جستجو در مقالات منتشر شده
۵ نتیجه برای Dna واکسن
معصومه فیروزامندی، حسن معینی، سید داوود حسینی، ثنا غفاری، منیژه ساریخانی،
دوره ۸، شماره ۲ - ( ۷-۱۳۹۶ )
چکیده
بیماری نیوکاسل یک بیماری ویروسی واگیردار کشنده است که اغلب گونه های پرندگان و طیور تجاری را مبتلا میکند و یک تهدید مهم برای صنعت طیور به حساب می آید. در این بیماری هر دو ژن F و HN از ژنهای خیلی مهم و اساسی برای ایجاد عفونت و بیماری می باشند. در این تحقیق ایمنیت واکسنهای DNA ساخته شده از ژنهای HN وF ویروس بیماری نیوکاسل هرکدام به طور مجزا از هم pIRES/HN, pIRES/F و همچنین هردو ژن باهم pIRES/HN/F مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. در مطالعهی قبلی بیان آنتیژنی ژنهای قرار داده شده در شرایط آزمایشگاهی به اثبات رسیده بود. در این مطالعه تجزیه وتحلیل تکنیک الایزا و تست HI از سرم بدست آمده از جوجه های SPF (عاری از هرگونه آلودگی و عامل بیماریزا) واکسینه شده با واکسن DNA نشان داد که انجام ۲ بار واکسیناسیون با واکسن DNA (pDNA)، قادر به القای ایمنی هومورال و تولید قابل توجهی از تیتر آنتی بادی (P<۰,۰۵) با استفاده از پلاسمید monocistronic (pIRES/HN و pIRES/F) و bicistronic (pIRES/HN/F) یک هفته بعد از دومین واکسیناسیون pDNA (واکسن یاداور) می شود. نتایج نشان دهد که ایمن سازی با واکسن DNA درجوجه ها دربار دوم پاسخ بطورموفقیت آمیز تولید آنتیبادی را افزایش می دهد. همچنین واکسیناسیون با پلاسمید pIRES/HN/F که دارای هردو ژن است می تواند پاسخ قوی تری از آنتیبادی را در مقایسه با واکسیناسیون با پلاسمید های pIRES/HN وpIRES/F که دارای فقط یک ژن هستند نمایید.
دوره ۱۳، شماره ۱ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده
هدف: توکسوپلاسما گوندی یک انگل تکیاختهای داخل سلولی است که موجب بیماری توکسوپلاسموزیز در انسان و حیوان میشود. در سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری در زمینه شناخت کاندیدهای مناسب واکسن که باعث القای پاسخهای ایمنی مؤثر میشود، صورت گرفته است.
در این مطالعه، از ژن کامل راپتری-۲ توکسوپلاسما گوندی برای ساخت DNA واکسن استفاده شد و در نهایت پاسخهای ایمنی ناشی از این ژن در مقایسه با گروههای کنترل ارزیابی شد.
مواد و روشها: ایمنیزایی موشهای BALB/c سهبار و بهصورت عضلانی (به فاصله سه هفته) توسط
pc-ROP۲ (بهعنوان گروه شاهد) و pc DNA۳ و فسفات بافر سالین (بهعنوان گروههای کنترل) انجام پذیرفت.
بعد از انجام ایمونیزاسیون، پاسخهای ایمنی ناشی از آن به کمک اندازهگیری سطح آنتیبادی و سطح سیتوکینها ارزیابی شد.
نتایج: نتایج حاصل از اندازهگیری سیتوکینهای اینترفرون گاما و اینترلوکین ۴ نشاندهنده مقادیر بالای اینترفرون گاما و مقادیر پایین اینترلوکین ۴ در گروههای واکسینه شده با pc-ROP۲ در مقایسه با گروههای کنترل بود. این نتایج نشان میدهد که پاسخ ایمنی سلولی Th۱ در موشهایی که با pc-ROP۲ واکسینه شدهاند در مقایسه با موشهای گروههای کنترل که با پلاسمید خالی pc-DNA۳ و فسفات بافر سالین واکسینه شدهاند، به شدت تحریک شده است.
اندازهگیری آنتیبادی کل IgG اختلاف معنیدار را بین گروههای مورد و کنترل تأیید کرد (۰۵/۰>P). همچنین میزان بقای موشها در گروههای مورد و کنترل بعد از انجام چالش ارزیابی شد. نتایج بهدست آمده نشان داد که میزان بقای موشهایی که با پلاسمید pc-ROP۲ ایمنسازی شدند، با گروههای کنترل اختلاف معنیدار دارند (۰۵/۰>P).
نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان میدهد که pc-ROP۲ بهعنوان DNA واکسن در القای پاسخهای ایمنی همورال و سلولی مؤثر بوده و همچنین در افزایش طول عمر موشها در برابر توکسوپلاسموزیز تا اندازهای مفید است.
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( ۳-۱۳۹۰ )
چکیده
هدف: توکسوپلاسموزیس یک بیماری انگلی شایع در سراسر دنیا است که میتواند منجر به عوارض شدید در انسان و حیوان شود. تاکنون انواع مختلفی از DNA واکسنها که حاوی یک یا چند آنتیژن این انگل بوده علیه آن مورد آزمایش قرار گرفته است که برخی از آنها مقاومت نسبی ایجاد نمودند. در این مطالعه DNA واکسن حاوی ژن راپتری پروتئین ۱ توکسوپلاسما گوندیی به همراه آلومینیم فسفات و آلوم بهعنوان آدجوانت معدنی استفاده شد و تأثیر آن مقایسه شد.
مواد و روشها: گروههای مختلف موشهای BALB/c به تنهایی با پلاسمید بیانی حاوی راپتری پروتئین ۱ (pcROP۱) یا همراه با آلومینیم فسفات و آلوم ایمنیزایی شده و سپس شاخصهای ایمنولوژیک شامل تکثیر لنفوسیتهای طحالی، سایتوکینها، آنتیبادیها و میزان بقا در این موشها اندازهگیری و مقایسه شد.
نتایج: در گروهی که DNA واکسن حاوی راپتری پروتئین ۱ توکسوپلاسما همراه با آلوم تجویز شده بود، پاسخ ایمنی هومورال و سلولی (نوع Th۱) قویتر از گروهی بود که همین DNA واکسن را همراه با آلومینیم فسفات دریافت کرده بود. ولی در گروهی که DNA واکسن حاوی راپتری پروتئین ۱ توکسوپلاسما به تنهایی تجویز شده بود، پاسخهای ایمنی از هر دو گروه مذکور بالاتر بود.
بعد از چالش موشها، میزان بقا در گروههایی که DNA واکسن مذکور را همراه با آلوم یا به تنهایی دریافت نموده بودند بهطور معنیدار افزایش یافت ولی میزان بقا در گروهی که همین DNA واکسن را همراه با آلومینیم فسفات دریافت نموده بود، افزایش چشمگیری نشان نداد (۰۵/۰P≤)
نتیجهگیری: نتایج بررسی حاضر نشان داد که آلوم و آلومینیم فسفات توانایی بالقوه برای افزایش تأثیر DNA واکسن حاوی ژن راپتری پروتئین ۱ توکسوپلاسما گوندهای را ندارد.
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
هدف: بیش از ۹۹ درصد سرطان گردن رحم واجد ویروس پاپیلومای انسانی پر خطر ۱۶ و ۱۸ است. واکسنهای DNA از جمله واکسنهای نویدبخش هستند که برای رفع مشکل رهایش آن از آرکئوزوم استفاده شد که در شرایط اکسیداتیو پایدار هستند. آرکئوزوم خاصیت ادجوانت ذاتی دارد و برای ارایه واکسن به سلولهای عرضهکننده آنتیژن مهم است. در این مطالعه نانوذرات آرکئوزوم از لیپیدهای قطبی هالوباکتریوم سالیناروم تهیه شد و با پلاسمید کایمریک E۶/E۷/L۱ بهعنوان کاندید DNA واکسن پاپیلوماویروس فرموله و استفاده شد.
مواد و روشها: DNAی پلاسمیدی pIRES۲-E۶/E۷/L۱ در باکتری اشریشیا کولی سویه DH۵α تکثیر و با استفاده از کیت استخراج پلاسمید مگاپرپ استخراج و تخلیص شد. برای تهیه آرکئوزوم، هالوباکتریوم سالیناروم کشت داده شده و مجموعه لیپیدهای آن با استفاده از روش Bligh & Dyer استخراج شد. فرمولاسیون DNAی پلاسمیدی و آرکئوزوم با افزودن پلاسمید و انکوباسیون چند ساعته انجام گرفت. پتانسیل زتا و اندازه نانو ذرات آرکئوزوم با استفاده از دستگاه زتاسایزر تعیین شد. در نهایت با تزریق زیر پوستی سلولهای TC۱ در موش C۵۷BL/۶ و ایجاد مدل توموری پاپیلوماویروس، کارآیی واکسن با تغییر اندازه تومور بررسی شد.
نتایج: پتانسیل زتای سطح آرکئوزوم بدون پلاسمید ۸۴/۶- میلیولت و برای آرکئوزوم فرمولهشده با پلاسمید ۲۹- میلیولت است. تغییر پتانسیل زتای آرکئوزوم پس از فرمولاسیون از مقدار ۸۴/۶- میلیولت به ۲۹- میلیولت نشاندهنده جذب موفقیتآمیز پلاسمید روی ذرات و افزایش پایداری آنها است. نتایج حاصل از بررسی اندازهگیری حجم تومور نشان داد که در گروههای واکسینهشده حجم تومور در مقایسه با گروههای کنترل کمتر است.
نتیجهگیری: نانو ذرات آرکئوزوم، بهعنوان یک سیستم رهایشی مناسب و کارآمد با فرآیند آمادهسازی آسان و مقرون به صرفه و پایداری زیاد میتواند بهعنوان یک روش مناسب برای تحویل DNA واکسن باشد.
دوره ۲۳، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه : اشریشیاکلی انتروتوکسیژنیک عامل اسهالهای باکتریایی که منجر به مرگ و میر سالانه صدها هزار کودک میشود. اشیرشیا کلی O۱۵۷:H۷ ، شایعترین سوش اشریشیاکلی انتروهموراژیک است. تولید یک واکسن ترکیبی موثر برای اشریشیاکلی انتروهموراژیک و اشریشیاکلی انتروتوکسیژنیک بسیار حائز اهمیت است.
مواد و روش ها:در این مطالعه تکثیر و همسانه سازی ژن sicl ، بعنوان یک DNA واکسن صورت گرفت. ترادف ژنهای کد کننده آنتی ژن از بانک ژنی ارزیابی و اپی توپهای آنها به منظور طراحی پرایمر برای ژن کایمری سنتتیک ( تهیه شده از گروه امانی) بررسی شد و تکثیر آن از طریق PCR صورت گرفت ،زیر همسانه سازی ژن کایمریک چند قسمتی در وکتور بیانی یوکاریوتیک به منظور ساخت DNA واکسن انجام شد و در آخر پروتئین با روش کروماتوگرافی نیکل تخلیص و با وسترن بلات ارزیابی شد.
نتایج: نتایج ایمونوبلات بیان پروتئین کایمریک SICL به شکل ذرات نامحلول ۱۲ ساعت پس از القا نمایانگر وجود یک باند ۷۶ کیلو دالتونی است. تخلیص پروتئین نوترکیب با استفاده از ترادف هیستیدینی داخل ژن وتایید پروتئین تخلیص شده با آنتی بادی اختصاصی پروتئین نوترکیب ، صحت بیان پروتئین را نشان داد .
بحث و نتیجه گیری:مطالعات بیان و تخلیص پروتئین و ارزیابی آن با وسترن بلات ، نشان دهنده بیان پروتئین در میزبان است.