متاآمیکس، رویکردی نوین برای شناخت محیطزیست پیرامون ما
صفحه 1-30
محمدحسین همتجو؛ داود نامدار خجسته؛ آرزو طهمورث پور؛ اصغر میرزایی اصل
چکیده شمار سلولهای میکروبی در سیارهی زمین از ستارههایی که در کهکشانها میشناسیم، بسیار بیشتر است. گوناگونی میکروبی و شبکهی بومشناختی آنها با اینکه کارکردهای ویژهای در زیستبومهای کرهی زمین دارند، ناشناخته مانده است. فناوریهای آمیکس مانند متاژنومیکس ابزارهایی را برای شناخت بخش بزرگی از این نادیدهها با دقت زیادی فراهم نمودهاند که ژرفای آگاهیهایی که نسبت به آنچه از روشهای مبتنی بر کشت میکروارگانیسمها بهدست میآید، بسیار بیشتر است. یک نمونه در مورد گوناگونی ومپایرلیدسها است که از آغازیان و یوکاریوتهای میکروسکوپی هستند. روشهای متاآمیکس آشکار کردهاند که گوناگونی درون این گروه از میکروارگانیسمها با گوناگونی همهی سلسلهی قارچها برابری میکند. آنها در هر گوشهای از طبیعت، از اقیانوسها گرفته تا خاکها یافت میشوند و تنها یکی از هفت گروه آغازیان هستند. در این مقاله افزون بر آشنایی با فناوریهای آمیکس به پروژههای کلان در این زمینه نیز پرداخته شده است تا دستاوردهای آنها برای شناخت میکروارگانیسمها و کارکرد آنها ارائه گردد. در متاژنومیکس توالییابی مستقیم و شناسایی ژنها و ژنومهای موجود در زیستبومهای پیچیدهی میکروبی انجام میگیرد. ویرومیکس پژوهش بر روی متاژنومهای ویروسی است. در متاترانسکریپتومیکس mRNA مورد آنالیز قرار میگیرد که به دلیل ناپایدار بودن آن در نمونههای زیستمحیطی، گردآوری و رمزگشایی از آن چالش اصلی این آمیکس است. شناسایی و اندازهگیری پروتئینهای گوناگون که میتواند مستقیما فعالیت میکروبی را اندازهگیری نماید در متاپروتئومیکس انجام میشود. متابولومیکس زیستمحیطی مطالعهی متابولیتهای مولکولی با وزن کم تولید شده از برهمکنشهای میان میکروارگانیسمها همانند یوکاریوتهای کوچک، گیاهان، جانوران، شکارچیان و تنشهای غیرزنده و دیگر محرکها است.
بررسی اثر تفاله های روغن کشی زیتون، کنجد، آفتابگردان بر روی تولید اسید های چرب در کشت نیمه باز مخمر یاروویا لیپولیتیکا
صفحه 31-45
هلیا رمضانی؛ محدثه لاری پور؛ مینو صدری
چکیده در میان منابع روغنها (گیاهی، حیوانی، میکروارگانیسمی)، روغن میکروبی توجه بسیاری از محققان را به خود جلب کرده است. میکروارگانیسمهای روغنی قادر به تجمع 20 تا 80درصد لیپید در هر زیست توده خشک هستند. در میان میکروارگانیسمهای مختلف (باکتریها، میکروجلبکها، گونه های قارچی از جمله مخمرها) برخی از مخمرها بعنوان منبع برتر تولید روغن در نظر گرفته شده اند. Yarrowia lipolytica نمونه ای عالی از میکروارگانیسمهای روغنی با بازده بالای تولید چربی است. با استفاده از تفاله های روغن کشی ارزان، بومی و در دسترس، بعنوان بستر تولید، میتوان هزینه روغن تولیدشده توسط مخمرها را کاهش داد. روغن میکروبی تولیدی برای مصارف دارویی، غذایی و آرایشی-بهداشتی کاربرد دارد. در این مطالعه، پلئومورفیسم Yarrowia lipolytica (ATCC 18942) در محیط های کشت مختلف به صورت میکروسکوپی بررسی شد. پس از کشت مخمر در محیط های حاوی تفاله های روغن کشی زیتون، کنجد و آفتابگردان، در شرایط کشت نیمه باز اسیدهای چرب تولیدشده، با استفاده از تکنیک GC-MS و FTIR بررسی شدند. محیط حاوی تفاله زیتون پس از بررسی نتایج انتخاب شد و لیپید میکروبی تولیدی در این محیط استخراج شد. سپس وزن خشک زیستتوده و چربی میکروبی اندازه گیری شد. نتایج حاصل نشان داد که اسیدهای چرب استخراج شده از محیط حاوی تفاله زیتون، شامل اولئیک اسید، پالمیتیک اسید، لینولئیک اسید و استئاریک اسید بود که این محیط بهترین میزان تولید اسیدهای چرب را در بین تفاله ها داشت. مقدار چربی میکروبی و وزن خشک به ترتیب 4/07 و 7/83 گرم/لیتر و بازده تولید چربی میکروبی 51/97درصد به دست آمد.
بررسی اثر متقابل نانوذرات نیمه هادی کادمیوم تلوراید بر لیزوزیم سفیده تخم مرغ با استفاده از روش های طیف سنجی و سینتیک آنزیمی
صفحه 46-70
صادق فرهادیان؛ لیدا مومنی؛ بهزاد شارقی
چکیده در این مقاله، تعامل بین لیزوزیم و نانوذرات کادمیوم تلوراید با استفاده از طیف سنجی UV-Vis، فلورسانس، پایداری حرارتی، سینتیک و روش های اسپکتروسکوپی دورنگ نمایی دورانی (CD) در 25/7 pH مورد بررسی قرار گرفت. ثابت شد که خاموشی فلورسانس لیزوزیم توسط نانوذرات کادمیوم تلوراید به طور عمده نتیجه تشکیل کمپلکس نانوذرات کادمیوم تلوراید -لیزوزیم بود. توسط نتایج خاموشی فلورسانس، ثابت خاموشی استرن ولمر(KSV)، ثابت اتصال (Ka) و جایگاه های اتصال(n) محاسبه شد. در 25/7 pH سطح ثابت اتصال برطبق نتایج فلورسانس برابر103×33/2 بود. پیوند هیدروژن و نیروی وان در والس در فرایند اتصال دخیل است. بلو شیفت طیف جذبی فلورسانس پروتئین پس از افزودن نانوذرات کادمیوم تلوراید نشان می دهد که ریز محیط در اطراف بقایای تریپتوفان توسط نانوذرات کادمیوم تلوراید آشفته شده است.اثر نانوذرات کادمیوم تلوراید بر روی صورت بندی لیزوزیم با استفاده از طیف های UV-VIS و طیف های CD مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است که شواهدی را ارائه می دهد که ساختار ثانویه لیزوزیم با میانکش نانوذرات کادمیوم تلوراید با لیزوزیم تغییر کرده است.
بررسی ارتباط گروه آللی HLA-DQB1*03 با بیماری مالتیپل اسکروزیس (MS) در تهران
صفحه 71-79
مرضیه صالحی سیاوشانی؛ روح الله نخعی سیستانی؛ علیرضا پناهی
چکیده هدف: بیماری مالتیپل اسکلروزیس در کشور ما به علت شیوع بالا و سن ابتلای پائین اهمیت بسزایی دارد. این بیماری فشار زیادی بر افراد مبتلا و سیستم حفظ سلامت تحمیل میکند. مطالعات نشان میدهند که محتوای ژنتیکی افراد یکی از عوامل مؤثر در ابتلا به این بیماری محسوب میشود. یکی از این عوامل، ژنهای سازگاری بافتی هستند که محصول آنها پپتیدهای بیگانه را به منظور شناسایی توسط لنفوسیتها، روی سطح خود عرضه میکنند. در این پژوهش، ارتباط HLA-DQB1*03 در شهر تهران به کمک سیستم مبتنی بر PCR مورد مطالعه قرار گرفت. مواد و روشها: در این مطالعه مورد-شاهد، 367 نمونه خون از افراد بیمار و سالم جمع آوری شد که شامل 172 فرد بیمار و 195 فرد سالم بود. نمونهها به لحاظ سن و جنسیت با یکدیگر مشابهت داشتند. DNA از خون استخراج شد و از تکنیک PCR به منظور شناسایی حضور آلل استفاده گردید. نتایج: در این مطالعه نشان داده شد که آلل HLA-DQB1*03 در مردان بهطور معنیداری بیشتر از زنان است (p=0.002). همچنین آلل مورد بررسی در افراد بیمار فرکانس کمتری نسبت به افراد سالم دارد %53 در مقابل %67 و این اختلاف فراوانی معنیدار است (p=0.02). نتیجه گیری: آلل DQB1*03 بهطور معنیداری در بیماران MS کمتر از افراد سالم است و این رابطه در افراد مذکر قویتر دیده میشود. بنابراین بهنظر میرسد که این آلل نقش محافظتی در مقابل بیماری MS دارد.
افزایش تولید پلی گاما گلوتامیک اسید با تخمیر غیرمداوم و غیرمداوم همراه با خوراکدهی باسیلوس لیکنی فورمیس ATCC 9945a و بررسی ساختار فیزیکی و شیمیایی آن
صفحه 80-94
مهرداد ابراهیم زاده کوچصفهانی؛ علی بهرامی؛ ولی الله بابایی پور
چکیده پلی گاما گلوتامیک اسید یک بیوپلیمر سودمند، زیست سازگار، و زیست تخریب پذیر میباشد. چنین خواصی باعث توسعه استفاده از این ترکیب در صنایع مختلف مثل زیست پزشکی، زیست داروئی، زیست فناوری، و مهندسی بافت شده است. محدودیت توسعه صنعتی پلی گاما گلوتامیک اسید، هزینهی بالای تولید آن است. برای کاهش هزینه های تولید از راهکارهای مختلفی مثل: بهینهسازی محیط کشت با استفاده از ترکیبات ارزان قیمت، توسعه فرایندهای کارآمد کشت غیرمداوم و غیرمداوم همراه با خوراکدهی استفاده شده است. در این پژوهش ابتدا یک محیط کشت غیرمداوم کارآمد برای تولید پلی گاما گلوتامیک اسید از سویه باکتریایی باسیلوس لیکنی فورمیس ATCC 9945a توسعه داده شد. سپس با روش خوراکدهی پالسی و بهینهسازی آن، تولید پلی گاما گلوتامیک اسید افزایش داده شد. با توسعه یک محیط کشت بهینه، تولید این محصول در کشت غیر مداوم از g/L 11 به g/L 47 افزایش یافت. سپس با استفاده از راهبرد خوراکدهی پالسی سیترات (پیشساز γ-PGA) بهینهسازی شده، تولید محصول به g/L 5/59 افزایش داده شد، که از بالاترین مقادیر تولید هست که با این سویه گزارش شده است. برای بهینهسازی خوراکدهی دو پالسی، اثر زمان های خوراکدهی، غلظت محلول ذخیره سیترات، و زمان افزودن محلولهای کلسیم و منگنز روی تولید γ-PGA بررسی و بهینهسازی شدند. در انتها نیز ساختار شیمیایی پلی گاما گلوتامیک اسید به وسیله FTIR مورد تایید قرار گرفت و بررسی خواص شکل شناسی آن با SEM یک نانو-ساختار ایده آل برای کاربردهای زیستی را نشان داد.
ساخت سامانه لیپوزومی حاوی دوکسوروبیسین به منظور اثرگذاری بر سرطان ریه
صفحه 95-110
مجتبی انصاری؛ محمد امین استبرقی؛ بی بی فاطمه حقیرالسادات؛ محمد تائب پور
چکیده هدف : شیمی درمانی یکی از روشهای مورد استفاده در درمان سرطان است. هدفمند نبودن این روش با عوارض جانبی بسیاری برای بیمار همراه است. استفاه از نانوحاملها از جمله نانولیپوزومها راهکار بسیار موثری در جهت هدفمند کردن شیمی درمانی است. در این مطالعه سامانه لیپوزومی حاوی دوکسوروبیسین با هدف اثرگذاری بر سلولهای سرطان ریه تهیه شد و مورد ارزیابی قرار گرفت.
مواد و روش :در این مطالعه آزمایشگاهی، دو سامانه لیپوزومی با استفاده از غلظتهای مختلفی از فسفاتیدیل کولین و کلسترول بروش آبپوشانی لایه نازک تهیه شدند. سپس داروی دوکسوروبیسین در سامانهها بارگذاری گردید. در ادامه یکی از سامانهها بر اساس میزان بارگذاری دارو و الگوی رهایش دارو انتخاب گردید. در پایان سامانه منتخب حاوی دارو از منظر اندازه ذرات، پتانسیل زتا، شکل ظاهری وزیکولهای لیپوزومی و برهمکنش میان دارو و سامانه مورد بررسی قرار گرفت.
نتایج : سامانه لیپوزومی منتخب حاوی دوکسوروبیسین دارای بازده انکپسولاسیون 89/58 درصد، اندازه nm 237، شاخص پراکندگی458/0 و پتانسیل زتا mv 7/35- میباشد. رهایش دوکسوروبیسین از لیپوزوم به صورت کنترل شده بوده و هیچگونه فعل و انفعال شیمیایی بین لیپوزوم و داور مشاهده نشد. همچنین وزیکولهای لیپوزومی کروی و دارای سطحی صاف می باشند.
نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان میدهد که با استفاده از فناوری نانو میتوان نانولیپوزوم با فرمولاسیون مناسب حاوی دوکسوروبیسین تهیه کرد که دارای ویژگیهای فیزیکوشیمیایی مناسبی باشد، بنابراین میتوان این سامانه لیپوزومی را جهت پژوهشهای بعدی مرتبط به سرطان درمانی پیشنهاد نمود.
تعیین پروتئینهای واسط در شبکه تعامل پروتئین-پروتئین با در نظر گرفتن بیماریهای شایع در پروتئینهای مونلایت
صفحه 111-120
فرشید شیرافکن؛ سجاد قرقانی
چکیده پروتئینهای مونلایت یک زیر کلاس از پروتئینهای چند عملکردی میباشند که در آنها بیش از یک عملکرد مستقل یا معمولاً متمایز در یک زنجیره پلی پپتیدی منفرد رخ میدهد. با تحلیل شبکههای تعاملی پروتئینها در سلول، میتوان درک کرد که چگونه فرایندهای پیچیده باعث بیماری میشوند. به کمک زیست شناسی سیستمها، میتوان سیستمهای بزرگتر و پیچیدهتر را مطالعه کرد و به اساس مولکولی چند بیماری توجه داشت. پروتئینهای ارگانیسم انسان که مون لایت هستند بیشتر در بیماریهای سرطان، کم خونی و بیماری مرتبط با سیستم عصبی درگیر هستند. در این کار با توجه به شبکه PPI انسانی، یک زیر شبکه ایجاد شد که در آن نودها، پروتئینهای ایجاد کننده سه بیماری منتخب و یالها، ارتباط این پروتئینها با یکدیگر میباشند. قدرت اثرات غیرمستقیم واسطهای غیر بیماری بین سه گروه از بیماریها اندازهگیری شد و پروتئینهای واسط کلیدی متصل کننده بیماریها شناسایی شدند. نتایج کار نشان دهنده ارتباط بین نقش واسط و مرکزیت و همچنین بین نقش واسط و ویژگیهای عملکردی این پروتئینها میباشد. مشاهده شد که یک پروتئین که نقش واسط کلیدی غیرمستقیم بین دو بیماری را بازی میکند، لزوما در شبکه PPI، هاب نمیباشد. بنابراین همانطور که پروتئینهای هاب مورد توجه قرار می گیرند، باید پروتئینهای واسط مورد توجه قرار بگیرند. ما مشاهده کردیم که واسطهای بین بیماریهای کم خونی و اعصاب از نظر عملکردی اهمیت زیادی در سلول دارند. پروتئینهای واسطهای که در اینجا پیشنهاد شدهاند، باید به صورت تجربی به عنوان پروتئینهای فرضی مرتبط با بیماری آزمایش شوند
بررسی اثر MTBE (ماده افزودنی به بنزین)به عنوان یک آلاینده زیست محیطی بر فعالیت، ساختار و پایداری حرارتی کربنیک انیدرازII انسانی
صفحه 121-132
مهسا پوربابادی؛ علی خطیبی
چکیده methyl tertiary-butyl ether) MTBE) یکی از افزودنیهای بنزین که به منظور افزایش اکتان و کاهش تولید گازهای گلخانهای استفاده میشود، MTBE میتواند از طریق راههای مختلف از جمله استنشاق، خوراکی و تماس پوستی وارد جریان خون انسان شود. همچنین کربنیک انیدراز انسانی یکی از متالوآنزیمهاست که تقریباً در تمام موجودات زنده یافت میشود و مورد مطالعات گستردهای قرار گرفته و بیماریهای متعددی با کربنیک انیدراز در ارتباط هستند. در این مطالعه اثر مجاورت MTBE با آنزیم کربنیک انیدراز II انسانی بر فعالیت آنزیم با روشهای طیفسنجی مرئی-فرابنفش بررسی شد و تغییرات Tm آنزیم در غلظتهای مختلف از MTBE گزارش شدهاست. همچنین تغییرات ساختاری آنزیم در حضور MTBE با طیفسنجی فلورسنس ذاتی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان میدهد فعالیت آنزیم در مجاورت MTBE با مکانیسم مختلط خطی مهار شده است. نتایج مربوط به طیفسنجی فلورسنس ذاتی آنزیم تغییرات ساختار درحضور MTBE را نشان میدهد. همچنین در پی اتصال MTBE به آنزیم، پایداری حرارتی آنزیم کاهشیافته و نسبت به تغییرات دما حساس شده است.
تشخیص نوروتوکسین کلستریدیوم بوتولینوم تیپ B به روش ساندویچ الایزا
صفحه 133-146
حسین سمیعی ابیانه؛ شهرام نظریان؛ جعفر امانی؛ امیر سجاد حجتی رزجی؛ محمدرضا رمضانی؛ محمد رضا رحمانی
چکیده زمینه و هدف: سموم بوتولینوم (BoNTs) جزء کشندهترین ترکیباتی هستند که تاکنون شناختهشده و عامل بیماری بوتولیسم میباشند. در حال حاضر، تشخیصBoNT در غذا به استفاده از سنجش زیستی روی موش آزمایشگاهی است که یک روش بسیار حساس (محدوده تشخیص pg mL-1 7 تا 20) اما زمانبر میباشد. این روش سریع، اختصاصی و می تواند حساسیتی معادل آزمایش روی موش آزمایشگاهی دارد. هدف از این تحقیق استفاده از روش ساندویچ الایزا جهت شناساییBoNT/B بود.
مواد و روشها: پروتئین نوترکیب 370 اسید آمینهای از انتهای کربوکسیل بخش اتصالدهنده سم BoNT/B با وزن مولکولی 45 کیلودالتون به عنوان آنتیژن بیان و به روش کروماتوگرافی تمایلی Ni-NTA خالصسازی شد. آنتیبادی IgG از سرم موشی و خرگوشی با روش کروماتوگرافی تمایلی رزین پروتئین G جداسازی و به روش SDS-PAGE و آزمون الایزا ، تائیدشد. حساسیت و اختصاصیت روش طراحیشده جهت تشخیص آنتیژن نوترکیب BoNT/B-HcC و توکسوئید بوتولینوم تایپ B ارزیابی شد.
نتایج: غلظت آنتیبادی موشی و خرگوشی تخلیص شده به ترتیب 3 و 5/4 میلیگرم از هر میلیلیتر سرم بود. حداقل غلظت پروتئین قابل شناسایی به روش الایزا غیر مستقیم با آنتی بادی تخلیص شده موشی و خرگوشی 475 و 118 پیکوگرم تعیین شد. با بهینه سازی روش ساندیچ الایزا حداقل30 نانوگرم از آنتیژن نوترکیبBoNT/B-HcC و 146 پیکوگرم ازBoNT/B با اختصاصیت بالا شناسایی شد.
نتیجهگیری: روش ساندویچ الایزای طراحی شده می تواند برای شناسایی دقیق و حساس سم کلستردیوم بوتولینوم تیپ B مورد استفاده قرار گیرد. لازم است در آینده کارآیی این روش برای تشخیص سم بوتولینوم در نمونههای محیطی و غذایی ارزیابی گردد.
جداسازی و شناسایی برخی از باکتریهای دریایی تشکیل دهندهی بیوفیلم از آبهای خلیج فارس و بررسی اثر ضد باکتری و ضد بیوفیلم تیمول بر آنها
صفحه 147-164
فاطمه صداقت؛ مرتضی یوسف زادی؛ آرش قادری؛ فاطمه شایسته
چکیده در محیط دریا، بیوفیلم تشکیل شده روی سطوح غوطهور، منجر به فولینگ ارگانیسمهای بزرگتر میشود؛ که این امر مشکلات اقتصادی و زیستمحیطی فراوانی برای صنایع دریایی به همراه دارد. با توجه به اثرات زیانآور آنتیفولینگهای شیمیایی، توسعهی راهکارهای ضد بیوفیلم سازگار با محیط زیست میتواند گامی مهم جهت کنترل فولینگ باشد. از اینرو، مطالعهی حاضر با هدف جداسازی باکتریهای تشکیل دهندهی بیوفیلم از آبهای خلیج فارس و بررسی اثر ضد میکروبی تیمول بر باکتریهای منتخب انجام گرفت. 82 ایزولهی باکتریایی جداسازی و توانایی تشکیل بیوفیلم توسط آنها سنجش شد. در این میان، پنج ایزوله انتخاب و شناسایی با استفاده از توالی 16S rRNA انجام گرفت. نتایج نشان داد که پنج ایزولهی منتخب متعلق به شاخهی proteobacteria (جنس Vibrio، Kangiella و Psudoaltromonas) میباشند. در بررسی اثر ضد باکتری تیمول به روش انتشار دیسک، باکتری (PH1) K. spongicola (با قطر هاله 57/0 ±18میلیمتر) ، بیشترین حساسیت را نشان داد. کمترین غلظت بازدارنده (MIC) و کشندهی رشد (MBC) (به ترتیب در غلظت 5/31 و 5/62 میکروگرم / میلیلیتر) نیز در مقابل همین باکتری بدست آمد. نتایج حاصل از بررسی قدرت مهاری تیمول بر پدیدهی تشکیل بیوفیلم و همچنین تخریب بیوفیلم تشکیل شدهی باکتریPsudoaltromonas sp. (PH18) نشان داد که تیمول در غلظتهای کمتر از MIC قادر به مهار تشکیل بیوفیلم میباشد که این تاثیر بر تخریب بیوفیلم، در غلظتهای بالاتر از MIC قابل توجه است. بر اساس نتایج بدست آمده، به دلیل فعالیت ضد بیوفیلمی تیمول در مقابل باکتریهای دریایی، استفاده از آن به عنوان یک ترکیب طبیعی در پوششهای آنتیفولینگی قابل پیشنهاد است.
مطالعه ی سینتیکی مهار پراکسیداز توسط برخی محرک های گزانتینی
صفحه 165-177
طیبه رحمتی دروازی؛ ریحانه سریری
چکیده
گونههای فعال اکسیژن (ROS) در غلظتهای کم، در تنظیم مسیرهای درون سلولی چون بیان ژن نقش مهمی دارند. درحالیکه غلظتهای بالای آنها، با ایجاد استرس اکسیداتیو و آسیب به ماکرومولکولهای حیاتی در پاتوژنز بسیاری از بیماریهای مهم دخیل هستند. هر سـلول بـرای خنثی نمودن مقادیر بالای ROS ها از یک سیستم دفاعی آنتیاکسیدانی استفاده میکند. پراکسیداز به عنوان یک آنزیم آنتیاکسیدانی مهم، اکسیداسیون سوبستراهای مختلف را با استفاده از هیدروژن پراکسید که یک گونه فعال اکسیژنی است، کاتالیز میکند. ازآنجاکه کافئین و تئوبرومین روزانه به طور گسترده استفاده میشوند و غلظت مصرفی آنها بر فعالیت بسیاری از آنزیمها تأثیر دارد. ازاینرو، در تحقیق حاضر اثر مهاری این متیلگزانتینها بر فعالیت پراکسیداز بررسی شده است. فعالیت پراکسیداز به روش کینتیک توسط اسپکتروفتومتر در طول موج 510 نانومتر به مدت 3 دقیقه، ازطریق دنبال کردن جذب محصول رنگی ناشی از اکسایش 4-آمینوآنتیپیرین درحضور و عدم حضور کافئین و تئوبرومین اندازهگیری میشود. دراین مطالعه مشاهده شد، که هر دو ترکیب بر فعالیت پراکسیداز اثری مهاری دارند و مقادیر IC50 برای تئوبرومین و کافئین به ترتیب 50/0 و 60/0 میلیمولار تعیین شد. علاوهبراین، مقادیر Km و Vmax، نارقابتی بودن مکانیسم مهار برای هر دو مهارکننده را تأیید میکند. همچنین مقدار Ki، برای تئوبرومین و کافئین به ترتیب 03/0 و 08/0 میلیمولار تعیین شد. درنتیجه، تئوبرومین در مقایسه با کافئین، به دلیل داشتن مقادیر کمتر IC50 و Ki، دارای قدرت مهار بالاتر و تمایل اتصال بیشتری به کمپلکس آنزیم - سوبسترا است. بنابراین، چنین استنباط میشود که تئوبرومین اثر مهاری قویتری بر فعالیت پراکسیداز دارد.
نگاهی بر عوامل موثر بر تجاری سازی محصولات در شتاب دهنده های بیوتکنولوژی پزشکی ایران
صفحه 178-201
سیده سوده میرمحمدی؛ مرتضی سلطانی؛ فریدون مهبودی؛ میثم شهبازی
چکیده این پژوهش به بررسی عوامل موثر بر تجاریسازی محصولات در شتابدهندههای بیوتکنولوژی پزشکی میپردازد که اولویت عوامل نیز در آن مشخص میشود. پژوهش کاربردی بوده و از نوع توصیفی پیمایشی است و در دو فاز کیفی و کمی انجام شده است. برای ارائه چارچوب تجاریسازی محصولات در شتابدهندههای بیوتکنولوژی پزشکی که هدف کلی این پژوهش میباشد، از خبرگان آگاه مصاحبه صورت گرفت. 62 کد فرعی به عنوان عوامل موثر در تجاریسازی محصولات در شتابدهندههای بیوتکنولوژی پزشکی به دست آمد که در 5 بعد اصلی شامل فردی، سازمانی، صنعت و رقابت، نهادی و محصول دستهبندی شدند و به صورت یک چارچوب ارائه شده است. در فاز کمی بعدهای اصلی و نیز تمهای فرعی در بعد اصلی رتبهبندی شدند. در نهایت اولویت بعدهای اصلی بدین صورت بود: 1. فردی (ویژگیهای شخصیتی، رفتاری و ذهنی منتور و مدیر) 2. صنعت و رقابت (تعامل با شرکتهای دارویی تولیدکننده به عنوان مشتری، سرمایه گذاران و ...) 3. سازمانی (تجربه تیمهای استارتاپی، استراتژی مدون، R&Dو ...) 4. محصول (ارزش افزوده و هایتک) 5. نهادی (عملگرا بودن دولت به شعارهای کشور، تعامل با مدیران دولتی و ... ).
