پیشبینی بهترین نواحی تحریککننده سیستم ایمنی پروتئین Vif ویروس HIV در بیماران ایرانی مبتلابه ایدز
صفحه 1-13
زهرا حسن شاهی؛ بهزاد دهقانی؛ طیبه هاشم پور
چکیده ویروس HIV دارای حداقل شش ژن تنظیمی است که از بین آنها پروتئین Vif میتواند تکثیر ویروس را کنترل کند . این مطالعه برای اولین بار به بررسی جهشهای مهم در پروتئین VIF در توالیهای مربوط به بیماران ایرانی پرداخته است و با استفاده از دانش ایمونوانفورماتیک ، مناطق ثابت این پروتئین و توالیهای اپیتوپی B-Cell ، T-CELL و CTL تعیین گردید .
مواد و روشها :
توالیهای VIF از بانک ژنی NCBI جمعآوری گردید و از طریق نرمافزارهای بیوانفورماتیک، ساختار سوم و جایگاههای اپیتوپی B-Cell ، T-CELL و CTLآنها پیشبینی شد و خواص آنتی ژنیک و حساسیتزایی آنها موردمطالعه قرار گرفت .
یافتهها :
بیشترین شیوع جهشها به ترتیب مربوط به جایگاههای S 49 P ( 90% ) و S 140 N و N 186 S ( 80% ) بود. همچنین دو جابهجایی باقابلیت تأثیر در قدرت اتصال پروتئین VIF به فاکتور میزبان در جایگاههای 41 و42 در این مطالعه معرفی شدند. سه منطقه بهعنوان توالیهای اپیتوپی با تحریککنندگی بالا و حساسیتزایی کم تعیین شد که از میان آنها ناحیه 5-32 بهعنوان بهترین ناحیه برای طراحی واکسن پیشنهاد شد.
نتیجهگیری:
این مطالعه به عنوان اولین مطالعه از ایران با به کاربردن ابزارهای بیوانفورماتیکی یک ناحیه باقابلیت بالای تحریک سیستمهای ایمنی همورال و سلولی و همچنین کمترین خواص حساسیتزایی معرفی شد، که میتواند در مطالعات آتی در زمینه واکسنهای ضد HIV مورداستفاده قرار گیرد.
ارزیابی تنوع ژنتیکی تودههای گیاه دارویی نائین هاوندی بر اساس نشانگرهای پروتئینی و SRAP
صفحه 14-29
داریوش طالعی؛ مجتبی خیام نکویی؛ سعید کدخدایی
چکیده در این پژوهش، تنوع ژنتیکی 10 توده مختلف نائین هاوندی با استفاده از نشانگرهای پروتئینی و SRAP مورد بررسی قرار گرفت. در مرحله رویشی گیاه از برگها، پروتئین و DNA استخراج شد. نتایج پروفایل پروتئینی در مجموع 20 نوار با 15/64 درصد چندشکلی نشان داد. برای ارزیابی تنوع ژنتیکی در سطح DNA، 6 ترکیب آغازگری SRAP مورد استفاده قرار گرفت که در مجموع 583 نوار قابل امتیازدهی مشاهده شد. تعداد 549 نوار آن دارای چندشکلی با میانگین 5/91 برای ترکیبات آغازگری مورد بررسی بود. بیشترین چندشکلی (12/99 درصد) در ترکیب آغازگری E1/M1 و کمترین چندشکلی (21/84 درصد) در ترکیب E2/M2 مشاهده شد. آنالیز خوشهای، تودهها را در 4 گروه اصلی طبقهبندی نمود. شاخصهای تنوع ژنتیکی برای تمام مکانهای ژنی از جمله میانگین تنوع ژنتیکی نی (h)با مقدار 27/0 و میانگین شاخص شانون (I)با مقدار 41/0 محاسبه شد. سطح بالایی از تمایز جمعیت (79/0=Gst) و سطح مناسبی از جریان ژنی (3/1=Nm) بین جمعیتهای گروهبندی شده برآورد شد. تجزیه واریانس مولکولی نشان داد که واریانس درون جمعیتی (58%) بیشتر از واریانس میان جمعیتها (42%) است. به طور کلی نتایج مطالعه حاضر، تنوع ژنتیکی بالایی هم در الگوی الکتروفورگرام پروتئین و هم در نوارهای چندشکل تفکیک شده با استفاده از نشانگرهای SRAP با تاکید بر کارآیی بیشتر نشانگرهای SRAP نسبت به نشانگر پروتئین نشان داد که میتواند در انتخاب والدین با فاصله ژنتیکی زیاد جهت تولید جمعیتهای در حال تفرق و نقشهیابی در برنامههای دورگگیری و به نژادی یا بهبود صفات مطلوب و همچنین برای محافظت و مدیریت ژرمپلاسم این گیاه استفاده شود.
الیسیتورها و پیش مادهها، یک استراتژی مؤثر در افزایش ماده ضد سرطانی بتولین در کشت کالوسهای Betula litwinowii
صفحه 30-39
نسترن مهری راد؛ وحیده پیام نور؛ جمیله نظری
چکیده بتولین تری ترپنی از نوع لوپان پنج حلقه ای است که عمدتاً از گیاهان گونه Betula با اثرات بیولوژیکی متنوعی مانند خواص ضد HIV و ضد سرطانی به دست می آید. مطالعه حاضر با هدف افزایش تولید بتولین در کشتهای کالوس Betula litwinowii تحت تأثیر غلظتها و مدت زمان اعمال الیسیتورها و پیشمادهها انجام شد. برگهای جمع آوری شده از رویشگاه سنگده در تابستان در محیط کشت WPM حاوی هورمونهای 2,4-D و BAP کشت و کالوسهای چهارماهه در محیطی حاوی الیسیتورهایی چون اسید سالیسیلیک، کلروکولینکلراید و کلرید کبالت و پیشمادههایی چون ساکارز، ویتامین و گلوکز بازکشت شدند. کالوسها در محیطکشتهای جدید پس از 2، 3 و 4 هفته برداشت و وزن تر و خشک آنها محاسبه گردید. تجزیهوتحلیل دادهها براساس آزمایش فاکتوریل دوعاملی (فاکتور اول الیسیتورها و پیشمادهها هرکدام در 4 سطح و فاکتور دوم زمان با 3 سطح) در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی و 3 تکرار با نرمافزار SPSS و مقایسه میانگینها نیز با استفاده از آزمون دانکن در سطح احتمال 99 درصد انجام شد. نتایج نشان داد از بین الیسیتورها، استفاده از کلروکولولین کلراید به مدت دو هفته و در غلظت 5/1 میلیگرم بر لیتر با افزایش بیش از 3 برابری بتولین القایی نسبت به تیمار شاهد (068/0 میلی گرم بر گرم) بهترین بوده است. استفاده از پیش ماده ویتامین (ده برابر معمول WPM) در زمان سه هفته، باعث افزایش بیشترین بتولین القایی نسبت به شاهد ( 1/0 میلی گرم بر گرم) میشود. بطورکلی در تحقیق حاضر همین تیمار به عنوان بهترین معرفی میگردد.
مروری بر رویکردهای رایج در مهندسی بافت استئوکندرال و چالشهای پیش رو
صفحه 40-54
شکوفه مهرتاش فر؛ محبوبه کبیری رنانی
چکیده وقوع حوادث مختلف از جمله تصادفات، آسیب و جراحات وارده طی فعالیت های ورزشی و نیز بروز برخی از بیماریها میتوانند منجر به تحلیل و از بین رفتن بافت استئوکندرال شده و مشکلات عدیده ای در سلامت و کیفیت زندگی بیمار ایجاد کنند، بنابراین کنترل و ترمیم این ضایعات یکی از چالشهای مهم در حوزه پزشکی بازساختی به شمار میرود. از آنجائیکه نقص های استئوکندرال هم آسیب به غضروف مفصلی و هم استخوان تحت غضروفی زیرین آن را شامل میشود، برای ترمیم نیز باید نیاز بخشهای استخوانی، غضروفی و بخش حدفاصل میان استخوان و غضروف در نظر گرفته شود. درمانهای بالینی فعلی بیشتر تسکینی بوده و جنبه درمانی کمتری دارند. از این رو، به دلیل محدودیت های روشهای درمانی موجود طی دهه گذشته استفاده از مهندسی بافت به عنوان یک روش درمانی کارآمد و کم خطر برای درمان بسیاری از بیماریها خصوصا ضایعات استخوانی-غضروفی مطرح شده است. در این روش میتوان با پیوند بافتهای کامپوزیت استئوکندرال که از طریق ترکیب سلولهای خود بیمار با بیومتریالهای متخلخل سه بعدی با شکل و اندازه از پیش تعیین شده بدست آمده اند، برخی از محدودیت های روش های پیشین را برطرف نمود. تا کنون استراتژی های متنوعی برای ساخت داربست به منظور ترمیم نقص های استئوکندرال به کار گرفته شده است که از جمله آنها میتوان به داربست های تک فاز، چند لایه و مدرج شده اشاره کرد. در این مطالعه برخی استراتژیهای رایج در مهندسی بافت و همچنین چالش های پیش رو به طور خلاصه مورد بررسی قرار گرفته است.
پیشرفت های اخیر(نانو) در حسگر های زیستی: کاربرد هوش مصنوعی
صفحه 55-72
هدا دشتی پور؛ علی نورس؛ سارا دانشجو؛ سهامه محبی؛ ندا موسوی نیری
چکیده حسگرهای زیستی یا بیوسنسورها امروزه در زمینههای گوناگون از جمله زیست پزشکی، تشخیص بیماری، نظارت بر درمان، ابعاد مختلف مربوط به محیط زیست،کنترل مواد غذایی، ساخت دارو و غیره کاربرد های بسزایی دارند. اخیراً، انواع مختلفی از حسگرهای زیستی از قبیل حسگرهای آنزیمی،ایمنی،بافتی،زیستی DNA و زیستحرارتی توسط برخی از گروههای تحقیقاتی با ظرافت مورد سنجش قرار گرفته است. این حسگرهای زیستی مزایای بسیاری از جمله سادگی در اجرا، حساسیت بسیار بالا، عملکرد خودکار، اندازه کوچک طبیعی و ذاتی دارند. از دیگر مزایای ارزندهی بیوسنسورها این است که جفت شدن آنها با مولکولهای زیستی با میل بالا امکان تشخیص با حساسیت بالا و انتخابی را میان طیف وسیعی از آنالیتها فراهم می کند. هوش مصنوعی با توجه به پتانسیل بالای خود اگر با فناوریهای زیستی مانند حسگرهای زیستی ترکیب شود میتواند در پیشبینی، تشخیص و درمان دقیق برخی بیماری ها شامل سرطان، موثر باشد.ماشینلرنینگ (ML) به عنوان یکی از شاخه های هوش مصنوعی، امروزه به یک ابزارمفید در تحلیل و طبقهبندی داده های به دست آمده از بیوسنسور ها برای تحلیلهای زیستی تبدیل شده است. استفاده از الگوریتمهایML ، فرآیندهای پیچیده استخراج، پردازش و تجزیه و تحلیل داده ها را که توسط بیوسنسور حاصل می شود به صورت خودکار پیش میبرد. مقاله پیشرو مروری است بر معرفی و بررسی انواع حسگرهای زیستی، کاربرد و روشهای بهکارگیری آنها، با تمرکز بر سرطان و کووید19 که امروزه بیماریهای جدی ای در جهان بهشمار میروند، که از مطالعه یافتههای پیشین بهمنظور جمعبندی و ارائه اطلاعات به محققان در این حوزه به دست آمده است.
کلون سازی کاسپاز۹ در وکتور یوکاریوتی، بررسی بیان و سنجش عملکرد آن در سلول
صفحه 73-82
رقیه حمیدی؛ فرنگیس عطایی؛ سامان حسینخانی
چکیده اهداف: مرگ سلولی برنامه ریزی شده فرایند مهمی است که طی تکامل بدون تغییر باقی مانده است. این فرایند در تنظیم شرایط فیزیولوژیکی و پاتوفیزیولوژیکی موثر است. آپوپتوز شناخته شدهترین نوع مرگ سلولی است که در بسیاری از تومورها مختل شده و سبب مقاومت به درمان می شود. کاسپاز9 یکی از پروتئینهای کلیدی مسیر میتوکندریایی آپوپتوز است. فعال شدن کاسپاز9 منجر به فعال شدن کاسپازهای اجرایی مانند کاسپاز3/۷ شده و با راه اندازی آبشار کاسپازی منجر به مرگ سلول میشود. در این مطالعه، ژن کاسپاز9 در وکتور یوکاریوتی pcDNA3.1(+) کلون و عملکرد آن در سلول بررسی شد.
مواد و روشها: ژن کاسپاز9 طی PCR با پرایمرهای اختصاصی تکثیر و پس از هضم دوگانه با آنزیمهای KpnI و BamHI به پلاسمید pcDNA برش خورده الحاق شد. پلاسمید نوترکیب حاصل پس از تعیین توالی به رده سلولی SH-SY5Y ترنسفکت و با داروی دوکسوروبیسین تیمار شد. عملکرد آن بر مرگ سلولی با روش رنگ آمیزی تریپان بلو و PI، و سنجش فعالیت کاسپاز۳ بررسی و بیان آن در سلول با وسترن بلات تایید شد.
یافته ها: کلونینگ ژن کاسپاز9 انجام و بیان آن در سلول با وسترن بلات تایید شد. افزایش بیان کاسپاز۹ در سلول منجر به پردازش خود بخودی آن طی همودایمریزاسیون و در نتیجه القای مرگ سلولی شده و حساسیت سلول نسبت به دوکسوروبیسین را افزایش و زنده مانی سلولی را کاهش داد.
نتیجه گیری: ژن کاسپاز9 کلون شده در سلول فعالیت نشان داد و آپوپتوز را در حضور دوکسوروبیسین از طریق خود فعالسازی و متعاقبا تشدید فعالسازی کاسپاز۳ افزایش داد.
اثر ضدسرطانیOxypeucedanin methanolate خالص شده از گیاه Ferulago trifida Boiss بر رده سلولی A549 سرطان ریه
صفحه 83-92
آمنه غلامی؛ سید جلال زرگر؛ سعید توکلی
چکیده زمینه: آدنوکارسینوما ریه، رایجترین نوع سرطان سلول غیر کوچک ریه میباشد. Oxypeucedanin methanolate ترکیب طبیعی از فورانوکومارینها است که از گیاه Ferulago trifida Boiss، گونه بومی مناطق شمال غربی ایران استخراج شده است.
هدف: در این پژوهش اثر Oxypeucedanin methanolate بر مسیر آپوپتوز و اتوفاژی و سازوکارهای مربوط به این مسیرها در سلول های غیرکوچک سرطان ریه (NSCLC) مورد بررسی قرار گرفته است.
روشها: اثر Oxypeucedanin methanolate بر حیات سلولهای A549 توسط آزمون MTT و میزان آپوپتوز سلولها با استفاده از روش فلوسایتومتری مورد بررسی گرفت. سطح بیان ژنهای BAX، caspase-3، BCL2 و LC3 توسط روش Real time RT-PCR اندازهگیری شد و تهاجم سلولهای A549 توسط آزمون ترمیم زخم مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتایج: بر اساس ارزیابی آزمون MTT، Oxypeucedanin methanolate تکثیر سلولهای A549 را وابسته به دوز و زمان مهار کرده است. میزان آپوپتوز در سلولهای A549 تیمار نشده (46/5%) است؛ درحالیکه میزان آپوپتوز سلولهای تیمار شده در غلظت 4/. میلی مولار (6/29%) بوده است. نتایج RT-PCR Real time نشان داد که سطح بیان ژنهای BAX، caspase-3 و LC3 افزایش پیدا کرده است؛ درحالی که میزان بیان ژن BCL2 کاهش یافته است. میزان تهاجم سلولهای تیمارنشده پس از گذشت 72 ساعت به طور چشمگیری افزایش یافت.
نتیجهگیری: Oxypeucedanin methanolate باعث مهار تکثیر میشود و میتواند به القای مسیر آپوپتوز و اتوفاژی در رده سلولی A549 سرطان ریه منجر گردد. Oxypeucedanin methanolate ممکن است کاندیدای مناسبی برای کاهش متاستاز سلولهای A549 باشد.
سنتز نانوکیتوسان تیول دار بعنوان حامل داروی بیپریدین با استفاده از دو کراس لینکر تری پلی فسفات (TPP) و جنیپین و بررسی رهایش و سمیت آنها
صفحه 93-112
فخیمه امینی طولارود پایین؛ رضا سالاریان؛ سید مهدی حسینی؛ محمد حسن شاهوی؛ تهمینه عبادی
چکیده زمینه: دارورسانی نوین از دیرباز با اهدافی مانند کاهش عوارض جانبی مصرف، افزایش دسترسی زیستی، انتقال هدفمند داروها و همچنین گذر از سد برخی موانع مانند موانع خونی- مغزی، بدنبال طراحی سامانههای دارورسانی کارآمد است. نانوذرات در زمینه حاملهای دارویی بسیار با اهمیت هستند زیرا توانایی حمل انواع داروها به قسمتهای مختلف بدن در زمان مناسب را دارند. روش بررسی: در مطالعه حاضر ترکیب نانوذرات کیتوسان تیولدار بارگذاری شده با بیپریدین توسط روش ژل یونی با استفاده از دو نوع اتصال دهندهی عرضی (TPP و چنیپین) سنتز شده و کارایی آنها مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: نتایج آنالیزFTIR سنتز موفقیت آمیز مراحل مختلف نانوذرات کیتوسان تیولدار بارگذاری شده با بیپریدین را از طریق هر دو کراسلینکر تایید نمود. نتایج تصاویر SEM نشان داد نانوحاملهای سنتز شده دارای ساختار نانورد میباشند و نانوحامل دارو سنتز شده با کراسلینکر جنیپین دارای ساختار منظمتر با اندازهی حدود 150 نانومتر و نانوحامل دارو سنتز شده با TPP دارای اندازهی حدود 200 نانومتر است. بررسی نتایج آزمون رهایش دارو نشان داد نانو حامل دارو سنتز شده با کراسلینکر جنیپین رهایش بیشتری دارد و همچنین تست سمیت سلولی نیز نشان داد نانو حامل دارو سنتز شده با جنیپین سمیت کمتری نسبت به نانو حامل سنتز شده با TPP دارد. نتیجهگیری: با درنظر گرفتن سمیت کمتر و رهایش طولانی مدت تر نانوحامل داروی سنتز شده با جنیپین نسبت به نانو حامل سنتز شده با TPP، با استفاده از این نانوحامل، زیست دسترسی دارو افزایش مییابد و میتواند بعنوان سیستم دارو رسان مناسب برای انتقال دارو باشد.
تأثیر زمان هضم آنزیم پپسین بر خواص هیدروژل حساس به دمای مستخرج از پرده آمنیوتیک انسانی
صفحه 113-131
گل آرا کفیلی؛ الناز تمجید؛ حسن نیک نژاد؛ عبدالرضا سیمچی
چکیده پرده آمنیوتیک انسان بهعنوان معدود بافتهای آلوگرفت انسانی در دسترس محسوب میشود که کاربرد کلینیکی فراوانی در حوزه ترمیم زخم دارد. زیستسازگاری، خاصیت ضد باکتری، ایمنیزایی کم و جلوگیری از تشکیل اسکار از جمله ویژگی های این ماده است. تهیه پرده آمنیوتیک بهصورت هیدروژل میتواند موجب امکان استفاده از آن بهعنوان حامل سلول، هیدروژل تزریقی و همچنین بستری مناسب برای کشت سلول شود. در این پژوهش، اثر زمان هضم بر ریزساختار، سینتیک ژل شدن و خواص رئولوژیکی و زیستی هیدروژل حاصل از پرده آمنیوتیک انسانی بررسی شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که حداقل زمان لازم برای هضم کامل پودر پرده آمنیوتیک ۲۴ ساعت است. آزمونهای رئولوژیکی مبین آن بود که با افزایش زمان انحلال به ۷۲ ساعت، مدول برشی، قطر الیاف تشکیل شده در هیدروژل و سرعت ژل شدن افزایش مییابد. آزمونهای زیستسازگاری توسط سلولهای فیبروبلاست L929 نیز نشان داد که افزایش زمان انحلال تاثیری بر سمیت سلولی ندارد. همچنین دریافت شد که بهدلیل وجود مولکولهای سازنده زیستفعال در محیط برون سلولی پرده آمنیوتیک، رشد و تکثیر سلولها بهتر میشود. نتیجه این پژوهش میتواند در توسعه هیدروژلهای مهندسی بافت بر پایه پرده آمنیوتیک انسانی مفید واقع شود.
پیش بینی بیوانفورماتیکی microRNAهای جدید کد شده توسط ژن N-Ras
صفحه 132-138
مائده سلمانی؛ مریم حسنلو
چکیده مسیر پیامدهی Ras یک مسیر سیگنالدهی درون سلولی مهم است که تنظیم کننده اصلی جنبه های مختلف رشد طبیعی سلول و تبدیل به بدخیمی می باشد. خانواده ژن RAS از سه پروتئین G تشکیل شده است: H-Ras ، N-Ras و K-Ras که نقش مهمی در پیامدهی سلولی جهت رشد، تکثیر و مهاجرت دارند. جهش در انکوژنRas باعث ایجاد خواص بدخیمی می شود که برای رشد و گسترش سرطان مورد نیاز است. MicroRNA هایی (miRNA) که در ژنهای Ras کدگذاری می شوند نیز ممکن است در ایجاد سرطان نقش داشته باشند. در این تحقیق، microRNA های جدید واقع در ژن N-Ras از نظر بیوانفورماتیکی پیش بینی شدند. از برنامه SSCprofiler برای پیش بینی ساختارهای حلقه-ساقه در ناحیه ژنومی مورد نظر استفاده شد. پایگاه داده ای UCSC برای بررسی وضعیت حفاظت شدگی miRNA فرضی و توالی پیش ساز آن مورد استفاده قرار گرفت. علاوه بر این، پیش بینی N-Ras-miRs با استفاده از ابزار آنلاین MatureBayes نیز انجام شد. علاوه بر این، نرافزار آنلاین RNAFOLD که از الگوریتم پیش بینی ساختار حداقل انرژی آزاد (MFE) برای RNA استفاده می کند، برای پیش بینی تقریبی ساختار حلقه ساقه استفاده شد. نتایج نشان داد که N-Ras با طول حدود 5 کیلوباز دارای ساختارهای شبیه حلقه ساقه miRNAیی است که توالی نسبتاً حفاظت شده ای دارد. به طور کلی، شواهد کلی حاکی از وجود miRNA های جدیدی است که در انکوژن N-Ras کدگذاری می شوند.
بررسی الگوی بیانی hsa-miR-11181-5p طی روند تمایز سلول های پیش ساز قلبی انسانی
صفحه 139-148
سادات دوکانه ای فرد؛ تبسم حسن نیا؛ بهرام محمدسلطانی
چکیده بیماریهای قلبی و عروقی بیشترین عامل مرگ و میر در سرتاسر دنیا هستند و علیرغم پیشرفتهای انجام شده در روشهای درمانی، اختلالات قلبی به سرعت رو به افزایش است. از این رو شناسایی عوامل تنظیمی دخیل در تمایز سلولهای پیش ساز قلبی می تواند در توسعه روشهای درمانی جدید دربیماریهای قلبی عروقی مؤثر باشد. ژن TRKC یکی از اعضای خانواده تیروزین رسپتور کینازها می باشد که در نمو سیستم عصبی مرکزی و همچنین نمو قلب نقش دارد. عملکردهای متناقض زیادی برای این ژن تعریف شده است که به نظر می رسد بخشی از آن با RNAهای غیرکدکننده مستقر در آن مرتبط باشد. اخیراً یک ریزRNA با نام hsa-miR-11181-5p در ژن TRKC انسانی شناسایی و در پایگاه miRBase ثبت شده است که در تمایز عصبی درگیر است. ریزRNAها RNAهای کوچک غیرکدکننده ای هستند که در تنظیم بیان ژنهای هدف خود نقش دارند. هدف مطالعه حاضر بررسی بیان احتمالی hsa-miR-11181-5p طی روند تمایز سلولهای مولد قلبی می باشد.
