به بافت ریز دانه باعث افزایش قابل توجه میانگین درصد حذف کرومشد (درصد حذف در دبی مشابه (l/d) ۱۰۰ در سلول های دارای گیاه با بافت ریز دانه و درشت دانه به ترتیب ۸۷/۳۱% و ۶۱/۲۴% و در سلول های فاقد گیاه با بافت ریز دانه و درشت دانه به ترتیب ۲۵/۳۱% و ۹۲/۱۴%). همچنین با افزایش زمان ماند از۱ به ۵ روز غلظت کروم خروجی کاهش و به تبع آن درصد حذف افزایش یافت. این نتایج نشان دهنده اثر مثبت سیستم تالاب مصنوعی جریان زیرسطحی افقی با حضور گیاه فراگماتیس استرالیس در حذف فلزات سنگین از جمله کروم می باشد و بنابراین جهت حذف فلزات سنگین از فاضلاب، استفاده از کشت گیاه فراگماتیس استرالیس و بافت ریز دانه پیشنهاد می شود.

دوره ۸، شماره ۲۹ - ( ۲-۱۳۹۰ )
چکیده

چکیده انروفلوکسازین آنتی بیوتیک بسیار مهمی است که سالانه در صنعت طیور کشور ایران مصرف بسیار زیادی دارد و باقیمانده این دارو در تخم مرغ های تولیدی می تواند باعث مشکلات عدیده ای شود. در این مطالعه  تعداد ۴۰ مرغ تخمگذار ن‍‍ژاد لگهورن مورد بررسی قرار گرفت. مرغها به طور تصادفی به ۴ گروه ده تایی تقسیم شدند. درگروه اول، دوم و سوم به ترتیب به میزان mg/kg  ۲ ،   mg/kg ۵ و mg/kg ۱۰  داروی انروفلوکسازین به روش داخل عضلانی به هر مرغ تزریق شد. گروه چهارم هم به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. همه پرندگان به مدت ۷ روز تحت آزمایش قرار گرفتند. در روزهای ۱ تا ۷ آزمایش و ۳، ۶ و ۹ روز پس از آخرین تزریق، تخم مرغهای تولید شده گروه های چهار گانه جمع آوری شد و مورد آزمایش قرار گرفت.  نمونه ها توسط دستگاه کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا (HPLC) مورد آنالیز قرار گرفتند. نتایج حاصل از مطالعه نشان داد که در اثر افزایش دوز تزریقی انروفلوکسازین، میزان باقیمانده این دارو در تخم مرغ ها افزایش یافت. علاوه بر این میزان باقیمانده دارویی در پایان تزریقات (روز هفتم) در هر سه گروه  به بیشترین غلظت رسید. همچنین میزان باقیمانده دارویی در تخم مرغ ها در روز نهم پس از اتمام تزریقات در هر سه گروه به صفر رسید. ولی در روز سوم و ششم در گروه سوم و در روز سوم در گروه دوم باقیمانده داروی انروفلوکسازین قابل تشخیص بود. در نهایت، می توان این گونه نتیجه گیری کرد که احتمالا هر چه میزان دوز تجویز شده داروی انروفلوکسازین برای درمان یا پیشگیری گله بیشتر باشد بایستی زمان آخرین تجویز دارو تا برداشت تخم مرغ ها افزایش پیدا کند تا تمام دارو دفع گردد و میزان باقیمانده دارویی در تخم مرغ به حداقل برسد.

دوره ۸، شماره ۳۲ - ( ۷-۱۳۹۰ )
چکیده

چکیده g-اوریزانول یک ترکیب آنتی اکسیدانی و غیر قابل صابونی شونده موجود در روغن سبوس برنج است. این ماده ترکیبی از استرهای اسید فرولیک الکل های تری ترپنی و استرول های گیاهی است و از نظر خصوصیات ﺁنتی اکسیدانی مشابه توکوفرول ها می باشد .در این پژوهش به منظور جداسازی g-اوریزانول، چهار رقم از ارقام برنج شمال کشور شامل برنج طارم محلی، فجر، شیرودی و ندا انتخاب شدند. بعد از پایدار سازی حرارتی و شلتوک گیری،  بر روی سبوس برنج حاصله از نمونه ها عملیات روغن گیری صورت گرفت. سپس به منظور جداسازی و خالص سازی g- اوریزانول از کروماتوگرافی های ستونیو HPTLC استفاده شد و نهایتاً برای شناسایی ترکیبات اوریزانول روش  GC/MSبه کار برده شد. در روش دیگر از صابونی کردن روغن خام سبوس برنج برای استخراج g- اوریزانول استفاده گردید. در ادامه فعالیت آنتی اکسیدانی g- اوریزانول حاصله از این ارقام ، در سه غلظت ۰۱/۰ ، ۰۵/۰ و ۱/۰  %  روی چربی استخراجی از دمبه گوسفندی و توسط دستگاه رنیسمت مورد بررسی قرار گرفته است. در بین ارقام برنج مورد بررسی، رقم ندا از محتوای روغنی و g- اوریزانول بالاتری نسبت به سایر ارقام  برخوردار است. ضمن آنکه حداکثر قدرت آنتی اکسیدانی این ترکیب مربوط به رقم طارم محلی می باشد.
احمد علی پوربابائی، محمد علی آموزگار، سمانه توکلی، مهرنوش رسولی،
دوره ۹، شماره ۱ - ( ۱۰-۱۳۹۶ )
چکیده

اهداف: کاروتنوئیدها گروه وسیعی از رنگدانه‌های محلول در چربی هستند و به‌وسیله انواعی از میکروارگانیزم‌ها تولید می‌شوند. هدف مطالعه حاضر، مقایسه تولید رنگدانه کاروتنوئیدی توسط جدایه‌های پروکاریوتی اکوسیستم‌های شور ایران و شناسایی جدایه برتر بود.
مواد و روش‌ها: در مطالعه تجربی حاضر جدایه‌ها با روش‌های مبتنی بر کشت، خالص‌سازی و عصاره کاروتنوئیدی با روش اسپکتروفتومتری در طول موج‌های ۴۰۰ تا ۶۰۰نانومتر آنالیز شدند. میزان کل کاروتنوئید در طول موج ۴۹۰نانومتر به‌دست آمد و در نهایت با روش خالص‌سازی باند‌ها به‌وسیله کروماتوگرافی لایه نازک و آنالیز با کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا و طیف‌سنج مادون قرمز تبدیل فوریه باند‌های مورد نظر تعیین هویت شدند.
یافته‌ها: از اکوسیستم‌های بررسی‌شده، تعداد ۴۳ جدایه به‌دست آمد. ۸ جدایه تحمل‌کننده نمک، ۸ جدایه نمک‌دوست نسبی و ۲۷ جدایه نمک‌دوست اجباری بودند. همه سویه‌ها ترکیبات کاروتنوئیدی تولید کردند. جدایه M۲۴ با تولید ۲۰/۵۴۰۵میکروگرم بر گرم به‌عنوان جدایه برتر اتخاب شد. ۶ باند در عصاره رنگی این سویه مشاهده و غلیظ‌ترین باند خالص‌سازی شد. طیف‌سنجی با اسپکتروفتومتر مرئی در نور فرابنفش جذب ۴۹۵نانومتری با دو شانه در ۵۳۰ و ۴۶۵نانومتر را به‌عنوان حداکثر جذب نشان داد که مشابه طیف مرئی در نور فرابنفش حاصل از آلفا-باکتریوروبرین بود. جدایه M۲۴، ۹۸% با سویه هالوآرکولا آمیلولیتیکا BD-۳ قرابت فیلوژنی داشت.
نتیجه‌گیری: از اکوسیستم‌های بررسی‌شده، تعداد ۴۳ جدایه به‌دست آمد. ۸ جدایه تحمل‌کننده نمک، ۸ جدایه نمک‌دوست نسبی و ۲۷ جدایه نمک‌دوست اجباری هستند. همه سویه‌ها قادرند ترکیبات کاروتنوئیدی تولید کنند. جدایه M۲۴ جدایه برتر است، که ۹۸% با سویه هالوآرکولا آمیلولیتیکا BD-۳ قرابت فیلوژنی دارد.

محمدحسین صیادی، حسین شکری،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: آلودگی ناشی از فلزات سنگین، یک مشکل زیست‌محیطی نگران‌کننده در سراسر جهان است. هدف این پژوهش، بررسی عملکرد جلبک اسپیروژیر در جذب زیستی فلزات سنگین کروم، مس و روی از محیط‌های آبی بود.
مواد و روش‌ها: پژوهش تجربی حاضر روی جلبک اسپیروژیر از قنات‌های شهرستان بیرجند اجرا شد. طرح آزمایش به‌صورت یک عامل در زمان در نظر گرفته شد. تاثیر پارامترهای pH، مقدار جاذب، زمان تماس و غلظت اولیه فلزات کروم، مس و روی بر میزان جذب توسط جلبک اسپیروژیر و مدل‌های سینتیک و ایزوترم‌های جذب لانگمویر، فروندلیچ و تمکین مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: بیشترین درصد حذف کروم (۸۴/۴۸%) و مس (۷۶/۸۵
%) به‌ترتیب در pHهای ۳ و ۵، با غلظت اولیه ۲۰میلی‌گرم در لیتر کروم و مس، در مدت‌زمان ۱۵ و ۴۰دقیقه و مقدار ۳گرم در لیتر زیست‌توده جلبک اسپیروژیر رخ داد. همچنین بالاترین راندمان حذف روی (%۸۹/۲۶) در pH برابر با ۵، با غلظت اولیه ۲۰میلی‌گرم در لیتر و مقدار جاذب ۲گرم در لیتر طی مدت‌زمان ۲۰دقیقه به دست آمد. جذب کروم، مس و روی از مدل لانگمویر با مقادیر ضرایب همبستگی به‌ترتیب ۰/۹۹۸۳، ۰/۹۹۲۴ و ۰/۹۹۷۷ پیروی کردند. طبق نتایج سینتیک، جذب کروم، مس و روی از مدل شبه درجه دوم به‌ترتیب با مقدار ضرایب ۰/۹۹۲۲، ۰/۹۶۶۷ و ۰/۹۹۵۳ تبعیت کردند.
نتیجه‌گیری: جلبک اسپیروژیر، توانایی بالایی در حذف عناصر کروم، مس و روی از محیط‌های آبی دارد.
 

نرگس سلمانی، محمدحسین صیادی، محمدرضا رضایی،
دوره ۹، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۷ )
چکیده

اهداف: کروم دارای آثار مخرب زیست‌محیطی است و تاکنون روش‌های شیمیایی مختلفی برای حذف کروم مورد بررسی قرار گرفته است، اما هزینه نسبتاً بالا و مشکلات زیست‌محیطی باعث شده است تا از روش‌های نوین برای حذف کروم استفاده شود. هدف این پژوهش بررسی و بهینه‌سازی فرآیند جذب سطحی کروم از محلول آبی با استفاده از نانوذرات پالادیوم بیوسنتزشده توسط میکروجلبک اسپیرولینا پلاتنسیس (Spirulina platensis) بود.
مواد و روش‌ها: در مطالعه تجربی حاضر، نانوذرات پالادیوم با استفاده از عصاره اسپیرولینا پلاتنسیس، سنتز و به روش طیف‌سنجی مادون قرمز، XRD و SEM مورد بررسی قرار گرفتند. در فرآیند جذب سطحی کروم عامل‌های pH، زمان تماس، غلظت اولیه کروم و مقدار جاذب بهینه‌سازی شد. همچنین ایزوترم‌های جذب کروم روی نانوذرات پالادیوم براساس آزمون مدل‌های ایزوترم لانگمویر و فروندلیچ تعیین شدند.
یافته‌ها: عصاره جلبک اسپیرولینا پلاتنسیس توانایی سنتز نانوذرات پالادیوم را داشت. مقادیر بهینه حذف کروم در pH معادل ۲، غلظت کروم ۰/۱میلی‌گرم در لیتر، زمان تماس ۲۰دقیقه و غلظت جاذب ۰/۵گرم در لیتر بود. کارآیی حذف با افزایش مقدار ماده جاذب افزایش یافت، به‌طوری که وقتی مقدار ماده از ۰/۰۱گرم به ۰/۵گرم افزایش پیدا کرد، درصد حذف از ۶۸/۹% به ۹۸/۱% تغییر کرد. RL برای نانوذرات پالادیوم در محدوده ۰/۹۵-۰/۱۷ بود که نشان داد، مدل لانگمویر برای جاذب کارآیی مناسبی داشت.
نتیجه‌گیری: نانوذرات پالادیوم بیوسنتزشده توسط میکروجلبک اسپیرولینا پلاتنسیس کارآیی بالایی برای ازبین‌بردن کروم در محلول‌های آبی دارد.

 


صفحه ۱ از ۶    
اولین
قبلی
۱