اثر منابع نیتروژنی بر روی تولید آنزیم لیپاز مخمر Yarrowia lipolytica
فرشاد درویشی؛ ایرج نحوی؛ حمید زرکش
چکیده آنزیم لیپاز در تولید مواد شوینده، آرایشی و بهداشتی، داروسازی، افزاینده های طعم و بو و مواد غذایی به کار می رود. لیپاز مخمر Yarrowia lipolytica به منظور تولید دسته مهمی از مواد واسطه شیمیایی در صنایع دارویی مورد استفاده قرار می گیرد. تولید آنزیم به ترکیب محیط های کشت و شرایط محیطی بستگی دارد. سویه مخمر Y. lipolytica DSM 3286 بر روی محیط های حاوی منابع نیتروژن آلی و معدنی مختلف کشت شد. تولید لیپاز با اندازه گیری وزن خشک و فعالیت آنزیمی لیپاز با روش رنگ سنجی پارا نیتروفنیل لورات در زمان های مختلف طی 7 روز صورت گرفت. در این تحقیق اثر منابع نیتروژن بر تولید لیپاز Y. lipolytica DSM 3286 بررسی شد. حداکثر تولید لیپاز (7/34 واحد در میلی لیتر پس از 48 ساعت) در محیط حاوی عصاره مخمر به عنوان منبع نیتروژن تعیین گردید. دما و pH مناسب برای فعالیت آنزیم به ترتیب 37 درجه سانتیگراد و 7 بود. نتایج این تحقیق در راستای توسعه تولید لیپاز Y. lipolytica به منظور کاربرد در صنایع دارویی است.
نامه به سردبیر
یعقوب فتح اللهی
چکیده -
تولید لنتی ویروسهای نوترکیب ناقل ژن فاکتور نوروتروفیک GDNF با تیتر بالا و انتقال آنها به آستروسیتهای انسانی
موسی گردانه؛ نفیسه دهشکار گونه فراهانی؛ نادر مقصودی؛ حسین عطار؛ عباس رحیمی شم آبادی؛ احسان قریب
چکیده لنتی ویروسها از جمله موثرترین ویروسهای نوترکیب برای انتقال ژن به سلولها و بافتهای پستانداران بشمار میرود. این مطالعه شامل دو بخش اساسی است: (1) بررسی کارائی ستونهای پروتئینی در تولید لنتی ویروسهای نوترکیب با تیتر بالا و (2) بکارگیری این ستونها درتولید لنتی ویروسهای نوترکیب حامل ژن فاکتورنوروتروفیک GDNF. در بخش اول مطالعه با استفاده از دو ناقل انتقال (حامل GFP یا Jred) تولید لنتی ویروس نوترکیب کردیم. با انتقال سوپرناتان سلولهای ترانسفکت شده به ستونهای پروتئینی Amicon و سانتریفوژ ستونها بیش از 99% سوپرناتان را جدا کردیم تا استوکی در حجم 500 μl از سوپرناتان غلیظ شده و مملو از ویریونها بدست آید. با افزودن رقتهای مختلف این استوک ویروسی به سلولهای هدف، ترانسدوکشن سلولی با موفقیت انجام شد بطوریکه ترانسژنهای گزارشگر در 100% سلولها مشاهده شد. متقابلا تست بخش رقیق سوپرناتان منجر به هیچگونه بیان ژن که نشانگر فعالیت ویروسی باشد نگردید. تولید تیتر بالای ویروسی با روش فیلتراسیون مزبور برای انتقال موفقیت آمیز ژنها اهمیت دارد و از نظر هزینه، حجم کار و زمانبری بر آنها ارجحیت دارد. در بخش دوم این مطالعه، توالی مربوط به فاکتور مهم GDNF را به سازه لنتی ویروسی پیوند زده و به همان روش بالا ویروسهای تیتر بالا تولید کردیم. با انتقال این ویروسها به آستروسیتهای انسانی توانستیم افزایش بیان ژن GDNF را در سطح mRNA بمیزان 3 برابر بدست آوریم. این نتایج نشان دادکه لنتی ویروسهای حامل GDNF را میتوان با روش جاری در تیتر بالا تولید کرده و برای مطالعات تمایزی و حفاظت نورونی مورد استفاده قرار داد.
تاثیر دو شوری متفاوت بر رشد، درصد بقاء و قطر سیست در 5 جمعیت Artemia urmiana از نواحی مختلف دریاچه ارومیه
ناصح عبداله زاده؛ صمد زارع؛ رامین مناف فر؛ علیرضا عاصم
چکیده چکیده: با توجه به تنوع اکولوژیک ایستگاههای مختلف نمونه برداری دریاچه ارومیه و تفاوتهایی که در صفات بیومتریک سیست و همچنین در برخی صفات ژنتیکی آرتمیای آن مشاهده شده است گمان می رود این دریاچه حاوی جمعیتهای متفاوتی از Artemia urmiana باشد. دراین تحقیق سیست آرتمیا از 5 ایستگاه از دریاچه ارومیه صید گردید. مرحله هچ و پرورش ناپلیهای فوق تا مرحله بلوغ در یک دوره 20 روزه به منظور بررسی رشد و بقاء با روشهای استاندارد و با ترکیبی از جلبک تک سلولی Dunaliella tertiolecta و مخمر لنسی، در دو شوری ppt 75 و 150 انجام شد. اندازهگیری میزان رشد و درصد بقاء در روزهای 3، 7، 11، 15 و 20 با نمونه گیری و بیومتری لاروها انجام شد. بررسی آماری میانگینها نشان داد افزایش شوری موجب کاهش رشد در اغلب جمعیتهای آرتمیای مورد مطالعه شده است، لیکن همان شوری فقط در دو جمعیت آرتمیای باری و اسلامی موجب کاهش بقاء شده است (p<0.05). بیومتری سیست تولید شده در دو شوری مختلف (75 و 150گرم درلیتر) نیز نشان داد که آرتمیا در شوریهای مختلف سیستهایی با قطرهای متفاوت تولید می کند که هیچ ارتباطی ما بین سیست تولید شده و شوری پیدا نشد. با بررسی آماری به روش آنالیز خوشهای و رسم دندروگرام و با تایید یافته های قبلی مشخص شد که دریاچه ارومیه حداقل از نظر 5 ایستگاه تحت مطالعه حاوی 4 جمعیت متفاوت هست که تفاوتهای جالبی از نظر فاکتورهای رشد و بقاء از خود نشان میدهند.
تأثیر سطوح مختلف نیتروژن و تراکم بر عملکرد، و برخی خصوصیات مرفولوژیکی ارقام آفتابگردان
هیمن عباسی؛ رئوف سید شریفی؛ وریا ویسانی
چکیده به منظور بررسی تأثیر سطوح مختلف نیتروژن و تراکم بر عملکرد و برخی خصوصیات مرفولوژیکی ارقام آفتابگردان، آزمایشی در سال زراعی 1388در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه محقق اردبیلی به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار اجرا گردید. سطوح نیتروژن شامل 0، 75 و 150کیلوگرم در هکتار در کرتهای اصلی و سطوح تراکم 8، 10 و 12بوته در متر مربع و دو رقم یوروفلور و آرومایروسکی در کرتهای فرعی بودند. در پایان آزمایش قطر ساقه و طبق، ارتفاع گیاه، تعداد دانه در طبق، تعداد برگ در برداشت نهایی و عملکرد دانه اندازهگیری گردید. ارقام آفتابگردان اثرمعنیداری بر قطرساقه، ارتفاع بوته و تعداد دانه در طبق ولی سطوح مختلف نیتروژن و تراکم هم اثر معنیداری را بر همه صفات اندازهگیری شده داشت. بیشترین عملکرد دانه 262گرم در مترمربع در ترکیب تیماری 150کیلوگرم نیتروژن در هکتار با رقم آرماویرسکی بدست آمد. افزایش تراکم بوته از طریق افزایش شمار طبق در واحد سطح، عملکرد را تحت تأثیر قرار داد. با توجه به برتری تراکم80 هزار بوته و 150کیلوگرم نیتروژن در هکتار نسبت به سایر تیمارها از نظر عملکرد دانه، این مقادیر نیتروژن و تراکم کاشت برای حصول عملکرد مناسب منطقه مورد آزمایش و مناطق مشابه قابل توصیه میباشد.
افزایش ساخت تروپان آلکالوئیدها و بیان ژن h6h در گیاهچه های شابیزک توسط کربوهیدراتها
بهاره وکیلی؛ فرح کریمی؛ مظفر شریفی؛ مهرداد بهمنش
چکیده تروپان آلکالوئیدهای هیوسیامین و اسکوپولامین به طور وسیع به عنوان داروهای آنتی کولینرژیک مورد استفاده قرار می گیرند. شابیزک نیز نظیر اغلب گیاهان تیره سیب زمینی، حاوی این دو تروپان است. در کشت درون شیشه ای گیاهان تیره سیب زمینی، کربوهیدراتها علاوه بر اینکه به عنوان منابع کربن و برای تامین انرژی قطعات جداکشت بکار می روند، نقش ملکول های سیگنال را نیز در متابولیسم آلکالوئیدها ایفا می نمایند. تاثیرکربوهیدرات های سوربیتول، مانیتول و سوکروز بر رشد گیاهچه ها، محتوای کلروفیل، تولید هیوسیامین و اسکوپولامین و بیان ژن هیوسیامینß-6 هیدروکسیلاز (h6h) در گیاهچه های شابیزک Atropa belladonna L.) ( مطالعه شد. تیمار با این کربوهیدرات ها رشد گیاهچه ها را کاهش داد ولی موجب افزایش محتوای کلروفیل a و همچنین نسبت آن به کلروفیل b شد. محتوای هیوسیامین و اسکوپولامین در گیاهچه ها نیز افزایش یافت. این تیمارها سبب افزایش بیان ژن h6h در اندام های مختلف گیاهچه های شابیزک نیز می گردند. در این مطالعه تغییر محتوای اسکوپولامین با تغییرات الگوی بیان ژن h6h متناسب بود.
جدا سازی و شناسائی مخمر بومی تولید کننده اسید سیتریک بالا برای استفاده در صنایع
مریم السادات میرباقری؛ ایرج نحوی؛ گیتی امتیازی؛ فرشاد درویشی
چکیده اسید سیتریک یکی از محصولات صنعتی است که در صنایع غذایی، داروسازی، آرایشی و شیمیایی کاربرد فراوان دارد. اگر چه تا سال 1965 آسپرژیلوس نایجر تنها سویه تولید کننده اسید سیتریک بود اما از آن زمان مشخص شد، مخمرها نیز کاندید مناسبی برای تولید اسید سیتریک هستند، زیرا مخمرها بر روی انواع سوبستراهای ارزان قیمت و قابل دسترس از جمله هیدروکربنها و ترکیبات نفتی رشد می کنند و حساسیت کمی به یونهای فلزات موجود در مواد اولیه خام دارند. در این تحقیق مخمرهای تولید کننده اسید سیتریک جداسازی شدند. بعد از نمونه گیری از صنایع غذایی مختلف همچون گوشت و لبنیات و ... از کارخانجات اصفهان، جداسازی بیش از 340 سویه مخمر بر روی محیطهای اختصاصی صورت گرفت و پس از غربالگری اولیه در نهایت 12 سویه انتخاب شدند. در محیط تولید اسید سیتریک میزان تولید با روش رنگ سنجی و با استفاده از کیت، طی 192 ساعت بررسی شد. یکی از سویه های جدا شده از گوشت مرغ با تولید 5/55 گرم در لیتر بعد از 144 ساعت از زمان تلقیح بیشترین بازده تولید را داشت که از بهترین سویههای وحشی شناخته شده تا به امروز برای تولید اسید سیتریک است. با بررسی تستهای بیوشیمیایی و مولکولی این مخمر یک سویه از مخمر یاروویا لیپولیتیکا شناسایی شد و دربانک ژنی با شماره HM011048 به ثبت رسید.
همسانهسازی ژن LysA در وکتور بیانی در راستای افزایش تولید اسیدآمینه L- لیزین
سارا چراغی؛ عظیم اکبرزاده؛ رضا حاجی حسینی؛ هادی انصاری هادیپور؛ سمیه حمزه ای تاج؛ سمانه خادمی مزده؛ محمدرضا مهرابی؛ علی فرهنگی؛ زهرا صفاری؛ سهیل قاسمی
چکیده L – لیزین یکی از اسیدهایآمینه ضروری است که در تغذیه انسان و دام اهمیت بسزایی دارد. این اسیدآمینه به دلیل کاربرد بسیار در صنایع دارویی و غذایی حائز اهمیت میباشد. تولید صنعتی لیزین از نظر اقتصادی بسیار مهم است. سالانه چندین هزار تن لیزین در جهان بوسیله Corynebacterium glutamicum تولید میشود. روش بررسی: پس از تهیه پرایمرهای اختصاصی با دو توالی برشی برای آنزیمهای NheI و HindIII، ژن مورد نظر با روش PCR تکثیر یافت و جهت تعیین ترادف و هضم آنزیمی مناسب در وکتور pTZ57R/T کلون گردید. پس از تعیین ترادف و اطمینان از صحت ژن مورد نظر، قطعه ژنی با انتهای چسبنده در وکتور بیانی pET28a کلون و در سویه E.coli BL21(DE3) ترانسفورم گردید. پلاسمید نوترکیب با روشهای هضم آنزیمی و تعیین ترادف ارزیابی شد. یافتهها: ژن LysA به طول kb 3/1 با توالی صحیح کلون گردید. هضم آنزیمی با موفقیت انجام شد بدین ترتیب که ژن LysA به طور کامل از پلاسمید جدا گردید. همسانه سازی با استفاده از SDS-PAGE تایید شد. بحث: در این مطالعه برای اولین بار بیان ژن آنزیم دیآمینوپیمیلاتدکربوکسیلاز (4.1.1.20 EC) همسانه گردید و وکتور بیانی بررسی شد.
